میرزاحیدرعلی بن جعفر حاجبشیرازی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حاجب شیرازی،
میرزا حیدرعلی، شاعر، صوفی و هنرمند
سده سیزدهم و چهاردهم است.
او در روستای کناره، از توابع مرودشت، به
دنیا آمد.
برقعی
سال تولد او را ۱۲۷۱، و رکنزاده آدمیت
شهرت وی را مرودشتی آورده است.
پدرش،
میرزا جعفر، از مشایخ سلسله ذهبیه و نقاش و قلمدانساز بود.
شرح زندگی حاجب و پدرش درهم آمیخته شده است.
حاجب در جوانی با پدرش به
شیراز رفت و علوم ادبی و نقاشی را در آنجا فراگرفت.
پس از چندی به خورموج رفت و از محضر محمدخان،
دانشمند و شاعر دشتستانی، متخلص به دشتی،
شعر و ادب آموخت.
عبرت نائینی،
دوست و معاشر حاجب، گفته است که با زبانهای عربی، ترکی، روسی و فرانسه آشنایی داشت.
در مقدمه
نسخه خطی
دیوان حاجب
آشنایی وی با زبان انگلیسی نیز تأیید شده است.
حاجب پس از وفات محمدخان دشتی در ۱۲۹۸، به شیراز بازگشت.
زندگیاش همچون
پدر از راه قلمدانسازی و نقاشی میگذشت.
او تذهیب، میناکاری و خطاطی نیز میدانست.
به نوشته عبرت نائینی،
حاجب و پدر میانسالش به
تهران رفتند.
در آنجا نیز به قلمدانسازی و نقاشی مشغول بودند که پدر حاجب درگذشت و بنابه وصیتش، در
صحن امامزاده زید (واقع در بازار تهران)
دفن شد.
حاجب پس از مرگ پدر دست از کار کشید و به کسوت درویشی درآمد و در خیابان جلیلآباد (خیام) تهران، در حجرهای در کاروانسرای قنبر سیبیلو،
منزل گزید.
حاجب قصایدی در
مدح امینالسلطان، از وزرای قاجار (متوفی ۱۳۲۵)، و کامران
میرزا، پسر
ناصرالدین شاه، سروده است و از آن دو صلههایی گرفته است.
در ۱۳۱۳، در پی قتل
ناصرالدین شاه، حاجب به سبب
معاشرت با
سید جمالالدین اسدآبادی و
میرزا رضا کرمانی، تحت
تعقیب قرار گرفت و به کامران
میرزا پناه برد.
وی در اواخر
عمر در زمینی در نزدیکی دروازه
دولت بنایی ساخت
و مشهور است که بسیاری از
مردم تهران به وی
ارادت میورزیدند.
برخی
منابع
به سبب
خلط زندگی حاجب و پدرش، حاجب را از درویشان ذهبیه دانستهاند، اما این انتساب، به سبب اعمال ملامتیگونه حاجب، که مخالف روش ذهبیه بود، درست نیست.
حاجب با افرادی با
عقاید متفاوت معاشرت میکرد و برخی از درویشان بیسلسله، از جمله درویشان
عجم و خاکساریه که به مصرف
بنگ شهرت داشتند، گرد او جمع میشدند.
این معاشرتها و همچنین اعمال شبیه به رفتار ملامتیه از جمله نگهداری
سگ در محل زندگیاش، باعث شد که به
فسق و
فجور معروف شود.
حاجب در ۱۳۳۴ درگذشت و در اقامتگاهش، که به «حاجبیه» مشهور گردید، به
خاک سپرده شد.
مشهور است حاج مطهر علیشاه، که بعدآ قطب سلسله خاکساریه شد، از جانب پیرخود مأمور شد که از
عراق به
اقامتگاه حاجب برود و به وضع درویشان لاابالیای که در آنجا تجمع میکردند رسیدگی کند.
او به ایران آمد و
خانقاه خاکساریه را در همان محل بنا نهاد.
نسخهای از دیوان حاجب به خط خود او در
کتابخانه مجلس موجود است.
این نسخه حدود صد صفحه دارد و شامل غزلیات، قطعات، رباعیها، مثنویها (ساقینامه) و مفردات شاعر است.
