• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نشانه‌های ظهور قیامت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف








۱.۱ - طلوع خورشید از مغرب

بیشتر مفسران ظهور نشانه مورد اشاره در آیه:«یَومَ یَأتی بَعضُ ءایاتِ رَبِّکَ» را به استناد روایاتی که در ذیل آن رسیده
[۳] المعجم الصغیر، ج‌۱، ص‌۶۴.
طلوع خورشید از مغرب دانسته‌اند.
[۴] جامع‌البیان، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۲۶.
[۵] تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۹۴.
[۶] کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۵۲۹.
برخی جمع شدن خورشید و ماه در آیه «وجُمِعَ الشَّمسُ والقَمَر» را نیز ناظر به این پدیده دانسته‌اند. در گذشته طلوع خورشید از مغرب از نگاه دانشمندان هیئت و نجوم، امری محال تلقی می‌شد؛ ولی مفسران گفته‌اند: چنین رویدادی محال عادی است؛ اما عقلا محال نیست، از این‌رو می‌تواند متعلق قدرت الهی قرار گیرد.
[۹] روح‌المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۹۴.
امروزه نظرات علمی تبدیل حرکت زمین به حرکتی مخالف حرکت کنونی یا عوض شدن جای قطب شمال و قطب جنوب را ممکن می‌داند؛ خواه به‌صورت تدریجی باشد، چنان که بررسیهای فلکی نشان می‌دهد، یا به‌صورت ناگهانی که وقوع حادثه‌ای جوّی موجب آن گردد. البتّه همه این مباحث در صورتی است که تعبیر طلوع خورشید از مغرب رمز و اشاره به سرّی از اسرار حقایق نباشد. درباره مدت این طلوع اختلاف است؛ برخی آن را سه شبانه روز دانسته‌اند.
[۱۱] روح‌المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۹۴.
آلوسی معتقد است طبق عقیده مشهور، خورشید تنها یک روز از مغرب طلوع‌می‌کند.
[۱۲] روح‌المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۹۴.
برخی گفته‌اند: با این رخداد، بساط تکلیف برچیده شده، زمان توبه پایان می‌پذیرد
[۱۳] مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۹۹.
:«یَومَ یَأتی بَعضُ ءایاتِ رَبِّکَ لا یَنفَعُ نَفسا ایمانُها لَم تَکُن ءامَنَت مِن قَبلُ اَو کَسَبَت فی ایمانِها خَیرًا». در برخی منابع به نقل از رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمده است: پس از این رخداد مردم ۱۲۰ سال به زندگی خود ادامه می‌دهند.
[۱۶] روح‌المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۹۴.


۱.۲ - ظهور دود در آسمان

یکی از نشانه‌های قیامت، ظهور دود در آسمان دانسته شده است:«فَارتَقِب یَومَ تَأتِی السَّماءُ بِدُخان مُبین» برخی از مفسران این آیه را ناظر به یکی از اشراط الساعه دانسته
[۱۸] جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۴۶.
[۱۹] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۹۴.
و گفته‌اند: منظور از «دخان مبین» همان دود غلیظی است که در پایان جهان و در آستانه قیامت ، صفحه آسمان را می‌پوشاند و سرآغاز عذاب دردناک الهی برای ستمگران است.
در حدیثی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در مورد آیه فوق آمده است: این دود میان مشرق و مغرب را پر‌می‌کند و ۴۰ شبانه روز می‌ماند و بر اثر آن حالتی شبیه زُکام به مؤمن دست می‌دهد؛ ولی کافر شبیه مست شده و دود از بینی و گوشها و پشت او بیرون‌می‌آید.
[۲۱] الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۴۰۸.

برخی دیگر از مفسران آیه ۱۰ دخان را مربوط به عذاب مشرکان در زمان رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) دانسته و گفته‌اند: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) قوم خود را نفرین کرد و آنان به قحط سالی و گرسنگی مبتلا شدند و بر اثر گرسنگی شدید بین خود و آسمان، چیزی شبیه دود می‌دیدند.
[۲۳] جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۴۳.
[۲۴] جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص ۱۴۸.
[۲۵] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۹۴.


