• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

موارد تحقق امان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از مجموع مواردی که فقیهان، مفسران و تاریخ‌نگاران اسلامی برای امان ذکر کرده‌اند استفاده می‌شود که امان منحصر به موردی نیست که صریحاً کافری از مسلمان درخواست امان کند یا لفظ دال بر امان از مسلمان ابراز شود یا امان خواهی به غرض تحقیق و جستوجو درباره اسلام از سوی کافر انجام شود، بلکه در غیر موارد فوق نیز امان حاصل می‌شود.



قرآن به پیروانش می‌آموزد که افراد را زود مورد اتهام و سوء قصد قرار ندهند و حتی در سفر جهاد به کسی که اظهار اسلام و صلح می‌کند متعرض نشوند: «ولا تَقولوا لِمَن اَلقی اِلَیکُمُ السَّلمَ لَستَ مُؤمِنًا» گفته شده بنابر قرائت فتح: «مُؤمَنًا» این آیه مربوط به امان است.
[۲] زاد المسیر، ج۲، ص۱۷۲.



سیره پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز نشان می‌دهد که آن حضرت حوزه‌ای وسیع‌تر از آنچه در آیه ۶ توبه مطرح شده برای تأمین قائل بوده‌اند، بلکه می‌توان گفت آیه بر مواردی فراتر از ظاهر آن تطبیق شده است، چنان‌که در روایتی که گذشت از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) سؤال شد: اگر یکی از مشرکان بخواهد برای شنیدن کلام خدا یا برای خواسته دیگری با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ملاقات کند آیا ممکن است؟ حضرت آیه فوق را تلاوت کردند و امان را برای مورد سؤال ثابت دانستند.


برخی گفته‌اند: در امان لازم نیست غرض کافر تحقیق و بررسی اسلام باشد، زیرا در آیه امان، سبب استجاره و استیمان ذکر نشده است: «و اِن اَحَدٌ مِنَ المُشرِکینَ استَجارَکَ فَاَجِرهُ» و در ادامه آیه از این جهت کلمه «حَتّی یَسمَعَ کَلمَ اللّهِ» آمده که معمولا اقامت مشرک در میان مسلمانان با شنیدن آیات قرآن و آشنایی با معارف اسلام همراه است، ازاین‌رو مشروعیت اَمان در اسلام اعم از مواردی است که استیمان به این غرض باشد.


موارد گوناگون امان و استیمان بدین شرح است:

۴.۱ - تأمین سیاسی

این‌گونه تأمین در مورد سفیران و فرستادگان دولتها و قبایل منعقد می‌شود. افرادی که برای مذاکره یا رساندن پیامی از دارالحرب می‌آیند در طول مدت مأموریت خویش از تأمین همه جانبه برخوردارند، چنان‌که روایات و شواهد تاریخی گواه بر این مطلب و این یکی از موارد وجوب امان است.
[۷] کشف الغطاء، ج۴، ص۳۴۲.
در ماجرای حدیبیّه قبل از انعقاد قرارداد صلح، فرستادگانی از سوی مشرکان به نامهای عروة بن مسعود، مِکرز بن حفص و سهیل بن عمرو و دیگران نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمدند و در تمام مدت مذاکره، در اَمان مسلمانان بودند. مهم‌تر آن‌که در تاریخ صدر اسلام اَمان دادن پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به فرستادگان مدعی پیامبری، یعنی مسیلمه کذّاب ثبت شده است. آنها دو نفر بودند و چون با رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ملاقات کردند از آنان پرسید: آیا شما مسیلمه را فرستاده خدا می‌دانید؟ گفتند: آری. فرمود: به خدا سوگند اگر چنین نبود که فرستادگان کُشته نمی‌شوند شما را می‌کشتم».
[۹] المغنی، ج۱۰، ص۴۳۶.


