موانع تقوا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بر اساس
آیات قرآن، عوامل بازدارنده
تقوا عبارتند از:
پیروی از
اسراف گران، از موانع نیل به تقوای الهی:
«فاتقوا الله واطیعون ولا تطیعوا امر المسرفین؛
و فرمان مسرفان را پیروى نكنید.آنان كه در
زمین فساد مى كنند و (هرگز) به
اصلاح نمى پردازند.»
استکبار، از موانع راه یابی به تقوا:
«او تقول لو ان الله هدنی لکنت من المتقین بلی قد جاءتک ءایـتی فکذبت بها واستکبرت وکنت من الکـفرین؛
یا بگوید: اگر خدا مرا
هدایت مى كرد مسلّما از پرهیزكاران بودم.(به او گفته شود) چرا،
آیات و نشانه هاى من به سراغ تو آمد اما تو
تکذیب و
انکار كردى و
تکبر ورزیدى و از كافران بودى.»
انحراف از راه حق،
مانع رسیدن
انسان به تقوا:
«وان هـذا صرطی مستقیمـا فاتبعوه ولاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصــکم به لعلکم تتقون؛
و (توصیه كرد به) اینكه این (دستورات) راه راست من است، پس از آن پیروى كنید و از راه هاى دیگر پیروى مكنید كه شما را از راه او پراكنده سازد. اینهاست كه خدا شما را بدان سفارش نمود، شاید بپرهیزید.»
تکذیب آیات خدا،
مانع رسیدن به
تقوا:
«او تقول لو ان الله هدنی لکنت من المتقین بلی قد جاءتک ءایـتی فکذبت بها واستکبرت وکنت من الکـفرین؛
یا بگوید: اگر خدا مرا
هدایت مى كرد مسلّما از پرهیزكاران بودم.(به او گفته شود) چرا،
آیات و نشانه هاى من به سراغ تو آمد اما تو
تکذیب و
انکار كردى و
تکبر ورزیدى و از كافران بودى.»
جهل انسان ها به ارزش برتر پاداش های الهی، عامل بازداشتن آنان از
ایمان و تقوا:
«ولو انهم ءامنوا واتقوا لمثوبه من عند الله خیر لو کانوا یعلمون؛
و اگر آنها ایمان مى آوردند و پروا پیشه مى كردند البته پاداشى كه از جانب خداوند است بهتر بود، اگر مى دانستند.»
بنا بر اين احتمال كه «لو» در جمله مزبور، شرطيه باشد. بر اين اساس، احتمالاتى قابل تصوّر است؛ از جمله اينكه مفعول «يعلمون» برترى پاداش الهى باشد و جواب شرط از جمله «و انهم آمنوا» استفاده گردد؛ يعنى (لو كانوا يعلمون ان ثواب اللَّه خير لأمنوا واتّقوا) اگر مىدانستند كه پاداش الهى از منافع دنيايى برتر است، همانا ايمان مىآوردند و تقواپيشه مىشدند.
غرور و خودپسندی، ناسازگار با مقام تقواپیشگی:
۱. «... فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی؛
... پس خودستایى نكنید، او به كسى كه تقوا ورزیده داناتر است.»
۲. «واذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم...؛
و چون به او گفته شود: از خدا پروا كن،
تعصب و نخوت او را به گناه وادارد (و عكس العمل ظالمانه نشان دهد) ....»
دنیاطلبی، از موانع تقوا:
۱. «فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتـب یاخذون عرض هـذا الادنی ویقولون سیغفر لنا وان یاتهم عرض مثله یاخذوه... والدار الاخره خیر للذین یتقون افلاتعقلون؛
پس بعد از آنها جانشینانى (ناصالح) كه كتاب (
تورات) را به
ارث بردند جایگزین آنها شدند، آنها متاع این
جهان پست را (به
رشوه یا
تحریف كتاب) مى گیرند و مى گویند: به زودى (
توبه مى كنیم و) بخشوده مى شویم؛ و اگر متاعى همانند آن به آنها برسد باز هم مى گیرند! ... و (بدانید كه) خانه آخرت براى كسانى كه تقوا مى ورزند بهتر است، آیا نمى اندیشید.»
