پروین اعتصامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رخشنده اعتصامی (۱۲۸۵-۱۳۲۰ش)، معروف به پروین اعتصامی مشهورترین زن شاعر
قرن چهاردهم هجری شمسی در
ایران بود. پدر وی
یوسف اعتصامی، از ادیبان و نویسندگان و مترجمان
دوره قاجار بود. پروین در دوران کودکی همراه خانواده به
تهران آمد و زیرنظر پدر و در محیطی علمی و ادبی تربیت شد و به سبب رفت و آمد ادیبان و شعرای آن دوره همچون
سید نصرالله تقوی،
دهخدا و
ملک الشعراء بهار و ... به منزل ایشان با افکار نخبگان ادب عصر خود آشنا و به بلوغ فکری و فرهنگی دست یافت.
دیوان پروین تنها اثری است که منتشر شده و مجموعاً مشتمل بر ۵۶۰۶ بیت در قالب ۲۰۹
قصیده و
قطعه و
غزل و
مثنوی و ۵ قطعه کوتاه دو سه بیتی و یازده تک بیتی است.
بهار سبک شعری پروین را سبکی مستقل و مرکب از دو سبک خراسانی در قصاید و عراقی در قطعات و مناظرات میداند. شعر پروین فاخر و فخیم است و در آن از لغات و اصطلاحات عربی مهجور و یا بعضی لغات فرنگی که بر اثر تحولات اجتماعی ناشی از ترقی و تجدد در دوران او معمول بوده است، خبری نیست. پروین گاهی از اوزان و بحور نامطبوع استفاده کرده و از حیث طرز بیان مفاهیم و معانی، مخصوصاً به «مناظره» و «سؤال و جواب» توجه داشته است.
در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در
تبریز به دنیا آمد.
نام او، چنانکه در لغتنامه
دهخدا آمده است، ابتدا رخشنده بود و پروین را که تا آن تاریخ نامی مرسوم برای دختران نبود
بهعنوان تخلص شعری انتخاب کرده بود، هر چند در شناسنامه وی نیز نام پروین آمده است.
پدرش،
یوسف اعتصامی (۱۲۵۳-۱۳۱۶ ش/۱۲۹۱ـ ۱۳۵۶) ملقب به اعتصام الملک، از ادیبان و نویسندگان و مترجمان بنام عصر خود و مادرش، که اختر نام داشت
و در زندگینامههای پروین معمولاً از او یاد نمیشود، دختر میرزا عبدالحسین مقدّمالعداله از شعرای اواخر
دوره قاجار و متخلص به «شوری» بود.
پروین در کودکی همراه با پدر به
تهران آمد و در این شهر ساکن شد.
خانه پدر پروین به سبب شخصیت ادبی و علمی اعتصام الملک محل آمد و شد و محفل دوستانه اشخاصی همچون حاج
سیدنصرالله تقوی و دهخدا و
بهار بود و اعتصام الملک با تسلط بر زبانهای
عربی و فرانسه، به کتب و مجلاتی که در آن زمان از
قاهره و
دمشق و
بغداد و
قفقاز و
اروپا به
ایران میرسید، دسترسی داشت.
پروین زیرنظر پدر و در محیطی علمی و ادبی تربیت شد و به بلوغ فکری و فرهنگی دست یافت و با افکار نخبگان ادب عصر خود آشنا شد. مقدمات
فارسی و عربی را نزد پدر آموخت و در «مدرسه اناثیه امریکائی» تهران به تحصیل پرداخت و در ۱۳۰۳ش در هجده سالگی از آن مدرسه فارغ التحصیل شد و مدتی نیز در همانجا تدریس کرد.
ده سال پس از این تاریخ، یعنی در تیر ۱۳۱۳ ازدواج کرد. شوهرش که پسرعموی پدر او و افسر شهربانی بود، وی را چهار ماه پس از
عقد ازدواج به
کرمانشاه (که محل خدمت وی بود) برد، اما پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه همسر به منزل پدر بازگشت و در مرداد ۱۳۱۴ رسماً از او جدا شد.
