نقش مساجد در جوامع اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نقش مساجد در جوامع
اسلامی، به اختصار نقشهای مختلف
مسجد در طول
تاریخ را مورد بررسی قرار میدهد.
ابتدای
اذان و
اقامه تا انجام
نماز و سرانجام آن، نشان میدهد که اساس
عبادت، به ویژه نماز بر پایهی جمع و جماعت است و بنده به هنگام راز و نیاز هم باید خود را میان جمع ببیند، بنابراین هر گونه فرد گرایی و مانند آن از نظر
قرآن و
اسلام مفاهیمی مردود شناخته میشود.
در زمان
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
مسجد نقش عمدهای در امور قضایی داشت و بسیاری از مسائل حقوقی مردم با همت آن حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در مسجد رسیدگی میشد. در دورهی خلفای راشدین این شیوه همچنان معمول بود، چنانکه در گوشهای از
مسجد کوفه، به نام «دکةالقضا»
حضرت علی (علیهالسّلام) برای رسیدگی به کارهای حقوقی و قضایی مردم به محکمهی قضاوت مینشستند. لذا در سرزمینهای
اسلامی داوری، مبنایی داشت، و قضات مذهبی عهده دار این مهم بودند و تشکیلات خاص و مکان ممتازی به جز مسجد، برای
قضاوت ضرورتی نداشت.
در دورهی خلفای فاطمی، ساختمان ضمیمهی شمال شرقی مسجد عمر برای سکونت قاضی القضات اختصاص یافت. روزهای شنبه و دوشنبه قاضی القضات در ملا عام به قضاوت میپرداخت. در زمان یاقوت نیز قاضی القضات شهر
بغداد احکام قضاییاش را در مسجد صادر میکرد. همچنین قاضی شهر
دمشق در
مسجد اموی رواق مخصوصی برای قضاوت داشت. چنین روشی در بسیاری از شهرهای مهم
کشورهای
اسلامی معمول بود.
همان گونه که مسجد به منزلهی پایگاه قضایی مورد استفاده قرار میگرفت، جایگاه مناسبی برای حسبه ـ از دیدگاه سازمانهای اداری جدید بخشی از وظایف شهرداری، شهربانی و دادستانی را در بر میگیرد ـ به شمار میآمد. برای مثال، محتسب در قاهره یک روز در میان و در یکی از دو
مسجد جامع آن شهر، برای رسیدگی به امور شهری حضور مییافت.
مسجد، محل تجمع مردم، مرکزی برای اطلاع رسانی و پخش اخبار مهم، نقش ویژهای را از زمانهای گذشته تا حال ایفا کرده است که مصداق بارز آن در جریان انقلاب شکوهمند
اسلامی ایران دیده شد. اصولاً
دین مقدس
اسلام از این جهت که به مناسبتهای مختلف مردم را فرا میخواند، در میان ادیان دیگر برجستگی خاصی دارد.
اهمیت این مرکز، به ویژه در زمان صدر
اسلام که از جهت اطلاع رسانی فاقد رسانههای گروهی بود، اهمیت بسیاری داشت، زیرا در همین اجتماعات، رهبران دینی فرصت را مغتنم میشمرند و به مناسبتهای گوناگون راهنماییهای لازم به اطلاع عموم میرسد. هم اکنون نیز در بسیاری از
کشورهای
اسلامی مساجد از جهت پخش خبرهای مربوط به جنبشهای مردم و نهضت
اسلامی نقش چشمگیری دارند.
از زمانهای گذشته، افراد ضعیف و کسانی که به نوعی مشکلات شخصی و اجتماعی داشتند، به مسجد مراجعه میکردند. در
سیره حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) میبینیم که
مؤمنان برای رفع نیازشان، به حضرت روی میآوردند، و آن حضرت نیز با بذل مساعدتهای لازم، نیاز آنان را تا حدّ امکان برطرف میکردند؛ به این ترتیب، مسجد مکانی بود که میتوانست محل ارتباط مستقیم رهبر و مردم باشد.
در زمان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)، یکی از مهمترین نقشهای مسجد این بود که آن حضرت مقدمات فکری و بسیج عمومی
مسلمانان را به منظور
جهاد با کفار در آنجا تدارک میدید. عیناً همین نقش در جریان نهضت روحانیون
شیعه به رهبری
امام خمینی (قدس سره)، در سال ۱۳۴۲ ش و پس از آن در جریان پیروزی
انقلاب اسلامی ایران، مشاهده شد. در
کشورهای
اسلامی همواره مساجد پایگاه نهضتهای
اسلامی علیه حکام
جور و ستم پیشه مطرح بوده و هستند.
هم اکنون در
کشور اسلامی ایران مسجد در قالب پایگاه نیروهای بسیج مقاوت فعال است؛ در طول ۸ سال
دفاع مقدس، مساجد به عنوان مکانهای جذب نیروهای رزمنده بسیجی و پشتیبانی و فعالیتهای پشت جبهه، نقشی بسیار مؤثر و سرنوشت ساز ایفا کردند.
