نهج البلاغه (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
كتاب شريف نهج البلاغه شامل سخنان و كلمات و نامههاى گهربار
امیر المؤمنین و امير بيان،
علی بن ابی طالب (علیهالسلام) است كه در موقعيتهاى گوناگون بيان فرموده يا براى افراد مختلف نوشته است.
گردآورنده اين كتاب ارزشمند
سید رضی، ابو الحسن، محمد بن حسين موسوى است ( ۳۵۹- ۴۰۶ هجرى)، این کتاب شریف در سه بخش شامل خطبهها و نامهها و برخی از سخنان کوتاه و گهربار
امیرالمؤمنین و امیر بیان
علی بن ابی طالب (علیهالسلام) است که در موقعیتهای گوناگون بیان فرموده یا برای افراد مختلف نوشته است. کلام
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دو خصوصیت ویژه دارد: اول، زیبایی و
فصاحت و انسجام بینظیر که آن را «فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق» قرار داده است. دوم، تأثیر و نفوذ شگفتانگیز آن؛ به طوری که نه تنها در آن زمان، که پس از چهارده
قرن هنوز هم هر شنونده ای را تحت تأثیر قرار میدهد. نهج البلاغه کتابی است که بزرگترین فصحا و بلیغترین گویندگان در طول تاریخ افتخار خویش را در محضر نهج البلاغه بودن دانستهاند. نهج البلاغه کتابی نیست که تنها از حیث لفظ، اوج قلههای فصاحت را فتح کرده باشد؛ بلکه محتوا و مضمون این کتاب شریف نیز تالی و دنباله رو
قرآن است.
سید رضی در مقدمه نهج البلاغه می نویسد: «
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در موضوعات و ابواب مختلف کلماتی دارد و هرگاه
انسان در یک موضوع کلمات آن حضرت را مطالعه می کند، شک نمیکند که این سخنان از کسی است که تمام
عمر خویش را در همان رشته سپری کرده است؛ وقتی در باب
زهد داد سخن می دهد، گویی هیچ بهرهای جز زهد و
عبادت ندارد و گویی تمام عمر خویش را در گوشه خانهای یا در پای کوهی گذرانده که هیچ کس را جز خود ملاقات نکرده است».
پيامبر اسلام هنگام رحلت دو
امانت گرانبها براى جهانيان به
ودیعه نهاد كه عبارتند از قرآن و عترت طاهرين آن حضرت، در ميان
عترت و
اهل بیت پيامبر نيز امير المؤمنين على (عليهالسلام) از مقامى ويژه برخوردار است. آيۀ قرآن او را نفس
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) معرفى نموده و فضائل او به حدى است كه كسى را توان شمارش آن نيست.
از جمله خصوصيات امير مؤمنان عليه السلام كه هيچ دوست و دشمنى آن را انكار نكرده
فصاحت و
بلاغت و سخنورى آن حضرت است، كلام امير المؤمنين عليه السلام دو خصوصيت ويژه دارد: اول: زيبايى و فصاحت و
انسجام بىنظير آن كه آن را« فوق كلام مخلوق و دون كلام خالق» قرار داده است. دوم: تأثير و نفوذ شگفتانگيز آن به طورى كه نه تنها در آن زمان كه پس از ۱۴ قرن هنوز هم هر شنوندهاى را تحت تأثير قرار مىدهد.
در ارزش كتاب شريف نهج البلاغه هم همين بس كه آن را «
أخ القرآن» و برادر كتاب
خداوند دانستهاند. اگر قرآن در چندين مورد به مبارزه فرا خوانده كه اگر مىتوانيد براى آن مثل و مانندى بياوريد حقا نهج البلاغه هم با تمام وجود خود چنين دعوتى به مبارزه و همتا آورى نموده است، نهج البلاغه كتابى است كه بزرگترين فصحا و بليغترين گويندگان در طول تاريخ افتخار خويش را در محضر نهج البلاغه بودن دانستهاند. اما نهج البلاغه كتابى نيست كه تنها از حيث لفظ اوج قلههاى فصاحت را فتح كرده باشد، بلكه محتوا و مضمون اين كتاب شريف نيز تالى و دنبالهرو قرآن است.
