نظام نوشتاری خط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خط ، یا نظام نوشتاری، ابزاری برای ثبت یک
زبان به
کمک نشانه های دیداری یا بساوایی است.
خط در تاریخ فرهنگ و
تمدن اسلامی جایگاه ویژهای داشته و برخی خطوط در همین تمدن بسط و تحول و تکامل یافتهاند. در این مقاله با نظر به مباحث تاریخی و زبانشناختی، گستره و انواع خط در
جهان اسلام مورد بررسی قرار میگیرد. (در نسخه اینترنتی این مقاله صورت دقیق آواها نیامده است، علاقمندان به نسخه چاپی مراجعه کنند). این مقاله شامل این بخشهاست :
۱) مباحث زبانشناختی
۲) در زبانهای سامی
۳) در
ایران۴) در
هند۵) در زبانهای ترکی
۶) در آسیای جنوب شرقی
لازمه نظام نوشتاری وجود قراردادهایی ویژه برای کاربرد نشانههای دیداری یا بساوایی است.
انسانها از انواع مختلف ارتباطهای غیرزبانی دیداری بهره میگیرند، که هیچیک از آنها نوشتار نیستند. نوشتار تنها برای بیان
زبان به کار میرود.
برای اصطلاح خط یا نظام نوشتاری اصطلاحات دیگری چون هجی (املا)، الفبا و زبان نوشتار نیز به کار رفته است که کاربرد دو اصطلاح خط و الفبا در معنی نظام نوشتاری سنّتی کهن است.
نظام نوشتاری به عنوان اصطلاحی فنی به دو معنای مختلف به کار میرود: نخست به معنای انواع اصلی نظامهای ترسیمی که برای بیان زبان به کار میروند، مانند نظامهای واژه نگار، هجانگار و
الفبایی؛ و دیگری به معنای املا، یعنی نظامی از
قواعد زیرساختی که در کاربرد نویسههای یک زبان اعمال میشود. در معنای دوم نظام نوشتاری زیرمجموعهای از دستور زبان محسوب میشود.
در این مقاله اصطلاح نظام نوشتاری یا خط در مفهوم نخست مورد نظر است. به نظر کولماس
برخلاف گفتار که مشخصهای جهانی و طبیعی است، نوشتار یا خط دستاوردی فرهنگی است و ابزاری بسیار قدرتمند برای نظارت اجتماعی محسوب میشود.
نقشهای متعدد خط عبارتاند از:
الف) نقش کمک
حافظه یا یادآورنده. حافظه
انسان کوتاه مدت و گنجایش ذخیره اطلاعات
مغز محدود است، خط بر این محدودیت حافظه فائق آمده و امکان ثبت حجم وسیعی از اطلاعات را بدون به کارگیری حافظه، میسر ساخته است.
ب) نقش جا به جایی، به این معنی که خط امکان ارتباط از فواصل زمانی و مکانی را فراهم آورده است. خط به عنوان رسالهای انتقالی سبب انتقال اطلاعات از نسلی به
نسل دیگر میگردد.
ج) نقش نظارت اجتماعی، که از اهمیت ویژهای برخوردار است. مفاهیمی چون
قوانین و
حقوق مستقیمآ با خط در ارتباط است.
د) نقش تعاملی. وجود چکها، رسیدها، سفتهها و امثال آن در
زندگی امروزی اهمیت نقش تعاملی نوشتار را به اثبات میرساند.
تاریخ پیدایش خط. درباره
اختراع خط نیز مانند پیدایش زبان
افسانه و
داستان وجود دارد. برای مثال در
هند «گانش» (در سنسکریت: گنشه: ایزدِ خرد که سرِ
فیل دارد) مخترع خط شناخته شده است. در این افسانه آمده است که او یکی از عاجهایش را شکست تا به عنوان
قلم از آن استفاده کند.
این افسانه بیانگر ارزش والای خط در میان هندیان است. از سوی دیگر مصریان نیز بر این باور بودند که
رب النوع «توت»
خالق خط بوده است.
بابلیان نیز اختراع خط را به رب النوع «نبو» نسبت دادهاند. در افسانههای چینی نیز «کانگجی»، شخصیتِ افسانهایِ چهار
چشم، خط را اختراع کرده است.
در اکثر افسانهها و سنّتها و آیینهای شرقی، اختراع خط گونهای اعجاز محسوب شده و به خدایان نسبت داده میشود. در سنّت اسلامی نیز
اعتقاد بر این است که
خداوند انسانها را به قلم و نوشتن با آن رهنمون شده و این
نعمت را به آنان اعطا کرده است.
با این حال اولین نظام نوشتاری واقعی را
سومریان در حدود ۵۲۰۰ سال پیش در
بین النهرین اختراع کردند.
تقریبآ ۱۵۰۰ سال پس از سومریان، چینیها خطی را اختراع کردند. آخرین خط را حدود ۲۰۰۰ سال پیش قبیله مایا، در مکزیک، اختراع کرد.
البته پیش از تاریخهای مذکور نیز صورتهای ابتدایی خط وجود داشته است.
تصویرنگارها اندیشه نگارها و واژه نگارها. اختراع خط فرایندی تدریجی بوده است که مراحل اولیه آن را میتوان نشانهها و نقاشیهای باقیمانده بر دیواره غارها تلقی کرد. نقاشیهای دیواره
غار آلتامیرا، در شمال
اسپانیا یا غار لاسکو، در فرانسه، بیش از بیست هزار سال قدمت دارد. سیر تحول خط از غارنگاری تا خط
الفبایی بوده است. نخستین نشانههای پیدایش آن را پژوهشگران در کتیبههای بازمانده از سه هزار سال پیش یافتهاند. ماهیت غارنگاریهای اولیه بیشتر بیان زیبایی شناختی است تا ارتباطهای تصویری، اما به مرور تصاویر سادهتر و جزئیات زیبایی شناختی آنها کمتر شد و تصویرنگارها یا خط تصویری شکل گرفت.
تفاوت میان یک تصویر و خط تصویری (تصویرنگار) در این است که اولی بیانگر وضعیتی ثابت بوده و دومی نوعی روایتگری است.
هر تصویرنگار، تصویری مستقیم از شییء است که نماینده آن به شمار میرود. در اینجا میان صورت و معنای نشانه رابطهای قراردادی وجود دارد. این صورت اولیه نوشتار هیچگونه ارتباط مستقیمی با زبان گفتاری نداشته است، زیرا این تصاویر معرف اشیای موجود در
جهان بودهاند نه بیانگر نامهای این اشیا در زبان.
خط تصویرنگار از گذشته تا حال در بین ملل سراسر جهان و از جمله در میان قبایل
افریقا، بومیان امریکا، اسکیموهای آلاسکا، اینکاهای پرو، یوکاگرنیهای سیبری و اهالی اقیانوسیه وجود داشته است.
تصویرنگارها منحصر به نظامهای نوشتاری قدیمی نیستند، امروزه نیز تصویرنگارها در علایم بین المللی جادهها و سایر مکانهایی به کار میروند که در آنها زبان بومی منطقه کفایت نمیکند.
مزیت این نشانهها در آن است که همه آن را
درک میکنند، زیرا به کلمات هیچ زبانی وابسته نیستند.
به مرور و در طول تاریخ استفاده از نمادهای دیداری، حرکتی از
عینیت به انتزاع یافته است و با سادهتر و همگانیتر شدن تصاویر و استفاده از آنها برای بیان مفاهیمی دیگر، تصویرنگاری کمرنگ شده و جای خود را به اندیشهنگاری داده است. به عبارت دیگر به
مجرد اینکه یک تصویرنگار به عنوان نماینده یک شیء مورد قبول واقع میگشت معنای آن به صفات آن شیء یا مفاهیم مرتبط با آن
بسط داده میشد. برای نمونه تصویر
خورشید میتوانست حاکی از
گرما،
حرارت، روشنایی،
روز و غیره باشد. به این طریق به تدریج از تصویرنگارها بیشتر برای اشاره به مفاهیم استفاده شد تا اشیا. اینگونه تصویرنگارها را اندیشه نگار یا خط مفهومی مینامند.
در خط اندیشه نگار، واژه به کمک یک نشانه واحد نمایانده میشود که ارتباطی با آواهای سازنده آن واژه ندارد. این نشانه نمودار کل واژه و درنتیجه نمودار مفهومی است که واژه بیان میکند.
