هَویٰ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هَویٰ:
(غَضَبِي فَقَدْ هَوَى) هَویٰ: از ماده
«هوىّ» در اصل به معنى «سقوط كردن از بلندى» است كه معمولا نتيجه آن، نابودى است.
به موردی از کاربرد
هَویٰ در
قرآن، اشاره میشود:
(كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَ لَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَ مَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى) (بخوريد از روزیهاى پاكيزهاى كه به شما دادهايم و در آن طغيان نكنيد، كه
غضب من بر شما وارد شود و هركس غضبم بر او وارد شود،
هلاک خواهد شد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: يعنى هر كه غضب من متوجه او شود سقوط مىكند و اين سقوط به هلاكت تفسير شده است.
(وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَ قَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ) (ما به موسى كتاب
تورات داديم و بعد از او، پيامبرانى پى در پى فرستاديم و به
عیسی بن
مریم دلايل روشن داديم و او را با روحالقدس تاييد كرديم. آيا چنين نيست كه هر زمان، پيامبرى چيزى برخلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تكبّر كرديد و از
ایمان آوردن به او خوددارى نموديد؛ پس عدّهاى را
تکذیب كرده و جمعى را به قتل رسانديد؟!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
(و قفينا) اين كلمه از مصدر تقفيه است، كه بمعناى پيروى است، از كلمه (قفا) پشت گردن گرفته شده، كانه شخص پيرو، پشت گردن و دنبال سر پيشرو خود حركت مىكند.
(وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ) در
سوره آل عمران پيرامون اين آيه بحث مىكنيم.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
آيه درباره خشم خدا نسبت به طغيانگران و ناسپاسان است، مىگويد:
«هركس غضب من بر او وارد شود سقوط مىكند»
در اينجا اشاره به سقوط مقامى و دورى از قرب
پروردگار و رانده شدن از درگاهش مىباشد. جمع هوى «اهواء» است كه به همان معنى آمده، چنانكه در آيه ۴۹
سوره مائده خطاب به
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مىخوانيم. در آيه ۸۷
سوره بقره معيار ايمان و تسليم در برابر حق مواردى است كه بر خلاف ميل و هواى نفس انسان است، گرنه هر هواپرست بىايمانى نسبت به احكامى كه مطابق ميل و منافع او است هماهنگ و تسليم است.
ضمنا از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه رهبران الهى در مسير ابلاغ رسالت خويش، به مخالفتهاى هوا پرستان اعتنا نمىكردند، و بايد هم چنين باشد زيرا رهبرى صحيح چيزى جز اين نيست، اگر پيامبران بخواهند خود را با هوى و هوسهاى بىقيد و شرط مردم تطبيق دهند، كار آنها دنباله روى گمراهان است نه رهبرى رهروان راه حق.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «هَویٰ»، ج۴، ص۶۰۹.