سيد رضى (عليهالرحمه) نيز در مقدمه نهج البلاغه چنين فرموده: «امير المؤمنين (عليهالسلام) در موضوعات و ابواب گوناگون كلماتى دارد و هر گاه
انسان در يك موضوع كلمات آن حضرت را مطالعه مىكند، هيچ شكى نمىكند كه اين سخنان از كسى است كه تمام عمر خويش را در همان رشته سپرى كرده است. وقتى در باب
زهد داد سخن مىدهد گويى هيچ بهرهاى از غير زهد و
عبادت ندارد، گويى تمام عمر خويش را در گوشه خانهاى يا در پاى كوهى گذرانده كه هيچكس را جز خودش ملاقات نكرده است. هيچكس باور نمىكند اين كلام كسى است كه در
جنگ آنچنان دلاورى مىكند و گردنهاى گردنكشان را مىزند و پهلوانان را به خاك مىافكند و
خون آنان را بر
زمین جارى مىكند و در عين حال او زاهدترين انسان و صالحترين افراد است. اين از خصلتها و فضائل عجيب آن بزرگوار است كه جمع بين
اضداد كرده و صفات متضاد را يكجا جمع نموده است.»
به جهت مقام و منزلت امام على (عليه السلام) و جذابيت سخنان آن حضرت، اصحاب و ياران ايشان از همان دوران قرن اول هجرى خطبهها و سخنان حضرت را حفظ كرده و سينه به سينه نقل مىكردند. در اين بين عدهاى براى حفظ اين گنجينههاى گرانبها آنها را نوشته و به صورت كتب و جزواتى براى نسلهاى بعد به يادگار گذاشتند. از جمله حدود يكصد و بيست كتاب قبل از نهج البلاغه تمام يا قسمتى از حجم خويش را به نقل كلمات گهربار آن حضرت
اختصاص دادهاند. اولين كسى كه سخنان آن حضرت را در كتابى گردآورد صحابى ايشان، زيد بن وهب ( متوفاى ۹۶ هجرى) بود در كتابى با نام«خُطب أمير المؤمنين (عليهالسلام)». پس از او بزرگانى همچون
نصر بن مزاحم منقری ( متوفاى ۲۰۲ هجرى)، إسماعيل بن مهران( متوفاى ۲۰۰ هجرى)،
واقدی (متوفاى ۲۰۷ هجرى) و مسعدة بن صدقة را مىبينيم كه هر يك اثرى به يادگار نهادهاند.
مهمترين و معروفترين كتابى كه به عنوان مجموعه سخنان حضرت على (عليهالسلام) در اختيار ما است كتاب« نهج البلاغه» مىباشد. اين كتاب توسط سيد رضى جمع آورى شده است. سيد رضى از بزرگترين علماى زمان خويش بود و علاوه بر رشتههاى مختلف
علوم اسلامی يكى از بزرگترين ادباء و شعراى زمان خويش قلمداد مىشد. او در سال ۳۵۹ هجرى در شهر
بغداد به دنيا آمد و در سال ۴۰۶ هجرى در همان شهر بدرود
حیات گفت و در جوار
کاظمین (علیهماالسلام) مدفون گشت.
سيد رضى در مقدمه نهج البلاغه
انگیزه خود را در جمع آورى اين كتاب شريف چنين بيان مىدارد: «من در سنين جوانى شروع به تأليف كتابى در خصائص
ائمه (علیهمالسلام) نمودم كه اخبار و كلمات آن بزرگواران را به صورت گلچين شده جمع آورى نمايم. زمانيكه خصائص مربوط به امير المؤمنين (عليهالسلام) را به
اتمام رساندم مشكلاتى پيش آمد كه نتوانستم كتاب را كامل نمايم. در پايان فصول اين كتاب فصلى در كلمات قصار آن حضرت آمده بود، لكن خطبهها و نامههاى مفصل ايشان را ذكر نكرده بودم. چون عدهاى از دوستان اين فصل از كتاب را ديدند برايشان بسيار جالب بود، لذا از من درخواست كردند كتابى مستقل پيرامون كلمات گرانبهاى امير مؤمنان (عليهالسلام) در موضوعات گوناگون تأليف نمايم. من هم كه ديدم چنين گردآورى تاكنون انجام نشده، دست به كار تأليف اين كتاب عظيم شدم... و نام آن را نهج البلاغه نهادم.»