این امر مزیت خط اندیشه نگار محسوب میشود، زیرا امکان انتقال مستقیم
اندیشه از نویسنده به خواننده بدون میانجیگری زبانی خاص وجود دارد.
به تدریج اندیشه نگارها جایگزین واژهها شدند که معرف اندیشهها بودند و به صورت نمادهای زبانی درآمدند. در این حالت اندیشه نگارها را واژهنگار مینامند. یعنی هر واژه مستقلا با اشاره تصویری خاص نمایش داده میشود.
تقریبآ تمام نظامهای خطی دنیای قدیم از این نوع بوده است.
خط میخی، خطوط هیروگلیف
مصر و
خط چینی همگی به همین روش پدید آمدهاند.
خط چینی نمونه بسیار خوبی برای خط واژه نگار است. البته مشکل این خط کثرت نشانههای آن است که طبعآ همه آنها باید به خاطر سپرده شوند. تعداد این نشانهها برای مقاصد ادبی حدود پنجاه هزار و برای استفادههای روزمره بین دو هزار تا چهار هزار نشانه است. ویژگیهای زبان چینی نیز به گونهای است که با کاربرد این خط بسیار سازگار است.
نشانههای خط چینی با تغییراتی برای نگارش زبانهای ژاپنی، کرهای، ویتنامی و دیگر زبانهای آسیای شرقی به کار میرود
) (برای سیر تحول و تکامل احتمالی برخی از واژههای چینی از شکل تصویرنگار به اندیشهنگار و سپس واژهنگار )(تصویر ۱).
کاربرد اندیشهنگارها در خطوط اولیه میخی باستانی (خط میخی سومریها و اکدیها) رواج یافته و در کتیبههای میخی فارسی باستان (بخش ۳) نیز تعداد اندکی از اندیشهنگارها برای واژههای کلیدی چون شاه،
خدا و
زمین به کار رفته است.
با گذر زمان و تکامل ادوار خط، عناصر اندیشهنگار، که حاکی از مفهومی کامل یا واژهای منفرد بودند، پشت سر گذارده شدند و عناصرآوایی در نهایت در قالب الگوهای هجایی، همخوانی و
الفبایی تبلور یافتند. یکی از معایب خطوط آوانگار وابستگی به یک زبان خاص است. در این خطوط نخست اندیشه به آوا برگردانده میشود، سپس آواها به صورت نشانههای قرار دادی و غالبآ مجرد نمایانده میشود، و در ادامه این نشانهها به آواهای همان زبان و در نهایت به اندیشه اصلی برگردانده میشوند. امتیاز خطوط آوانگار (خواه همخوانی، خواه هجایی یا
الفبایی) در این است که در مقایسه با پنجاه هزار یا دست کم دو هزار نشانه خط واژهنگار چینی یا هفتصد نشانه هیروگلیف مصری، میتوانند کارآیی خود را با بیست تا شصت نشانه انجام دهند. چنین خطوطی به صرفهتر و برای یادگیری آسانترند. این خطوط در حدود ۴۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد در منطقه هلال خصیب (
فلسطین،
سوریه،
بین النهرین،
مصر و دره سند (
پاکستان کنونی)، حدود ۲۰۰۰ سال پیش از
میلاد در
خاور دور ، و حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد در امریکای مرکزی رواج داشتهاند.
در خط هجانگار هر نشانه بیانگر یک هجا است که این هجا عمومآ هجای کوتاه است یعنی ترکیبی از یک همخوان و یک واکه. البته گاه یک نشانه صرفآ معرف یک واکه است. این خط مناسب زبانهایی است که ساختار هجایی نسبتآ سادهای دارند، مانند زبان ژاپنی. در این زبان حداکثر صد هجا وجود دارد، این در حالی است که در زبانی مانند انگلیسی شمار هجاها به چندین هزار میرسد. در
زبان ژاپنی دو خط هجانگار به نام کانا به کار میرود که هریک از آنها دارای ۴۸ نشانه است. کاتاکانا برای واژههای قرضی و نیز برای ایجاد تأثیرهای خاص
شبیه به صورت ایتالیک در نوشتههای به زبانهای اروپایی استفاده میشود؛ و خط هجانگار هیراگانا، برای واژههای بومی استفاده میشود و ممکن است به همراه علامتهای چینی که ژاپنیها آنها را کانجی مینامند به کار روند. در این حالت بخشی از خط ژاپنی واژهنگار و بخشی هجانگار است. از دیگر زبانهایی که خط هجایی دارند میتوان از زبانهای بومی امریکایی مانند چروکیایی یاد کرد.
