موعظه کودک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
موعظه به معنی یادآوری امور نیک و پسندیده است.
موعظه یکی از اساسیترین روشهای تربیتی بهویژه در سنین کودکی است، که
انسان را به نیکیها یادآوری و به سوی آن سوق میدهد، زیرا
کودک بهطور طبیعی در معرض
غفلت و
فراموشی از خود و آنچه به مصلحت اوست، میباشد.
در
قرآن کریم،
روایات و سیره
انبیاء و
اولیای الهی نیز،
موعظه در
تربیت و
هدایت امت و مردم نقش بهسزایی داشته و از این روش تربیتی استفاده شده است.
علم اخلاق برای
موعظه، آداب و شرایطی ذکر کرده که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
موعظه از ماده «
وعظ» به معنی یادآوری امور نیک و پسندیده میباشد.
برخی دیگر آنرا به
وصیت به
تقوا و ترغیب و
تشویق به اطاعت از خدا و دوری از
معصیت، معنی نمودهاند.
و در
فارسی آنرا
پند و اندرز نامند.
انسان در تمام عمر بهویژه در سنین کودکی، نیازمند
موعظه و
نصیحت است، زیرا بهطور طبیعی در معرض
غفلت و
فراموشی از خود و آنچه به مصلحت اوست، میباشد.
موعظه یکی از اساسیترین روشهای تربیتی است که انسان را به نیکیها یادآوری و به سوی آن سوق میدهد. در
قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که با مضامین مختلف، مردم را
موعظه مینماید.
گاهی میفرماید: ای مردم عالَم، «
قرآن» که همه پند و اندرز و شفای دلهای شما و
هدایت و
رحمت بر
مؤمنان است، از جانب خدا برای هدایت و
سعادت شما آمد. «یَا اَیُّهَا النّاسُ قَد جاءَ تکُم
مَوعِظَةٌ مِن رَبَّکُم وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًی وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنِینَ
».
و در جای دیگر، بعد از بیان سرگذشت اقوامی که به دلیل
ظلم و
فساد هلاک شدند، میفرماید: بیتردید در سرگذشت پیشینیان تذکّر و اندرزی است برای آنکس که
عقل دارد یا گوش فرا میدهد و حاضر است. «اِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکرَی لِمَن کَانَ لَهُ قَلبٌ اَو اَلقَی السَّمعَ وَ هُوَ شَهیدٌ
».
و نیز در خطاب به
پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: پیوسته تذکّر و اندرز ده، زیرا تذکّر، مؤمنان را سود میبخشد. «وَ ذَکِّر فَاِنَّ الذِّکرَی تَنفَعُ المُؤمِنِینَ
».
همچنین
انبیاء و
اولیاء الهی در تربیت
امّت و فرزندان خویش از روش
موعظه بهره گرفتهاند، در
قرآن در مورد
مواعظ لقمان به فرزندش به تفصیل سخن به میان آمده و میفرماید: و یاد کن زمانی که لقمان به پسرش در حالیکه او را
موعظه مینمود، گفت: ای فرزندم، چیزی را همتای خداوند قرار مده، زیرا بیگمان
شرک به خدا ستمی بزرگ است.
لقمان فرزندش را به مهمترین مسائل اعتقادی، یعنی
توحید موعظه میکند، زیرا اساس
تربیت و
رستگاری هر فرد به اعتقاد او به
یکتاپرستی و
اخلاص در عمل است. همچنین علت
موعظه خود را دوری از شرک بیان نموده، زیرا شرک به خدا بزرگترین خطر در راه رستگاری انسانها است و نیز او را به مساله
معاد توجه میدهد و میفرماید: ای فرزندم، بدان که خداوند اعمال بد و خوب مردم را گرچه به مقدار خردلی در دل سنگی یا در طبقات آسمانها و یا در زمین پنهان باشد، همه را در
روز قیامت برای حساب میآورد، زیرا خداوند بر همه چیز
دانا و
توانا است.
ایمان انسان به روز قیامت و دریافت نتیجه اعمال خود از کوچک و بزرگ، از عوامل اساسی اصلاح و رستگاری فرد است که لقمان (علیهالسّلام) فرزندش را بدان
موعظه مینماید.
وی در ادامه میگوید: ای فرزندم،
نماز را بپادار و
امر به معروف و
نهی از منکر کن و برای انجام اینکار از مردم نادان هرگونه آزار ببینی،
صبر پیشهکن که این صبر و تحمّل در راه تربیت و هدایت مردم، نشانهای از عزم ثابت مردمِ بلند همّت در امور عالم است.
در این آیه فرزند خود را به نماز که برترین اعمال و ستون دین خدا و معراج مؤمن است،
موعظه مینماید و نیز به امر به معروف و نهی از منکر که دو عامل اساسی در جهت جلوگیری از انحرافات اجتماعی است، گوشزد مینماید.
ائمّه معصومین (علیهمالسّلام) نیز در برنامههای تربیتی خود، برای هدایت فرزندان و دیگر افراد، از روش
موعظه استفاده نمودهاند.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) خطاب به فرزندش
امام مجتبی (علیهالسّلام) میفرماید: ای فرزندم، من تو را به رعایت
تقوای الهی و مراعات اوامر او
وصیت میکنم، قلب خود را با
یاد خدا آباد کن و به ریسمان او چنگ زن و ارتباط خود را با او محکم کن، قلب خود را با
موعظه زنده کن و
هوای نفس را با
زهد بکش و
دل را با
یقین قوی گردان و با
یاد مرگ خاضع گردان. «اَحیِ قَلبِکَ
بِالمَوعِظَةِ وَ مَوتَهُ بِالزُّهدِ وَ قُوَّةَ بِالیَقِینِ وَ ذَلَّلهُ بِالمَوتِ...» .