در اهمیت
علم و آگاهی همین بس که یکی از اهداف
بعثت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم)
تعلیم و تعلّم بوده است. روزی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) وارد مسجد شد و در آنجا با دو گروه مواجه شد. در یک قسمت، مردم سرگرم علم آموزی و در قسمت دیگر مسجد دستهای مشغول راز و نیاز با خدا بودند. پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمودند: «این دو نشست و گرد همایی با خیر و سعادتاند، زیرا گروه دوم خدا را میخوانند و گروه اول نیز سرگرم فراگیری بینش و دانشاند و میخواهند دانش و آگاهی دینی خود را از رهگذر تعلیم، به دیگران منتقل سازند. اما گروه اول بر گروه دوم مزیت دارند. سپس، حضرت (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در جمع گروهی که سرگرم دانشاندوزی و تعلیم بودند، نشست.
پیامبر
اسلام (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نخستین کسی بود که (نو مسلمانان)
عرب را برای کسب دانش، در یک حلقه گرد خود فرا خواند.
آموزش
اسلامی با
دعوت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نخستین مربی و معلم مسلمانان و از مسجد که در واقع پایگاه تعلیماتی مسلمانان بود، آغاز شد؛ مسجد که در عصر
نبوت و دورهی خلفای راشدین بنای بسیار ساده و ابتدایی داشت، مجمع نو مسلمانانی شد که برای حل و فصل مسائل جدید، در آن آمد و شد داشتند. اقامهی نماز، استماع سخنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) در باب آیاتی که
وحی میشد،
تبلیغ دین و
ابلاغ احکام شرع، اعلان
جنگ و
جهاد و
عقد صلح، تقسیم غنایم جنگی، ارسال نامهها،
تشییع جنازه و مسائلی از این قبیل که بیشتر آنها با
هجرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) به
مدینه جاری شد، در واقع «مسجد» کهنترین دانشگاه
اسلامی و اساسیترین پایگاه تعلیمات در تاریخ
اسلامی به شمار رفته و میرود.
در
اصطلاح روایی، تمام روی
زمین، مسجد و سجدهگاه
انسان است. رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمود: «جعلت لی الارض مسجداً و طهوراً؛
زمین برای من سجدهگاه و پاک کننده قرار داده شد». «قاضی عیاض» گفته است مسجد بودن کل زمین از خصایص
امت مسلمان است، زیرا امتهای پیشین جز در مکانی که
یقین به
طهارت و پاکی آن داشتند نمیتوانستند در جای دیگر نماز بگذارند، لکن امت
مسلمان در همهی نقاط زمین میتوانند نماز بگذارند، جز در مکان و جایی که به نجاست و ناپاکی آن یقین و جزم داشته باشند. (البته این نکته از لحاظ طهارت و نجاست است و الاّ بقیهی احکام مانند غصبی نبودن و امثال آن، همچنان به قوت خود باقی است.)
«قرطبی» گفته است: مسجد و عبادتگاه بودن همهی نقاط زمین، از ویژگیهای دوران رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) است، زیرا پیامبران پیشین، فقط در صومعهها و کلیساها میتوانستند به عبادت بایستند و نماز بگذارند، لکن برای حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) گسترهی زمین، مسجد بوده و آن حضرت در هر مکان که وقت نماز فرا میرسید، به نماز میایستاد.
واژهی «مسجد» در عرف و اصطلاح مردم دنیای امروز، فقط بر
معبد و مکان نماز مسلمانان اطلاق میشود، اما مراکز عبادی پیروان دیگر ادیان توحیدی با نام و عنوان دیگری مانند:
صومعه،
کلیسا،
کنیسه،
دیر و امثال آنها خوانده و شناخته میشوند. با وجود این، بر این نکته تاکید است که در بنیان اعتقادی و فکری و عملی
اسلام هر چند عبادات و فرایض یومیه و جز آنها وقتی معین دارند و برگزاری آنها در مساجد،
فضیلت و اجر و پاداش فراوان دارد، اما به طور کلی برای ارتباط با
خداوند هستی و ادای نماز و
دعا و نیایش به درگاه الهی مکان و زمان خاصی لازم نیست، بلکه انسانی که خود را بندهی مطیع در برابر خدا میداند، همه جا و همه وقت به دنبال رضای پروردگار و در پی طاعت و فرمانبرداری حضرت حق تعالی است، انسان
مؤمن و پارسا همواره برای تحصیل رضای الهی تلاش و جهاد میکند و با گام سپردن در مسیر کمال مطلوب و ممکن انسانی، عمر خود را سپری میسازد.