حاجب علاوه بر اشعاری با درونمایه عرفانی و در مشرب
فقر و درویشی، شعرهای بسیاری با مضامین تاریخی و اجتماعی و اخلاقی دارد، از جمله درباره
صلح دوستی و
نفرت از
جنگ ،
حکم مظفرالدین شاه، درباره نکشتن بره در قصابخانهها،
به توپ بستن مجلس به فرمان محمدعلی شاه،
فاصله طبقاتی در جامعه
و توجه به قانون و منافع قانون مداری.
به نظر میرسد حاجب از اولین کسانی بوده که از
غزل برای بیان مضامین اجتماعی استفاده وسیعی کرده است.
غزلهای دیگر او، بیشتر به تأسی از شعرای سبک عراقی، بهویژه
حافظ ، سروده شده است.
وی چند ساقینامه و مُغَنّینامه در بحر متقارب دارد که از لحاظ ادبی
استوار و
زیبا هستند.
دیوان حاجب بارها به صورت
ناقص و
مغلوط چاپ شده است، از جمله چاپ مهدی آصفی.
شاعران شیرازی دیگری هم
متخلص به حاجب بودهاند که از جمله مهمترین آنها آقایادگار، شاعر
قرن دوازدهم است.
در اینکه تخلص آقایادگار حاجب یا حاجت بوده در منابع اختلاف وجود دارد
ولی قراین موجود، بر تخلص «حاجت» تأکید میکنند.
وی از مصاحبان لطفعلی بیگ آذرِ بیگدلی، شاعر و تذکرهنویس
معروف ، بود و رباعی مشهوری در مدح درویش مجید طالقانی، خوشنویس و شاعر معاصرش، دارد.
بهنوشته اختر،
شمار ابیات دیوان او حدودآ پنجهزار بیت بودهاست.
آقایادگار در۱۱۸۵، هنگام بازگشت از
حج ، درگذشت و در شیراز به خاک سپرده شد.
(۱) لطفعلی بن آقاخان آذربیگدلی، آتشکده آذر، چاپ جعفر شهیدی، چاپ افست تهران ۱۳۳۷ش.
(۲) آئین قلندری: مشتمل بر چهار رساله در باب قلندری، خاکساری، فرقه عجم و سخنوری، چاپ ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران: فراروان، ۱۳۷۴ش.
(۳) احمد بن فرامرز اختر، تذکره اختر، ج ۱، چاپ عبدالرسول خیامپور، تبریز ۱۳۴۳ش.
(۴) مهران افشاری، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، تهران، مصاحبه، ۴ تیر ۱۳۸۱.
(۵) حسن امداد، سیمای شاعران فارس در هزار سال، (تهران) ۱۳۷۷ش.
(۶) محمدباقر برقعی، سخنوران نامی معاصر ایران، قم ۱۳۷۳ش.
(۷) حیدرعلی بن جعفر حاجب شیرازی، دیوان، نسخه خطی کتابخانه (ش ۱) مجلس شورای اسلامی، ش ۹۴۵۸.
(۸) حیدرعلی بن جعفر حاجب شیرازی، دیوان، چاپ مهدی آصفی، تهران ۱۳۷۲ش.
(۹) عبدالرسول خیامپور، فرهنگ سخنوران، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۰) احمد دیوانبیگی، حدیقةالشعراء، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۶ش.
(۱۱) محمدحسین رکنزاده آدمیت، دانشمندان و سخنسرایان فارس، تهران ۱۳۳۷ـ۱۳۴۰ش.
(۱۲) محمدمظفر حسین بن محمد یوسفعلی صبا، تذکره روز روشن، چاپ محمدحسین رکنزاده آدمیت، تهران ۱۳۴۳ش.
(۱۳) محمدعلی عبرت نائینی، تذکره مدینةالادب، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶ش.
(۱۴) محمدعلی عبرت نائینی، نامه فرهنگیان، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۵) نورالدین مدرسی چهاردهی، خاکسار و اهل حق، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۶) رضاقلی بن محمدهادی هدایت، مجمعالفصحا، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «میرزاحیدرعلی بن جعفر حاجبشیرازی»، شماره۵۶۴۶.