موعظه آن حضرت خطاب به
امام حسین (علیهالسّلام) نیز قریب به این مضامین میباشد.
دانشمندان
علم اخلاق برای
موعظه، آداب و شرایطی ذکر نمودهاند، بهدلیل اینکه رعایت آن در تربیت کودکان مؤثر است، در ادامه بهمهمترین آنها اشاره خواهیم داشت:
لازم است
موعظه در پنهان و دور از چشم دیگران صورت پذیرد، زیرا در حضور مردم چهبسا موجب
تحقیر شخصیت کودک شود، افزون بر این، اگر
موعظه برای این است که کودک مرتکب اشتباه شده، مردم از عیب او مطلع میگردند و آثار منفی در برخواهد داشت.
امام عسکری (علیهالسّلام) میفرماید: کسی که برادر مؤمن خود را در پنهان
موعظه کند او را شخصیت و وقار میبخشد و اگر در حضور دیگران انجام پذیرد، او را کوچک نموده است.
لازم است
موعظه با گفتار نیک و دور از
خشونت و تندی و تحقیر انجام شود و با
اظهار محبت همراه باشد، در
قرآن آمده است: ای رسول ما، مردم را به
حکمت و
برهان و
موعظه نیکو، به
راه خدا دعوت کن و با بهترین طریق با اهل جدل
مناظره کن. «اُدعُ اِلَی سَبِیلِ رَبَّکَ بِالحِکمَةِ وَ
المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جَادِلهُم بِالَّتِی هِیَ اَحسَنُ
».
از این آیه استفاده میشود،
موعظه و اندرز در صورتی مؤثر میباشد که خالی از هرگونه خشونت، برتریجویی، تحقیر، تحریک حس
لجاجت و مانند آن باشد، چه بسیارند اندرزهایی که اثر معکوس میگذارند، مثل اینکه در حضور دیگران و توام با تحقیر انجام شود و یا از آن برتریجویی گوینده استشمام گردد.
بهتر است
موعظه همراه با یادآوری
نعمتهای خداوند متعال صورت پذیرد، چنانکه روش
قرآن اینگونه میباشد، مانند آنکه، خطاب به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: آیا خداوند تو را
یتیم نیافت و سپس پناه داد... حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن و سؤال کننده را از خود مران. «اَلَم یَجِدکَ یَتِیمًا فَآوی... فَاَمَّا الیَتِیمَ فَلا تَقهَر وَ اَمَّا السّائِلَ فَلا تَنهَر
خداوند ابتدا نعمتهای بزرگی که به پیغمبرش ارزانی داشته را گوشزد میکند، از جمله اینکه یتیم بودی، در شکم مادر بودی که
پدرت عبدالله از دنیا رفت و در آغوش جدّت
عبدالمطلب پرورش یافتی، شش ساله بودی که مادرت از دنیا رفت، امّا
عشق و
محبت تو را در قلب جدّت عبدالمطلب و عمویت
ابوطالب افزون ساختیم.
و بعد از ذکر برخی نعمتهای دیگر میفرماید: حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن. گویی خداوند به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: تو هم خود یتیم بودی و رنج یتیمی را کشیدهای، اکنون از دل و جان مراقب یتیمان باش و روح تشنه آنها را با محبت، سیراب کن.
کردار ناپسند کودک با صراحت ذکر نشود، زیرا این روش بهتدریج زشتیکار ناپسند را از بین میبرد و کودک را به انجام آن، جری میسازد. بنابراین اگر نیاز به نکوهش کودک بهجهت انجام کردار ناپسند باشد، شایسته است با
کنایه و اشاره بیان گردد و آثار منفی کارهای زشت، توضیح داده شود.
لازم است
پدر و
مادری که کودک خویش را
موعظه و اندرز میدهند، خود به آنچه میگویند، عمل کنند.
خداوند در
قرآن کسانی که عملشان منطبق با گفتارشان نیست را
مذمّت نموده و میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی به زبان میگویید و در مقام عمل خلاف آنرا انجام میدهید. «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ امَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفعَلُونَ
». در این آیه، خداوند مؤمنینی را که گفتارشان مطابق عمل آنها نیست
توبیخ و سرزنش مینماید.
».
در روایات نیز به رعایت این شرط تاکید شده است.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: از کسانی مباش که بسیار دیگران را
موعظه میکند، ولی خود به گفتارش عمل نمینماید. «قالَ: لا تَکُن مِمَّن... یُبَالِغُ فِی
المَوعِظَةِ وَ لا یَتَّعِظُ...».
و نیز فرموده است: کسی که خود را راهنمای دیگران میداند باید قبل از پرداختن به راهنمایی دیگران، به تربیت خویش بپردازد، و تربیت نسبت به دیگران با درون و سیرت انجام شود، قبل از آنکه در گفتارش ظاهر گردد.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: دانشمندی که خود به گفتارش عمل ننماید،
موعظه او در قلبها بیاثر است همانگونه که دانههای
باران بر سنگ سخت اثر ندارد. «اِنَّ العَالِمَ اِذا لَم یعمَل بِعِلمِهِ زَلَّت
مَوعِظَتُهُ عَنِ القُلُوبِ کَما یَزِلُّ المَطَرُ عَنِ الصَّفَا».
انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۵۳۹-۵۴۳، برگرفته از بخش «گفتار دوّم:حق تعلیم و تربیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۱/۱.