مَثْویً (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَثْوىً:(جَهَنَّمَ مَثْوىً لِّلْكَافِرينَ)«مَثْوىً» از مادّه «ثواء» به معناى اقامت توأم با استمرار و موقعيت، مقام و منزلت آمده است؛
بنابراين
«مَثْوىً» در
سوره زمر به معناى جايگاه هميشگى و دائمى است. از مادّه «
ثَوی» (بر وزن هَوى) به معناى قرارگاه و محل استقرار است.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با مَثْوىً :
(وَ قَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَ كَذَلِكَ مَكَّنِّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَ اللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ) (و آن كس از مردم مصر كه او را خريد
عزیز مصر، به همسرش گفت: «مقام وى را گرامى دار، شايد براى ما سودمند باشد؛ و يا او را به عنوان فرزند انتخاب كنيم.» و اين چنين
یوسف را درآن سرزمين، جايگاه ويژهاى داديم. ما اين كار را كرديم، تا او را بزرگ داريم؛ و از علم تعبير خواب به او بياموزيم؛ خداوند بر كارش توانا و پيروز است، ولى بيشتر مردم نمىدانند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(أَكْرِمِي مَثْواهُ) يعنى خودت مباشر امور او باش، و براى او مقامى بزرگ و ارجمند در نزد خودت قرار ده.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ) (چه كسى ستمكارتر است از آن كسى كه بر خدا دروغ ببندد و سخن راست و وحى الهى را هنگامى كه به سراغ او آمده تكذيب كند؟! آيا در
جهنم جايگاهى براى
کافران نيست؟!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مثوى اسم مكان و به معناى منزل و محل اقامت است، و استفهام در آن تقريرى است، يعنى: در جهنم جا براى اين ستمكاران هست، به خاطر تكبرى كه در برابر حق كردند، و همين تكبر باعث شد بر خدا افتراء ببندند و خبرهاى صادق را كه رسول آورده بود تكذيب كنند. اين
آیه شریفه مخصوص به
مشرکین عهد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، و يا مشركين از امت اوست، ولى بر حسب سياق عام است و هر كسى را كه بدعتى بگذارد و يا سنتى از سنتهاى دين را ترک كند شامل مىشود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(فَإِن يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ وَ إِن يَسْتَعْتِبُوا فَمَا هُم مِّنَ الْمُعْتَبِينَ) (
دوزخ جايگاه آنهاست؛ خواه صبر كنند يا نكنند و اگر تقاضاى عفو كنند، مورد عفو قرار نمىگيرند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: در
مفردات مىگويد: كلمه ثواء كه كلمه مثوى اسم مكان از آن است، به معناى اقامت بطور استقرار است، در نتيجه كلمه مثوى ، به معناى محل چنين اقامتى خواهد بود. در مجمع در معناى جمله يستعتبوا گفته مصدر استعتاب به معناى طلب عتبى يعنى رضايت است، در نتيجه استعتاب به معناى استرضا، و اعتاب كه كلمه معتبين جمع اسم فاعل از آن است به معناى ارضا است، و اصل اعتاب در نزد عرب به اين معنا بوده كه پوستى را كه درست دباغى نشده، دو باره دباغى كنند، تا اصلاح شود، سپس اين كلمه را بطور استعاره در هر عملى كه باعث عطف نظر و توجه و علاقه و الفت كسى انجام شود استعمال كردند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْوَاكُمْ) (پس بدان كه معبودى جز «
خداوند يگانه» نيست؛ و براى گناه خود و مردان و زنان با
ایمان آمرزش بخواه. و خداوند گذرگاه و قرارگاه شما را مىداند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
(وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ)- اين جمله، مطلب اول آيه كه مىفرمود:
(فَاعْلَمْ أَنَّهُ) را تعليل مىكند و ظاهرا كلمه
متقلب مصدر ميمى به معناى انتقال از حالى به حالى باشد، و همچنين كلمه مثوى به معناى مصدرى يعنى استقرار و سكونت باشد و مراد اين باشد كه خداى تعالى همه احوال شما را مىداند، هم حال دگرگونگى شما را، و هم ثباتتان را، هم حركتتان را، هم سكونتان را، پس چه بهتر كه بر دين توحيد ثابت باشيد و از او طلب مغفرت كنيد و بترسيد از اينكه مهر بر دلهايتان زده، مهارتان را به دست هواهايتان بسپارد.
بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از
متقلب و مثوى
تصرف در زندگى و دنيا و استقرار در آخرت است. بعضى
ديگر گفتهاند:
تقلب به معناى
تصرف در بيدارى، و مثوى به معناى محل خواب است. بعضى
ديگر گفتهاند:
تقلب،
تصرف در معايش و كار و كسب، و مثوى استقرار در منازل است. ولى آنچه ما اختيار كرديم ظاهرتر و عمومىتر است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله « مَثْویً»، ص۵۰۵.