همز (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
همز: (وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ) (وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ)بعضی فرق میان
«همز» و
«لمز» را چنین گفتهاند:
«لمز»، شمردن عیوب افراد است در حضور آنها، و
«همز»، ذکر عیوب در غیاب آنها است، و نیز گفتهاند که
«لمز» عیبجوئی با چشم و اشاره است، در حالی که
«همز» عیبجوئی با زبان است.
(وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ) (واى بر هر عيبجوى مسخره كنندهاى!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در مجمع البيان گفته: كلمه همزه به معناى كسى است كه بدون جهت بسيار به ديگران طعنه مىزند و عيبجويى و خردهگيريهايى مىكند كه در واقع عيب نيست. و اصل ماده همز به معناى شكستن است، و كلمه لمز نيز به معناى عيب است پس همزه و لمزه هر دو به يك معنا است.
ولى بعضى گفتهاند: بين آن دو فرقى هست، و آن اين است همزه به آن كسى گويند كه دنبال سر مردم عيب مىگويد و خرده مىگيرد، و اما لمزه كسى را گويند كه پيش روى طرف خرده مىگيرد- نقل از ليث.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! هرگز گروهى از مردان شما گروه ديگرى را مسخره نكنند، شايد آنها ازاينها بهتر باشند؛ و نه زنانى زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند؛ و يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد؛ و آنها كه
توبه نكنند، ستمكارند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه لمز كه مصدر تلمزوا است -به طورى كه گفتهاند- به معناى اين است كه شخصى را به عيبش آگاه سازى. و اگر كلمه مزبور را مقيد به قيد انفسكم (خود را) نموده، براى اشاره به اين است كه
مسلمانان در يك مجتمع زندگى مىكنند، و در حقيقت همه از همند، و فاش كردن عيب يك نفر در حقيقت فاش كردن عيب خود است. پس بايد از لمز ديگران به طور جدى احتراز جست (همان طور كه از لمز خودت احتراز دارى، و هرگز عيب خودت را نمىگويى) و همانطور كه حاضر نيستى ديگران عيب تو را بگويند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «همز»، ص۶۲۶.