در دوران
باستان، برای نگارش بسیاری از زبانهای خاور نزدیک از خط میخی استفاده میکردند که خطی هجایی با تعدادی عناصر غیرهجایی است.
خط میخی به انواع خطوطی گفته میشود که برای نوشتن آن از نقوش شبیه به
میخ استفاده میشده است. نخستین خط میخی را سومریان در حدود ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد در جنوب بین النهرین ابداع کردند. این خط بعدها با اعمال تغییراتی برای شمار زیادی از زبانهای خاور نزدیک باستان از جمله زبانهای گروه اکدی (اکدی باستان، آشوری و بابلی)، هیتی و عیلامی (بخش ۳) به کار رفت. نشانه های خط میخی آغازین سومریان تصویرنگار بودند. بسیاری از این نشانهها، از جمله آنهایی که معرف اشیا یا
حیوانات بودند، به راحتی قابل تشخیصاند. برای مثال نشانه «
دست» تصویر یک دست و نشانه «بازو» تصویری بود که دست را تا
آرنج نشان میداد. البته همه نشانههای تصویری آنقدر واضح نبودند و برای تشخیص برخی از آنها به قوه
تخیل قویتری نیاز بود. برای مثال علامت مستطیل به معنای
درخت بوده است. در این نسخه، اولیه خطی میخی تعداد علائم نوشتاری قریب به هفتصد علامت بود.
زمانی که خط میخی متکاملتر شد، نشانههای میخی معرف نام اشیا شدند و در واقع خط میخی واژهنگار شد. اکدیها پس از غلبه بر سومریان خط میخی را وام گرفتند. بعدها ایرانیان نیز این خط را
قرض گرفتند. وام گیرندگان در اقتباس خط میخی برای زبانهای خود، از آن برای نمایش آواهای موجود در هجاهای واژههای زبان خود استفاده میکردند. بدین ترتیب خط میخی به صورت یک نظام نوشتاری هجایی درآمد.
بین هزارههای سوم و اول پیش از میلاد خط میخی در منطقه
بین النهرین اختراع شد و در جنوب تا
فلسطین و در شمال تا
ارمنستان گسترش یافت. در حالی که خط میخی در سر تا سر بین النهرین انتشار مییافت، نظامهای نوشتاری دیگری در
مصر و چین در حال پیدایش بود.
خطی که مصریان ابداع کرده بودند، هیروگلیف (خط
مقدس) نام داشت و برخلاف خط هندسی و مبهم میخی، شاعرانه،
زیبا و ظریف به نظر میرسید. قدیمترین خط هیروگلیف شناخته شده متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد است. اصالت و پیچیدگی این خط در آن است که از سه نوع نظام نوشتاری شکل یافته است، خط تصویرنگار (اندیشهنگار) با طرح وارههایی از اشیا یا موجودات همراه با ترکیبی از همان علامتها برای بیان
افکار و
عقاید، خط آوانگار با اشکالی که نمایشگر آواها بودند
(از این اشکال با نام مکملهای آوایی یاد میکند) و در نهایت معرفها که علامتهایی برای تشخیص نوع و ماهیت اشیا یا موجودیتهای موردنظر بودند.
آوانگارها به تلفظ صحیح کمک میکردند زیرا ممکن بود خوانندهای با استفاده از تصویرنگاری یا نشانه کلمهای بداند که مطالب مورد نظر به چه معنایی است، ولی به طرز تلفظ آن پی نمیبرد. معرفها یا نشانههایِ مقولهای، به مشخص شدن انواع کلمه کمک میکردند.
تصویر شماره ۳، مفهوم «رقصیدن» به خط هیروگلیف است؛ نشانه اول (دایره) در سمت چپ آوانگاری است که «ه ب» خوانده میشود، نشانه دوم (ساق
پا) شناسه است، چون ساق پا نشان میدهد که واژه مورد نظر مربوط به «پا» است؛ سومین نشانه یک
مرد رقاص است که این سه نشانه در کل معنی «رقصیدن» را افاده میکند.
در ساختار خط مصری بخش آوایی نقش عمدهای ایفا میکند. در این خط تنها همخوانها نوشته میشوند و واکهها نوشته نمیشوند. نویسههای مختلفی برای همه همخوانها به جز /L/وجود دارد، امروزه نوشته نشدن واکهها برای دانشمندان ایجاد مشکل کردهاست. در خط هیروگلیف علاوه بر نویسههای یک همخوانی، نویسههای دوهمخوانی، و سه همخوانی نیز وجود داشته است. برای مثال نویسه دوهمخوانی ــکه معادل mn>< است ــ میتواند به صورتهای men، mun، min. خوانده شود.
این خط علاوه بر مقاصد دینی و ثبت تاریخ، در ثبت و ضبط حسابها، مجموعههای
قوانین،
ازدواجها ،
پیمانها یا صورت حسابهای فروش کالا نیز به کار گرفته میشد. خط مصریان وسیلهای برای ظهور
ادبیات هم بود، ادبیات مصریان باستان بسیار غنی بوده است. یکی از مشهورترین نوشتهها در این حوزه >کتاب مردگان< است که در سده سیزدهم پیش از میلاد به خط هیروگلیف نوشته شدهاست.
فنیقیها (کنعانیان) به تبعیت از مصریان در خط خود هر نشانه را با ارزش آوایی و معادل یک همخوان منفرد به کار گرفتند. این مرحله را میتوان مرحله آغازین شکلگیری
الفبای واقعی تلقی کرد.
خطوط
الفبایی رایجترین نوع نوشتار در
جهان امروز محسوب میشوند. در دستگاه نوشتار
الفبایی ارتباط نظام مندی میان آواهای گفتاری یک زبان و تعداد محدودی نشانه یا حرف وجود دارد.
نظام نوشتاری
الفبایی انواع مختلفی دارد :
الفبای همخوانی یعنی تنها صامتها در آن دارای علامت هستند که در این حالت خط
الفبایی ابجد نامیده میشود. نام ابجد ترکیبی از نام چهار حرف نخست
الفبای عربی قدیم است. مانند خط فنیقی آغازین، که ویژگی همخوانی بودن آن در اخلاف بعدی این خط (نظیر خط عبری و
عربی) تا زمان حال باقی مانده است.
یعنی میان حروف و واجهای یک زبان (همخوانها و واکهها) تطابق یک به یک وجود دارد. در واقع این نوع از خط
الفبایی با اضافه شدن نشانههایی برای واکهها به نظام نوشتاری ابجدی حاصل شدهاست. خطوط زبانهایی چون اسپانیایی، فنلاندی و صربی ـ کرواتی را میتوان از این نوع تلقی کرد
. در
الفبای ابجدی
عربی واکهها (در بافتهای خاص) با علامات زیر و زبری و نقطه نشان داده میشود و در
عبری نیز معمولا واکهها را با نقطههایی در زیر همخوانها نشان داده میدهند. در هر دو خط اغلب نشانههای واکهای حذف میشوند و تشخیص واکهها برعهده خواننده گذاشته میشود.
در این خط همه واکهها به جز یک واکه (واکه ذاتی یا ضمنی)، به صورت نشانههای زیر و زبری بر روی نشانههای همخوانی نشان داده میشوند. واکه ذاتی در واقع پرکاربردترین واکه زبانی است که با این خط نوشته میشود. برای مثال در خط خروشتی و براهمی (بخش ۴) واکه a، که در زبان سنسکریت واکه ذاتی محسوب میشود، در جایگاه میانی و پایانی کلمه نوشته نمیشود. اگر حرفی هیچگونه علامت زیر و زبری نداشته باشد نشانه حضور واکه a به طور ضمنی در کنارش است. بنابراین میتوان گفت که بنابر سنّت هندی aدر نشانه همخوانی به صورت ذاتی وجود دارد. خط حبشی یک خط آبوگیدا است.
