• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وجه (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





وَجْه (به فتح واو و سکون جیم) از واژگان قرآن کریم به معنای چهره، روی و صورت است.
مشتقات وَجْه که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
وَجَّهْتُ‌ (به فتح واو و جیم) به معنای روی؛
وَجْهَهُ‌ (به فتح واو و سکون جیم) به معنای ذات؛
لِوَجْهِ‌ (به فتح واو و سکون جیم) به معنای چهره؛
وَجْهِکَ‌ (به فتح واو و سکون جیم) به معنای روی؛
وُجُوهَکُمْ‌ (به ضم واو و جیم) به معنای صورت؛
وَجِیهاً (به فتح واو و کسر جیم) به معنای نيكو رو، صاحب قدر و جاه است.




وَجْه به معنای چهره، روی و صورت است.
در مجمع، قاموس و مصباح گفته: «الْوَجْهُ‌: مستقبل کلّ شی‌ء» وجه روی هر چیز است که با آن روبرو شوند.
راغب می‌گوید: وجه در اصل صورت و چهره است و چون صورت اولین چیزی است که با تو روبرو می‌شود و نیز از همه اعضاء بدن اشرف است لذا به معنی روی هر چیز، اشرف هر چیز و اوّل هر چیز به کار رفته است. علی هذا وجه در اصل به معنی صورت و ثانیا به معنی روبرو شده هر چیز و اشرف هر چیز آمده است.


در این‌جا لازم است به نکاتی توجّه شود:
• ۱- فعل وجه در قرآن مجید فقط از باب تفعیل و تفعّل آمده است.
• ۲- در بسیاری از آیات قرآن وجه به خدا نسبت داده شده و این آیات دو قسم‌ هستند.
• ۳- در بعضی از آیات نسبت وجه به انسان داده شده ولی مراد از آن چهره و صورت نیست.



به مواردی از وَجْه که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۳.۱ - وَجَّهْتُ‌ (آیه ۷۹ سوره انعام)

فعل وجه در قرآن مجید فقط از باب تفعیل و تفعّل آمده است، مثل:
(اِنِّی‌ وَجَّهْتُ‌ وَجْهِیَ‌ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضَ)
(من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده.)


۳.۲ - تَوَجَّهَ‌ (آیه ۲۲ سوره قصص)

(وَ لَمَّا تَوَجَّهَ‌ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی‌ رَبِّی اَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ‌)
(و هنگامی که متوجّه جانب مدین شد گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند!)


۳.۳ - وَجْهُ‌ (آیه ۲۷ سوره رحمن)

در بسیاری از آیات قرآن وجه به خدا نسبت داده شده و این آیات دو قسم‌اند: اوّل: مانند آیات‌
(کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقی‌ وَجْهُ‌ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ‌)
(همه کسانی که روی زمین هستند فانی می‌شوند. و تنها ذات ذو الجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند!)
مرفوع بودن‌ «ذُو الْجَلالِ» را که وصف «وجه» است در نظر داشته باشید.


۳.۴ - وَجْهَهُ‌ (آیه ۸۸ سوره قصص)

(وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ اِلهاً آخَرَ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ‌ هالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ‌ لَهُ الْحُکْمُ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ‌)
(معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می‌شود؛ حاکمیت تنها از آن اوست و همه بسوی او بازگردانده می‌شوید!)
ظاهرا مراد از وجه در این دو آیه ذات پروردگار است.


۳.۵ - وَجْهَهُ‌ (آیه ۱۱۲ سوره بقره)

(بَلی‌ مَنْ اَسْلَمَ‌ وَجْهَهُ‌ لِلَّهِ‌)
(آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند.)
طبرسی ذیل‌ این آیه فرموده: عرب وجه الشی‌ء به کار برده و از آن ذات شی‌ء اراده می‌کند و این‌ از آن باب است که با لفظ اشرف و محترم به ذات شی‌ء و خود شی‌ء اشاره می‌کنند.


