مَیسَرَة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَیسَرَة:
(فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ) مَیسَرَة: در اصل از ماده
«يسر» به معنى «آسانى» است.
به موردی از کاربرد
مَیسَرَة در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ إِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَ أَن تَصَدَّقُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ) (و اگر بدهكار، قدرتِ پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانايى، مهلت دهيد و هرگاه براى
خدا به او ببخشيد بهتر است؛ اگر آگاه باشيد!.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: لفظ كان در اينجا به اصطلاح علم نحو تامه است و معناى بود را مىدهد، مىفرمايد: اگر در ميان بدهكاران فقيرى يافت شود طلبكار بايد او را تا ميسره مهلت دهد و ميسره به معناى تمكن و دارا شدن است در مقابل عسرت كه به معناى فقر و تنگدستى است و معنايش اين است كه آن قدر بايد مهلت دهد تا بدهكار به پرداخت بدهى خود متمكن شود.
و اين آيه هر چند مطلق است و مقيد به مورد ربا نيست و ليكن قهرا منطبق با مورد ربا است، چون رسم اين بود كه وقتى مدت قرض يا هر بدهى ديگر به پايان مىرسيد رباخوار گريبان بدهكار را مىگرفت. او درخواست مىكرد كه مدت بدهى مرا تمديد كن و من در مقابل اين تمديد، فلان مقدار و يا به فلان نسبت به قيمت جنس اضافه مىكنم و
آیه شريفه از اين عمل نهى نموده و دستور مىدهد به بدهكار مهلت دهند.
و در آيه مورد بحث به معنى «فراخدستى و توانگرى» است كه اين تعبير نيز در معناى «آسانى» نهفته است.
آيه، تصريح بر آن دارد كه؛
«اگر (بدهكار) قدرت پرداخت نداشته باشد او را تا هنگام توانايى مهلت دهيد»
(فَنَظِرَةٌ إِلىٰ مَيْسَرَةٍ) در اين آيه به دنبال بيان حق طلبكار، در گرفتن اصل سرمايه (بدون سود) يكى از حقوق بدهكاران را بيان مىفرمايد، كه اگر آنها از پرداختن بدهى خود عاجز باشند، نه تنها نبايد به رسم
جاهلیت سود تازهاى بر آنها بست و آنها را تحت فشار قرار داد، بلكه بايد براى پرداختن اصل بدهى نيز به آنها مهلت داده شود، تا به هنگام قدرت و توانايى اقدام به پرداخت بدهى خود كنند، حتّى در قوانين اسلامى كه در واقع روشنگر مفهوم اين آيه است تصريح شده كه هيچگاه نمىتوان خانه و وسايل ضرورى زندگى افراد را به خاطر بدهى آنها توقيف كرد و از آنها گرفت، بلكه طلبكاران تنها از مازاد آن مىتوانند حق خود را بگيرند و اين يک نوع حمايت از حقوق طبقات ضعيف اجتماع است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مَیسَرَة»، ج۴، ص۷۶۶.