فوریه
از اصطلاح نو هجایی برای اشاره به خط آبوگیدایِ حبشی استفاده کرده است. از این خط با عنوان خط
الفبایی ـ هجایی نیز یاد میشود.
منشأ خط آبوگیدایِ حبشی خط
عربی جنوبی است (بخش ۲). در حالی که ترتیب حروف در این خط از ترتیب معمول حروف در خط سامی شمالی متفاوت است، اما در برخی از متون
مذهبی ترتیب حروف سامی شمالی به کار رفته و نام آبوگیدا از ترکیب چهار حرف اول
الفبای عبری (آلف، بث، گیمل و دالِت) گرفته شده است.
تفاوت خط آبوگیدا با خط هجایی در این است که نشانههای خطوط هجایی ساختار درونی ندارند و هیچگونه شباهتی میان نشانههای همخوانها و واکههای مختلف وجود ندارد، اما در مقابل، نشانههای موجود در خطوط آبوگیدا ساختار درونیِ قابل تجزیه دارند. برای مثال نشانههای ku, ki, ka در علامت + مشترک هستند و نشانههای ri, ti, ki در علامت زبر زنجیری اشتراک دارند
) (نیز تصویر ۴).
فنیقیها با
اختراع الفبا، انقلابی بسیار مهم و سرنوشت ساز در تاریخ خط و نوشتار به وجود آوردند. آنها در کرانه غربی مدیترانه تا افریقای شمالی، جنوب
اسپانیا، سیسیل، ساردنی،
قبرس و حتی
یونان و ایتالیا پراکنده بودند. فنیقیها در اصل دریانوردان و بازرگانانی بودند که بسیار
سفر میکردند و با تمام ساکنان شرق
مدیترانه معاملات تجاری داشتند.
الفبای آنها از این راه منتشر شد.
قدیمترین و تاحدی خواناترین متن خط
الفبایی سامی، کتیبه فنیقی سنگ مزار اهرام شاه
بابل است که محققان آن را به هزاره اول پیش از میلاد نسبت دادهاند. با وجود این قرنها پیش از آن تاریخ نشانههایی از این خط وجود داشته است.
اولین نشانههای خط
الفبایی در شکل کنونی در خط میخی اوگاریتی دیده شده که در قرون چهاردهم تا سیزدهم پیش از میلاد رواج داشته است
) (نیز بخش ۲).
کمی پس از خط فنیقی، خط آرامی پدیدار شد که با خط فنیقی خویشاوندی داشت. این خط در قرون سوم و دوم پیش از
میلاد، پس از تشکیل لهجههای مختلف و پراکندگی سیاسی، شکل واحد خود را از دست داد و به چند گروه تقسیم شد؛ مهمترین آنها خط عبری مربعی، پالمیری، نبطی و خط سریانی بوده است. زبان و خط آرامی در دورههای آشوری نو و در عهد
هخامنشیان (حک: ۵۵۹ـ۳۳۰ق م)، وسیله ارتباط بین المللی کلیه ملل شرق نزدیک از
مصر گرفته تا آسیای صغیر و
هندوستان به شمار میرفت.
بسیاری از خطوط
الفبایی جهان مشتق از خط سامی آغازین است که
مادر دو خط فنیقی و سامی جنوبی بوده است. پرکاربردترین الفباهایی که امروزه در بیشتر نقاط جهان به کار میرود، به گونهای از این دو خط ریشه گرفتهاند. مانند الفباهای یونانی، لاتین، سیریلی، گرجی، ارمنی، حبشی و مغولی
(نیز بخش ۲). علاوه بر این همانطور که
الفبای لاتین توسط ملل مختلفی چون انگلیسیها، ایرلندیها، چکها و سوئدیها (با اعمال تغییراتی متناسب با زبان) به کار رفته،
الفبای عربی نیز به واسطه
دین اسلام و کتاب
قرآن به تعداد نامحدودی از اقوام و زبانها گسترش یافته است. زبانهای فولایی/ فولانی، هوسایی و سواحلی (در افریقای مرکزی)، مالزیایی، جاوهای، موروفیلیپینی، اردو، پنجابی، هندی، فارسی و برخی از زبانهای ترکی در شوروی سابق (در آسیا) از برخی اشکال
الفبای عربی استفاده میکنند
) (برای نمودار کاملتر نظامهای نوشتار
الفبایی)
(نیز بخش ۲).