سيد رضى در جمع آورى سخنان على (عليهالسلام) روشى مخصوص به خود داشته است و آن اينكه: سيد رضى بناى نوشتن و جمع آورى مجموع سخنان على (عليهالسلام) را نداشته، به همين جهت، از بين منابع فراوانى كه داشته قسمتهايى را گلچين نموده است. او خود نيز در مقدمه كتاب به اين نكته اشاره كرده كه آنچه مىآورد مختار و انتخاب شدههايى از كلمات و نامههاى آن حضرت است.
در اينجا زمينههاى پيدايش نهج البلاغه را در قرن چهارم هجرى بررسى مىكنيم: با وجود توجه و
اهتمام خاص شيعيان بر حفظ و ضبط سخنان امير المؤمنين (عليهالسلام) ماندگارترين اثر در اين زمينه در قرن چهارم هجرى شكل مىگيرد. در اين خصوص علل و عواملى به
ذهن مىرسد كه به برخى اشاره مىكنيم:
قرن چهارم قرن آغاز
غیبت کبری است و
شیعیان كه با غيبت امام خويش مواجه شدند براى ايستادن روى پاى خويش و حفظ
مذهب خود اقداماتى براى حفظ گنجينههاى گرانقدر و ميراثهاى عظيم ائمه (عليهمالسلام) انجام دادند. حركت شيعيان در اين
عصر به قدرى چشمگير بود كه قرن چهارم به قرن تأليف و ترجمه و تدوين كتب اسلامى مشهور گشته است. در اين دوران حوزههاى علميه فراوانى در كشورهاى اسلامى تشكيل شد و علماى بزرگوار با تمام تلاش خود براى پرورش افراد مستعد و نشر علوم اهلبيت (عليهمالسلام) دست به كار شدند. قرن چهارم شاهد تشكيل اولين حكومت شيعى در
جهان اسلام بود. «
آل بویه» در سال ۳۳۴ هجرى بغداد را فتح كردند و علماى شيعه در بغداد با تمام توان به فعاليت و نشر افكار
تشیع پرداختند. شيعيان نيز در سايۀ اين حكومتها از انزوا بيرون آمدند و توانستند آزادانه مناسك و افكار خويش را اعلام نمايند.
قرن چهارم دوران شكوفايى
شعر و
ادب شيعى هم بود و سيد رضى از جمله چهرههاى آشنا و برجسته قرن چهارم هجرى است. در اين قرن كتابخانهها رونق گرفت و تنها در كتابخانه سيد مرتضى در بغداد ۸۰ هزار كتاب وجود داشت. كتابخانه دار الحكمه بغداد نيز ۱۰ هزار نسخه خطى نفيس و هزاران جلد كتاب ديگر داشت. آزادى شيعيان به حدى رسيد كه در
تشییع جنازه شیخ مفید (استاد سيد رضى) حدود ۸۰ هزار نفر شركت كردند كه اين رقم در تاريخ آن روز بىسابقه بود. با توجه به مطالب ياد شده زمينه كاملا مساعدى كه براى سيد رضى مهيّا شده بود تا دست به تأليف مهمترين و ماندگارترين اثر شيعه پس از قرآن بزند روشن شد. سيد رضى نيز با نهايت دقت و حوصله از منابع بسيار ارزشمندى كه در اختيار داشت كتاب «نهج البلاغه» را جمع آورى نمود.
اينكه چرا سيد رضى نام كتاب خويش را نهج البلاغه (راه بلاغت و فصاحت) گذاشته است از مقدمه كتاب بخوبى روشن مىشود، سيد رضى، كه خود اديب و شاعرى توانا است، چون
اعجاز امير المؤمنين (عليهالسلام) را در زمينۀ بلاغت و فصاحت ديد با جمع آورى اين كتاب عظمت امير المؤمنين (عليهالسلام) را در اين فضيلت، علاوه بر فضيلتهاى فراوان ديگر، به اثبات رساند، او با اين كتاب اثبات كرد كه، تنها پرچمدار و يكه تاز ميدانهاى سياست و جنگ و زهد و عبادت و اولين مسلمان و بالاترين
مسلمان ، در زمينۀ ادب و سخنورى نيز به بالاترين درجات آن رسيده و در مقامى است كه هيچ انسان ديگرى به آن حد از
اعجاز نرسيده است. ( البته در اين بين حساب
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) كه على (عليهالسلام) نفس اوست، از ديگران جداست.)