۱.۳ - دمیده شدن در صور

یکی از اشراط الساعه، نفخه مرگ است که با وقوع آن جانداران آسمانها و زمین می‌میرند:«ونُفِخَ فِی الصّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّم وتِ ومَن فِی الاَرضِ...». از ظاهر آیه «فَاِذا نُفِخَ فِی الصّورِ نَفخَةٌ واحِدَة • وحُمِلَتِ الاَرضُ والجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَة» چنین برمی‌آید که دمیده شدن در صور پیش از درهم کوبیده شدن زمین و کوههاست. برخی آیه «ویَومَ یُنفَخُ فِی الصّورِ فَفَزِعَ مَن فِی‌السَّماواتِ ومَن فِی الاَرضِ...» را نیز در مورد نفخه مرگ یا اعم از آن و زنده ساختن دانسته‌اند.

۱.۴ - تاریک شدن خورشید ماه و ستارگان

قرآن از تاریک‌شدن خورشید به «تکویر» (جمع‌شدن و پیچیده شدن مانند پیچیده‌شدن عمامه بر سر) یاد کرده است
[۳۱] مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۶۷۳.
:«اِذَا الشَّمسُ کُوِّرَت» در آیه‌ای دیگر به جمع‌شدن خورشید و ماه و به هم پیوستن آن دو که به گفته برخی به معنای تاریک شدن آنهاست اشاره شده است
[۳۳] تفسیر غریب القرآن، ص‌۳۶۰.
:«وجُمِعَ الشَّمسُ والقَمَر» ؛ همچنین از تاریک شدن ستارگان با واژه‌هایی همچون «انکدار» (تاریکی»:«واِذَا النُّجُومُ انکَدَرَت»، « طمس » (ناپدیدشدن):«فَاِذا النُّجومُ طُمِسَت» و «انتثار» (پراکنده شدن و فرو‌ریختن):«واِذَا الکَواکِبُ انتَثَرَت» سخن به میان آورده است. دستاوردهای دانش بشری از تعیین زمان تاریک‌شدن ستارگان ناتوان است؛ اما تأیید می‌کند که باگذشت زمان و در هر لحظه، از انرژی آن‌ها کاسته شده و سرانجام به خاموشی خواهد گرایید.
[۳۸] از کهکشان تا انسان، ص‌۳۴۸.
[۳۹] از کهکشان تا انسان، ص۳۵۰.
[۴۰] پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۴.
پس از آن‌که خورشید و ماه و ستارگان تاریک گشتند، زمین با نور پروردگار روشن‌می‌شود:«واَشرَقَتِ الاَرضُ بِنورِ رَبِّها». برخی گفته‌اند: بعید نیست مراد از روشن شدن زمین به نور پروردگار، کنار رفتن پرده و حجاب و ظهور حقیقت اشیا و آشکار شدن کارهای خیر و شرّ برای ناظران باشد.

۱.۵ - شکافتن کرات آسمانی

در شماری از آیات، از شکافتن آسمان پیش از قیامت سخن به میان آمده است. مراد از آسمان در این آیات، کرات آسمانی است.
[۴۳] پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۶.

قرآن مجید از دگرگون شدن نظام کواکب و شکافته شدن کرات آسمانی با تعبیرهایی گوناگون یاد کرده است:
الف. حرکت شدید و دورانی
[۴۴] مفردات، ص‌۷۸۳.
:
«یَومَ تَمورُ السَّماءُ مَورا». «مور» گاه به معنای حرکت شدید و گاه به معنای حرکت دورانی است
[۴۶] التبیان، ج‌۹، ص‌۴۰۲.
[۴۷] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۷۱.
، ازاین‌رو به گرد و غباری که با حرکت باد به هر سوی پراکنده می‌گردد «مُور» گفته می‌شود.
[۴۸] مفردات، ص‌۷۸۳.
[۴۹] پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۹.
آوردن واژه «مَورا» به‌صورت مصدر، تأکیدی بر شدت این حرکت و گردش است.

۱.۶ - گداخته شدن

«یَومَ تَکونُ السَّماءُ کالمُهل». تولید انرژی و گرما بر اثر حرکت اشیا از دستاوردهای علمی است، بنابراین، شاید گداخته شدن آسمان نتیجه حرکت و چرخش شدید آن باشد.

۱.۷ - سستی و پراکندگی

«وانشَقَّتِ السَّماءُ فَهِیَ یَومَئِذ واهِیَه». در آن هنگام آسمانها از هم شکافته و سست گردیده و فرو‌می‌ریزد. «واهِیَه» به معنای سستی و از هم وارفتگی است
[۵۲] التبیان، ج۱۰، ص۱۰۰.
[۵۳] مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۲۰.


۱.۸ - شکافته شدن

این رخداد با واژه‌هایی همچون «انشقاق»:«اِذَا السَّماءُ انشَقَّت»، «تشقّق»:«ویَومَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالغَم مِ»، «انفطار»:«اِذَا السَّماءُ انفَطَرَت»، «فرج»:«اِذا السَّماءُ فُرِجَت»، «فتح»:«وفُتِحَتِ السَّماءُ فَکانَت اَبوبا»
[۵۹] روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۲۱.
و «کشط»:«و‌اِذَا السَّماءُ کُشِطَت»
[۶۱] مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۶۷۴.
آمده‌است. برخی گفته‌اند: بعید نیست این‌گونه آیات کنایه از آن باشد که ابر جهل کنار می‌رود و عالم آسمان که عالمی غیبی است آشکار می‌شود و ساکنان آن (فرشتگان) ظاهر گشته، به زمین که جایگاه انسان است نازل می‌شوند.
از دیگر رخدادهایی که قرآن به آن تصریح می‌کند انشقاق و دو پاره شدن ماه است:«اِقتَرَبَتِ السّاعَةُ وانشَقَّ القَمَر». بخش نخست آیه به نزدیک شدن قیامت اشاره دارد و به نظر برخی بخش دوم آیه «انشَقَّ القَمَر» به دلیل عطف آن بر «اِقتَرَبَتِ السّاعَةُ»
[۶۷] پیام قرآن، ج‌۶‌، ص‌۲۴.

[۶۸] التحریروالتنویر، ج‌۲۷، ص‌۱۶۷‌- ‌۱۶۹.
به یکی از اشراط الساعه و نشانه‌های نزدیک شدن قیامت اشاره دارد.
[۶۹] التحریروالتنویر، ج‌۲، ص۱۶۸.

[۷۰] دایرة‌المعارف تشیع، ج‌۲، ص‌۱۸۹.
از نظر این گروه، این حادثه هنوز واقع نشده است؛ لیکن چون تحقق آن در آینده قطعی است قرآن با لفظ ماضی از آن یاد کرده است
[۷۱] التحریروالتنویر، ج‌۲۴، ص‌۶۴‌.
؛ امّا به اتفاق مسلمانان بر پایه شأن نزول و روایات وارد درباره آیه مورد بحث، این رویداد حادثه‌ای تاریخی و از معجزاتی است که در پی درخواست مشرکان و با فرمان رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به وقوع پیوسته است. آیه بعد که برخورد مشرکان با این پدیده را بیان کرده و می‌گوید:آنها انشقاق قمر را سحر پنداشته‌اند:«... و‌یَقولوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ» نظر پیشین را ردّ و تحقق این حادثه در گذشته را تأیید‌ می‌کند.
[۷۳] مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۸۲‌.

برخی در وجه ارتباط دو بخش آیه «اِقتَرَبَتِ السّاعَةُ وانشَقَّ القَمَر».گفته‌اند:شکافته شدن ماه از نشانه‌های نبوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و بعثت آن حضرت نیز یکی از اشراط الساعه است.
[۷۶] مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۲۸۲.



۱.۹ - درهم پیچیدن

«یَومَ نَطوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلکُتُبِ». تعبیر «طَیِّ السِّجِلِّ لِلکُتُبِ» به این معناست که هرگاه صفحه‌ای پیچیده شود الفاظ موجود در آن نیز پیچیده می‌شود و از تشبیه مذکور در آیه درهم پیچیده شدن کامل نظام آسمان استفاده می‌شود. برخی گفته‌اند: مراد از این آیه آن است که آسمان از غیر خدا غایب گشته، از آن عین و اثری ظاهر نمی‌شود و از آن‌جا که آسمان مانند دیگر اشیا از مفاتح و خزاین غیب نازل شده مراد از پیچیده شدن آسمان، بازگشتن آن به همان خزاین است.


