مناظره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مناظره، مکالمه و گفتوگویی است دوطرفه که هر طرف با
استدلال و ارائه براهین سعی میکند برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات رساند. هدف اصلی از مناظره آن است که دو طرف گفتوگو، به یاری یکدیگر، به کشف
حقیقت نایل آیند و مشکلی را بگشایند.
مناظره در
لغت «مباحثه کردن درباره
حقیقت و ماهیت چیزی، یا با هم سؤال و جواب کردن است»
و به تعبیر دیگر مکالمه و گفتوگویی است دوطرفه که هر طرف با
استدلال و ارائه براهین سعی میکنند برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات رساند.
در اصطلاح دانشمندان اسلامی، مقصود از بحث آن است که «اثبات حکم ثبوتی یا سلبی کنند به دلیل» و مراد از مناظره آن است که «دو
خصم نظر کنند در حکم و مسألهای به قصد آنکه صواب پیدا شود».
گاهی به جای آداب المناظره، اصطلاح آداب البحث به کار رفته است و در تعریف آن گفتهاند: «صناعتی است نظری که
انسان را به کیفیت مناظره و شرایط آن آشنا سازد، تا در بحث و الزام و غلبه بر خصم خطا نکند».
هدف اصلی از مناظره آن است که دو طرف گفتوگو، به یاری یکدیگر، به کشف حقیقت نایل آیند و مشکلی را بگشایند.
به گفته
خواجه نصیرالدین طوسی: «مناظره میان دو صاحب رأی متقابل بود که هر یک متکفّل بیان رأی خود باشند، به شرط آنکه هر دو، بعد از وضوح، مساعدت حق کنند؛ و مباحثه استکشاف غامضی بود به طریق تعاون».
سخن خواجه برگرفته از
ابوعلی سینا است که میگوید: «مناظره از نظر گرفته شده است، پس، هدف از آن بحث درباره دو رأی متقابل متکفل است، یعنی آنکه، هر یک از دو مخاطب متکفل یکی از آن دو رأی گردد، تا برای هردوشان فرد محق آشکار شود و دومی او را در راه صواب یاری کند. پس هدف این دو نیز چیزی جز حصول
علم نباشد».
چنانکه از سخن ابوعلی بر میآید، هدف از مناظره،
مشاجره یا
مجادله یا تحقیر و فریبدادن طرف گفتوگو نیست، زیرا در مناظره دو نفر که به دو عقیده متقابل معتقدند، با یکدیگر گفتوگو میکنند بیآنکه قصد فریفتن همدیگر را داشته باشند، بلکه غرض اصلی آنها کشف حقیقت است و همینکه حق بودن یکی از دو طرفِ نقیض معلوم شد، طرف مخالف آن را میپذیرد.
در توضیح این نکته، خواجه نصیرالدین یادآور میشود که مناظره و مباحثه را نباید با
معانده و
مغالطه اشتباه کرد و یکی گرفت، زیرا «غرض معاند اظهار نقصان مخاطب و تفحیم) متن: تفخیم؟ (او بود و غرضِ مغالط تمویه و تلبیس بر او».
از لحاظ
تاریخ فلسفه، مناظره ــ در معنای درست و دقیق آن ــ همان
روش دیالکتیک سقراط است که در نوشتههای
افلاطون به اوج خود رسیده است. بعدها
ارسطو قواعد این فن را مدوّن ساخت و به این ترتیب
رساله توپیکا یا طوبیقا یعنی «مواضع» پدید آمد. به گفته خواجه: «
معلّم اوّل، کتابی را که بر این فن مشتمل است، کتاب مواضع خوانده است و آن معنی لفظ طوبیقاست، چه اکثر این کتاب مشتمل بر ذکر مواضع باشد».
این مبحث همان است که در بیشتر کتابهای منطقی، به پیروی از ابوعلی سینا، فنّ جدل نامیده شده است.
نکته دیگر اینکه مؤلفان اسلامی معمولاً جدل و مناظره را در ارتباط با یکدیگر مطرح ساخته و گاهی آداب المناظره را ذیل کتاب الجدل آوردهاند، چنانکه خواجه نصیر طوسی در کتابهای
الجوهر النّضید و
اساس الاقتباس به همین طریق عمل کرده است. با اینهمه، جدل و مناظره تفاوت ظریفی با یکدیگر دارند که خواجهنصیر خود نیز متذکر آن شده است. وی میگوید: «چون مقصود از جدل الزام غیر است، لامحاله مشتمل بود بر نزاعی، و در اغلب احوال جدل را به استعمال نوعی از عناد و احتیال احتیاج افتد».
