نَبْذ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نَبْذ (به فتح نون و سکون باء) از
واژگان قرآن کریم به معنای انداختن چیزی از روی بیاعتنایی یا مطلق انداختن و طرح است.
مشتقات
نَبْذ که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
فَنَبَذْناهُم (به فتح فاء، نون و باء) به معناى طرح و دور انداختن؛
فَنَبَذُوه (به فتح فاء، نون و باء) يعنى پشت سر نهادند؛ (در اینجا عدم اعتنا ملحوظ است.)
لَیُنْبَذَن (به فتح لام، ضم یاء، سکون نون و فتح باء) يعنى هر آينه البتّه افكنده و انداخته میشوند؛
فَنَبَذْناه (به فتح فاء، نون و باء) يعنى او را به مكانى انداختيم؛
لَنُبِذ (به فتح لام، ضم نون و کسر باء) يعنى افكنده شده بود؛
انْتَبَذَتْ (به کسر همزه، سکون نون و فتح باء) يعنى از مردم كناره گرفت؛
فَانْبِذْ (به فتح فاء، سکون نون و کسر باء) به معنای انداختن است.
نَبْذ به معنای انداختن چیزی از روی بیاعتنایی است.
راغب اصفهانی و دیگران مطلق انداختن و طرح گفتهاند ولی قید بیاعتنایی در اغلب آیات ملحوظ است.
به مواردی از
نَبْذ که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(فَاَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِی الْیَمِ) «
فرعون و لشکریان او را گرفته و به دریا انداختیم»
(فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ) «از روی بیاعتنایی آنرا به پشت سر انداختند و اهمیّت ندادند»
در اینجا نیز عدم اعتنا ملحوظ است.
(کَلَّا لَیُنْبَذَنَ فِی الْحُطَمَةِ) (چنين نيست كه مىپندارد؛ بزودى در «حطمه» آتشى خردكننده پرتاب مىشود.)
(فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ) (او را در سرزمينى خالى از گياه افكنديم در حالى كه بيمار بود)
(لَنُبِذَ بِالْعَراءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ) (از شكم ماهى بيرون افكنده مىشد در حالى كه نكوهيده بود)
(وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ اِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ اَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا... فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا) (و
مریم را در اين كتاب ياد كن، آن هنگام كه از خانوادهاش در ناحيه شرقى
بیت المقدس كناره گرفت .... سرانجام مريم به او
عیسی باردار شد؛ و او را به نقطه دور دستى برد)
انْتِبَاذ بمعنی اعتزال و کنار کشیدن است گوئی شخص خویش را بدور میاندازد گویند:
«انْتَبَذَ فلانٌ: اعْتَزَلَ و تَنَحَّی فی ناحیة» یعنی یاد کن مریم را که کنار شد از اهلش در مکان شرقی... مریم به
عیسی حامله شد و او را به مکان دوری به کنار برد.
(وَ اِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَةً فَانْبِذْ اِلَیْهِمْ عَلی سَواءٍ اِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْخائِنِینَ) «یعنی: اگر از قومی که با آنها پیمان عدم تعرض بستهای ترسیدی که
خیانت و عهد شکنی کنند عهدشان را روی
عدالت به سوی آنها بیانداز (تا تو و آنها در از بین بردن پیمان برابر باشید، یا تو به
عدالت رفتار کرده باشی)»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «نبذ»، ج۷، ص۱۰.