واژه بت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مباحثی که از آن در
مباحث اسلامی بحث شده بت و بت پرستی میباشد.
بُت در لغت
تندیس ساخته از
سنگ،
چوب، عاج یا
فلز، به شکل
انسان یا
حیوان یا ترکیبی از این دو (مانند سر
فیل یا
خوک با تنه انسان) و بندرت چیزهای دیگر
که
مشرکان آن را به جای
خدا پرستش کنند.
در
وندیدادِ اوستا سه بار از دیوی به نام «بوئی تی دَئِوَ»
نام برده شده که، به فرمان
اهریمن، سالار
دیوان و به سرکردگی
دروج و دو دیو دیگر، مأمور کشتن
زردشت شدند، اما
پیامبر با سرودن دعای
اَهُو نَوَر آنان را ترساند و به اعماق
زمین گریزان کرد. این نام در گزارش
پهلوی و
ندیداد به صورت «بُود دیو» یا «بوت دیو» درآمده و در کتاب دینکرد
به همین لفظ و معنی و مناسبت و در بخش دوازدهم
بندهش،
که به شرح بدکرداری بیش از سی تن از دیوان و
دروجان اختصاص دارد، برجای مانده است. اگر این توضیح بُندهش : «بوت دیو آن است که او را به
هندوستان پرستند و روان او در بوداها مقیم و مهمان است»،
درست و مستند باشد
به احتمال قوی «بوئی تی» اوستایی و «بوت /بود» فارسی میانه و «بت» فارسی دری، برابرهای نام بودای سانسکریتی هستند.
البته منظور از دیو در این موارد آن گروه از خدایان هندو ایرانی هستند که در دوران پیش از زردشت پرستش آنان معمول بوده و زردشت آنها را ممنوع کرده است و در نتیجه بعداً موجودات اهریمنی به شمار آمده اند.
این واژه که بندرت در زبانهای
فارسی میانه،
پارتی، و فارسی میانه مانوی به کار رفته به صورت نوشتاری بوت BWT و با تلفظ d ¦ bu به معنی بودا
و در متون سغدی بفراوانی به صورت مکتوب ـ /PWT ـ bwt دیده میشود.
به احتمال قوی واژه بوت/ بود/ بت از صورت سغدی بودایی PWT به زبان دری رفته و به جای واژه اُزْدِس (s ¦ uzde) به معنی «صنم» تعمیم یافته است، زیرا در متون فارسی میانه زردشتی همه جا واژه ازدس برای بُت به معنی «صَنَم» و «وَثَنْ» به کار رفته و همه ترکیبات آن نیز مانند ازدس زار (= بتکده)، ازدس پرست، ازدس پرستیه/ ازدس پرستشنیه با این واژه ساخته شده است
و این لفظ در متون فارسی دری دیده نمیشود؛ از سوی دیگر به نقل
ابن ندیم از ابن مقفّع و حمزه اصفهانی از زردشت بن آذر خور
زبان فارسی میانه پس از انتقال به مشرق
ایران (
خراسان) بیش از همه زبانها و گویشهای شرقی از زبان مردم
بلخ واژه به عاریت گرفته است و سرزمین بلخ و
بخارا بیش از دیگر نقاط ایران محل نفوذ و گسترش دین بودا و موضع دیرها و بتکدههای بودایی بوده است؛ چنانکه معبد نوبهار
بوداییان، که نزد
مسلمانان بسیار مشهور بوده و
ابن فقیه مشروحاً آن را وصف کرده و پرده داری آن با
خاندان برمکی بوده، نزدیک این شهر جای داشته است.
با توجه به اینکه در
خط سغدی، که آثار بودایی به آن نوشته شده است، تنها حروف صامت ثبت میشود و این خط مانند خط پهلوی تاریخی است و حاکی از تلفظی قدیمتر از تلفظ زمان تحریر است، احتمالاً این واژه در زبان بلخی نیز بوت یا بود خوانده میشده است.
واژه بُت در
عربی به صورت بدّ (جمع آن: بَدَده) معرّب شده و به سه معنی متفاوت به کار رفته است: بندرت به معنی
بتکده بوداو بت میباشد.
مؤلف
اخبار الصین والهند نیز بتی را بدّ می خواند که در هند پرستیده میشود. دمشقی در کتاب خود به نام نخبه الدهر فی عجایب البرّ و البحر، بت
سومنات را، که نزد مسلمانان شهرت داشته و سعدی در بوستان
از آن داستانی خیالی پرداخته است، بدقت وصف کرده و به تندیس اصلی آن، مرکّب از دو
سنگ، نام بدّ (= بودا) را داده است که شکل اعضای تولید مثل نر و ماده را مجسم میسازند.
(۱) محمدآبادی باویل، ظرائف و طرائف، یا، مضاف و منسوبهای شهرهای اسلامی و پیرامون، تبریز ۱۳۵۷ ش.
(۲) ژاله آموزگار، احمد تفضلی، اسطوره زندگی زردشت، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۳) ابن منظور، لسان العرب، چاپ علی سیری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۴) ابن ندیم، کتاب الفهرست، ترجمه و چاپ محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۵) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، الا´ثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
(۶) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، ترجمه اکبر دانا سرشت، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۷) محمد بن احمد ابوریحان بیرونی، تحقیق ماللهند، ترجمه منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۸) اخبار الصّین والهند، چاپ و ترجمه سواژه، پاریس ۱۹۴۸.
(۹) اردا ویراف نامه، ترجمه ژاله آموزگار، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۱۰) اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۱) بندهش (گردآوری) فرنبغ دادگی، ترجمه مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۲) بندهش ایرانی: دستنویس ت د ۲، چاپ ماهیار نوابی و کیخسرو جاماسپ اسا، شیراز ۱۹۷۸.
(۱۳) مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۴) مهرداد بهار، واژه نامه بندهش، تهران ۱۳۴۵ ش.
(۱۵) احسان بهرامی، فرهنگ واژههای اوستا، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۶) احمد تفضلی، واژه نامه مینوی خرد، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۱۷) عمرو بن بحر جاحظ، التربیع والتدویر، چاپ شارل پلا، دمشق ۱۹۵۵.
(۱۸) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۱۹) محمد بن ابی طالب دمشقی، نخبة الدهر فی عجائب البر والبحر، چاپ مهرن، سن پترزبورگ ۱۸۶۶.
(۲۰) زند بهمن یسن، ترجمه محمدتقی راشد محصل، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۲۱) مصلح بن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۲۲) محمد بن عبدالکریم شهرستانی، توضیح الملل، ترجمه کتاب الملل والنحل، تحریر نو و ترجمه مصطفی خالقداد هاشمی، چاپ محمدرضا جلالی نائینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۳) بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی: سغدی ـ فارسی ـ انگلیسی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲۴) کتاب بلوهر و بوداسف، چاپ دانیال ژیماره، بیروت ۱۹۸۶.
(۲۵) علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۲۶) دن مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۲۷) پاول هرن، هاینریش هوبشمان، اساس اشتقاق فارسی، ترجمه جلال خالقی مطلق، تهران ۱۳۵۶ ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «واژه بت»، شماره۴۶۵.