به گفته
ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین که منبع اصلی اطلاعات مربوط به زندگی خصوصی پروین است، «این ازدواج متناسب نبود» و «اخلاق نظامی» همسر پروین «با روح لطیف و آزاد» او مغایرت داشت، علاوه بر این، پروین از محیط منزه خانه پدری، پس از ازدواج «ناگهان به خانهای وارد شد که یک دم از
مشروب و دود و دم
تریاک خالی نبود».
دیوان پروین نخستینبار در ۱۳۱۴ش به طبع رسید. در آن زمان وی شاعری معروف و شناخته شده بود و بیست سال از شروع شاعری او میگذشت و اهل فضل و ادب با اشعار او در دوره دوم مجله بهار که به همت پدر وی انتشار مییافت، آشنا بودند.
در هفتم بهمن همان سال، وزارت معارف در بیست و سومین جلسه شورای عالی معارف (که به ریاست
علیاصغر حکمت، وزیر معارف، تشکیل شده بود) به پیشنهاد اداره انطباعات آن وزارتخانه، اعطای نشان درجه سوم علمی را به پروین تصویب کرد و در ۱۳۱۵ش آن را برای پروین فرستاد.
در مرداد همان سال با سمت کتابدار دانشسرای عالی به استخدام وزارت معارف درآمد.
دیوان اشعار وی نیز از حوادث و وقایع شخصی و اجتماعی تقریباً خالی است و در آن غیر از قطعهای که در «تعزیت پدر» و شعری که برای سنگ مزار خود سروده و نیز شعر «نهال آرزو» که برای جشن فارغ التحصیلی کلاس خود در جوزای (خرداد) ۱۳۰۳ گفته است و یکی دو شعر دیگر، شعر دیگری که صراحتاً به شناخت شخص شاعر کمکی کند، وجود ندارد.
آنچه از مضامین و معانی اشعار پروین میتوان درباره خلقیات و روحیات او استنباط کرد، دلبستگی عمیق وی نسبت به پدر و
استعداد وافر و شوق فراوان او به آموختن
علم و دانش است و دیگر پاکی و
پاکدامنی و روحیه
ظلمستیزی و مخالفت با
ستم و ستمگران و حمایت و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستمدیدگان. شاید همین روحیه سبب شده تا وی دعوت
رضاشاه را برای آنکه معلم ملکه باشد نپذیرد.
شعر پروین را میتوان از حیث صورت و معنی، براساس نوع و قالب و سبک و واژگان و وزن و مضمون و نیز طرز بیان مفاهیم و معانی بررسی کرد.
دیوان پروین مجموعاً مشتمل بر ۵۶۰۶ بیت شعر در قالب ۲۰۹
قصیده و
قطعه و
غزل و
مثنوی و ۵ قطعه کوتاه دو سه بیتی و یازده تک بیتی است
و در آن جز پنج شش غزل دیده نمیشود.
وی چند سال پیش از مرگ خود، یک قسمت از اشعارش را که مطلوب طبعش نبوده سوزانده است.
شعر پروین «تعلیمی» و اخلاقی است، نه غنایی و تغزلی.
با آنکه پروین معاصر ما بوده، آگاهی ما از خصوصیات فردی و شخصیت و حوادث زندگانی او در حد شگفتآوری اندک و محدود است. راوی دست اول و مطمئن احوال شخصی او، ابوالفتح اعتصامی، شرححالی بس فشرده و مجمل از او در دیوان وی بهدست داده است.
از منابع معتبر نزدیک به تاریخِ وفات پروین میتوان از دفتر کوچکی به نام مجموعه مقالات و قطعات اشعار، که به مناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است و نخستین بار در تیر ۱۳۲۳ در تهران به چاپ رسیده، نیز یاد کرد.