پس چون سيد رضى هدفش اثبات اين زمينه از فضائل امير المؤمنين (عليهالسلام) بود نام كتاب خويش را «نهج البلاغه» نهاد، بخاطر رعايت اين جنبه است كه سيد رضى هيچ گونه ترتيب موضوعى براى نهج البلاغه قرار نداده است. همچنين در ذكر خطبهها و نامهها در بسيارى موارد تقطيع نموده و تنها مقدارى از خطبهها را كه بيشتر توجه او را به خود جلب كرده، آورده است.
برخى چنين پنداشتهاند كه سخنان امير مؤمنان على عليه السلام تنها حجمى معادل نهج البلاغه دارد يا خطبهها و نامههاى آن حضرت را منحصر در همان تعداد نمودهاند در حالى كه چنين نيست. مسعودى كه حدود يكصد سال قبل از سيد رضى مىزيسته، در «
مروج الذهب» مىگويد: هم اكنون چهار صد و هشتاد و اندى خطبه از على (عليهالسلام) در دست مردم است. آمدى در«
غرر الحکم» پانزده هزار كلمه قصار از امير المؤمنين (عليهالسلام) نقل كرده است در حالى كه كلمات قصار نهج البلاغه ۴۸۰ كلمه است. كتب فراوان ديگرى نيز پيرامون كلمات آن حضرت تحرير شده مانند
تحف العقول،
روضة الواعظین و... كه بيش از يكصد و اندى كتاب قبل از نهج البلاغه خطبههاى امير المؤمنين (عليهالسلام) را جمع كردهاند.
نهج البلاغه دارای سه محور اصلی است:
۱. خطبه ها که شامل ۲۳۹
خطبه است و از نظر زمانی به سه بخش تقسیم می شود: الف) قبل از
حکومت، مانند خطبههای ۵ ـ ۶۷ ـ ۱۳۹ و... ؛ ب) در هنگام
خلافت، مانند خطبههای ۳ ـ ۱۲ ـ ۱۵ - ۱۶ و... ؛ ج) بعد از خلافت، مانند خطبههای ۲۰ ـ ۲۱ - ۲۷ ـ ۱۰۵ ـ ۴۷ ـ ۱۰۸ و....
۲. نامهها که شامل ۷۹ نامه است و تقریباً تمام آنها در زمان خلافت آن حضرت نوشته شدهاند.
۳. کلمات قصار یا قصار الحکم که شامل ۴۸۰ کلمه است و از حیث موضوعات بسیار متنوع است.
تنوع موضوعات در نهج البلاغه بسيار چشمگير است و كتب متعددى نيز در اين خصوص به نگارش در آمده است. در اينجا از باب نمونه به چند موضوع در نهج البلاغه اشاره مىكنيم:
خطبهها شامل موضوعاتى مىباشند مانند:
اخلاق ( ۸- ۱۰- ۲۰- ۲۱- ۶۳- ۲۴ و...)، بحثهاى سياسى ( ۳۲- ۳۷- ۴۱- ۵۰ و...)، افشاگرى و احزاب ( ۳۰- ۱۰۵- ۱۹ و...)، جامعه شناسى ( ۱- ۳۲ و...)، آيندهنگرى يا ملاحم ( ۱۳- ۴۷- ۹۸- ۱۰۱- ۱۰۸ و...) و موضوعات فراوان ديگر.
