پیش از ظهور اسلام، براى تنظیم مناسبات حقوقى، معاملاتى، اقتصادى و نیز مراسم عبادى قواعد و مقرراتى میان مردم وجود داشتکه برخى از شرایع پیشین و برخى دیگر از بناى عقلا نشأت مىگرفت. آن دسته از قواعد و مقررات و مراسمى که پس از اسلامشارع آنها را- هرچند با سكوت و نهى نكردن، خواه به طورکامل یا با اصلاحات جزئی یا کلی- تأیید و امضا کرده است، احکام و ادلهامضایى نامیده مىشود و در مقابل آن، احکام و ادلهتأسیسی است
برخى، امضایىبودن تمامى احکاموضعی بر خلاف احکامتکلیفی را از جمله تفاوتهاى این دو دسته از احکام دانستهاند.
البته امضایىبودناحکاموضعی، به اعتبار خود احکام است، اما به اعتبار موضوعاتِ آنها، این احکام به امضایى و تأسیسی تقسیم مىشوند، مانند ملکیت که خود، حكمى وضعى است، اما اعتبار فقر یا سیدبودن به عنوان موضوع براى تملکزکات و خمس، امرى تأسیسی مىباشد.