از مجموع گزارشهای کسانی که پروین را از نزدیک دیده و یا با او سابقه دوستی و آشنایی داشتهاند، چنین معلوم میشود که وی زنی باوقار و متین و کمسخن و صاحب
عزت نفس و مناعت طبع بوده و
صداقت و صراحت و
تواضع و پاکی طینت و عقیده و
خوشرفتاری و پاکدامنی را همراه با گوشهگیری و بیعلاقگی به حضور در محافل و مجامع در وجود خویش جمع داشته است.
بهنظر میرسد که دولت رضاشاه از پروین چندان خشنود نبوده است، چنانکه تکریم و تقدیر بی سروصدای دولت وقت از پروین از سطح اعطای نشان درجه سوم علمی به او فراتر نرفت و پروین نیز آن نشان را که توهین به خود میدانست، به شهادت برادرش، پس فرستاد.
پس از درگذشت پروین نیز مراسم رسمی دولتی به مناسبت وفات و در بزرگداشت وی برپا نشد و مدیر کانون بانوان نیز، بهسبب برخی محظورات و ملاحظات، برای برگزاری مجلس یادبود پروین در آن کانون اقدامی نکرد.
از پاسخ محرمانه فرمانداری قم در تاریخ هجدهم فروردین ۱۳۲۰ به تلگراف رمز وزارت کشور در باب «موضوع حمل جنازه دختر اعتصام الملک» تلویحاً میتوان دانست که دستگاه امنیتی رضاشاه نسبت به او حساسیت داشته است.
در تقسیمبندی شعر به نو و کهن، پروین را باید در ردیف کهنسرایان قرارداد، هرچند در بعضی از اشعار او بهندرت ابتکاراتی برای دست یافتن به قالبهای تازه مشاهده میشود.
ملک الشعراء بهار سبک شعری پروین را سبکی مستقل میداند مرکب از دو سبک خراسانی در قصاید و عراقی در قطعات و مناظرات.
واژگان شعر پروین فاخر و فخیم است و در آن از لغات و اصطلاحات عربی مهجور و یا بعضی لغات فرنگی که بر اثر تحولات اجتماعی ناشی از ترقی و تجدد در دوران او معمول بوده است، خبری نیست.
پروین گاهی از اوزان و بحور نامطبوع استفاده کرده
و از حیث طرز بیان مفاهیم و معانی، مخصوصاً به «مناظره» و «سؤال و جواب» توجه داشته است.
در دیوان او بیش از هفتاد نمونه مناظره آمده که وی را از این حیث در میان همه شاعران فارسیزبان ممتاز ساخته است، این مناظرات نه فقط میان آدمیان و جانوران و گیاهان، بلکه میان انواع اشیا از قبیل سوزن و نخ نیز اتفاق میافتد و پروین در بیان مقاصد خود از هنر شخصیتبخشی و تخیل و تمثیل در حد اعلا استفاده کرده است. بهار
وی را احیاکننده مناظره در شعر فارسی دانسته است.
شعر پروین با وجود استواری و متانت در لفظ و معنی، روان و آسان فهم است و به قدری از تصنع و تکلف خالی است که به قول پدرش اعتصام الملک برای مبدّل کردن آن به
نثر، جابهجا کردن کلمات کافی است و نیازی به افزودن و کاستن چیزی نیست.
میتوان گفت که شعر پروین از نمونههای شعر سهلِ ممتنع است.
خصوصیت دیگر شعر او یکدستی و یکنواختی همه جانبهای است که در کل دیوان او دیده میشود و «احساسات متضاد و احوال و حوادثی که شاعر را برانگیخته، هیچ وقت طرز و سبک خاص او را از اختیارش» بیرون نیاورده است.
آنچه شعر پروین را ممتاز ساخته، مضامین و معانی مندرج در اشعار اوست.
دیوان پروین آکنده از حقایق الهی و معنوی و مفاهیم عالی انسانی و پند و اندرز و توصیه به خردمندی و نکوهش
کبر و
غرور و نخوت و
ظلم، و
نفرت از
فقر و
تبعیض و اختلاف طبقاتی و همدردی با مظلومان و بینوایان و رنجدیدگان و رنجبران است. رنگ ملایمی که از تابش نور عرفان و فلسفه به مفاهیم موردنظر شاعر افتاده، چندان تند نیست که چشم عامّه خوانندگان را بیازارد، اما در عوض به شعر او جلا بخشیده است.
