• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نفاق در صحابه‌ (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این آیات قرآن به نفاق در برخی صحابه پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله اشاره شده است.



برخى افراد ناخالص و منافق، در ميان صحابه پيامبر:
۱. «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلى‌ عَذابٍ عَظِيمٍ؛و از ميان اعرابِ بادیه‌نشین كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند؛ و از اهل مدينه (نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند. تو آنها را نمى‌شناسى، ولى ما آنها را مى‌شناسيم. بزودى آنها را دو بار مجازات مى‌كنيم (مجازاتى در زمان حيات، و مجازاتى به هنگام مرگ)؛ سپس به سوى مجازات بزرگى در قیامت فرستاده مى‌شوند.»
۲. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‌ عَلى‌ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً؛محمد فرستاده خداست؛ و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى‌بينى در حالى كه همواره فضل و رضاى خدا را مى‌طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است؛ اين توصيف آنان در تورات است و توصيف آنان در انجیل، همانند زراعتى است كه جوانه‌اش را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است و به قدرى نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتى وا مى‌دارد؛ اين براى آن است كه كافران را به خشم آورد! و كسانى از آنها را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، خداوند وعده آمرزش و پاداش عظيمى داده است.»


فرار برخى صحابه (منافق) از محضر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با مخفى كردن خو در پشت ديگران، جهت شانه خالى كردن از مسئوليت‌هاى اجتماعى:
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِواذاً فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ؛دعوت پيامبر از شما را در ميان خود، مانند دعوت از يكديگر قرار ندهيد؛ و از دعوت پيامبر هيچگاه تخلف نكنيد خداوند كسانى از شما را كه پشت سر ديگران پنهان مى‌شوند، و يكى پس از ديگرى فرار مى‌كنند مى‌داند. پس كسانى كه فرمان او را مخالفت مى‌كنند، بايد بترسند از اين‌كه فتنه‌اى دامنشان را بگيرد، يا عذابى دردناك به آنها برسد!»


صحابه پيامبر در غزوه بدر، متشكّل از مؤمنان متّكى بر خدا و عناصرى منافق و نيز گروهى سست ايمان و بيمار دل:
«إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‌؛و هنگامى را كه منافقان، و بيماردلان مى‌گفتند: اين گروه مسلمانان را دينشان مغرور ساخته است. آنها نمى‌دانستند كه هر كس بر خدا توکّل كند، پيروز مى‌گردد؛ خداوند توانا و حكيم است.»
مقصود از «فى قلوبهم مرض» افراد ضعيف‌ الايمان است. آيه، شاهدى است بر اينكه عدّه‌اى از منافقان و افراد ضعيف‌ الايمان در غزوه بدر در سپاه اسلام حضور داشته‌اند.


برخى افراد منافق صفت، در ميان صحابه حاضر در غزوه احُد:
«أَ وَ لَمَّا أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْها قُلْتُمْ أَنَّى هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ • لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا وَ قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعْناكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَكْتُمُونَ؛ آيا هنگامى كه مصيبتى در احُد به شما رسيد، در حالى كه دو برابر آن را در بدر بر دشمن وارد ساخته بوديد، گفتيد: اين مصيبت از كجاست؟! بگو: از ناحيه خود شماست (كه در جنگ احد، با دستور پيامبر مخالفت كرديد)! خداوند بر هر چيزى توانا است. و نيز براى اين بود كه منافقان شناخته شوند؛ آنهايى كه به ايشان گفته شد: بياييد در راه خدانبرد كنيد؛ يا از حريم خود، دفاع نماييد. گفتند: اگر مى‌دانستيم جنگى روى خواهد داد، از شما پيروى مى‌كرديم. (امّا مى‌دانيم جنگى نمى‌شود.) آنها در آن روز، به كفر نزديكتر بودند تا به ايمان؛ به زبان خود چيزى مى‌گويند كه در دلهايشان نيست. و خداوند به آنچه كتمان مى‌كنند، آگاهتر است.»


