وقف اختیاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اختیار انتخاب محل
وقف توسط قاری را
وقف اختیاری گویند.
ابن جَزَری در یک تقسیم کلّی،
وقف را بر دو قسم میداند: اختیاری
و اضطراری . هرگاه هنگام
وقف، کلام از جهت لفظ یا معنا یا هر دو تمام باشد، در این
وقف، قاری به اختیار خود کلمهای را انتخاب
و بر آن
وقف میکند.
برای
وقف اختیاری گونههای مختلفی ذکر کردهاند:
تام ؛
کافی ؛
حسن ؛
اکفی ؛
احسن ؛
شبه حسن ؛
شبه تام ؛
غفران ؛
معانقه .
کلام تام، اگر اصلاً (نه از جهت لفظ
و نه از جهت معنا) ارتباط با کلام بعد نداشته باشد آن را «
وقف تام» گویند.
کلام تام، گاهی بنابر یک
تفسیر یا اعراب یا قرائت، تام است
و بنابر تفسیر یا اعراب یا
قرائت دیگر غیر تام است، مثل: (وَمَا یَعْلَمُ تَاْوِیلَهُ اِلاَّ اللّهُ)
که بنابر
استیناف جمله بعد (وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا)، تام است
و وقف بر آن هم،
وقف تام است،
و بنابر معطوف بودن جمله بعد، غیر تام است
و وقف بر آن هم،
وقف غیر تام است.
میان مصادیق
وقف تام نیز تفاضل برقرار است
و یکی اتمّ از دیگری است، مثل: (مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ اِیَّاکَ نَعْبُدُ واِیَّاکَ نَسْتَعِینُ)
که کلام اول (مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ)، اتمّ از کلام دوم (اِیَّاکَ نَعْبُدُ) است، زیرا کلام دوم، در معنای خطاب، با کلام سوم (واِیَّاکَ نَسْتَعِینُ) اشتراک دارد به خلاف کلام اول. از همین رو بعضی، اوّلی را تام،
و دومی را «شبیه تام» دانستهاند.
در مورد بعضی از مصادیق
وقف تام، بر
استحباب وقف تاکید میشود تا معنای مورد نظر را افاده کند. چنین مواردی را
سجاوندی «
وقف لازم » خوانده است.
و اما کلام تامی که با کلام بعدی ارتباط داشته باشد، این ارتباط یا از جهت معنا است یا از جهت لفظ.
وقف را در مواردی که ارتباط، از جهت معنا باشد «
وقف کافی» گویند به دلیل امکان اکتفاء به آن
و استغناء دو کلام از همدیگر، مثل: (وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا اُنزِلَ اِلَیْکَ).
وقف بر یک عبارت، گاهی بنابر یک تفسیر یا
اعراب یا قرائت،
وقف کافی است
و بنابر تفسیر یا اعراب یا قرائت دیگر غیر کافی است، مثل: (یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا اُنزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ...)
که اگر مای نافیه باشد
وقف بر: (یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ)
وقف کافی است، امّا اگر مای موصوله باشد «
وقف حَسَن» است.
میان مصادیق
وقف کافی نیز تفاضل برقرار است
و یکی اکفی از دیگری است، مثل: (فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ اَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ)
که
وقف بر (فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ)
وقف کافی است
و بر (فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً)
وقف اکفی است
و بر (بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ) اکفی از هر دو است.
و اما
وقف بر کلام تامی را که با کلام بعدی از جهت لفظ ارتباط داشته باشد، «
وقف حَسَن» گویند زیرا فی نفسه حَسَن
و مفید است.
وقف در برخی موارد، بنابر یک تقدیر، حَسَن است
و بر تقدیر دیگر کافی
و یا تام است، مثل
وقف بر: (هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ)
که اگر جمله بعد را نعت بدانیم،
وقف حَسَن است،
و اگر خبر برای مبتدای مقدّر بدانیم
وقف کافی است،
و اگر مبتدا بدانیم (
و «اُوْلَئِکَ» خبر آن باشد)
وقف تام است.
و امّا
وقف بر کلام غیر تام همان
وقف اضطراری است که آن را «
وقف قبیح » میگویند
و فقط از باب اضطرار میتوان بر آن
وقف کرد، زیرا
وقف کردن
فایده ندارد
و یا سبب
فساد معنا است. بین موارد
وقف قبیح نیز تفاضل برقرار است
و برخی،
اقبح هستند.
فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «وقف اختیاری».