روح عاطفی پروین و احساسات زنانه و مادرانه او که عمدتاً در قطعات و مناظرات تجلی یافته، با روحی عرفانی و اخلاقی که در قصاید منعکس شده، ترکیب دلپذیری به وجود آورده است.
پروین با هنرمندی و قوت فکر و صفای طبع توانسته است در عین استفاده از واژگان و مفاهیم ساده و ملموسی مانند باد و باران، مور و مار، گل و خار، دزد و قاضی، دیوانه و زنجیر، نخ و سوزن، سگ و گربه، ذره و خفاش، رفوگر و سوزن، حقایق آسمانی و عُلْوی و عرفانی را در کنار مسائل اساسی اجتماعی با زبانی فصیح و استوار و همهکس فهم بیان کند.
شعر پروین نه مطلقاً آسمانی و نه مطلقاً زمینی است، بلکه شعری است که میخواهد حضور
آسمان را در
زمین و عروج اهل زمین را به آسمان ممکن سازد.
حساسیت او به سرنوشت ستمدیدگان و
خشم و نفرت او نسبت به زورمندان و زراندوزان، به شعر او معنای اجتماعی و سیاسی خاصی میبخشد که میتوان گفت تطبیق آن با اوضاع و احوال زمانه خوشایند حکومت وقت نبوده است.
تعداد اشعاری که پروین در آنها سختترین انتقادها را بر شاهان وارد میکند و از ظلم و ستم اغنیا و قدرتمندان و درد و رنج محرومان یاد میکند، بهاندازهای زیاد است که مایه حیرت میشود.
پروین در «صاعقه ما ستم اغنیاست» به تقبیح ظلم میپردازد، در شعر «ای رنجبر» زحمتکشان را به انقلاب در برابر ظالمان فرا میخواند، در شعر «تیره بخت» فقر را به تصویر میکشد و در شعر «شکایت پیرزن» مشروعیت سیاسی دولت را مورد شک و تردید قرار میدهد.
رنگ سیاسی شعر پروین بهاندازهای محسوس است که بعضی از منتقدان، شعر او را شعر «سیاست و اخلاق» نامیده و گفتهاند که «سلاست کلام شاعرانه و صلابت پیام سیاسی و مهابت خلل ناپذیر اخلاق» در شعر او جمع شده است.
شجاعت و آزادمنشی پروین وقتی قابل درک است که به یادآوریم این اشعار در چه محیطی سروده شده و حکومت ارعاب و خفقان و فشار و استبداد رضاشاه با شاعران آزادیخواه چه رفتاری داشته است.
وصف شعر پروین صرفاً با ذکر «آنچه در دیوان او هست» کامل نمیشود، بلکه باید به آنچه در شعر او نیست نیز اشاره شود.
در شعر پروین که سرشار از مهربانی و محبت است از عشق به معنای متعارف آن، که خمیرمایه شعر غنایی و تغزلی فارسی و ابزار کار بسیاری از شاعران عارف ماست، خبری نیست و به گفته بهار
«دورباشِ عصمت و عفاف» به او رخصت نداده است که به این موضوع بپردازد.
دیوان پروین از حیث وصف بیواسطه طبیعت نیز ضعیف است و وصف طبیعت در آن بهصورتی غیرمستقیم و در لابلای اشعار دیگر آمده است. همچنین شعر او از شر و شور جوانی و اشارات و کنایات گناه آلود خالی است و هزل و کلمات و تعبیرات رکیک نیز در آن دیده نمیشود، هرچند که پروین در برخی از اشعار برای بیان مقصود خود از ریشخند استفاده کرده است.