جنگ تبوک، جداكننده صف صحابه مؤمن و مجاهد از صحابه منافق:
۱. «لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ‌ • عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ • الَّذِينَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْكاذِبِينَ‌ لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ • إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ؛امّا گروهى از آنها، چنانند كه اگر غنايمى نزديك (و در دسترس)، و سفرى آسان باشد، به طمع دنيا از تو پيروى مى‌كنند؛ ولى اكنون كه براى ميدان تبوك، راه بر آنها دور و پر مشقّت است، سر باز مى‌زنند؛ و به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه: «اگر توانايى داشتيم، همراه شما حركت مى‌كرديم!» (آنها با اين اعمال و اين دروغها)، در واقع خود را هلاك مى‌كنند؛ و خداوند مى‌داند آنها دروغگو هستند. خداوند تو را بخشيد؛ چرا پيش از آن‌كه راستگويان براى تو آشكار شوند و دروغگويان را بشناسى، به آنها اجازه دادى؟! خوب بود صبر مى‌كردى، تا هر دو گروه خود را نشان دهند. كسانى كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند، هرگز براى ترك جهاد در راه خدا با مال و جانشان، از تو اجازه نمى‌گيرند؛ و خداوند پرهيزگاران را مى‌شناسد. تنها كسانى از تو اجازه مى‌گيرند كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند، و دلهايشان با شك و ترديد آميخته است از اين رو؛ آنها در ترديد خود سرگردانند.»
۲. «وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ‌ • رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ‌ • لكِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْراتُ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛و هنگامى، كه سوره‌اى نازل شود و به آنان دستور دهد كه: به خدا ايمان بياوريد، و همراه پيامبرش جهاد كنيد. افرادى از آنها (گروه منافقان‌) كه توانايى بر جهاد دارند، از تو اجازه مى‌خواهند و مى‌گويند: بگذار ما با افراد ناتوان و آنها كه از جهاد معافند باشيم. (آرى،) آنها راضى شدند كه با واماندگان و افراد ناتوان باشند؛ و بر دلهايشان مهر نهاده شده؛ از اين رو حقايق را درك نمى‌كنند. ولى پيامبر و كسانى كه با او ايمان آوردند، با مال و جانشان جهاد كردند؛ و همه نيكيها براى آنهاست؛ و رستگاران آنها هستند.»
۳. «وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌ • لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى‌ وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ • وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلَّا يَجِدُوا ما يُنْفِقُونَ؛و معذوران از اعراب، نزد تو آمدند كه به آنها اجازه عدم شركت در جهاد داده شود؛ ولى كسانى كه به خدا و پيامبرش دروغ گفتند، بدون هيچ عذرى از جهاد كناره‌گيرى كردند؛ بزودى به كسانى از آنها كه كفر ورزيدند (و بدون عذر مخالفت كردند)، عذاب دردناكى خواهد رسيد! نه بر افراد ناتوان و نه بر بيماران و نه بر كسانى كه چيزى براى انفاق در راه جهاد ندارند، گناهى نيست كه در ميدان جهاد شركت نجويند، به شرط آنكه براى خدا و پيامبرش خيرخواهى كنند؛ و از آنچه در توان دارند، مضايقه ننمايند؛ زيرا بر نيكوكاران راهى براى مؤاخذه نيست؛ وخداوند آمرزنده و مهربان است. و نيز گناهى نيست بر آنها كه وقتى نزد تو آمدند كه آنان را بر مركبى براى جهاد سوار كنى، گفتى: مركبى كه شما را بر آن سوار كنم، در اختيار ندارم. از نزد تو بازگشتند در حالى كه چشمانشان از اندوه اشكبار بود؛ زيرا چيزى نداشتند كه در راه خدا انفاق كنند (و با آن به ميدان بروند).»
۴. «يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِكُمْ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‌ عالِمِ‌ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌ • سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ • جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ‌ يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‌ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ؛هنگامى كه به سوى آنها كه از جهاد تخلّف كردند بازگرديد، براى شما عذر و بهانه مى‌آورند؛ بگو: عذر نياوريد، ما هرگز سخن شما را باور نخواهيم كرد! چرا كه خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته؛ و خدا و پيامبرش، اعمال شما را خواهند ديد؛ سپس به سوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگشت داده مى‌شويد؛ و او شما را به آنچه انجام مى‌داديد، آگاه مى‌كند (و جزا مى‌دهد.) هنگامى كه به سوى آنان بازگرديد، براى شمابه خدا سوگند ياد مى‌كنند، تا از آنها اعراض و صرف نظر كنيد؛ آرى از آنها اعراض كنيد و روى بگردانيد)؛ چرا كه آنها پليدند؛ و به كيفر اعمالى كه انجام مى‌دادند، جايگاهشان، دوزخ است. براى شما قسم ياد مى‌كنند تا از آنها راضى شويد؛ اگر شما از آنها راضى شويد، خداوند هرگز از گروه فاسقان راضى نخواهد شد.» آيات ياد شده، درباره غزوه تبوک نازل شده است.

۵.۱ - بهانه‌جویی در تبوک

بهانه‌جويى برخى صحابه منافق صفت، براى همراهى نكردن پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در غزوه تبوک:
«لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ؛امّا گروهى از آنها، چنانند كه اگر غنايمى نزديك (و در دسترس)، و سفرى آسان باشد، به طمع دنيا از تو پيروى مى‌كنند؛ ولى اكنون كه براى ميدان تبوك، راه بر آنها دور و پر مشقّت است، سر باز مى‌زنند؛ و به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه: اگر توانايى داشتيم، همراه شما حركت مى‌كرديم! (آنها با اين اعمال و اين دروغها،) در واقع خود را هلاك مى‌كنند؛ و خداوند مى‌داند آنها دروغگو هستند.»


صحابه در غزوه احد (قرآن)، صحابه در غزوه احزاب (قرآن)، صحابه در غزوه بدر (قرآن)، صحابه در غزوه تبوک (قرآن) و نفاق در مسلمانان (قرآن).


۱. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۲. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۳. نور/سوره۲۴، آیه۶۳.    
۴. انفال/سوره۸، آیه۴۹.    
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۹۹.    
۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۵.    
۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۷.    
۸. توبه/سوره۹، آیات۴۲-۴۵.    
۹. توبه/سوره۹، آیات۸۶-۸۸.    
۱۰. توبه/سوره۹، آیات۹۰-۹۲.    
۱۱. آیات۹۴-۹۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۹۲-۹۳.    
۱۳. توبه/سوره۹، آیه۴۲.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۲۵۹، برگرفته از مقاله «نفاق در صحابه».    


رده‌های این صفحه : صحابه | موضوعات قرآنی | نفاق




جعبه ابزار