• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وسم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





وَسْم‌ (بر وزن فلس؛ به فتح واو) از واژگان قرآن کریم به معنای علامت گذاشتن بوده و فقط دو بار در قرآن آمده است.



وَسْم‌ به معنای علامت گذاشتن است. «وَسَمَ‌ الشّی‌ء وَسْماً» یعنی او را علامت گذاری کرد و علامت را سمة گویند.


(سَنَسِمُهُ‌ عَلَی الْخُرْطُومِ‌) «حتما بر بینی او علامت و داغ ذلت می‌نهیم.»
(اِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ‌ لِلْمُتَوَسِّمِینَ‌) «در آنچه از اوضاع قوم لوط یاد شد درسها و عبرتهاست به اهل فراست و عاقلان.» یعنی آنها که از چیزی به چیزی پی می‌برند. «مُتَوَسِّمْ‌» آنست که به علامت نگاه کند و از آن به چیز دیگری پی ببرد و تفرّس کند. در مجمع از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده‌ «نَحْنُ‌ الْمُتَوَسِّمُونَ‌... .» البتّه مصداق واقعی و اوّلی متوسّمون آنها (علیهم‌السّلام) هستند. در کافی در این باره بابی منعقد فرموده و در آن پنج حدیث نقل کرده است و در ضمن یکی از آنها از امام باقر (علیه‌السّلام) است که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَاِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»


این مادّه فقط دو بار در قرآن آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۲۱۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۷۱.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۱۶۸.    
۴. قلم/سوره۶۸، آیه۱۶.    
۵. حجر/سوره۱۵، آیه۷۵.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۶، ص۱۲۶.    
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۱، ص۲۱۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «وسم»، ج۷، ص۲۱۹.    






جعبه ابزار