احوال شخصی و ماجراهای روزمره زندگی فردی یا حوادث سیاسی و اجتماعی زمانه نیز در شعر او تقریباً انعکاسی ندارد و تعداد اشعاری که بهنوعی به شخص او یا به زمانه او ربط مستقیم پیدا میکند از شمار انگشتان یک دست تجاوز نمیکند، از آن جمله است شعر «زن در ایران» که در اسفند ۱۳۱۴ به مناسبت
رفع حجاب سروده است. با آنکه در ابیات اولیه اشاره به مظالم و محدودیتهایی دارد که در آن روزگار برای زنان وجود داشته، چون عمدتاً شامل
نصیحت به
زنان است که در بند ظاهر و زینت و لباس نباشند و
سادهزیستی و
تقوا و دانشدوستی را پیشه کنند، با حال و هوای حاکم بر اوضاع و احوال زنان متجدد آن روز انطباق کامل ندارد.
با اینحال این شعر تنها شعر دیوان پروین است که در آن یکی از کارهای رضاشاه مورد تایید پروین قرار گرفته و بهسبب تایید کشف حجاب و مذمّت
چادر موجب ناخشنودی متدینان شده است.
به یک معنی میتوان گفت که پروین معاصر زمانه و پدیده عصر خود نیست و ذهن و زبان او با ذهن و زبان شاعران و نویسندگان معاصرش فرق و فاصله بسیار دارد، در شعر او مفاهیمی از قبیل وطن و
آزادی و تجدد و
استقلال و
استعمار، که درون مایه دیوان شاعران معاصرش از قبیل
ادیبالممالک فراهانی و بهار و
دهخدا و عارف و
عشقی است، خبری نیست. همچنین، مضامین کهنه شعر کلاسیک ایران که شاعران سنّتی زمان پروین بهعبث تکرار میکردند در شعر او حضور ندارد.
همین خصوصیات حیرت بسیاری را برانگیخته است تا بدانجا که او و شعر او را «معمّا» دانستهاند
و بعضی نیز تا بدانجا پیش رفتهاند که اشعار او را متعلق به خود او ندانسته و به شاعرانی مانند دهخدا نسبت دادهاند و یا متعلق به رونق علیشاه (متوفی ۱۲۲۵) دانستهاند
و یا به شاعری منسوب کردهاند که از وی، بدون ذکر نام، تحت عنوان «بزرگترین شاعر متصوف ایران» یاد کرده و در یک بیانیه سیاسی بهار را به سبب غفلت از این امر به باد
ناسزا گرفتهاند، که البته دوستان بهار نیز عکسالعمل نشان دادهاند و بهار خود نیز اینگونه اتهامات و ادعاها را از جانب طرفداران
سید ضیاءالدین طباطبائی و از «ترهّات و دروغهای دلالان استعمار» دانسته است.
در کنار اینگونه اظهارنظرهای سخیف، که هیچگاه از سوی اهل علم و ادب جدی تلقی نشده و به آن پاسخ مستدل داده شده است
اظهارنظرهای درست و عالمانه درباره تاثیر اشعار شاعران قدیم بر شعر پروین و یا اقتباس پروین از مضامین مندرج در آثار نویسندگان بسیار است.
بهار
که مقدمهاش بر دیوان پروین الهام بخش منتقدان دیگر شده، از تاثیر
ناصرخسرو و
سنائی و حتی
حافظ و
سعدی بر پروین یاد کرده و دیگران نیز گهگاه شباهت مضمونی آشکاری میان بعضی از اشعار پروین با شعر قدما مشاهده کردهاند و فی المثل قطعه «اشک یتیم» او را با قطعه «آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی» از
انوری یا مثنوی «لطف حق» را با ابیاتی از
مثنوی مولانا هم مضمون دانستهاند.
مجله بهار نیز که به مدیریت اعتصام الملک منتشر میشد، مقالاتی داشت که پروین مضمون آنها را در اشعار خود، با دخل و تصرفی استادانه، تکرار میکرد.
شعر «یاد یاران» پروین اقتباسی از یک قطعه معروف شاعر انگلیسی، هوراشیو اسمیث (۱۷۷۹ـ۱۸۴۰ میلادی) است که اصل آن را اعتصامالملک، ظاهراً از ترجمه فرانسوی، در سال دوم مجله به فارسی ترجمه و نشر کرده بود.
