هَدْم (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هَدْم (به فتح هاء و سکون دال) از
واژگان نهج البلاغه به معنای شکستن و خراب کردن است.
مواردی از اين مادّه در
نهجالبلاغه آمده است.
هَدْم:
به معنای شکستن و خراب کردن است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» بهکار رفته است، اشاره میشود:
درباره
اختلاف فرمود:
«الْخِلافُ يَهْدِمُ الرَّأْيَ.»«اختلاف، تصميمگيرى را نابود مىكند.»
(شرحهای حکمت:
)
درباره قبول
امامت به اهل
مصر مىنويسد:
«فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الاِْسْلامَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً، تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلايَتِكُمُ الَّتي إِنَّما هِيَ مَتاعُ أَيّام قَلائِلَ، يَزولُ مِنْها ما كانَ، كَما يزولُ السَّرابُ، أَوْ كَما يَتَقَشَّعُ السَّحابُ، فَنَهَضْتُ في تِلْكَ الاَْحْداثِ حَتَّى زاحَ الْباطِلُ وَزَهَقَ، وَاطْمَأَنَّ الدّينُ وَتَنَهْنَهَ.» «ترسيدم اگر
اسلام و اهلش را يارى نكنم بايد شاهد نابودى و شكاف در اسلام باشم كه
مصیبت آن براى من از رها ساختن
خلافت و
حکومت بر شما بزرگتر بود، چرا كه اين بهره دوران كوتاه
زندگی دنياست، كه زايل و تمام مىشود. همان طور كه «سراب» تمام مىشود و يا همچون ابرهايى كه از هم مىپاشند، پس براى دفع اين حوادث بپا خاستم تا
باطل از ميان رفت و نابود شد و
دین پابرجا و محكم گرديد.»
(شرحهای نامه:
)
در مقام
موعظه فرمود:
«أَلا فَاذْكُروا هادِمَ اللَّذّاتِ، وَ مُنَغِّصَ الشَّهَواتِ، وَ قاطِعَ الاُْمْنِياتِ.»«به هوش باشيد، نابود كننده لذّات و برهم زننده كاميابیها و قطع كننده آرزوها (يعنى
مرگ را) بسيار به خاطر بياوريد»
(شرحهای خطبه:
)
در بعضی از نسخ به جای هادم کلمهای «هاذم» آمده است.
از زبان اهل قبور نقل كرده:
«وَخَوَتِ الاَْجْسادُ النَّواعِمُ، وَلَبِسْنا أَهْدامَ الْبِلَى، وَتَكاءَدَنا ضيقُ الْمَضْجَعِ.» «بدنهاى متنعّم و تازه ما منهدم و پاره پاره شد و لباسهاى پوسيده شدن را پوشيديم و تنگى
قبر بر ما سخت شد.»
(شرحهای خطبه:
)
مواردی از اين ماده در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «هدم»، ج۲، ص۱۰۹۳.