شاهد این سخن
حدیث نبوی است: «جعلت لی الارض مسجدا و ترابها طهورا اینما ادرکتنی الصلوة صلّیت؛
زمین برای من سجدهگاه و خاکش پاک کننده قرار داده شده است؛ هر جا که وقت نماز فرا رسد همان جا به نماز میایستم». مسجد با مفهوم مقدس و معنای والای خود در
فرهنگ اسلامی جایگاهی خاص دارد و در قرآن کریم و احادیث نبوی و روایات
معصومین (علیهمالسلام)، نکات آموزنده و اساسی دربارهی آن وارد شده است.
مسجد، همانند ستاد مقدسی است برای تعلیم و
تربیت شایسته. مسجد، سنگری است برای ترویج
اسلام و دفاع از حریم عقیده و ایدئولوژی حق. مسجد، آموزشگاهی است برای یادگیری اصول عبودیت و بندگی و مهدی است برای آموزش راه و رسم صحیح زندگی اجتماعی فردی. مسجد، دانشگاه انسانساز و بستری است برای تربیت عنصر صالح انسانی. مسجد، پایگاه یکتاپرستی، و مکانی است برای ایجاد زمینهی
وحدت و یکپارچگی جامعهی موحّد و یکتا پرست. مسجد خانهی
ارشاد و
هدایت است و نهاد تحکیم بخش روابط عقیدتی و عاطفی آحاد انسان و سرانجام، مسجد، مکانی است برای تمرین و ممارست خلق و خوی و رفتار و کردار پسندیدهی انسانی و محل مناسبی است برای پیاده کردن و عملی ساختن ارزشهای والای اخلاقی و رفتاری در ابعاد گوناگون زندگانی و سکّوی پرواز است به
ملکوت، پس از خود سازی فردی و اجتماعی: «فیه رجال یحِبّون ان یَتطهّروا؛
در آن مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند».
بنابراین، مسجد تنها مکان عبادتهای رمزی و نیایش و پرستشهای ویژه نیست، بلکه در عین مرکزی عبادی بودن، محل خاص فرهنگی و محلی برای تحقق آرمانهای والای انسانی است. مسجد پایگاهی است فرهنگی که انسان موحد و
مسلمان در آنجا در ابعاد مختلف حیات فردی و در مسائل سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی، علمی، فرهنگی، و حتی نظامی و دفاعی و دیگر ابعاد حیات
سلیم بشری، آموزش میبیند، آن هم آموزشهای اولی و پایهای که بر اساس آن پرورده میشود، میبالد، مجال ورود به عرصهی پر جنجال زندگی را پیدا میکند و با
سلاح تقوا و پارسایی به معنای کامل و صحیح کلمه و با نوعی مصونیت فکری و عقیدتی و با پیراستگی و وارستگیهای لازم با اشتغال در هر سِمَت و مقامی در
صراط مستقیم تکامل انسانی قرار میگیرد.
این سخن مورد اتفاق همگان است که مسجد در قرون نخستین
اسلامی با این خصوصیت و ویژگی بوده است؛ در بینش مکتب
اسلام عبادت،
سیاست،
اقتصاد، اجتماع،
اخلاق، علم،
فرهنگ، جنگ و
دفاع و دهها مقولهی دیگر ـ که شکل دهندهی زندگانی در بعد کامل انسانی هستند ـ اموری به هم پیوستهاند و طرح تنها یکی از آنها نارساست و فرهنگی ویرانگر به بار خواهد آورد. هر
اسلامشناس محقق و ژرفاندیش، باید به این حقیقت اعتراف کند و در ارتباط تنگاتنگ مقولههای یاد شده نباید
شک و تردید به خود راه دهد، زیرا آن مجموعهی به هم پیوسته، فرهنگ الهی و شریعت ناب
اسلامی و آیین محمدی (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) را تشکیل میدهد.
البته در زمانهای بعد، بر اثر
غفلت مسلمانان و شیطنت و ترفند دشمنان
اسلام، وضع دگرگون شد و هم اکنون استکبار جهانی در ستیزی بیامان با فرهنگ اصیل
اسلامی است. آنان وحشت زده و شتابزده با عنوان مبارزه با
بنیادگرایی به میدان آمده و دست آموزان داخلی و خارجی خود را برای این پیکار و هجوم فرهنگی بسیج کردهاند، این به اصطلاح «بنیادگرایی» و جهاد و تلاش بر پایهی اصول شناخته شده که جهانخواران و عاملان خود فروخته آنان را سخت عصبانی کرده همان است که از مساجد نشات گرفته است. «سرتوماس آرنولد» مینویسد: «مسجد تنها یک عبادتگاه نبوده، بلکه مرکزی برای حیات سیاسی ـ اجتماعی بوده است. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) سفیران را در مسجد به حضور میپذیرفت، شؤون دولت را از مسجد اداره میکرد و برای مردم در امور سیاسی و دینی از فراز
منبر پیام میفرستاد.
