نماز در حال مستی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تحریم نماز در حال مستی، یعنی افراد
مست نمیتوانند مشغول
اداء فریضه
نماز شوند و نماز آنها در این حال
باطل است فلسفه آن هم روشن است زیرا نماز گفتگوی بنده و
راز و نیاز او با
خدا است و باید در نهایت هوشیاری انجام گردد و افراد مست از این مرحله دور و بیگانهاند.
«یا ایّها الّذین آمنوا لا تقربوا الصّلوة و انتم سکاری حتّی تعلموا ما تقولون؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید در حالی که
مست هستید به
نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه میگوئید.»
تحریم نماز در حال مستی: یعنی افراد مست نمیتوانند مشغول
اداء فریضه نماز شوند و نماز آنها در این حال
باطل است فلسفه آن هم روشن است زیرا نماز گفتگوی بنده و
راز و نیاز او با
خدا است و باید در نهایت هوشیاری انجام گردد و افراد مست از این مرحله دور و بیگانهاند. اصولاً برای ریشهکن ساختن یک مفسده اجتماعی و اخلاقی که محیط به طور عمیق به آن آلوده شده است راهی بهتر از این روش نیست که افراد را تدریجاً آماده کنند و سپس حکم نهایی اعلام گردد، ضمناً باید توجه داشت
آیه فوق به هیچ وجه دلالت بر اجازه نوشیدن
خمر ندارد بلکه تنها درباره مستی در حال نماز سخن گفته، و در مورد غیر نماز سکوت اختیار کرده تا مرحله نهایی حکم فرا رسد.
البته با توجه به این که
اوقات پنجگانه نماز مخصوصاً در آن زمان که معمولاً در پنج وقت انجام میشد فاصله چندانی با هم ندارند، خواندن نماز در حال هوشیاری، لازمهاش این است که در فاصله این اوقات از نوشیدن مایعات مستکننده به کلی صرف نظر شود زیرا غالباً مستی آن تا موقع نماز ادامه مییابد و حالت هوشیاری پیدا نمیشود بنابراین حکم
آیه فوق شبیه یک تحریم همیشگی و مستمر است.
این موضوع نیز لازم به یادآوری است که در روایات متعددی که در
کتب شیعه و
اهل تسنن وارد شده آیه فوق به (مستی خواب) تفسیر شده یعنی در حالی که هنوز کاملاً بیدار نشدهاید شروع به نماز نکنید تا بدانید چه میگویید. ولی چنین به نظر میرسد که این تفسیر از مفهوم (حتی تعلموا ما تقولون) استفاده شده است اگر چه در معنی
سکاری داخل نباشد.
به عبارت دیگر از جمله (تا بدانید چه میگویید) استفاده میشود نماز خواندن در هر حالی که انسان از هوشیاری کامل برخوردار نباشد ممنوع است، خواه حالت مستی باشد یا باقیمانده حالت
خواب. ضمناً از این جمله نیز میتوان استفاده کرد که بهتر است در حال کسالت و کمی توجه نیز انسان نماز نخواند زیرا حالت فوق به صورت ضعیف در او وجود دارد و شاید به همین جهت است که در روایتی از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده که فرمود: «در حالتی که کسل هستید یا چرتآلود یا سنگین، مشغول نماز نشوید زیرا
خداوند مؤمنان را از نماز خواندن در حال مستی
نهی کرده است.»
اهل معرفت گویند باب عبادات مطلقا باب ثنای معبود است، منتها هر یک از آنها ثنای حق است به نعتی از نعوت و اسمی از اسماء مگر نماز که ثنای حق است به جمیع اسماء و صفات.»
و «ثنای معبود از فطریاتی است که جمیع سلسله بشر بر آن مخمّرند و
فطرت حکم به لزوم آن میکند، و خاضع برای کامل و مطلق و جمیل مطلق و منعم مطلق و عظیم مطلق است. و چون کیفیت ثنای ذات مقدس را احدی نمیتواند کشف کند، زیرا که آن فرع معرفت به ذات و صفات و کیفیت (ارتباط) غیب به شهادت و شهادت به غیب است و این از برای کسی میسور نیست جز از طریق وحی و الهام الهی، از این جهت عبادات مطلقا
توقیفی است و موظف از جانب حق است و احدی از پیش خود حق ندارد تشریعی کند و عبادتی بتراشد. و آنچه از تواضع و احترامات در پیشگاه بزرگان و سلاطین معمول و متداول است، در آن پیشگاه مقدس ارجی و قیمتی ندارد. پس انسان باید گوش و چشم را باز کند و از طریق وحی و رسالت کیفیت عبادت و عبودیت را اخذ کند و خود در آن تصرفی نکند.»