۱.۱۰ - زلزله شدید

پیش از وقوع قیامت زلزله‌ای سخت سراسر زمین را فرا می‌گیرد، به‌گونه‌ای که همه محتویات خود از جمله اجساد مردگان را به بیرون می‌افکند:«اِذا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَها • واَخرَجَتِ الاَرضُ اَثقالَها» و چنان از هم شکافته می‌شود که اجساد به سرعت از آن جدا شوند:«یَومَ تَشَقَّقُ الاَرضُ عَنهُم سِراعا». قرآن این زلزله را «عظیم» وصف کرده و بیان داشته که با وقوع آن، هر شیردهنده‌ای از فرزند شیرخوارش غافل می‌شود و هر آبستنی بار خود را فرو می‌نهد و همه مردم چون مستان به نظر می‌آیند:«اِنَّ زَلزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیم • یَومَ تَرَونَها تَذهَلُ کُلُّ مُرضِعَة عَمّا اَرضَعَت وتَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمل حَملَها وتَرَی النّاسَ سُک ری وما هُم بِسُک ری ول کِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدید». از زلزله زمین در آیاتی دیگر با واژه‌های «رَجْف» و «رَجّ» به معنای لرزش و حرکت شدید یاد شده است:«یَومَ تَرجُفُ الرّاجِفَة • تَتبَعُهَا الرّادِفَة»، «یَومَ‌تَرجُفُ الاَرضُ والجِبالُ»، «اِذا‌رُجَّتِ الاَرضُ رَجا».

۱.۱۱ - فروپاشیدن کوهها

فرو پاشیدن کوهها که به‌طور طبیعی بر اثر زلزله شدید زمین حاصل می‌شود، خود طیّ مراحلی انجام می‌پذیرد
[۸۷] پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۲۹.
:
الف. کوهها به لرزه در می‌آید:«یَومَ تَرجُفُ الاَرضُ والجِبالُ».
ب. از جابرکنده می‌شود:«وحُمِلَتِ الاَرضُ والجِبالُ». برخی مراد از حمل زمین و کوهها را احاطه قدرت بر آن‌ها دانسته‌اند که در قیامت ظهور می‌یابد.
ج. به حرکت در می‌آید: «وتَسیرُ الجِبالُ سَیرا»، چنان‌که برخی از مفسران «بسّ» در آیه «وبُسَّتِ الجِبالُ بَسا» را نیز به معنای به حرکت درآمدن آن‌ها دانسته‌اند.
د. درهم کوبیده می‌شود:«فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَة»
ه ‌. به‌صورت توده‌ای از شنهای متراکم در‌می‌آید:«و کانَتِ الجِبالُ کَثیب ا مَهیلا»
و. پس از متراکم شدن، به ذرات کوچک‌تری بدل شده، به‌صورت گرد و غباری پراکنده می‌شود:«وبُسَّتِ الجِبالُ بَسا • فَکانَت هَباءً مُنبَثا» گفته شده:«هباء» غباری است که در ستونی از نور خورشید که از منفذی تابیده شود قابل رؤیت است. این امر نشان نهایت خرد‌شدن و ریز شدن سنگهای عظیم کوههاست. برخی گفته‌اند:کوهها در اصل اجزایی متفرق مانند ذرات منتشر در هوا بود که برخی از فرشتگان الهی آن‌ها را جمع کرده، و به‌صورت کوه در آوردند و با وقوع قیامت دوباره به‌صورت اصلی خویش باز‌می‌گردد، زیرا در قیامت هر چیزی به اصل خویش باز می‌گردد.
[۹۸] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۱۸.

ز. غبارهای پراکنده به شکل پشمهای حلاجی شده که با تندباد حرکت کند و تنها رنگی از آن‌ها در آسمان دیده شود در می‌آید:«و‌تَکونُ الجِبالُ کالعِهنِ المَنفوش»
ح. سرانجام از کوهها شبح یک سراب در بیابان خشک می‌ماند:«و سُیِّرَتِ الجِبالُ فَکانَت سَرابا» و با از بین رفتن کامل کوهها ناهمواریهای زمین از میان می‌رود:«فَیَذَرُها قاعا صَفصَفا • لاتَری فیها عِوَجا ولا‌ اَمتا» برخی گفته‌اند: مراد از بدل شدن کوهها به سراب، انعدام کوهها و باطل شدن حقیقت آنهاست. به این ترتیب آن کوههای استوار که حقایقی دارای جِرمی بس بزرگ و نیرومند بود و طوفانها نمی‌توانست آن‌ها را حرکت دهد به سرابی باطل تبدیل می‌شود که هیچ حقیقتی ندارد.