کاربرد شیوه مناظره یا سؤال و جواب کردن در
ادبیات فارسی سابقهای طولانی دارد؛ چنانکه در آثار باقیمانده از
زبان پهلوی، خصوصا پهلوی اشکانی، مناظراتی نظیر منظومه «درخت آسوریک» که مناظره میان یک بز و درخت خرماست به چشم میخورد.
قالب شعری مناظره قصیده است؛ اما مناظره گاهی در قالب
نثر آورده میشود؛ مانند بخشی از "مقامات حمیدی" که در مناظره است: «فیالمناظرة بیناللاتی و الزانی، فی مناظره السنی و الملحد.»
مبتکر فن مناظره در
شعر فارسی دری، "
اسدی طوسی" سراینده «گرشاسبنامه» و «لغت فرس» است.
مناظرات پنجگانه اسدی، عبارتند از مناظره: «عرب و عجم»، «آسمان و زمین»، «نیزه و کمان»، «شب و روز» و «مغ و
مسلمان» است، که در قالب قصیده به رشته نظم درآوده و شاعر در هر کدام گفتوگویی را بین دو طرف تخیل کرده و دلایل هر یک را بر ترجیح خود نسبت به دیگری بیان کرده است و سرانجام یکی از آن دو مجاب و مغلوب میشود و دیگری پیروز.
بعد از اسدی طوسی، نوع مناظره در آثار شاعرانی چون
نظامی گنجوی و مناظرات جالبی در
بوستان و
گلستان سعدی مثل «پروانه و شمع» یا «رایت و پرده» و مناظرههایی نیز از "
خواجوی کرمانی" مانند «نمد و بوریا» و «تیغ و قلم» به چشم میخورد.
ابیات ذیل نمونهای از مناظره مغ و مسلمان است که در آخر با ابطال عقیده مغ پایان میگیرد:
مغ آنگهی گفتا ز
قبله تو قبله من ••• به است کز زمی آتش به فضل به بسیار
خدای آتش را ساخت معجزات خلیل ••• ندا به دوست کجا گفت در نبی، یا نار...
جواب دادم و گفتم: کنون تو فضل زِِمَن ••• شنو یکایک و بر حجتم خرد بگمار
زمین چه باشد اگر زیر آتش است که او ••• فروتن است و فروتن بدان نباشد عار
زمی است از پی خلقان یکی سباط بسیط ••• میان چرخ معلق به قدرت جبار
بدید مغ که زمی به، به قبلگی ز آتش ••• بماند حجتش و عاجز آمد ز گفتار
در میان آثار منظوم متأخران هم به مناظرات زیبایی چون «چشمه و سنگ» «نی و بلوط» «بط ماده و بط نر» «ضیمران و بید» از ملک الشعرای بهار و مناظرات فراوانی از "
پروین اعتصامی" برمیخوریم. از شاعران معاصر، پروین شاعری است که با قدرت ذوق و ابتکار خاص خود مناظرات زیبا و آموزندهای را از زبان اشیا، پرندگان، عناصر
طبیعت، از قبیل سوزن و پیراهن، دیگ و تاوه، مور و مار و ... استادانه به نظم درآورده است.
مناظره ذیل با عنوان "گنج و درویش"، نمونهای است از مناظرات پروین:
به غاری تیره درویشی همی خفت ••• در آن خفتن به او گنجی چنین گفت
که من گنجم، چو خاکم پست مشمار ••• مرا زین خاکدان تیره بردار
ببر زین گوهر و زر دامنی چند ••• بخر پا تابه و پیراهنی چند
اما پاسخ درویش، پاسخ شرف و غرور بلندی روح انسانی است که نمیخواهد حتی در عین
فقر و امکان رسیدن به اشرافیت به
فساد مادیگرایی آلوده شود:
بگفت: ای دوست ما را حاصل از گنج ••• نخواهد بود به غیر از منت و رنج
چو میباید فکند این پشته از پشت ••• زر و گوهر چه یک دامن چه یک مشت
مرا افتادگی،
آزادگی داد ••• نیفتاد آن که مانند من افتاد
و مناظرهای از مولوی در غزلیات شمس:
سنبله با یاسمین گفت: سلام علیک ••• گفت علیک السلام در چمن آی ای فتان
و یا سعدی میگوید:
شبانی با پدر گفت ای خردمند ••• مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا نیک مردی کن نه چندان ••• که گردد خیره گرگ تیزدندان
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مناظره»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۰/۰۸. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آداب مناظره»، شماره۱۲۷.