• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

هَشِیم (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




هَشِیم: (فَاَصْبَحَ هَشِیماً) (فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ)
«هَشِیم» از مادّه‌ «هشم»(بر وزن خشم) در اصل، به معنای شکستن اشیاء سست است؛ مانند گیاهان. لذا به گیاهان خرد شده که صاحبان گوسفندان برای آنها می‌کوبند و آماده می‌کنند، «هشیم» گفته می‌شود، و گاه به گیاهان خشکی تفسیر شده که زیر دست و پای حیوانات در آغل کوبیده می‌شود.





۱.۱ - آیه ۴۵ سوره کهف

(وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا)(اى پیامبر! زندگی دنیا را براى آنان به آبى تشبيه كن كه از آسمان فرو مى‌فرستيم؛ و بوسيله آن، گياهان زمين سرسبز مى‌شود و درهم فرو مى‌رود. امّا بعد از مدتى مى‌خشكد؛ به گونه‌اى كه بادها آن را به هر سو پراكنده مى‌كند؛ و خداوند بر همه چيز تواناست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:كلمه هشيم كه بر وزن فعيل است، به معناى مهشوم بر وزن مفعول است، و به طورى كه راغب‌ گفته به معناى شكسته شدن چيزهاى سست و بى دوام از قبيل گياهان است. و كلمه تذروه از ذرأ به معناى تفريق و جدا كردن است. بعضى گفته‌اند: به معناى آوردن و بردن است (مانند گياه شكسته و خشكى كه بادها از اين طرف به آن طرفش مى‌برند.) (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۲ - آیه ۳۱ سوره قمر

(إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ)(ما فقط يك صیحه آسمانی بر آنها فرستاديم و به دنبال آن همگى بصورت گياهان خشك كه براى خوراك چهارپايان آماده مى‌كنند درآمدند)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه محتظر به معناى صاحب حظيره است، يعنى چهار ديوارى كه براى دامدارى ساخته مى‌شود (و به زبان فارسى آن را قلعه و يا بهاربند گويند) و هشيم محتظر درختهاى خشكيده و مانند آن است، كه صاحب حظيره آن را براى مصرف كردن در قلعه خود جمع مى‌كند و معناى آيه روشن است، مى‌فرمايد فقط يك صيحه بر آنان فرستاديم، و همگى مانند چوب خشك رويهم ريختند. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۴۵.    
۲. قمر/سوره۵۴، آیه۳۱.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۴۲.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۴۸۵.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۶۷.    
۶. کهف/سوره۱۸، آیه۴۵.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۸.    
۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۸۴۲.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۴۲.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۱۸.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۷۲.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۳۱.    
۱۳. قمر/سوره۵۴، آیه۳۱.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۰.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۳۲.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۸۱.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۳۹.    
۱۸. فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۹۰.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «هَشِیم»، ص۶۲۵.    






جعبه ابزار