۱.۱۲ - دگرگونی دریاها

دگرگونی دریاها در قرآن با دو واژه « تسجیر »:(برافروخته شدن) «واِذَا البِحارُ سُجِّرَت» و « تفجیر » (منفجرشدن):«واِذَاالبِحارُ فُجِّرَت» بیان شده است. در معنای این دو واژه نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ مانند: به هم پیوستن آبهای زمین و پر شدن و یکی شدن دریاها
[۱۰۵] مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص۶۷۴، ۶۸۱.
[۱۰۶] التحریر والتنویر، ج‌۳۰، ص‌۱۴۳.

[۱۰۷] التحریر والتنویر، ج‌۳۰، ص۱۷۱‌ -‌۱۷۲.
، خشک شدن دریاها و برافروخته شدن و آتش گرفتن دریاها.
[۱۰۸] جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۸۶.
[۱۰۹] التفسیر الکبیر، ج‌۳۱، ص‌۶۸.
[۱۱۰] پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۱.
برخی گفته‌اند: دریاها با متلاشی شدن کوهها در میان آن‌ها پر می‌شود و آب سراسر خشکی را فرا می‌گیرد.
[۱۱۱] پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۱.
برخی دیگر احتمال داده‌اند که بر اثر زمین لرزه و آتشفشانها آب دریاها با مواد مذاب زمین که در حال جوشش است برخورد کرده، دچار برافروختگی شود یا به واسطه سقوط پاره‌های ستارگان آسمان که هنوز خاموش نشده و افتادن آنها، دریاها به حالت جوشش درآید.
[۱۱۲] به سوی جهان ابدی، ص‌۳۴۴.
برخی مفسران بر افروختن و سوختن آب دریاها را به سبب تجزیه شدن دو عنصر آب ، یعنی اکسیژن و هیدروژن و سوختن آن‌ها دانسته
[۱۱۳] فی ظلال القرآن، ج‌۶‌، ص‌۳۸-۴۶.
و با این دیدگاه به دنبال ارائه تفسیری علمی از این رخداد برآمده‌اند.
بدین ترتیب با فروپاشی کامل نظام طبیعی، آسمان و زمین ساختاری نو می‌یابد:«یَومَ تُبَدَّلُ الاَرضُ غَیرَ الاَرضِ والسَّم وتُ». گفته شده: با تدبّر کافی در آیات مربوط به تبدیل زمین و آسمان می‌توان فهمید که مراد از این «تبدیل» آن معنایی که معمولا به ذهن می‌رسد (مانند تبدیل خاک زمین به نقره یا نان
[۱۱۵] جامع‌البیان، مج‌۸، ج‌۱۳، ص‌۳۳۰.
و‌...) نیست، بلکه مراد این است که نظام دنیا کاملا از بین رفته، و نظامی دیگر با شئونی دیگر غیر از آنچه ما تصور می‌کنیم پدید می‌آید.
برخی در توضیح چگونگی تبدیل آسمانها و زمین گفته‌اند: اهل بصیرت پیش از وقوع قیامت ، امور و احوال آخرت را با چشم اخروی می‌بینند و برای مشاهده روز قیامت، به مرگ طبیعی نیازی ندارند، زیرا با تبدیل نشئه دنیوی آن‌ها به نشئه اخروی و تبدیل گوشها و چشمها و حواس آن‌ها به گوشها و چشمها و حواس اخروی، همه موجودات آسمان و زمین نیز نزد آنان تبدیل می‌گردند، زیرا هریک از موجودات طبیعی دارای دو نشئه است که نشئه دنیوی آن‌ها با حواس دنیوی و نشئه اخروی آن‌ها با بدل شدن این حواس به حواسی اخروی قابل مشاهده است و آیه ۴۸ ابراهیم به این تبدیل اشاره دارد
[۱۱۸] اسفار، ج‌۹، ص‌۲۸۲.
و بیش‌تر اهل بهشت هم اکنون در بهشت‌اند، چنان‌که بیش‌تر اهل جهنم نیز هم اکنون در جهنّم‌اند؛ ولی به سبب نداشتن حواس اخروی آن را ادراک نمی‌کنند
[۱۱۹] اسفار، ج‌۹، ص‌۳۳۵.
و آخرت با از‌بین رفتن حجابها و ظهور حقایق و زوال تعیّنات و تمیّز حق از باطل، حاصل می‌شود.
[۱۲۰] تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۱۹.