نامهها نيز به طور كلى به عنوانهاى: اخلاقى ( مانند ۳- ۲۲- ۴۷ و...)، نامه به دشمنان ( ۶- ۷- ۱۰- ۱۷ و...)، به فرمانداران و استانداران ( ۵- ۸- ۱۹- ۲۰- ۵۶ و...)،
به فرماندهان نظامى و مسئولان
بیت المال ( ۲۵- ۲۶- ۴- ۱۳ و...)، خطاب به مردم ( ۲- ۲۹- ۳۸ و...)، وصيتهاى امام ( ۲۳- ۲۴- ۵۱ و...) تقسيم مىشود.
كلمات قصار نيز تقريبا تمام موضوعات مورد نياز جامعه را در بردارد و از نظر تنوع موضوعات بسيار گستردهاند.
سيد رضى در تأليف نهج البلاغه از كتابخانه شخصى خود و كتابخانههاى بزرگ
سید مرتضی و بيت الحكمه بغداد و ديگر كتابخانههاى موجود استفاده كرده است. گرچه خود سيد رضى جز در مواردى اندك نام منابع خويش را در متن كتاب ذكر نكرده، اما آنچه از منابع مورد استفاده او به دست آمده در كتب شرح نهج البلاغه مفصلا بيان شده است. از جمله اين منابع است:
البیان و التبیین از
جاحظ،
المقتضب، از مجرد، مغازى، سعيد بن يحيى اموى، الجمل، واقدى،
المقامات في مناقب أمير المؤمنين (عليهالسلام) ،
ابو جعفر اسکافی،
تاریخ طبری و...
اشكالى كه از ديرباز به نهج البلاغه مىكردند اين بود كه سيد رضى سندهاى روايات خويش را حذف كرده بنابراين، اين كتاب از نظر علمى
اعتبار چندانى ندارد و تنها در حد يك كتاب ادبيات مىتوان از آن بهره جست، با توجه به اين اشكال از قرنها قبل بزرگان علما در صدد جمع آورى مصادر نقل سيد رضى بودهاند و خطبهها و نامهها و كلمات قصار نهج البلاغه را از منابعى قبل از سيد رضى جمع آورى كردهاند، هم اكنون چندين جلد كتاب موجود است كه تمام منقولات سيد رضى را با ذكر طرق گوناگون مسندا نقل كردهاند. در بعضى موارد نيز براى يك
خطبه دهها
سند و منبع آوردهاند كه تفصيل آن را مىتوانيد در كتب مذكور بيابيد.
از جمله كتب مصادر نهج البلاغه مىتوان به عناوين زير اشاره نمود: مصادر نهج البلاغة و أسانيده از سيد عبد الزهراء حسينى، مدارك نهج البلاغه از هادى كاشف الغطاء، مصادر نهج البلاغه از
سید هبه الدین شهرستانی، اسناد و مدارك نهج البلاغه ( فارسى)، از
محمد دشتی و دهها عنوان ديگر در اين زمينه.
پيرامون اين كتاب شريف شرحهاى فراوان نگاشته شده و برخى بزرگان كتابهايى براى فهرست اسامى شرحهاى نهج البلاغه نوشتهاند. از جمله شيخ حسين جمعه در كتاب« شروح نهج البلاغه» ۲۱۰ شرح نام برده و آقاى
رضا استادی در كتابنامه نهج البلاغه نام ۳۷۰ شرح را ذكر كرده است (همراه با ترجمه). علاوه بر اهميت و اعتبار اين كتاب شريف، صعوبت و سختى درك آن نيز نياز آن را به شرح بيشتر كرده است. معروفترين شروح نهج البلاغه عبارتند از: شرح
ابن میثم بحرانی متوفاى ۶۷۹ هجرى، شرح
ابن ابی الحدید معتزلی متوفاى حدود ۶۵۵ هجرى، شرح شيخ محمد عبده، متوفاى ۱۳۲۳ هجرى (مفتى
مصر در آن زمان)، شرح
علامه محمد تقی جعفری (معاصر)، منهاج البراعة از
قطب الدین راوندی، متوفاى ۵۷۳ هجرى، شرح
فخر رازی مفسر بزرگ
اهل تسنن، متوفاى ۶۰۶ هجرى.
