هزء (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هُزْء (به ضم هاء و سکون زاء) و
هُزُو (به ضمهاء و زاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای مسخره کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
اِسْتِهْزاء (بر وزن استفعال) بمعنی مسخره کردن.
هُزْء و
هُزُوبه معنای مسخره کردن است که حکایت از استخفاف مسخره شده دارد.
هُزُواً یازده بار در
قرآن مجید آمده و همه مصدر بمعنای مفعولاند یعنی «مهزؤ به» و مسخره شده که عبارت اخرای بیارزش است.
(قُلْ اَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ) «بگو آیا بخدا و آیاتش و رسولش
مسخره و
شوخی میکردید؟!»
(وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً) ( و با اين كارها آيات خدا را به استهزا نگيريد.)
راجع به
(اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ) (خداوند آنان را استهزا مىكند.)
که نسبت آن بخدا داده شده است.
(اِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ) (ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد.)
آیه ما قبل این است
(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ) (آنچه را مأموريت دارى، آشكار ساز؛ و از مشركان روى گردان و به آنها اعتنا نكن).)
(اِنَّا کَفَیْناکَ) یعنی آنچه را که امر میشوی آشکار کن و از
مشرکان روی گردان زیرا که ما از تو مسخره کنندگان را کفایت کردیم (بتو نتوانند آزاری رسانند) معلوم میشود که عدّهای با نفوذ از مشرکان آن جناب را مسخره میکردهاند که
خداوند در قبال آنها به آن حضرت تامین داده است.
در
تفسیر عیاشی نقل کرده: آنها پنج نفر از
قریش بودند:
ولید بن مغیره مخزومی،
عاص بن وائل سهمی،
حارث بن حنظله،
اسود بن عبد یغوث،
اسود بن مطلب بن اسد. چون خدا فرمود:
(اِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ) آن حضرت دانست که خدا خوارشان کرده است و خدا آنها را به مرگ خوار کننده از بین برد.
در
مجمع سوّمی را
حرث بن قیس نقل کرده و آنگاه کیفیت نابودیشان را حکایت نموده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «هزء»، ج۷، ص۱۵۴.