از آیه ۲۲ ق نیز استفاده می‌شود که هر چه انسان در قیامت مشاهده می‌کند، در دنیا موجود بوده و برای وی مهیّا شده است؛ ولی او از آن‌ها غافل است و ویژگی روز قیامت آن است که در آن‌روز پرده کنار رفته و آنچه پشت آن است دیده می‌شود ، پس حقیقت معاد ظهور حقیقت اشیا پس از خفای آن است
[۱۲۳] المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۰۷.
و بیشترین صفاتی که در قرآن برای قیامت ذکر شده به آن روز اختصاص ندارد، بلکه این صفات در روز قیامت کاملا آشکار می‌شود.


از کهکشان تا انسان؛ انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیضاوی؛ بحارالانوار؛ به سوی جهان ابدی؛ پیام قرآن؛ تاج‌العروس من جواهر القاموس؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تحقیقی در دین مسیح؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ تفسیر جوامع الجامع؛ تفسیر غریب القرآن الکریم؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر؛ تفسیر نمونه؛ جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ روح‌المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ زاد المسیر فی علم التفسیر؛ ساختمان خورشید؛ السنن الواردة فی‌الفتن و عوائلها و الساعة و اشراطها؛ فی ظلال القرآن؛ قاموس کتاب مقدس؛ کتاب مقدس؛ لسان العرب؛ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن؛ المعجم الصغیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر؛ الیوم الآخر بین الیهودیة و المسیحیة و الاسلام.


