نقیب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نقيب: (اثْنَيْ عَشَرَ نَقيباً) «نقيب» در اصل، از مادّه «
نقب» (بر وزن نقد) به معناى روزنههاى وسيع، مخصوصاً راههاى زيرزمينى مىباشد
، و به رئيس و رهبر يک جمعيت از آن جهت
«نقيب» مىگويند كه: از اسرار جمعيّت آگاه است، گويى در ميان آنها نقبى ايجاد كرده و از وضع آنها آگاه شده. و گاهى
«نقيب» به كسى گفته مىشود كه: رئيس جمعيت نيست و تنها معرِّف و وسيله شناسايى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص، عنوان
«مناقب» اطلاق مىشود، به خاطر آن است كه با فحص و كنجكاوى بايد از آنها آگاه گشت. بعضى از مفسران
«نقيب» در آيه فوق را تنها به معناى آگاه و مطلع از اسرار گرفتهاند.
(وَ لَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَ قَالَ اللّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَ آمَنتُم بِرُسُلِي وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ لأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ) (خدا از ب
نیاسرائیل پيمان گرفت. و از آنها، دوازده نقيب
[سرپرست
] برانگيختيم. و خداوند به آنها گفت: من با شما هستم؛ اگر
نماز را برپا داريد، و
زکات را بپردازيد، و به پيامبران من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد، و به خدا
قرض نيكويى دهيد (و به نيازمندان كمک كنيد)، گناهان شما را مىبخشم و شما را در باغهاى بهشتى، كه نهرها از پاى درختانش جارى است، وارد مىكنم. امّا هر كس از شما بعد از اين كافر شود، از راه راست منحرف شده است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
راغب در
مفردات خود مىگويد
: كلمه نقب وقتى در مورد
دیوار و يا
پوست به كار مىرود معناى كلمه
ثقب را كه در مورد چوب بكار رود مىدهد، آن گاه مىگويد: نقيب به معناى كسى است كه از قومى آمار مىگيرد، و احوال آن قوم را پى گيرى مىنمايد، و جمع آن نقباء مىآيد. خداى سبحان براى مؤمنين از اين امت داستانى كه بر بنى اسرائيل گذشت مىسرايد، كه چگونه برايشان احكام دينى تشريع كرد، و با اخذ ميثاق امر آنان را تثبيت نمود، و نقباء برايشان برگزيد، و بيان خود را به آنان ابلاغ فرموده حجت را بر آنان تمام كرد
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «نقیب»، ص۵۹۵.