۴.۲ - تأمین فرهنگی

این‌گونه امان عمدتاً برای کسانی است که از مبانی و عقاید اسلام بی‌خبر و درصدد تحقیق و بررسی آن هستند و برای این منظور درخواست پناهندگی‌کرده تا زمینه فحص و جست و جو را در دارالاسلام برای خود فراهم آورند. خداوند متعالی روا بودن چنین تأمینی را در آیه ۶ توبه به طور صریح اعلام داشته است.

۴.۳ - تأمین اقتصادی

این‌گونه امان برای بازرگانان و همه کسانی است که می‌خواهند در کشورهای اسلامی کار اقتصادی انجام بدهند. اعطای تأمین بسته به شرایطی است؛ از جمله: نیاز جامعه اسلامی به چنین روابطی و وجود مصلحت در آن و حسن نیت و عدم قصد جاسوسی، حتی برخی گفته‌اند: اگر کافری بدون امان گرفتن، متاعی به دارالاسلام آورد، اگر عادت بر این جاری شده که برای تجارت بدون امان صریح وارد می‌شوند، در این صورت اَمان قهری تحقق پیدا کرده و نباید متعرض او شد
[۱۲] المغنی، ج۱۰، ص۴۴۱.
و اگر کافر به قصد تجارت آمد و اموال خویش را در آن‌جا نهاد و خود به دارالحرب بازگشت گرچه امان از شخص او برداشته می‌شود؛ ولی در مورد اموال او حالت امان باقی است و کسی حق تعرّض به آن‌ها را ندارد. آری وقتی آن اموال به مأمن محاربان برده شده، مانند سایر اموال محاربان با آن رفتار می‌شود.

۴.۴ - تأمین نظامی

از شایع‌ترین موارد امان پناهندگی هنگام جنگ یا پیش از شروع جنگ است. قرآن از قول منافقان در جنگ خندق، هنگام محاصره مدینه نقل می‌کند که آن‌ها مردم را به فرار تشویق می‌کردند. بعضی آیه «یاَهلَ یَثرِبَ لا مُقامَ لَکُم فارجِعوا» را چنین تفسیر کرده‌اند که منافقان مردم مدینه را به پناهندگی به مشرکان ترغیب می‌کردند. آنان می‌گفتند: ای اهل یثرب! شما توان رویارویی با لشکر احزاب را ندارید، پس به سوی طلب اَمان بازگردید.
[۱۵] زاد المسیر، ج۶، ص۳۵۰ - ۳۵۹.
این‌گونه امان در اسلام نسبت به کافران نیز وجود دارد و کیفیت آن بدین قرار است که امام مسلمین یا سرباز مسلمان در هنگام جنگ طبق شرایط خاصّی به یک نفر یا یک گروه امان می‌دهد.

