مَعین (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَعين:(ذاتِ قَرارٍ وَ مَعينٍ) «مَعين» از مادّه «
معن» (بر وزن شأن) به معناى جريان آب است،
بنابراين «ماء معين» به معناى آب جارى است. بعضى نيز آن را از مادّه «
عین» يعنى آبى كه ظاهر است و با چشم ديده مىشود دانستهاند. كه در صورت اول، ميم جزء كلمه است و بر وزن «فعيل» است و در صورت دوم، ميم زائده است و بر وزن «مفعول» مىباشد (مانند مبيع).
بر اين اساس يا
«مَعِيْن» از مادّه «
معن» (بر وزن صحن) به معناى جارى است، اشاره به اين كه: در آنجا چشمههايى از شراب طهور در جريان است كه هر لحظه پيمانهها را از آن پر مىكنند و گرداگرد بهشتيان مىگردانند، چنان نيست كه اين شراب طهور پايان گيرد، و يا براى تهيه آن نياز به زحمت و درد و رنجى باشد، يا كهنه و خراب و فاسد شود.
و يا از «
عین» گرفته شده، و «ميم» آن زائده است، و به معناى آبى است كه، با چشم ديده مىشود، هر چند جارى نباشد. ولى، بيشتر
مفسران آن را به همان معناى آب جارى تفسير كردهاند.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با مَعين:
(وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ آيَةً وَ آوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِينٍ) (و ما فرزند
مریم عیسی و مادرش را نشانهاى قرار داديم؛ و آنها را در سرزمين مرتفعى كه داراى
امنیّت و آب روان بود جاى داديم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه ربوة به معناى مكان و بلند و هموار و وسيع است، و كلمه معين به معناى آب جارى است. و معناى آيه اين است كه ما عيسى بن مريم و مادرش را آيتى قرار داديم كه دلالت بر
ربوبیت ما مىكند، و ما آن دو را در مكانى مرتفع، و هموار، و وسيع جاى داديم كه در آن آبى جارى هست.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِن مَّعِينٍ) (و گرداگردشان قدحهاى لبريز از شراب طهور را مىگردانند)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه معين در نوشيدنیها به معناى آن نوشيدنى است كه از پشت ظرف ديده شود، (مانند آب و شرابى كه در ظرف بلورين باشد)، و اين كلمه از ماده عين مشتق شده، وقتى مىگويند: عان الماء معنايش اين است كه: آب ظاهر گشت و روى زمين جريان يافت، و مراد از كاس معين زلال بودن آب و يا شراب است، و به همين جهت دنبالش فرمود: بيضاء.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ) (با قدحها و كوزهها و جامهايى لبريز از شراب طهور.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مراد از معين خمر معين است، يعنى شرابى كه پيش روى آدمى جريان داشته باشد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ) (بگو: «به من خبر دهيد اگر آبهاى سرزمين شما در زمين فرو رود، چه كسى آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار مىدهد؟!»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه غور به معناى فرو رفتن آب در زمين است، و منظور از اين مصدر اسم فاعل- غائر- است، و كلمه معين به معناى آب جارى در روى زمين است. و معناى آيه اين است كه: مرا خبر دهيد اگر آب شما به زمين فرو رود، و روى زمين آبى نماند، چه كسى است كه در روى زمين برايتان آب جارى سازد؟
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «مَعین»، ص۵۴۰.