۳.۴ - وَجْهَهُ‌ (آیه ۸۸ سوره قصص)

(کُلُّ شَیْ‌ءٍ‌ هالِکٌ اِلَّا وَجْهَهُ‌ وَ یَبْقی‌ وَجْهُ‌ رَبِّکَ‌)
(همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می‌شود.)
یعنی فقط پروردگارت می‌ماند.
در مصباح، صحاح، قاموس، اقرب الموارد و مفردات تصریح شده که وجه به معنی ذات و نفس شی‌ء آید.
در جوامع الجامع، مجمع، کشاف، تفسیر بیضاوی و غیر آن‌ها در هر دو آیه وجه خدا را ذات خدا گفته‌اند.
مؤیّد آن لفظ «ذُو الْجَلالِ» در آیه اوّل است که وصف‌ «وَجْهُ» آمده نه وصف‌ «رَبِّکَ» و این می‌رساند که وجه ذو الجلال، ذات ذو الجلال است. اگر «ذُو الْجَلالِ» صفت‌ «وَجْهُ» نیامده بود بهتر بود که وجه رب را صفات و تدبیر خدا معنی کنیم.


۳.۷ - وَجْهِ‌ (آیه ۲۲ سوره رعد)

قسم دوّم از آیاتی که وجه را به خدا نسبت می‌دهد به قرار ذیل است:
(وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ‌ رَبِّهِمْ وَ اَقامُوا الصَّلاةَ)
(و آن‌ها که به خاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایی می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند.)


۳.۸ - وَجْهَ‌ (آیه ۳۸ سوره روم)

(ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ‌ وَجْهَ‌ اللَّهِ‌)
(اين براى آن‌ها كه رضاى خدا را مى‌طلبند بهتر است.)


۳.۹ - لِوَجْهِ‌ (آیه ۹ سوره انسان)

(اِنَّما نُطْعِمُکُمْ‌ لِوَجْهِ‌ اللَّهِ‌)
((و می‌گویند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام می‌کنیم.)


۳.۱۰ - وَجْهَهُ‌ (آیه ۵۲ سوره انعام)

(وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ‌ وَجْهَهُ‌)
(و کسانی را که صبح و شام خدا را می‌خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن!)
مراد از وجه در این‌گونه آیات ظاهرا رحمت و ثواب و رضایت خداوند است چنان‌که در بعضی از آیات به جای وجه مرضاة آمده مثل:
(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ‌)
(بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (علیه‌السّلام) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند.)
(یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ‌)
(و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‌کنند.)
ظاهرا سرّ این‌که وجه در جای ثواب و رضایت آمده آن ست که انسان در سؤال و طلب خویش اوّل وجه و چهره طرف را می‌خواهد تا روبرو شده و مطلب خویش را اظهار دارد، نیکوکاران هم در عمل خویش چنین‌اند، بعید نیست که وجه در این آیات مصدر و به معنی توجّه و رو کردن باشد یعنی مؤمنان برای توجّه و رو کردن خدا چنین می‌کنند و توجّه خدا عبارت اخرای ثواب و رضایت خدا است.


۳.۵ - وَجْهَهُ‌ (آیه ۱۱۲ سوره بقره)

در بعضی از آیات نسبت وجه به انسان داده شده ولی مراد از آن چهره و صورت نیست مثل‌:
(بَلی‌ مَنْ اَسْلَمَ‌ وَجْهَهُ‌ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ اَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ‌)
(آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است.)


۳.۱۲ - وَجْهَهُ‌ (آیه ۱۲۵ سوره نساء)

(وَ مَنْ اَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ اَسْلَمَ‌ وَجْهَهُ‌ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌)
(دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد.)