براى « نهج البلاغه» به لحاظ اهميتى كه در نظر بزرگان داشته، چندين كتاب به عنوان
مستدرک نهج البلاغه نوشته شده است،
انگیزه نوشتن مستدرك براى يك كتاب آن است كه ترتيب و حجم كتاب هيچ تغييرى نكند و اعتبار و مقبوليت و شهرت آن آسيب نبيند و در عين حال آنچه مربوط به موضوع كتاب است و در آن كتاب نيامده در كتابى ديگر ضميمه گردد. از جمله مستدركات نهج البلاغه است: مستدرك نهج البلاغه از
هادی کاشف الغطاء، نهج السعادة در ۸ جلد از
محمد باقر محمودی،
غرر الحکم و درر الکلم از آمُدى، التذييل از اسماعيل حلبى، ملحق نهج البلاغه از احمد بن يحيى و...
نهج البلاغه كتابى است كه به جهت
فصاحت و
بلاغت بالاى آن بسيارى از
عرب زبانان هم از درك مفاهيم آن عاجزند چه رسد به غير عربها، به همين جهت به زبانهاى مختلف ترجمههاى فراوان شده است. ترجمههاى فارسى نهج البلاغه حدود ۳۰ عنوان است كه از قرنهاى قبل تا بحال به فراخور حال منتشر شدهاند. از جمله معروفترين ترجمههاى فارسى نهج البلاغه در عصر حاضر عبارتند از: ترجمه
فیض الاسلام، ترجمهاى توسط آقاى مبشرى، ترجمه
آیت اللّه مکارم شیرازی، ترجمه علامه محمد تقى جعفرى، ترجمه
دکتر شهیدی ( تقريبا جديدترين ترجمه اين كتاب است)، ترجمه آقاى مصطفى زمانى و...
۱-
آیت الله شیخ جعفر سبحانی ۲- آيت الله ناصر مكارم شيرازى ۳-
حجة الاسلام و المسلمین محمد دشتی ۴-
علامه محمد تقی جعفری ۵-
علامه عبد الحسین امینی ۶-
محمد مهدی فولادوند (ره) ۷- آيت الله سيد على نقى فيض الاسلام (ره) ۸- طاهره صفار زاده
از كارهاى بسيار ارزشمندى كه پيرامون اين كتاب عظيم شده استخراج موضوعات و چينش مطالب كتاب بر اساس موضوعى است. در اين زمينه نيز بزرگانى از
شیعه و غير شيعه دست به قلم بردهاند كه برخى تنها موضوعات را ليست نموده و آدرس دادهاند، برخى ديگر موضوعاتى كلى انتخاب نمودهاند و در ضمن تقسيم موضوعى، شرح و توضيحى نيز بر مطالب نوشتهاند.
از كتب موضوعات نهج البلاغه است: نهج الصباغة از
علامه تستری، كه ۶۷ موضوع كلى انتخاب كرده و پيرامون هر يك شرح و تفسيرى هم نوشته است، الدليل، از على انصاريان با يكصد موضوع، الهادى، از
آیت اللّه مشکینی كه ۶۲۵ موضوع انتخاب نموده است، تصنيف نهج البلاغه از
لبیب بیضون با ۴۲۵ موضوع، الكاشف از
دکتر مصطفوی، المعجم المفهرس از محمد دشتى كه در ضمن كار معجمنويسى ۴۵۶۰۰ موضوع و تيتر بر كلمات امير مؤمنان (عليهالسلام) زده است.
كتاب شريف نهج البلاغه از غنىترين منابع اسلامى از حيث نسخههاى خطى است. نسخههاى اين كتاب از
عصر مؤلف در
قرن پنجم هجرى تا كنون بصورت پيوسته موجود است. در كتابخانههاى مختلف بيش از ۱۳۰ نسخه خطى معتبر از نهج البلاغه يافت شده از جمله:
نسخهاى مربوط به سال ۴۲۱ هجرى در كتابخانه
آیت الله حسن زاده آملی، نسخهاى از سال ۴۸۵ هجرى متعلق به علامه
سید محمد علی روضاتی، نسخهاى مربوط به سال ۴۸۳ هجرى كه با نسخه حسن بن يعقوب نيشابورى مقابله شده است، و نسخههاى فراوانى در كتابخانه
آستان قدس رضوی و
کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم و...
در عرصه میدان
تفکر، اگر اندیشمندان برای تایید گفتار و نوشتارشان در زمینه معارف اسلامی از
قرآن و نهجالبلاغه مولا و کلمات
معصومین (علیهمالسّلام) تاییدی داشته باشند، برداشتشان صحیح، وگرنه باطل و بیاساس خواهد بود. این است که حضرات معصومین (علیهمالسلام)، برای روشن شدن صحت و سقم احادیث منقول، فرمودهاند: احادیث منقول را با قرآن مقابله کنید، اگر مطابق قرآن باشد صحیح و گرنه جعلی و دستساز است. این مقابله و این برداشت از قرآن و نهجالبلاغه و... به دو گونه صورت خواهد گرفت: نخست آنکه
انسان، خالی الذهن و بدون پیشداوری قبلی با این کلمات مقدس برخورد میکند، دوم آنکه با پیشداوری و الگوگیری قبلی و با اعتقادی از پیش ساخته شده به سراغ قرآن، نهجالبلاغه و دیگر آثار ائمه معصومین (علیهمالسّلام) میرود. بدیهی است در صورت دوم، برداشت ما از قرآن و نهجالبلاغه، بینش قرآن و نهجالبلاغه نخواهد بود، بلکه تحمیل عقیده و ایده به قرآن و سوءاستفاده از قرآن و نهجالبلاغه خواهد بود.
اینگونه مراجعه به قرآن و نهج البلاغه، نه تنها بهرهای ندارد و چیزی از مفاهیم عالیه قرآن و نهجالبلاغه به انسان نمیآموزد، بلکه انسان را به انحراف و تباهی نیز خواهد کشاند. مگر نه این است که ما معتقدیم قرآن کلام
وحی است و نهجالبلاغه و کلمات ائمه معصومین (علیهمالسّلام) از منبع وحی گرفته شده است؟ پس این ما هستیم که باید خود را در مسیر کلام وحی و کلمات منبعث از وحی قرار دهیم، نه آنکه اینها را در مسیر افکار خودمان بگذاریم و بعد بخواهیم برای تایید قضاوتهای قبلی و افکار و عقاید خود ساختهمان، دنبال دستاویزهایی در این کلمات مقدس بگردیم و محملهایی بتراشیم. روش استفاده از قرآن و کلمات معصومین (علیهمالسّلام) این است که انسان خودش را در برابر آنها نسبت به مسائل مطروحه، صاحبنظر فرض نکند، بلکه باید تمام چیزهایی را که درآنباره میداند - یا خیال میکند که میداند - کنار بگذارد و با ذهنی کاملا خالی، بدون هیچ قضاوت قبلی و عقیده از پیش ساختهای به سراغ این خورشیدهای جهان افروز برود.
نمونه چنان برخورد نادرست و نگرش انحراف آمیزی به قرآن مجید را که باعث
گمراهی و تباهی و
فساد میشود، در همین روزگار خودمان و در همین دوران
انقلاب اسلامی دیدیم. همه میدانند و نیاز به طول و تفصیل ندارد که گروهکهای ضدانقلاب و در واقع ضد اسلام از همین روش استفاده میکنند. یعنی آنها هم، ظاهرا به قرآن کریم
تمسک میجویند و باصطلاح در هر موردی یک
آیه از قرآن را مطرح میسازند، اما باید دید که آیه قرآن را با کدام معنا، کدام
تفسیر و کدام برداشت مورد استفاده قرار میدهند؟ واقعیت این است که این گروهکها نمیروند واقعا تفحص کنند و ببینند قرآن چه میگوید، بلکه قبلا نسبت به چیزی معتقد میشوند و بعد قرآن را باز میکنند و میکوشند آیهای در آن پیدا کنند که بتوان آن عقیده پیش ساخته را بدان تحمیل کرد. در نتیجه، میبینیم آنها یک نوع برداشتهای عجیبی از قرآن میکنند و محملها و معناهایی از کلام خدا میتراشند که در عین اسفناک بودن، انسان را به
خنده هم میاندازد. به جای استفاده واقعی از قرآن، نسبت به
خداوند متعال افترا میبندند و خود را مصداق همان فرموده خداوند در قرآن میکنند که: "لایزید الظالمین الا خسارا". یعنی از این نوع مراجعه به کلام خدا، تنها چیزی که به دست میآورند آن است که فقط
خسران و فساد و انحراف خود را افزایش میدهند و در منجلاب افکار منحرفشان بیشتر غوطهور میشوند.