۲. «یـایها الناس اتقوا ربکم... فلا تغرنکم الحیوه الدنیا ولا یغرنکم بالله
الغرور؛
.اى
مردم، از پروردگار خود پروا كنید ... پس مبادا زندگى دنیا شما را
مغرور كند، و
شیطان فریبكار شما را نسبت به خداوند بفریبد!»
۳. «وزخرفـا وان کل ذلک لما متـع الحیوه الدنیا والاخره عند ربک للمتقین؛
و نیز (براى خانه هایشان)
زیور و
زینت زرّین را (قرار مى دادیم)، اما همه اینها جز برخوردارى (اندك) زندگى
دنیا نیست، و
آخرت در نزد پروردگار تو از آن پرهیزكاران است.»
نهی خداوند از دستاویز قرار دادن نام
خدا در
سوگندها:
«ولا تجعلوا الله عرضه لایمـنکم ان تبروا وتتقوا...؛
خدا را در معرض سوگندهاى (مكرر) خود قرار ندهید كه نیكى و تقوا و اصلاح كنید....»
بنا بر اينكه «عرضة» به معناى
مانع باشد.
شیطان ، درصدد برملا ساختن زشتی های آدمیان و کندن
لباس تقوای ایشان:
«یـبنی ءادم قد انزلنا علیکم لباسـا یوری سوءتکم وریشـا ولباس التقوی ذلک خیر... یذکرون یـبنی ءادم لا یفتننکم الشیطـن کما اخرج ابویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما...؛
اى فرزندان
آدم، به
یقین بر شما لباسى كه عورت هاى شما را بپوشاند و لباسى كه زیب و زیور شما باشد نازل كردیم (مواد اولیه آن را در
زمین آفریدیم و
استعداد تهیه آن را به شما دادیم) و البته لباس تقوى بهتر است... باشد كه متذكر شوند.اى فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را بفریبد و گمراه سازد همان گونه كه
پدر و مادرتان را از
بهشت بیرون نمود، به طورى كه لباس از تن آنها بیرون مى كرد تا عورت هایشان را به خودشان بنمایاند! ....»
هشدار به فريبكارى شيطان و مطرح كردن برهنهسازى
آدم و
حوّا علیهماالسلام پس از بيان ارزش برتر لباس تقوا بيدار باشى است به آدميان كه شيطان در تلاش است تا جامه تقوا را از اندام قلب و روح آنان به درآورد.
کوردلی و پذیرا نشدن
هدایت، از موانع نیل به تقوای الهی:
«واما ثمود فهدینـهم فاستحبوا العمی علی الهدی... ونجینا الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛
و اما
ثمود (
قوم صالح) را راه نمودیم ولى آنها كوردلى را بر هدایت ترجیح دادند ... و كسانى را كه ایمان آورده و همواره پرواپیشه بودند نجات بخشیدیم.»
کفرورزی،
مانع نیل به تقوا:
«او تقول لو ان الله هدنی لکنت من المتقین بلی قد جاءتک ءایـتی فکذبت بها واستکبرت وکنت من الکـفرین؛
یا بگوید: اگر خدا مرا
هدایت مى كرد مسلّما از پرهیزكاران بودم.(به او گفته شود) چرا،
آیات و نشانه هاى من به سراغ تو آمد اما تو
تکذیب و
انکار كردى و
تکبر ورزیدى و از كافران بودى.»
ارتکاب
گناه، برخاسته از
غرور و
نخوت،
مانع تقواپیشگی:
«واذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم...؛
و چون به او گفته شود: از خدا پروا كن،
تعصب و نخوت او را به
گناه وادارد (و عكس العمل ظالمانه نشان دهد)....»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۴۰۸، برگرفته از مقاله «موانع تقوا».