«قیاس» در لغت به معنای اندازه گیری و برابرکردن است؛ چنان که در جمله «قست الارض بالقصبة» به معنای اندازه گیری، و در جمله «فلان لایقاس بفلان» به معنای مساوات و برابرکردن است. و در اصطلاحفقها عبارت است از سرایت دادن حکمی ثابت در شیء، توسط مجتهد ، به شیئی دیگر، به سبب علت وجود آن حکم در هر دو شیء. شیئی که حکم در آن ثابت است « اصل » و شیئی که حکم مذکور به آن سرایت داده میشود « فرع »، و علت موجود در هر دو «وصف جامع» نامیده میشود.
شیعهامامیه فقط قیاس منصوص العلّه را حجّت میداند و حجیت بقیه اقسام قیاس را منکر است. مذاهب چهارگانه اهل سنّت قیاس را حجّت میدانند. علت آن که در روایات شیعه به شدّت از پیروی قیاس نهی شده، آن است که عقلبشر در بسیاری از موارد، راهی به استنباط علل احکام ندارد و نمیتواند قیاس صحیح را از فاسد تشخیص دهد؛ لذا شارع اسلام ، استدلال به قیاس را بر مجتهد به طور کلی تحریم کرده است تا در فتاوای خود دچار لغزش نشود.