به عنوان نمونهای از این برداشتهای غلط و برای آنکه روشن شود چنان برخورد و نگرشی به قرآن تا چهاندازه کجی و انحراف و تباهی میآفریند، به یکی از انواع متعدد این برداشتها اشاره میکنیم:
در قرآن مجید، هنگامی که در
سوره بقره توصیف "متقین" مطرح میشود، خداوند میفرماید: "الذین یومنون بالغیب". یعنی افراد متقی کسانی هستند که
ایمان به
غیب دارند. و آنچه از کلام خداوند و تمام شواهد و قرائن و با توجه به ذیل آیه استفاده میشود، نشان میدهد که در اینجا مراد از غیب، "الله" است. اما حالا این گروهکهای منحرف، براساس همان روش غلطی که در برخورد با قرآن دارند، میگویند: غیب یعنی زیرزمین، مخفی، مبارزه مخفی. پس قرآن شما را به مبارزه مخفی و زیرزمینی دعوت میکند!! و جالبتر اینکه تازه اینها، براساس این "دعوتی" که خودشان از قرآن تراشیدهاند، به مبارزه مخفی با چه کسی برمیخیزند؟! آیا جز این است که آنها با خود قرآن و
اسلام وارد مبارزه مخفی شدهاند؟! دلیل و منشا این انحرافهای خطرناک چیست؟ مهمترین دلیل آن همین است که اینگونه افراد نخواستهاند خود را در مسیر قرآن قرار دهند و ببینند براستی قرآن چه میگوید، بلکه قرآن را در مسیر خودشان قرار دادهاند و خواستهاند آنچه را که در فکر و عقیده خودشان میگذرد، به قرآن تحمیل کنند. یعنی اول چیزی را فکر کردهاند و به آن معتقد شدهاند، و بعد در آیات قرآن شروع به جستجو کردهاند تا ببینند در کجای کلام الله میتوان چیزی پیدا کرد که یک شباهت ظاهری با افکار آنها داشته باشد و سپس اینطور نتیجهگیری کنند که قرآن در این آیه همان چیزی را بیان کرده است که ما میگوییم!
بنابراین ملاحظه میشود که این طرز برخورد با قرآن و این نحوه نگرش و برداشت از کلام خداوند، نتیجهای جز فساد و تباهی و انحراف ندارد، و همینطور است مسئله برخورد با کلمات معصومین (علیهمالسّلام) و بخصوص نهجالبلاغه که در اینجا مورد بحث ما است. یعنی وقتی ما به سراغ نهجالبلاغه میرویم، نباید قبلا مغز خود را از افکار گوناگون انباشته باشیم، نباید درباره موضوع موردنظرمان از اینجا و آنجا اطلاعات مختلفی به دست آورده و درباره آن پیشداوری کرده باشیم و نباید قبلا به چیزی معتقد شده باشیم و بعد بخواهیم در نهجالبلاغه جستجو کنیم و ببینیم در کجای آن، کلامی از امام پیدا میشود که بتوانیم فکر و
عقیده خود را به آن تحمیل کنیم، بلکه برعکس، هنگام رفتن به سراغ نهجالبلاغه، باید ذهنمان کاملا خالی باشد و قصدمان فقط این باشد که واقعا تفحص کنیم و ببینیم امام (علیهالسلام) درباره موضوع موردنظر چه گفته است، نه اینکه ما دوست داریم چه گفته باشد. پس اگر به این صورت، یعنی با ذهنی خالی روبه قصد فیضیابی از بیان امام به سراغ نهجالبلاغه برویم، از آن
سود خواهیم برد، وگرنه چیزی جز انحراف و فساد و تباهی در انتظارمان نخواهد بود.
نرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام ، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
سایت اندیشه قم سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «نهج البلاغه»، تاریخ بازیابی۹۵/۱۰/۳۰.