هوی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هُوِیّ (به ضم هاء) و
هَوِیّ (به فتح هاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای فرود آمدن است.
هَوی (به فتح هاء و واو) به معنای میل نفس است.
مشتقات
هُوِیّ که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
تَهْوِی (به فتح تاء و سکون هاء) به معنای پرتاب مىكند؛
اَهْوی (به فتح الف و سکون هاء) به معنای هلاک کرد و ساقط نمود؛
اسْتَهْوَتْهُ (به کسر همزه، سکون سین و فتح تاء) به معنای ساقط کردن؛
الْهَوی (به فتح هاء) به معنای خواهش نفس؛
اَهْواءَ (به فتح الف و سکون هاء) به معنای هوا و هوس؛
هَواءٌ (به فتح هاء) به معنای خالی؛
هاوِیَةٌ (به کسر واو و ضم یاء) به معنای هاویه است.
هُوِیّ به معنای فرود آمدن است.
«هَوَی الشیء هُوِیّاً و هَوِیّاً: سقط من علو الی اسفل» چنان که در
قاموس و
اقرب الموارد و در
مجمع ذیل
(وَ النَّجْمِ اِذا هَوی) (سوگند به ستاره هنگامی که افول میکند.)
گفته است.
به قول
راغب: هویّ (به ضمّ اول) فرود آمدن به فتح اوّل بالا رفتن است.
قاموس و اقرب آن را در مرتبه دوّم گفتهاند.
در
مصباح معنای اوّل را از ابوزید نقل کرده است و گوید: هویّ به معنی بالا رفتن فقط به ضمّ اول آید.
ناگفته نماند: فعل هر دو از باب
«ضرب یضرب» است.
هَوی (به فتح هاء و واو) به معنای میل نفس است و جمع آن
اهواء است.
هَاوِیَة (به فتح هاء و یاء) به معنای آتش دوزخ است.
به مواردی از
هُوِیّ که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی) «هر که غضب من بر او واقع شود هلاک گشته.»
سقوط در آیه همان هلاک و بدبختی است.
(وَ الْمُؤْتَفِکَةَ اَهْوی) «شهر زیر رو شونده را هلاک کرد و ساقط نمود.»
راغب گوید آن را به هوا بلند کرد و ساقط نمود.
(وَ النَّجْمِ اِذا هَوی) (سوگند به ستاره هنگامى كه افول مىكند.)
(کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیاطِینُ فِی الْاَرْضِ حَیْرانَ) «مانند کسی که شیاطین در زمین گمراهش کردهاند و سرگردان مانده است.»
هوی را در آیه پایین آمدن گفتهاند ولی به احتمال قوی مراد از آن بالا رفتن است که ستارگان از حین طلوع تا وسط آسمان پیوسته در صعوداند و آن با آیات بعدی که اشاره به معراج آن حضرت است بهتر میسازد گر چه پایین آمدن نیز با نزول
جبرئیل که در آیات بعد نقل شده مناسبت دارد.
استهواء مثل اهواء به معنی ساقط کردن است و اعتبار طلب در آن صحیح است گویی شیاطین سقوط او را طلب کردهاند و آن در آیه به معنی لغزش دادن و ساقط کردن است.
(وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی) «از روی خواهش نفس سخن نمیگوید.»
(اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْیٌ یُوحی) «و آن فقط وحی است که به او میشود.»
در
قاموس تصریح کرده که در میل مذموم و ممدوح هر دو به کار رود. امّا در
قرآن مجید بیشتر در خواهشهای مذموم به کار رفته و گاهی در غیر آن، مثل:
(فَاجْعَلْ اَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی اِلَیْهِمْ) (تو دلهاى گروهى از مردم را متوجّه آنها ساز.)
(وَ لا تَتَّبِعْ اَهْواءَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا) (و از هوا و هوس كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، پيروى مكن.)
به نظر میآید: خواهش نفسانی را از آن هوی نامیدهاند که انسان را به عذاب آخرت و مهلکه دنیا ساقط میکند چنان که راغب آن را از بعضی نقل کرده است.
(لا یَرْتَدُّ اِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ اَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ) «پلکشان بهم میخورد و قلبشان (از تعقّل) خالی است.»
هواء را در آیه و لغت به معنی خالی گفتهاند مثل
(وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری) (و مردم را مست مىبينى، در حالى كه مست نيستند.)
راغب گوید یعنی در خالی بودن مثل هوا است. شخص ترسو را هواء گویند زیرا قلبش از جرئت خالی است.
(وَ اَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ) «امّا آن که وزنها و اعمالش خفیف شده.»
(فَاُمُّهُ هاوِیَةٌ) «جایگاهش و محلّی که در آن آرام میگیرد هاویه است.»
طبرسی ذیل
(وَ النَّجْمِ اِذا هَوی) فرموده آتش را از آن هاویه گفتهاند که اهل عذاب را از اعلی باسفلش ساقط میکند.
به نظر نگارنده شاید به آن جهت باشد که شخص را به بدبختی و خذلان ساقط میکند یعنی هلاک و ذلیل میکند و آن در اصل
«هاوِیَةٌ بِالانْسانِ فِی الْخِذْلانِ» است مثل:
(تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ) (و يا تند باد او را به جاى دور دستى پرتاب مىكند.)
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «هوی»، ج۷، ص۱۷۰.