۱. انعام/سوره۶، آیه۱۵۸.    
۲. بحارالانوار، ج‌۶، ص‌۳۱۳.    
۳. المعجم الصغیر، ج‌۱، ص‌۶۴.
۴. جامع‌البیان، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۱۲۶.
۵. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۹۴.
۶. کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۵۲۹.
۷. قیامت/سوره۷۵، آیه۹.    
۸. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۱۹۴.    
۹. روح‌المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۹۴.
۱۰. المیزان، ج‌۷، ص‌۳۹۱.    
۱۱. روح‌المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۹۴.
۱۲. روح‌المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۹۴.
۱۳. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۹۹.
۱۴. بحارالانوار، ج‌۵۱، ص‌۳۴۸.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۱۵۸.    
۱۶. روح‌المعانی، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۹۴.
۱۷. دخان/سوره۴۴، آیه۱۰.    
۱۸. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۴۶.
۱۹. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۹۴.
۲۰. نمونه، ج‌۲۱، ص‌۱۶۳.    
۲۱. الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۴۰۸.
۲۲. دخان/سوره۴۴، آیه۱۰.    
۲۳. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۱۴۳.
۲۴. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص ۱۴۸.
۲۵. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۹۴.
۲۶. زمر/سوره۳۹، آیه۶۸.    
۲۷. حاقّه/سوره۶۹، آیه۱۳‌ ‌۱۴.    
۲۸. نمل/سوره۲۷، آیه۸۷.    
۲۹. نمونه، ج‌۱۵، ص‌۵۶۶.    
۳۰. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۴۰۰.    
۳۱. مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۶۷۳.
۳۲. تکویر/سوره۸۱، آیه۱.    
۳۳. تفسیر غریب القرآن، ص‌۳۶۰.
۳۴. قیامت/سوره۷۵، آیه۹.    
۳۵. تکویر/سوره۸۱، آیه۲.    
۳۶. مرسلات/سوره۷۷، آیه۸.    
۳۷. انفطار/سوره۸۲، آیه۲.    
۳۸. از کهکشان تا انسان، ص‌۳۴۸.
۳۹. از کهکشان تا انسان، ص۳۵۰.
۴۰. پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۴.
۴۱. زمر/سوره۳۹، آیه۶۹.    
۴۲. المیزان، ج‌۱۷، ص‌۲۹۵.    
۴۳. پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۶.
۴۴. مفردات، ص‌۷۸۳.
۴۵. طور/سوره۵۲، آیه۹.    
۴۶. التبیان، ج‌۹، ص‌۴۰۲.
۴۷. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۷۱.
۴۸. مفردات، ص‌۷۸۳.
۴۹. پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۹.
۵۰. معارج/سوره۷۰، آیه۸.    
۵۱. حاقّه/سوره۶۹، آیه۱۶.    
۵۲. التبیان، ج۱۰، ص۱۰۰.
۵۳. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۲۰.
۵۴. انشقاق/سوره۸۴، آیه۱.    
۵۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۵.    
۵۶. انفطار/سوره۸۲، آیه۱.    
۵۷. مرسلات/سوره۷۷، آیه۹.    
۵۸. نبأ/سوره۷۸، آیه۱۹.    
۵۹. روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۳۰، ص‌۲۱.
۶۰. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۱.    
۶۱. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۶۷۴.
۶۲. المیزان، ج‌۱۵، ص‌۲۰۲.    
۶۳. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۳۹۸.    
۶۴. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۶۶.    
۶۵. المیزان، ج‌۲۰، ص ۲۲۳.    
۶۶. قمر/سوره۵۴، آیه۱.    
۶۷. پیام قرآن، ج‌۶‌، ص‌۲۴.
۶۸. التحریروالتنویر، ج‌۲۷، ص‌۱۶۷‌- ‌۱۶۹.
۶۹. التحریروالتنویر، ج‌۲، ص۱۶۸.
۷۰. دایرة‌المعارف تشیع، ج‌۲، ص‌۱۸۹.
۷۱. التحریروالتنویر، ج‌۲۴، ص‌۶۴‌.
۷۲. قمر/سوره۵۴، آیه۲.    
۷۳. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۸۲‌.
۷۴. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۶۰‌- ‌۶۱.    
۷۵. قمر/سوره۵۴، آیه۱.    
۷۶. مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۲۸۲.
۷۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۴.    
۷۸. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۳۲۸.    
۷۹. حجر/سوره۱۵، آیه۲۱.    
۸۰. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۳۲۸‌- ‌۳۲۹.    
۸۱. زلزال/سوره۹۹، آیه۱‌ ‌۲.    
۸۲. ق/سوره۵۰، آیه۴۴.    
۸۳. حجّ /سوره۲۲، آیه۱‌ ‌۲.    
۸۴. نازعات/سوره۷۹، آیه۶‌ ‌۷.    
۸۵. مزمّل/سوره۷۳، آیه۱۴.    
۸۶. واقعه/سوره۵۶، آیه۴.    
۸۷. پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۲۹.
۸۸. مزمّل/سوره۷۳، آیه۱۴.    
۸۹. حاقّه/سوره۶۹، آیه۱۴.    
۹۰. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۳۹۷.    
۹۱. طور/سوره۵۲، آیه۱۰.    
۹۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۵.    
۹۳. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۱۱۶.    
۹۴. حاقّه/سوره۶۹، آیه۱۴.    
۹۵. مزمّل/سوره۷۳، آیه۱۴.    
۹۶. واقعه/سوره۵۶، آیه۵‌ ‌۶.    
۹۷. مفردات، ص‌۸۳۲، «هباء».    
۹۸. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۱۸.
۹۹. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۵.    
۱۰۰. نبأ/سوره۷۸، آیه۲۰.    
۱۰۱. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۶‌ ‌۱۰۷.    
۱۰۲. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۶۶‌- ‌۱۶۷.    
۱۰۳. تکویر/سوره۸۱، آیه۶.    
۱۰۴. انفطار/سوره۸۲، آیه۳.    
۱۰۵. مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص۶۷۴، ۶۸۱.
۱۰۶. التحریر والتنویر، ج‌۳۰، ص‌۱۴۳.
۱۰۷. التحریر والتنویر، ج‌۳۰، ص۱۷۱‌ -‌۱۷۲.
۱۰۸. جامع‌البیان، مج‌۱۵، ج‌۳۰، ص‌۸۶.
۱۰۹. التفسیر الکبیر، ج‌۳۱، ص‌۶۸.
۱۱۰. پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۱.
۱۱۱. پیام قرآن، ج‌۶، ص‌۳۱.
۱۱۲. به سوی جهان ابدی، ص‌۳۴۴.
۱۱۳. فی ظلال القرآن، ج‌۶‌، ص‌۳۸-۴۶.
۱۱۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۸.    
۱۱۵. جامع‌البیان، مج‌۸، ج‌۱۳، ص‌۳۳۰.
۱۱۶. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۸۸‌- ‌۸۹.    
۱۱۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۸.    
۱۱۸. اسفار، ج‌۹، ص‌۲۸۲.
۱۱۹. اسفار، ج‌۹، ص‌۳۳۵.
۱۲۰. تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۱۹.
۱۲۱. ق/سوره۵۰، آیه۲۲.    
۱۲۲. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۵۰.    
۱۲۳. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۰۷.
۱۲۴. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۸۸.    



مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اشراط الساعه ».    




جعبه ابزار