• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نر و مادگی (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





نر و مادگی كه قرآن آن را در بسيارى از آیات مطرح كرده، يكى از اسرار عجيب خلقت موجودات است.
اگر در حيوان و گياه اين واقعيت وجود نداشت هيچ يک چيز دو چيز نمی‌شد، جاى از بين رفته‌ها پر نمی‌گرديد، توليد و تكثير مطلقاً معنایى نداشت.
خداوند با اين وسيله نقص عالم را جبران و آن را پيوسته به سوى كمال می‌راند.



نر و مادگی يكى از اسرار عجيب خلقت نر و مادگى موجودات است.
در ماده ذكر وعده كرديم درباره نر و مادگى كه قرآن آن را در بسيارى از آيات مطرح كرده، سخن گویيم.
اگر در حيوان و گياه اين واقعيت وجود نداشت هيچ يک چيز دو چيز نمی‌شد، جاى از بين رفته‌ها پر نمی‌گرديد، توليد و تكثير مطلقاً معنایى نداشت.
خداوند با اين وسيله نقص عالم را جبران و آن را پيوسته به سوى كمال می‌راند.
بشر با فكر ساده خود ابتداء آن را فقط در انسان و حيوان می‌دانست و در اثر پيشرفت علم احساس كرد كه اين واقعيت در عالم گياه نيز حكم‌فرما است.
بشر فهمید اگر نباتات به وسيله حشرات و بادها تلقيح نگردند، ميوه به دست نخواهد آمد.
از قديم به وجود نر و مادگى در بعضى درختان مثل خرما پى‌پرده بودند، ولى بعدها عموميت آن روشن گرديد.
قرآن كريم پا را از همه فراتر گذاشته و مساله نر و مادگى را در تمام موجودات اعلان می‌كند؛ اعم از زنده و غير زنده.
درباره حيوان و انسان كه روشن است و بعضى از آيات آن گذشت.


به مواردی از نر و مادگی که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - الْأَزْواجَ‌ (آیه ۳۶ سوره یس)

درباره نباتات آمده‌:
(سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ‌ الْأَزْواجَ‌ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ)
«پاک و منزه است خدایی كه از رویيدنی‌هاى زمين و از شما مردمان جفت‌ها (نر و ماده‌ها) قرار داد و از چيزهایی كه نمی‌دانيد نيز جفت‌ها قرار داد.»
در گذشته كه اين واقعيت به ثبوت‌ نرسيده بود بزرگان ازواج را در آيه اصناف معنى می‌كردند؛ ولى علم نشان داد كه قرآن چه مسئله عجيبى را مطرح می‌كند.


۲.۲ - زَوْجَيْنِ‌ (آیه ۳ سوره رعد)

(وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ‌ اثْنَيْنِ )
(و در آن از انواع ميوه‌ها يک جفت آفريد.)
در آيه‌ فوق گرچه نسبت زوجيت به خود ثمره داده شده است؛ ولى ظاهراً منظور توليد شدن آن‌ها در اثر زوجيت است. بعضى از بزرگان آن را دو صنف گفته‌اند. يک صنف مال زمستان و صنف دیگر مال تابستان است، مانند بعضى ميوه‌ها ولى اين خيلى بعيد است و با كليّت آيه كه فرموده‌ «مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ» جور در نمی‌آيد كه همه آن‌ها صيفی و شتوی ندارند.


۲.۳ - زَوْجَيْنِ‌ (آیه ۴۹ سوره ذاریات)

(وَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ‌ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ)
(و از هر چيز يک جفت آفريديم و اين‌ها همه براى آن است كه شايد متذكّر شويد.)
اين آيه روشن می‌كند كه قانون نر و مادگى در تمام موجودات بدون استثناء جارى است. امروز بشر پس از فرو رفتن در درون اشياء و شكافتن ذرّات و رسيدن به اتم دانسته است كه اتم‌ها از الكترون و پروتون تشكيل يافته‌اند. الكترون‌ها بار منفى و پروتون‌ها بار مثبت دارند. آن دو نيز نر و ماده‌ هستند و موجودات همه از آن ذرّات تشكيل يافته‌اند.
(سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ)
(منزّه است پروردگار تو، پروردگار صاحب قدرت، از آن‌چه آنان توصيف مى‌كنند.)



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۱۸۶.    
۲. یس/سوره۳۶، آیه۳۶.    
۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۲۹-۱۳۰.    
۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۸۷-۸۸.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۰۲.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۷۴.    
۷. رعد/سوره۱۳، آیه۳.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۹.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۹۷-۳۹۸.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۹۱-۲۹۲.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۲-۱۳.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۰.    
۱۳. ذاریات/سوره۵۱، آیه۴۹.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۲.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۷۳.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۸۲.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۲۹.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۳۳۹.    
۱۹. صافات/سوره۳۷، آیه۱۸۰.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نر و مادگی»، ج۳، ص۱۸۶-۱۸۷.    






جعبه ابزار