همچنین، نشان دادهاند که شعر طولانی «جولای خدا» با اقتباس از مقاله «عزم و نشاط عنکبوت» پدید آمده است، مقالهای که اصل آن از نویسندهای آمریکایی به نام آرتور بریزبان بوده و به ترجمه اعتصام الملک در مجله بهار منتشر شده است
بر این اساس، تاکید شده که یکی از ضروریات شناخت پروین اعتصامی تحلیل تطبیق برخی از اشعار او با برخی از مقالات مجله بهار است.
پروین در دو سه دهه اولِ پس از درگذشتش چندان مورد علاقه و توجه روشنفکران و نوپردازان نبود.
در یک کلام میتوان گفت که پروین واجد خصوصیات الگوی مورد نظر شاعران روشنفکر این دوران از یک زن شاعر نبود و او در دوران حیات خود از سوی
رضاشاه و حکومت او و در دوران بلافاصله پس از مرگ خود، از سوی نوپردازان و روشنفکران مورد بیمهری قرار گرفت.
بهرغم کماعتنایی برخی از روشنفکران و نوپردازان، استادان مسلم ادب فارسی، چه آنها که با پروین معاصر بوده و چه آنان که پس از وی آمدهاند، همگان پروین را شاعری بزرگ و از درجه اول دانستهاند.
از استادان متقدم،
حاج سید نصرالله تقوی گواهی داده است که پروین «از خردسالگی بدون خستگی» در جلسات اهل فضل و ادب که در منزل پدرش تشکیل میشد حضور مییافت و «با عطش خارج از حوصله کودکان» به گفتار آنان گوش میداد و «اولین شعرش را در هفت سالگی ساخت...
قطعهای از اشعاری که اعتصام الملک از زبان فرانسه ترجمه کرده بود، پروین آن را به شیوه انوری در زبان فارسی به شعر درآورد».
بهار
به تمام معنی او را ستوده و ادعا کرده است که «شاعری از جنس
زن که دارای این قریحه و
استعداد باشد و با این توانایی و طی مقدمات تتبع و تحقیق، اشعاری چنین نغز و نیکو بسراید، از نوادر محسوب و جای بسی تعجب و شایسته هزاران تحسین و تمجید است».
وی سپس مثالهایی از شعر پروین نام برده (لطف حق، کعبه دل، گوهر اشک، روح آزاد، دیده و دل، دریای نور، ذره، جولای خدا و...) و هریک را «برهان آشکار بلاغت و سخندانی او» و برای آنکه وی را «در بارگاه شعر و ادبیات حقیقی جایگاهی عالی و ارجمند بخشد» کافی دانسته است.
قزوینی
او را «ملکة النساء الشواعر» خوانده که «به سرودن چنین اشعاری در درجه اول از فصاحت و سلاست و متانت که لفظاً و فکراً با بهترین قصاید اساتید و مخصوصاً
ناصرخسرو دم برابری میزند، موفق گشته است».
شهریار نیز در دو شعر جداگانه او را ستوده است.
سعید نفیسی،
عبدالحسین زرینکوب و
محمدعلی اسلامی ندوشن نیز همه او را شاعری ارجمند و بلند مرتبه دانستهاند.
در بیست سال اخیر، شعر پروین بیش از گذشته محل اعتنا و ارزیابی و تحلیل واقع شده و نویسندگانی بر پایه اسلوبهای نقد جدید، اندیشه و سبک او را نقد کردهاند
و برخی دیگر در مقالاتی مفصل و عالمانه اندیشه و سبک او را با توجه به اوضاع و احوال تاریخی و اجتماعی زمانه او ارزیابی کردهاند و او را بهدرستی شاعری با ایمان و نجیب و مبلّغ حرمت و عزت انسانی دانستهاند.
بعضی نیز خواستهاند با استفاده از
روانشناسی، شخصیت و منش پروین را تحت تاثیر دلبستگی شدید وی به پدرش تفسیر و توجیه کنند و آنچه را که دیگران عموماً تکیهگاه و نقطه قوت شخصیت پروین دانستهاند نقطه ضعف او معرفی کنند.