متاسفانه باید اعتراف کرد که اندیشهی
باطل تفکیک دین از سیاست، تصویر واهی جدایی عبادت و بندگی خدا از مسائل معمولی زندگانی، سر آغاز دورهی انحطاط در محیط
کشورهای
اسلامی، بلکه در سطح جهانی به شمار میرود، زیرا در عین حال که مستکبران و جهانخواران عملاً در همهی مسائل و شؤون حیات مردم
جهان مداخله میکنند و در عملکرد ایشان تمام مسائل به یکدیگر مربوط است، لکن برای دیگران و به خصوص پیروان صدیق
پیامبران و بالاخص برای مسلمانان جهان، چنین حقی را نمیشناسند و در نتیجه آشفتگی فرهنگی و هرج و مرج عملی شگفت آوری در
دنیا ایجاد کردهاند.
به نظر میرسد اگر همزمان با پیشرفت مادی که نصیب
بشر امروز شده است، در بعد روحانی و معنوی هم واقعنگری و حقیقتگرایی وجود میداشت و به کل مسائل به دیدهی انصاف نگریسته میشد و تعصب باطل و خودکامگی ویرانگر حاکم نمیبود، به راستی چهرهی زندگانی در جهان در هر دو بعد مادی و معنوی، دگرگون میشد و زندگی برای همهی ملتها و آحاد بشر، لذتی خاص مییافت.
به اعتراف تحلیلگران تاریخ ـ اعم از
مسلمان و غیر
مسلمان ـ
مسجد پس از رحلت پیامبر
اسلام (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) نیز با شؤون حکومت و دولت و مدیریت اجتماعی توام بوده است، خلیفهی دوم از فراز منبر دستور عقبنشینی مسلمانان را از
عراق صادر کرد و از همان موضع و جایگاه مقدس حرکت و فتح بلاد را فرمان داد.
بدون تردید این معنا از جنبههای مثبت و مفید حکومتهای پس از رحلت
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، و قطع نظر از نقاط منفی آن حکومتها که اندک هم نبوده و زمینههای انحطاط و غلتیدن در سراشیبی دیکتاتوری و سفاکی و سلطنتهای کاملاً دنیوی را فراهم آورده است، مرکزیت مسجد در حکومتهای قرون اولیه آثار مثبت و در خور توجهی داشته، که تدریجاً با
استبداد و ستمپیشگی سلاطین جور اموی و اخلاف ایشان به بوتهی فراموشی سپرده شد و فرمانروایی مسجد به فرمانروایی کاخهای پر زرق و برق بدل شده است.
مسجد بزرگترین آموزشگاه
قرآن،
حدیث،
فقه،
لغت، و دیگر علوم بوده و بیشترین مساجد در ابتدای تاریخ
اسلامی مراکز نهضتهای علمی و فرهنگی محسوب میشدهاند. برخی مسلمانان تهی دست در
صفه و سکّوی
مسجد النبی در مدینه به کسب دانش میپرداختند، آنجا محل سر پوشیدهای در شمال مسجد بوده که مسلمانان فقیر و بینوا در آنجا پناه میگرفتهاند. مسجد، علاوه بر اعتبار و شان عبادی خود که خلیفهی
مسلمین در آنجا نماز به جماعت میگذارد، مرکز و مقرّ شؤون دولتی و حکومتی بود. منبر مسجد، حکم تخت شاهی دورههای بعدی را در
کشورهای غیر
اسلامی داشت که فراز آن، سیاست
حکومت تبیین و خطبهها ایراد میشد.
خلیفه ـ مانند پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) ـ سفرا را در مسجد به حضور میپذیرفت و قرار دادهای مهم دولتی و جهانی مرتبط با مصالح عمومی، در مسجد منعقد میشد و از آن پس به اجرا در میآمد. مسجد مقرّ عالمان
تفسیر و حدیث بود و اطفال
مسلمین در آنجا دانشهای مقدماتی و
آداب و اصول میآموختند. مسجد، جایگاه قاضیان و داوران
مسلمان، و حتی برای عدهای از مظلومان پناهگاه سیاسی بود که احیاناً با التجای به آن از شر
دشمن در امان بودند، یا حتی دشمنان را از پای در میآوردند.
«
مسجد الازهر»
مصر در عهد خلفای فاطمی مرکز مهم فرهنگی و مجمع علمی دانشمندان، به ویژه فقهای
شیعه به شمار میرفت و هر چند در ابتدای امر، مسجدی ساده بود، لکن بعدها به صورت دانشگاهی در آمد که دانشجویان و طالبان علم از اطراف و اکناف جهان
اسلام به آنجا روی میآوردند.
مسجد «قرویّین فاس»، در نیمهی قرن سوم هجری قمری تاسیس شد و سپس به یکی از مراکز مهم فرهنگی و علمی در آمد؛ فارغ التحصیلان این مسجد با تبحّری که در علوم و فنون مختلف داشتند به اقطار
اسلامی سرازیر شدند.
مسجد «قرطبه»، اروپاییان را به خود جذب کرد و آنان را برای تحصیل دانش و کسب آگاهی بیشتر از
اسلام به سوی خود کشید و عدهی کثیری از فقیهان، دانشمندان، شاعران، ادیبان، فلاسفه و مترجمان آثار از آن مساجد فارغ التحصیل شدند.
حوزه علمیه نجف اشرف به دست «شیخ الطایفه
محمد بن حسن طوسی» در مسجد یا مساجد کنار حرم
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) پایه گذاری شد و این مرکز علمی، با سابقهای هزار ساله، تاکنون فقها و دانشمندان برجستهای به جامعهی بشری تحویل داده که به اقرار و اعتراف برخی حقوقدانان معاصر و صاحب اثر، نظریهی بعضی از فقهای فارغ التحصیل آن حوزهی مقدس بر نظریهی مشهورترین دانشمندان و حقوقدانان مغرب زمین در زمینهی حقوق تطبیقی رجحان داشته و از عمق و دقت بیشتری برخوردار است.
افزون بر بعد علمی، بعد سیاسی و مرکزیت مبارزاتی این حوزهی شیعی ـ به ویژه در دو قرن اخیر ـ اظهر من الشمس است. همچون رهبری نهضت ضد انگلیس استعمارگر در جنگهای عراق و رهبری نهضت
مشروطیت ایران در دورهی قاجار، و
جنبش تنباکو و سر انجام قیام
اسلامی و حرکت بینظیر
امام خمینی (قدس سره) در براندازی سلطهی استعماری
آمریکا و طرد رژیم دست نشاندهی
پهلوی.
حوزه علمیه قم نیز در مساجد اطراف مرقد مطهر
حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) بنیان نهاده شده و توسعه پیدا کرده است؛ افاضات علمی و
انتشار فرهنگ اصیل
اسلامی از این مرکز مقدس علمی ـ دینی، بر همگان روشن است و اثبات آن با توجه به این همه آثار درخور توجه نیاز به اقامهی دلیل و
برهان ندارد.
با این همه آثار شگرف و در خور توجهی که مساجد برای جامعهی
اسلامی و انسانی به همراه داشته است موجب شده تا استعمارگران مخرب فرهنگ، به قصد سلطهیابی بر
کشورهای
اسلامی زرخیز شرق و دستاندازی به چاههای نفت منطقه خاوری
مسلماننشین، به توطئهچینی بپردازند و با شیطنت و استشراق علمی در تضعیف این مراکز بکوشند؛ که در نتیجه به تغییر اوضاع سیاسی اجتماعی آن
کشورها دست یافتند و با اجرای سیاستهای موذیانه و اعمال شیوههای استعماری نو و کهنه نظامی و فرهنگی و گماردن نوکران بومی و دست آموز و کاملاً مطیع خود، وضع مساجد را دگرگون ساختند و به وضعی نابهنجار راندند که امروزه شاهدیم.
خوشبختانه نسل متعهد و آگاه، امروزه میتواند به داوری صحیح بنشیند و به این نتیجه برسد که نه روی آوردن به مساجد و تعمیم فرهنگ مسجد، عامل عقب ماندگی است و نه روی برتافتن از مساجد، موجب پیشرفت واقعی است، زیرا چه عقب ماندگی و چه پیشرفت و ترقی هر یک اسباب و عوامل خود را دارند؛ اثر مساجد به
شرط توجه به ارزشها مثبت و سازنده است.
بر مسلمانان
عصر حاضر ـ که عصر بیداری و بازگشت به خویش است ـ فرض و لازم است که فرهنگ مسجد را
احیا و زنده کنند و این مراکز روحانی و فرهنگی و عبادی را با همان منزلت واقعی و ماموریت اصلی و فلسفه حقیقیاش مطرح سازند، و نیز حوزههای علمیه و دانشگاههای ممالک
اسلامی را با روح توحیدی، و تفکر مبتنی بر خداپرستی و عقیده به مبدا و
معاد و نه بر اساس
شرک و
کفر و الحاد واندیشهی صرفاً مادی، تجدید سازمان کنند؛ در غیر این صورت، مساجد ما خلوتتر و بیرونقتر و دانشگاههای ما بیمحتواتر خواهد شد و در نتیجه دشمنان
اسلام و
مسلمین و ایادی پست و جیرهخوار آنان به اغراض پلید و شیطانی خود بیش از گذشته دست خواهند یافت و ملل
مسلمان را بیش از پیش به خاک سیاه خواهند نشاند.
ملتهای
مسلمان همواره حرکتهای انقلابی و نهضتهای رهایی بخش خود را از مساجد آغاز کردهاند؛ مساجد همواره کانونهای الهام بخش برای مردم
ظلم ستیز بوده است، به خصوص در تاریخ نهضتهای
اسلامی که در
ایران شکل گرفته است به طور قطع هستهی مرکزی همهی آنها در مساجد تکوین یافته است. اینک به ذکر چند نمونه میپردازیم:
در نیمهی اول قرن هشتم هجری قمری که حکومت مغول پس از قتل عامهای وسیع چنگیز و هولاکو مردم
ایران را به یاس و ذلّت و ضعف
تسلیم کرده بود و خواستههای چنگیز،
قانون بود و
شمشیر دژخیمی مجری قانون، خانهای مغولی و صحرا گردان و افسران و رؤسای طوایف محلی، هر یک منطقهای را به صورت اقطاع یا تیول در چنگ خود گرفته با
قساوت هولناکی دهقانان را بردهوار به بند کشیده بودند و در شهرها نیز علمای
مذهب یا در خدمت حکام مغول در آمده بودند و یا لباس
زهد و
تصوف پوشیده به انزوای خانقاهها خزیده بودند و غیر مستقیم جاده صاف کن تجاوز و زمینهساز جنایت شمرده میشدند و مردم را در زیر تازیانهی جلادان و چپاولگران مغولی تنها گذاشته بودند، در این هنگام یک
فقیه انقلابی به نام «شیخ خلیفه»،
مسلمانوار، در جستجوی حقیقت برمیخیزد و از همهی مدعیان معروف آن عصر، سراغ میگیرد، نخست نزد «بالوی زاهد» میرود تا راه نجات را در مکتب پارسایی و
آزادی او بیابد، زهد را سکوت در برابر ظلم میبیند و چه بیشرمی و بیرحمی و خودخواهی زشتی که انسانی در پیرامونش ضجهی اسیران و نعرهی جلادان و
فقر گرسنگان و تازیانههای ستم را بر گُردهی بیچارگان ببیند و بشنود و به جای آنکه به نجات آنان برخیزد، خود به تنهایی، در طلب نجات خود و کسب
بهشت باشد.
«شیخ خلیفه» آن چیزی که به دنبالش بود، در محضر «شیخ بالوی» زاهد آملی، نمییابد و با
نفرت از او میگریزد و نزد «شیخ زکی الدین علاء الدوله سمنانی» میرود که آوازهی
معرفت و پیشوایی طریقت او در تصوف، همه جا پیچیده بود، تصوف را نیز چون زهد، مذهب فرار از واقعیتها و مسئولیتها و پشت کردن به سرنوشت مردم و نادیده گرفتن ستمها و قساوتها مییابد؛ او را میبیند که دلی نازک و احساسی لطیف و روحی متعادل دارد، اما چگونه است که سیل خونی که مغول بر این ملک جاری کرده است و زوالی که
اسلام و مردم را تهدید میکند،
آرامش روح و صفای
دل او رااندکی کدر نساخته است. گمشدهی خود را نزد او نیز نمییابد، چنانکه روزی شیخ «علاء الدوله سمنانی» از وی میپرسد: «ای شیخ آنچه من میطلبم از این مذهبها بالاتر است».
از او نیز به نفرت میگریزد و به خدمت «شیخ
الاسلام امام غیاث الدین حموی» به «بحر آباد» میرود ولی در بحر آباد نیز به خواستهی خود نمیرسد و لذا رخت
سفر میبندد و در لباس «
درویش» ساده، تنها و غریب به
سبزوار میآید. در «مسجد جامع» شهر خانه میکند و آنجا به
وعظ میپردازد، سخنانش خلق کثیری را به سوی او میکشاند و بسیاری از افراد مرید و پیرو او میشوند؛ به این ترتیب، آوازهی شهرتش در اطراف و کنار میپیچید و صاحبان
قدرت را به وحشت میاندازد؛ از این رو صاحبان قدرت در دو بعد سیاسی و عقیدتی به مبارزه با او برمیخیزند، لکن «شیخ خلیفه» همچنان به کار خود مشغول و به
تعلیم و تعالیم خود که عمدتاً
قیام علیه ستمگران بود میپردازد.
و سر انجام علمای درباری که دست در دست حکام مغول داشتند، فتوایی صادر میکنند، با این مضمون که: «شخصی در مسجد ساکن است و حدیث
دنیا میگوید و چون منعش میکنند، اثری نمیپذیرد و اصرار مینماید، این چنین کسی واجب القتل باشد یا نی؟ و اکثر فقهای رسمی زمان جواب میدهند که: باشد».
صورت
فتوا را به نزد سلطان «ابو سعید» میفرستند تا بر آن صحه بگذارد. لکن ایلخان از این کار سرباز میزند و جواب میدهد: «من دست به خون درویشان نمیآلایم، حکام
خراسان به موجب
شرع شریف عمل نمایند».
حکام و عمّال آنها در کار خود شدت عمل نشان میدهند و در صدد
قتل شیخ بر میآیند، ولی مریدان «شیخ» مانع از این کار میشوند، از سوی دیگر آوازهی تعالیم شیخ مردم را به سوی او میکشد و هر روز بر عدّهی پیروان او افزوده میشود. ارادت «شیخ حسن جوری» که به هر حال خود وزنهای در منطقه محسوب میشد به اعتبار «شیخ خلیفه» و عدّهی پیروان او میافزاید؛ اما صاحبان قدرت دست از او برنمیدارند و هر لحظه برای از بین بردن وی به طرح نقشهای میپردازند و سرانجام در خفا دسیسه کرده و یک روز قصد خود را عملی میسازند.
«و در این اثنا ناگاه بامدادی به مسجدی که شیخ خلیفه میبود در آمدند ریسمانی بر ستون بسته دیدند و شیخ «خلیفه» از آن به حلق آویخته خشتی چند در پاس ستون بر یکدیگر نهاده، چنانکه پای بر آن خشتها نهند و گردن به آن ریسمان رسد. بعضی را
ظن آن شد که شیخ قصد خود کرده و اتباع او گفتند: منازعان، او را قصد کردهاند. فی الجمله کیفیت آن معلوم نشد».
لکن کیفیت معلوم بود. کار، کار معاندان و دشمنان سیاسی و عقیدتی «شیخ خلیفه» بود که سرانجام پس از کوششهای فراوان به اهداف خود رسیدند. پس از او بیدرنگ شاگرد وی «
شیخ حسن جوری» کارش را ادامه داد. وی ابتدا اعلام بسیج سپس سازماندهی کرد و مبارزه را مخفی ساخت و خود در شهرها گردید و دست به هجرت زد و همه جا بذر آگاهی و انقلاب را بر مبنای تشیع پاشید.
در
نهضت مشروطه نیز «مساجد» نقش بسیار حساسی در انسجام و حرکت مردم داشت. روحانیت مبارز و انقلابی با سخنان دلنشین و افشاگرانهی خود مردم را در صفوف متحد از مساجد به سوی میادین مبارزه و انقلاب رهبری کردند، مساجد کانونهای آگاهی بخش و ایام
ماه محرم و
عاشورا و
ماه مبارک رمضان نقطهی عطفی در تاریخ مبارزات مردم بوده است.
به طوری که اشاره شد، در صدر
اسلام، حرکتها از مسجد آغاز و در مسجد سازماندهی میشد و نیروها از مسجد بسیج میشدند، به این ترتیب نهضت و انقلاب همواره با مسجد، پیوندی استوار و جاودانه دارد. با الهام از این
تفکر بنیادی
اسلامی، ملت
مسلمان ایران در جریان «
انقلاب اسلامی»، بویژه در سال قبل و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب، با تاکید رهبر عظیم الشان انقلاب، یعنی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) بر حضور فعال در مساجد، مسجدها حالتی پر تحرک و سرنوشت ساز یافت و به دوران صدر
اسلام بازگردانیده شد و روحانیت مبارز در سنگر
محراب و
منبر به تبیین تفکر سیاسی
اسلام و نشر اهداف نهضت و افشاگری در زمینهی فجایع رژیم ستمشاهی و آثار شوم سلطهی خارجی و توطئههای استکبار جهانی به ویژه آمریکا و
صهیونیسم پرداخت، و با بازگو کردن بیانیهها و اعلامیهها و سخنان رهبر
اسلام، آگاهی مردم را دربارهی آرمانهای
اسلامی و فجایع رژیم شاه
رشد و تعمیق بخشید.
مساجد در سراسر
ایران موقعیتی سازنده و جایگاهی مقدس پیدا کرد و جاذبیت و مرکزیت سیاسی و عبادی خود را باز یافت، با این تحول عمیق، که خود بازگشتی به دوران شکوهمند صدر
اسلام و سیرهی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و امیرالمؤمنین
علی (علیهالسّلام) بود، نقش سرنوشت سازی در ایجاد وحدت و یکپارچگی طبقات گوناگون ملت و همدلی نیروهای انقلابی در مسیر اهداف و آرمانهای مقدس انقلاب
اسلامی، ایفا کرد.
به خوبی میدانیم که کارکرد وسایل ارتباط جمعی در برقراری هر چه عمیقتر ارتباط با
انسان ـ به صورت مهمترین مخاطب ـ خلاصه و متمرکز میشود. اگر چنین باشد، باید ببینیم مسجد، به عنوان پایگاهی ارتباطی و بسیار مهم، چه نقشی در افزایش پیوندهای انسانی و توسعهی فرهنگ
اسلامی ایفا کرده است. در تبیین این قسمت از این نوشتار به ذکر نکاتی تاملزا به این شرح میپردازیم:
۱) اصولاً تمامی وسایل ارتباط جمعی، نوعی ارتباط غیر حضوری را با مخاطب برقرار میسازند و این ارتباط غیر حضوری، علیرغم جذابیتهای فراوانش حالتی تصنعی داشته و لزوماً دارای ارتباطی عمیق با مخاطبان نیست.
۲) در تمامی نظریههای ارتباطی تاکنون، رسانههای جمعی، وظیفهی اطلاع رسانی و ارسال پیام داشتهاند؛ در این بینش، میباید افکار عمومی به سمتی خاص، که نهادهای سیاسی و حکومتهای قدرتمند و غالب دنیا طالبند، سوق داده شود و رفتار جمعی بر اساس الگوهایی که عرضه میشود، شکل گیرد و نهایتاً ثبات اجتماعی در تحقق اهداف سرمایهداری جهانی حفظ شود. بدیهی است در این نظریهها، انسان، ابزاری بیش نیست ولی دیدگاه رسانهای
اسلام انسان را نه تنها به عنوان مخاطبی که پیامی به اطلاع او میرسد، بلکه به منزلهی مخاطبی که آگاهی و به ویژه تعالی او همواره مدّنظر است، مینگرد، پس، فرق است میان تعالی آموزش و
تربیت انسان تا به دست گرفتن تنها افکار عمومی او.
۳) نفوذ در قلبها و در افکار، به مراتب اقتداری افزونتر در افکار میسازد. رسانههای جمعی مورد تاکید فرهنگ
اسلامی، که عمدتاً بر نقش رسانهای مسجد و
خطابه و ارتباطها و پیوندهای حضوری (و تشکلهای ارتباطی خاص) انگشت میگذارد و البته وسایل و تکنیکهای نوین را هم نفی نمیکند و میپذیرد، در این نکتهی حکمتآمیز هدایتی خلاصه میشود، زیرا در این مدل ارتباطی، انسان با انسان حضوراً در ارتباط است و این شیوهی ارتباط، در تصرف قلبها و تسخیر افکار به مراتب مؤثرتر است.
۴) مسجد و خطابه، بر فرهنگ شنیداری تاکید دارد، بدیهی است در جوامع
اسلامی که کماکان از تحولات فرهنگ دیداری آثار مهمی دیده نمیشود، مسجد و خطابه با استفاده از فرهنگ شنیداری مؤثرترین پیام رسان است. ضمن آنکه مسجد به عنوان پایگاه و رسانهی ارتباطی مهم، از هر دو حالت میتواند به طور بالقوه برخوردار باشد. برای نمونه اگر مساجد در زمانی که درصد مردم با سواد جامعهی مورد نظر ما به حدی رسید که به ناچار میباید پاسخگوی نیازهای فرهنگی آنان، به ویژه در زمینهی کتاب و رسانههای دیداری مثل سینما، تئاتر و امثال آن باشد، به سهولت میتوان کتابخانه و کانونهای فرهنگی را در مساجد تشکیل داد و تقویت کرد، ولی نکتهی جالب این است که مخاطب آمده است و مسجد چون کانون
هدایت انسان در بستر اجتماع و از جاذبههای معنوی فراوانی برخوردار است، اثر خود را بر مخاطبانش میگذارد.
در عصر تحول شگرف ارتباطات قرار گرفتهایم، عصری که از آن به «عصر دهکدهی جهانی» یاد میشود، نه میبایست یکسره مرعوب این تحولات شد و نه از کار فرهنگی تبلیغی و ارتباطی عظیمی که در این مقطع حساس تاریخی بر دوش مبلغان و علما و خطبا و عناصر فرهنگی نهاده شده است، غفلت ورزید. ماندگاری فرهنگ
اسلامی به حفظ این تلاش و افزودهتر شدن بستگی تام پیدا کرده است. در دنیای ارتباطات، تحولات تکنیکی یک پایهی این تحول محسوب میشوند، ولی دنیا با فروپاشی مکتبها و بحران فرهنگی و انحطاط اجتماعی، پیام و فرهنگی درست برای رفع نیازهای انسان معاصر در دست ندارد. اهمیت
اسلام و فرهنگ آن و توجه یکجا به نقش رسانههای امروزی و مساجد به عنوان مدل ارتباطی و رسانهای سنتی در جوامع
اسلامی، نباید نادیده انگاشته شود.
کارکرد رسانهی ارتباط جمعی، با همهی تحولات تکنیکی، زمانی قرین توفیق قلمداد میشود که بتواند عمیقترین ارتباط و پیوند را با مخاطب خود برقرار سازد. مساجد در پیشرفت و پیروزی انقلاب
اسلامی سال ۵۷، نشان دادند که میتوانند چنین ارتباطی را برقرار ساخته و نقش هدایتی و رسانهای خود را ایفا کنند. ویژگیهای منحصر به فرد
مسجد، در قالب پایگاههای ارتباطی مهم به هیچ وجه نباید در دنیای امروز فراموش شود، بلکه این پایگاه همواه میتواند در تقویت فرهنگ شنیداری و دیداری مردم و مخاطبانش بسیار مؤثر باشد؛ ماندگاری
فرهنگ اسلامی تاکنون به لحاظ پویایی و تحرک این کانونهای سازماندهی حرکتهای اجتماعی و تودهای مردم بوده است. در آینده هم یکی از عوامل و متغیرهای مهم این ماندگاری ما تحرک همین پایگاههاست.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نقش مساجد در جوامع اسلامی»، تاریخ بازیابی۹۵/۹/۳۰.