۴.۴.۱ - شرایط تأمین نظامی

تأمین نظامی شرایطی دارد؛ از جمله این‌که امان قبل از اسارت باشد، مگر آن‌که امام یا نایب او امان دهند. دیگر آن‌که کافر درصدد خدعه نباشد. گاهی این امان به صورت عام داده می‌شود تا جلوی خونریزی گرفته شود. رخداد فتح مکه نمونه‌ای از گذشت پیامبر اسلام است. در این حادثه گروهی از مشرکان با راهنمایی علی‌ بن‌ ابی‌طالب (علیه‌السلام) با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ملاقات کردند و همان سخنان برادران یوسف در مقام عذرخواهی را بر زبان جاری ساختند: «لَقَد ءاثَرَکَ اللّهُ عَلَینا واِن کُنّا لَخطِین= خدا تو را بر ما برتری داد و خطا کرده بودیم». حضرت خطاب به همه مردم مکه فرمود: «لا تَثریبَ عَلَیکُمُ الیَومَ یَغفِرُ اللّهُ لَکُم و هُوَ اَرحَمُ الرّاحِمین» قبل از آن رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همه فرماندهان لشکر مسلمانان را احضار کرده فرموده بود: می‌خواهم فتح مکه بدون خونریزی انجام شود. مشرکان با مشاهده این حُسن نیت دروازه‌ها را بر روی مسلمانان گشودند. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مقابل یکی از فرماندهان لشکرش که به هنگام ورود به شهر مکه شعار می‌داد: «الیوم یوم المَلْحَمة= امروز روز انتقام است» شدیداً عکس‌العمل نشان داد و به علی (علیه‌السلام) مأموریّت داد که پرچم را از دست او بگیرد و به نقلی پیامبر فرمود: به جای آن شعار «الیوم یوم المرحمة» را اعلام کنید. چنین عکس‌العملی مردم وحشت زده مکه را امیدوار کرد و راه را برای پذیرش اسلام از سوی آنان گشود. اینجاست که قرآن از آینده‌ای توأم با مودّت و مهربانی براساس اسلام میان مسلمانان و مشرکان مکه خبر داده است: «عَسَی اللّهُ اَن یَجعَلَ بَینَکُم وبَینَ الَّذینَ عادَیتُم مِنهُم مَوَدَّةً...» اعلان عمومی پیامبر چنین بود: شما برای من هموطنان نامناسبی بودید، رسالت مرا تکذیب کردید، مرا از خانه بیرون راندید، با من به نبرد برخاستید و کمر به قتل من بستید؛ ولی من همه شما را امان می‌دهم و اعلام می‌کنم: «اذهبوا فأنتم الطلقاء» ابوسفیان نیز در میان مردم اعلام کرد: پیشوای مسلمانان، محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به من قول داده هرکس به مسجدالحرام درآید در اَمان است، هرکس اسلحه بر زمین بگذارد و به خانه خویش رود و درِ خانه را از روی بی‌طرفی ببندد در امان است و هرکس به خانه من یا خانه حکیم بن حزام درآید در امان است. پیامبر به این سه مورد نیز اکتفا نکرد و پس از ورود به مکه پرچمی به دست عبداللّه خثعمی داد و فرمود: فریاد کن: هرکس زیر این پرچم گرد آید در امان است.
[۱۹] امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۷۹.
قرآن به اهل مکه یادآوری می‌کند که اعطای امان از سوی خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به معنای حقانیت راه آنان نیست، بنابراین، امان در دنیا امان در آخرت و رهایی از عذاب قیامت نیست: «قُل یَومَ الفَتحِ لا یَنفَعُ الَّذینَ کَفَروا ایمنُهُم» این تفسیر بنابرآن است که مراد از «یَومَ الفَتح» فتح مکه باشد.
[۲۱] زاد المسیر، ج۶، ص۳۴۵ - ۳۴۶.



۱. نساء/سوره۴، آیه۹۴.    
۲. زاد المسیر، ج۲، ص۱۷۲.
۳. توبه/سوره۹، آیه۶.    
۴. الکشاف، ج۲، ص۲۴۸.    
۵. التحریر و التنویر، ج۱۰، ص۱۱۸.    
۶. وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۶۷.    
۷. کشف الغطاء، ج۴، ص۳۴۲.
۸. المنیر، ج۱۰، ص۱۱۳.    
۹. المغنی، ج۱۰، ص۴۳۶.
۱۰. توبه/سوره۹، آیه۶.    
۱۱. تذکرة الفقها، ج۱، ص۴۱۷.    
۱۲. المغنی، ج۱۰، ص۴۴۱.
۱۳. سلسلة الینابیع، ج۳۱، ص۸۴، «المبسوط».    
۱۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۱۳.    
۱۵. زاد المسیر، ج۶، ص۳۵۰ - ۳۵۹.
۱۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۱.    
۱۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۲.    
۱۸. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۷.    
۱۹. امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۷۹.
۲۰. سجده/سوره۳۲، آیه۲۹.    
۲۱. زاد المسیر، ج۶، ص۳۴۵ - ۳۴۶.



دائرةالمعارف قرآن کریم برگرفته از مقاله امان.    




جعبه ابزار