اکنون با آنکه هنوز حتی یک
قرن از ولادت پروین نگذشته، وی شهرت و جایگاهی والا در عالم شعر فارسی پیدا کرده است. در
ایران، قبل از پروین مردم چنین نامی را برای فرزندان خود انتخاب نمیکردند و حتی در اوایل ظهور پروین عدهای تصور میکردند پروین نام یک مرد است.
با اینحال، امروزه این نام از چنان پذیرش و اعتباری برخودار است که در میان نامهای زنان معاصر ایران، از حیث فراوانی، در ردیف پنجم قرار دارد.
شعر پروین در همه دورههای تحصیلی جای خود را در کتابهای درسی تثبیت کرده و تعدادی از ابیات او به صورت مَثل سائر درآمده و نویسندگان و گویندگان و حتی روحانیان و خطبای مذهبی در بیان مقاصد خود از اشعار او استفاده میکنند.
تعداد مدرسهها و گذرگاههایی که در سراسر ایران به نام او نامگذاری شده، از شمار بیرون است و در سالهای اخیر از دیوان او هرساله چندین چاپ به بازار نشر روانه میشود و با استقبال خوانندگان روبرو میگردد. این همه نشانه آن است که ستاره اقبال پروین، که در حیات او درخششی در خور قدر وی نداشت، پس از وی روی در بلندی و درخشندگی دارد.
پروین در سوم فروردین ۱۳۲۰، در آستانه سی و پنج سالگی، بیمار شد و در پانزدهم همان ماه (شب شنبه شانزدهم)، احتمالاً به مرض حصبه، درگذشت و در
حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) در
قم در مقبره خانوادگی در کنار پدر به خاک سپرده شد.
دوستان و علاقهمندان پروین به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت او در فروردین ۱۳۲۱، که سلطه رضاشاه بر کشور پایان یافته بود، مجلس یادبودی برای وی برپا کردند، و با سرودن اشعار نسبت به سکوت و بیمهری دوران
استبداد در حق پروین واکنش نشان دادند. از جمله اشعاری که در نخستین سالگرد درگذشت پروین سروده شد، شعری بود به زبان عربی از عالم و شاعر نجفی ایرانیتبار،
سید محمد جمال هاشمی (متوفی ۱۳۹۷)، که آن را در مجلة الثقافه
مصر منتشر کرد. این شعر در شعراء الغریّ
و نیز در مجموعه مقالات
همراه با ترجمه آمده و حاکی از شهرت پروین در همان زمان حیاتش در خارج از مرزهای ایران است.
(۱) آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، : از نیما تا روزگار ما، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲) آیتی، عبدالحسین، کتاب کشف الحیل، تهران ۱۳۲۶ش.
(۳) م اسحاق، «پروین اعتصامی»، در ادبیات نوین ایران: از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، ترجمه و تدوین یعقوب آژند، تهران ۱۳۶۳ش.
(۴) اسلامی ندوشن، محمدعلی، نوشتههای بی سرنوشت: «پروین اعتصامی»، تهران ۱۳۷۶ش.
(۵) اعتصامی، ابوالفتح، «پاسخ به مقالات مجلّه روشنفکر راجع به پروین اعتصامی»، در مجموعه مقالات و قطعات اشعار که بمناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است، تهران ۱۳۵۳ش.
(۶) اعتصامی، ابوالفتح، «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی»، در مجموعه مقالات.
(۷) اعتصامی، پروین، دیوان قصائد و مثنویات و تمثیلات و مقطّعات خانم پروین اعتصامی، تهران ۱۳۳۳ش.
(۸) اعتصامی، یوسف، «یادداشتهای پدرِ شاعر»، در مجموعه مقالات.
(۹) بهار، محمدتقی، بهار و ادب فارسی، چاپ محمد گلبن، تهران ۱۳۵۱ش.