از همین جهت است که: نیت
و اخلاص در نیت
واجب شمرده شده است تا آدمی در حار نمازگزاردن بداند و ملتف باشد که چه میکند و در چه ساحت مقدسی ایستاده است. و «
نیّت عبارت است از قصد انجام کار. و در نیّت، تقرّب به خدای متعال و فرمانبری امر او معتبر است. و در نیّت، به زبان آوردن لازم نیست، زیرا نیّت کاری است مربوط به قلب، چنان که در نیّت، اخطار قلبی - یعنی آوردن عمل در فکر و حاضر کردن آن در خاطر - واجب نیست که در فکر و خزانه خیال خود، این معنی را مرتّب نماید که مثلاً، فلان نماز را جهت فرمانبری امر خدا میخوانم، بلکه وجود داعی و محرّک (انگیزه) کفایت میکند. و داعی آن است که انسان اجمالاً ارادهای داشته باشد که او را به صدور فعل وادار کند و این اراده و خواست قلبی ناشی از خواستههای درونی او است به گونهای که به واسطه داشتن این
داعی از اینکه ساهی (اشتباه کار) یا غافل (بیتوجه) باشد خارج شده و کار او - همانند سایر کارهای ارادی و اختیاری - جزء کارهای فاعل مختار به شمار میآید و (در اینجا) انگیزه و وادار کننده انسان به عمل، امتثال امر خداوند و مانند آن میباشد.»
بنابر این از شخص مست که هوش و اراده و اختیار از کفاش رفته و در وادی غفلت افتاده است و نه نیتی در کار او است و نه اخلاصی، نمازی که عبادت و صحیح باشد بر نیاید؛ چه رسد به قبولی نماز و جهات کمال آن مثل حضور قلب که
امام خمینی در
تحریرالوسیله در خصوص آن میفرماید: «سزاوار است که نمازگزار در سرتاسر نماز - چه در افعال و چه در اقوال - حضور قلب داشته باشد؛ زیرا که برای عبد آن مقداری از نماز او، نماز محسوب میشود که در آن، با حضور قلب باشد. و حضور قلب یعنی کاملًا به نماز و آنچه را که در آن میگوید توجه داشته باشد و به حضرت معبود جلّ جلاله کاملاً متوجه باشد و بخواهد که عظمت و جلال وهیبت او را درک کند و قلب خود را از غیر او خالی نماید، به همین جهت خود را در پیشگاه سلطان سلاطین و بزرگ بزرگان میبیند که او را خطاب کرده و با او مناجات مینماید، پس وقتی که چنین حالتی را در خود بیابد در دل او هیبتی میافتد که او را میهراساند، سپس خود را در ادای حق خدای تعالی مقصّر میبیند و در نتیجه خوف او در دلش قرار میگیرد و پس از آن به رحمت واسعه حق مینگرد و امیدوار به پاداش نیک او میشود. و در نتیجه حالتی بین خوف و رجاء برایش پیدا میشود و این صفت «کاملین» است و این حالت بر حسب درجات عبادت کنندگان، درجات گوناگون و مراتب بیشماری دارد. و برای نمازگزار سزاوار است که دارای خضوع و خشوع و سکون و وقار بوده و با هیاتی نیکو قبل از نماز عطر زده و مسواک نموده و شانه بزند و سزاوار است مانند کسی که با نماز وداع میکند نماز بخواند (گویا آخرین نمازش میباشد و بعد از آن خواهد مرد)، پس توبه و انابه و استغفارش را تجدید نماید و سزاوار است در پیشگاه پروردگارش مانند عبد ذلیلی که در مقابل مولایش میایستد، بایستد و سزاوار است در گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ «تنها تو را میپرستیم و فقط از تو کمک میجوییم» راستگو باشد و مبادا این جمله را بگوید در حالی که هوای نفس خویش را میپرستد و از غیر مولایش کمک میجوید و سزاوار است که کوشش کند تا موانع قبول نماز را از خود دور نماید مانند خودپسندی و
حسد و
تکبر و
غیبت و ندادن
زکات و سایر حقوق واجب که مانع قبول نماز میباشند.»
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تحریم نماز در حال مستی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۱. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی