نقم (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَقْم (به فتح نون و سکون قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای انكار كردن، عقوبت كردن و عيب گرفتن است.
نَقْم:
(مثل عقل) به معنای انكار كردن، عقوبت كردن و عيب گرفتن است.
«نَقَمَ منهُ: عاقبهُ نَقَمَ عليهِ امرَهُ انكرهُ و عابهُ و كرههُ اشدَّ الكراهة»
حضرت علی (علیهالسلام) در رابطه با
قریش كه
بنیهاشم و آن حضرت را دشمن مىداشتند فرموده:
«مَالي وَ لِقُرَيْش وَ اللهِ لَقَدْ قَاتَلْتُهُمْ كَافِرِينَ وَ لاَُقَاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِينَ.... وَ اللَّهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَیْشٌ إِلاَّ أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا» كه «تنقم» در اينجا به معنى مكروه داشتن است. (مرا با قريش چكار؟ به
خدا سوگند هنگامى كه كافر بودند با آنها جنگيدم، و هم اكنون كه فريب خوردهاند با آنها مبارزه مىكنم!)
(شرحهای خطبه:
)
حضرت به
معاویه درباره
عثمان مىنويسد:
«وَ مَا كُنْتُ لاَِعْتَذِرَ مِنْ أَنِّي كُنْتُ أَنْقِمُ عَلَيْهِ أَحْدَاثاً...» «انقم» در اينجا به معنى عيب گرفتن است يعنى «من اعتذار نمىكنم از اينكه بدعتها را بر عثمان عيب مىگرفتم.»
(شرحهای نامه:
)
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «نقم»، ج۲، ص۱۰۶۲.