۳.۱۳ - وَجْهَهُ‌ (آیه ۲۲ سوره لقمان)

(وَ مَنْ یُسْلِمْ‌ وَجْهَهُ‌ اِلَی اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‌)
(کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه‌ گاه مطمئنی تکیه کرده است.)‌)
به قولی مراد از وجه در این آیات نفس و ذات است. ظاهرا مراد از تسلیم وجه به خدا ایمان به خداست، چنانکه مراد از احسان عمل صالح است. آیات سه‌گانه فوق با آیات‌ (وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ)
(وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ)
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَ آتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ)
(وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلًا)
(وَ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ)
(وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللّهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلًا)
(فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُواْ وَ اسْتَكْبَرُواْ فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلُيمًا وَ لاَ يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللّهِ وَلِيًّا وَ لاَ نَصِيرًا )
(وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ)
(لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُواْ إِذَا مَا اتَّقَواْ وَّ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّ آمَنُواْ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّ أَحْسَنُواْ وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)
(و آن‌ها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند.) مطابق‌اند، پس تسلم وجه به خدا آن ست که انسان فقط به خدا رو کرده و او را معبود و مالک خویش بداند و به وی تسلیم شود.


۳.۱۴ - وَجْهِکَ‌ (آیه ۱۴۴ سوره بقره)

(قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ‌ وَجْهِکَ‌ فِی السَّماءِ)
(نگاه‌های انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله می‌بینیم!)


۳.۱۵ - وُجُوهَکُمْ‌ (آیه ۶ سوره مائده)

(فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ‌ وَ اَیْدِیَکُمْ اِلَی الْمَرافِقِ‌)
(صورت و دست‌ها را تا آرنج بشویید!)


۳.۱۶ - وَجْهُ‌ (آیه ۱۱۵ سوره بقره)

(وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَ‌ وَجْهُ‌ اللَّهِ)
(مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست!)
به قولی مراد از وجه در آیه جهت است و ممکن است مراد از آن ذات باشد و به مناسبت‌ «تُوَلُّوا» وجه آمده است که نمازخوان می‌خواهد با خدا روبرو شود.
در تفسیر عیاشی از حضرت باقر (علیه‌السّلام) نقل شده که آیه فقط درباره نماز مستحبی است؛ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روی مرکب خویش آنگاه که به خیبر می‌رفت نماز خواند، مرکبش به هر طرف رو می‌کرد و آنگاه که از خیبر برمی‌گشت‌ پشت به مکه نماز خواند. نظیر آن را از زراره از حضرت صادق (علیه‌السّلام) نیز نقل کرده است.
المیزان گوید: این آیه توسعه قبله است از حیث جهت نه مکان.
المنار گفته: به قول بعضی این آیه پیش از دستور به قبله معیّن نازل شده است. به نظر نگارنده: اگر ثابت شود که آیه راجع به نماز استحبابی است هیچ و گر نه: ظاهرا مقدّمه تحویل قبله است و خداوند خواسته با این آیه زمینه تحویل قبله را فراهم آورد که اگر روزی قبله از بیت المقدس به کعبه برگردانده شد نباید وحشت کرد و غیر ممکن دانست زیرا همه جهات مال خدا است و به هر کجا رو کنید با خدا روبرو هستید و یا منظور نماز خواندن نیست بلکه اشاره به احاطه خداست نسبت به هر جا و هر مکان.


۳.۱۷ - وِجْهَةٌ (آیه ۱۴۸ سوره بقره)

(وَ لِکُلٍ‌ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ)
(هر طایفه‌ای قبله‌ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکی‌ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید!)
«وِجْهَةٌ» به کسر واو آن ست که انسان به آن رو می‌کند مثل قبله.


۳.۱۸ - وَجِیهاً (آیه ۶۹ سوره احزاب)

(فَبَرَّاَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ‌ وَجِیهاً)
(و خداوند او را از آن‌چه در حق او می‌گفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود!)
وجیه به معنی ذو جاه و محترم است.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۸۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۵۵.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۶، ص۳۵۶.    
۴. فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۴، ص۲۹۵.    
۵. فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۳۵.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۳۵۷.    
۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۵۵.    
۸. انعام/سوره۶، آیه۷۹.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۷.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۲۲۸.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۶۰.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۵۷.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۰.    
۱۴. قصص/سوره۲۸، آیه۲۲.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۸.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۲.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۴.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۸۰.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۸۶.    
۲۰. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۷.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۲.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۶۹.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۱.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۸۲.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۶.    
۲۶. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۶.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۳۴.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۹۰.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۴۶.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۱.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۱۱۲.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۸۹.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۵۸.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۳۱۶.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۵۷.    
۳۸. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۶.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۳۴.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۹۰.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۲۴۶.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۱.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ص۳۵۷.    
۴۵. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغه وصحاح العربیه، ج۶، ص۲۲۵۵.    
۴۶. فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ج۴، ص۲۹۵.    
۴۷. فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۳۵.    
۴۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۵، ص۷۲۸.    
۴۹. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۵۶.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۵۱.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۲، ص۷۵۷.    
۵۲. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التاویل، ج۵، ص۲۷۶.    
۵۳. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۴۴۷.    
۵۴. رعد/سوره۱۳، آیه۲۲.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۲.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۴۷۰.    
۵۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۴۳.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۵۴.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۴۴.    
۶۰. روم/سوره۳۰، آیه۳۸.    
۶۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۰۸.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۲۷۷.    
۶۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۸۵.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۳۴.    
۶۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۴۷۸.    
۶۶. انسان/سوره۷۶، آیه۹.    
۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۹.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۰۳.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲۷.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۶۲.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۱۷.    
۷۲. انعام/سوره۶، آیه۵۲.    
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۳.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۴۱.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۹۹.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۰۲.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۷۳.    
۷۸. بقره/سوره۲، آیه۲۰۷.    
۷۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲.    
۸۰. بقره/سوره۲، آیه۲۶۵.    
۸۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵.    
۸۲. بقره/سوره۲، آیه۱۱۲.    
۸۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷.    
۸۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۳۸۹.    
۸۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۲۵۸.    
۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ص۳۱۶.    
۸۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۳۵۷.    
۸۸. نساء/سوره۴، آیه۱۲۵.    
۸۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹۸.    
۹۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۱۴۳.    
۹۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۸۸.    
۹۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۶۷.    
۹۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۷۸.    
۹۴. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۲.    
۹۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۳.    
۹۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۴۴.    
۹۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۳۰.    
۹۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۸۹.    
۹۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۰۲.    
۱۰۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۱۰۱. بقره/سوره۲، آیه۸۲.    
۱۰۲. بقره/سوره۲، آیه۲۷۷.    
۱۰۳. نساء/سوره۴، آیه۵۷.    
۱۰۴. آل عمران/سوره۳، آیه۵۷.    
۱۰۵. نساء/سوره۴، آیه۱۲۲.    
۱۰۶. نساء/سوره۴، آیه۱۷۳.    
۱۰۷. مائده/سوره۵، آیه۹.    
۱۰۸. مائده/سوره۵، آیه۹۳.    
۱۰۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵.    
۱۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۱۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲.    
۱۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۴۸۹.    
۱۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۳۲۵.    
۱۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۰۰.    
۱۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۴۱۹.    
۱۱۶. مائده/سوره۵، آیه۶.    
۱۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۸.    
۱۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۳۵۶.    
۱۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۲۰.    
۱۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۲۰.    
۱۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۳.    
۱۲۲. بقره/سوره۲، آیه۱۱۵.    
۱۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۸.    
۱۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۳۹۰.    
۱۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۲۵۸.    
۱۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۶.    
۱۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۳۶۴.    
۱۲۸. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۵۶.    
۱۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۵۹.    
۱۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۹۱.    
۱۳۱. رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، ج۱، ص۳۵۸.    
۱۳۲. بقره/سوره۲، آیه۱۴۸.    
۱۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳.    
۱۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۴۹۲.    
۱۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۳۲۷.    
۱۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۱۰.    
۱۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۴۲۵.    
۱۳۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۹.    
۱۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۷.    
۱۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۲۲-۵۲۳.    
۱۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۴۷.    
۱۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۱۸۶.    
۱۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۸۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «وجه‌»، ج۷، ص۱۸۴.    






جعبه ابزار