(۱۰) بهنیا، عبدالکریم، پژوهشی در نامهای ایرانیان معاصر، اهواز ۱۳۶۳ش.
(۱۱) پروین گنابادی، محمد، «پروین گنابادی: خادم زبان و ادب فارسی» (مصاحبه)، کتاب امروز (بهار ۱۳۵۲).
(۱۲) چاوش اکبری، رحیم، حکیم بانوی شعر فارسی: زندگی و شعر پروین اعتصامی، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۳) خاقانی، علی، شعراءالغریّ، نجف ۱۳۷۳/۱۹۵۴، چاپ افست قم ۱۴۰۸.
(۱۴) داوران، فرشته، «شعر ' غیرشخصی، پروین اعتصامی»، مجله ایران شناسی، سال ۱، ش ۲ (تابستان ۱۳۶۸).
(۱۵) دباشی، حمید، «شعر، سیاست و اخلاق: ارمغان پروین اعتصامی به شعر معاصر فارسی»، مجله ایران شناسی.
(۱۶) دبیر سیاقی، محمد، «پروین اعتصامی و کتاب تهمتِ شاعری بر ما مپسند»، کلک، ش ۸۵-۸۸ (فروردین ـ تیر۱۳۷۶).
(۱۷) درودیان، ولیالله، درجستجوی سرچشمههای الهام شاعران و دو مقاله دیگر، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۸) دولت آبادی، صدیقه، «نامه کانون بانوان»، در مجموعه مقالات.
(۱۹) دهخدا، علیاکبر، لغت نامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ش.
(۲۰) دیهیم، محمد، مجموعه گلها، یا، تذکره بانوان شاعره ایران: از پروین اعتصامی تا امروز، تبریز ۱۳۷۲ش.
(۲۱) زرینکوب، عبدالحسین، با کاروان حُلّه: مجموعه نقد ادبی، تهران ۱۳۷۰ش.
(۲۲) شهریار، محمدحسین، دیوان، تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۳) عبرت نائینی، محمدعلی، تذکره مدینه الادب، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶ش.
(۲۴) قانون پرور، محمدرضا، «دنیای آرمانی پروین اعتصامی»، مجله ایران شناسی.
(۲۵) قزوینی، محمد، مقالات علاّمه قزوینی، گردآورنده عبدالکریم جربزه دار، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۶ش.
(۲۶) کریمی حکاک، احمد، «پروین اعتصامی، شاعری نوآور: تحلیلی از شعر جولای خدا»، مجله ایران شناسی.
(۲۷) کزازی، جلالالدین، «پروین و دهخدا»، در یادمان پروین: بمناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت پروین اعتصامی، گردآورنده محمود طباطبایی اردکانی، تهران ۱۳۷۶ش.
(۲۸) گرکانی، فضلالله، تهمت شاعری: تحقیقی در احوال و پژوهشی در دیوان اشعار پروین اعتصامی، تهران ۱۳۵۶ش.
(۲۹) متینی، جلال، «چند کلمه درباره پروین اعتصامی»، مجله ایران شناسی.
(۳۰) مجموعه مقالات و قطعات اشعار که بمناسبت درگذشت و اولین سال وفات خانم پروین اعتصامی نوشته و سروده شده است، تهران ۱۳۵۳ش.
(۳۱) مهکامه محصّص، سرور، «مقاله و قطعه خانم مُحصّص»، در مجموعه مقالات.
(۳۲) مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی ع از دیدگاه فلسفه تاریخ، تهران ۱۳۶۷ش.
(۳۳) مؤید، حشمت، «جایگاه پروین اعتصامی در شعر فارسی»، مجله ایران شناسی، تهران ۱۳۶۷ش.
(۳۴) نفیسی، سعید، «پروین اعتصامی»، پیام نو، سال ۱، ش ۲ (شهریور ۱۳۲۳).
(۳۵) یوسفی، غلامحسین، چشمه روشن: دیداری با شاعران، تهران ۱۳۶۹ ش.
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پروین اعتصامی»، شماره۲۷۳۵.