نظام نوشتاری که با همه نظامهای مذکور تفاوت دارد، خط نشانهنگار نامیده میشود. این نظام نوشتاری یک نظام نمادین است که در آن اشکال نوشتاری بازتاب نسبتآ مستقیم اشکال نشانهای هستند. خط نشانهنگار اولین بار بهطور رسمی در ۱۳۶۱ش/۱۹۸۲ برای آموزش ناشنوایان در دانمارک به کار گرفته شد. در حال حاضر این خط در بسیاری از کشورهای
جهان برای نوشتن زبانهای اشاره به کار میرود.
(۱) رابرت لارنس ترسک، مقدمات زبانشناسی، ترجمه فریار اخلاقی، تهران ۱۳۸۰ش.
(۲) آندرو رابینسون، داستان نگارش، ترجمه مهردخت وزیر پورکشمیری و زهره میرحسینی، تهران ۱۳۸۸ش.
(۳) ژرژ ژان، تاریخچه مصور الفبا و خط، ترجمه اکبر تبریزی، تهران ۱۳۸۲ش.
(۴) فردینان دوسوسور، دوره زبانشناسی عمومی، ترجمه کوروش صفوی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۵) طباطبائی.
(۶) ویکتوریا فرامکین و رابرت رادمن، درآمدی بر زبان و زبانشناسی، ترجمه محمود الیاسی، سبزوار ۱۳۸۶ش.
(۷) یوهانس فریدریش، تاریخ خطهای جهان و سیر تحولات آنها از آغاز تا امروز، ترجمه فیروز رفاهی، تهران ۱۳۶۸ش.
(۸) جیمز فلاد و پیتر اچ سالوس، زبان و مهارتهای زبانی، ترجمه علی آخشینی، مشهد ۱۳۶۹ش.
(۹) جان ماونتفورد، «نظامهای نوشتاری»، در زبانهای دنیا: چهار مقاله در زبانشناسی، برگردان کوروش صفوی، تهران: سعاد، ۱۳۸۴ش.
(۱۰) Florian Coulmas, The Blackwell encyclopedia of writing systems, Oxford ۱۹۹۹.
(۱۱) idem، The writing systems of the world، Oxford ۱۹۸۹.
(۱۲) EIr, svv "Cuneiform script" (by Rudiger Schmitt) , "Ideographic writingI: terminology and conventions" (by N Sims-Williams).
(۱۳) James G Fevrier, Histoire de l'ecriture, Paris ۱۹۵۹.
(۱۴) Steven Roger Fischer, A history of writing, London ۲۰۰۱.
(۱۵) Albertine Gaur, A history of writing, London ۱۹۹۲.
(۱۶) Ignace Jay Gelb, A study of writing, (Chicago ۱۹۶۳).
(۱۷) M W Green, "Early cuneiform", in The Origins ofwriting, ed wayne M Senner, Lincoln: University of Nebraska Press, ۱۹۸۹.
(۱۸) Joseph Naveh, Early history of the alphabet: an introduction to west Semitic epigraphy and palaeography، Jerusalem ۱۹۸۲.
(۱۹) Mario Pei, The story of language, Philadelphia ۱۹۴۹.
(۲۰) Henry Rogers, Writing systems: a linguistic approach, Malden, Mass ۲۰۰۵.
(۲۱) Geoffrey Sampson, Writing systems: a linguistic introduction, Stanford, Calif ۱۹۸۵.
(۲۲) Hussain Sarmad, "Complexity of Asian writing systems: a case study of Nafees Nasta'leeq for Urdu, Google docs Retrieved Feb۱۳, ۲۰۱۱, from http:// docs googlecom.
(۲۳) Wayne M Senner, "Theories and myths on the origins of writing: a historical overview", in The origins of writing, ibid.
(۲۴) Isaac Taylor, The alphabet: an account of the origin and development of letters, volI, New Delhi۱۹۹۱.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خط (۱)»، شماره۷۱۰۰.