• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ممات (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ممات: (وَ مَمَاتِي لِلّهِ)
ممات: به معناى «مردن» يا «زمان مردن» است.
چنان‌كه در آیه ۷۵ سوره اسراء خطاب به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مى‌خوانيم:
(إِذاً لَأَذَقْنٰاكَ ضِعْفَ اَلْحَيٰاةِ وَ ضِعْفَ اَلْمَمٰاتِ‌...)
«و در آن صورت (كه به بت‌پرستان توجه مى‌كردى) به تو جزاى اين عمل را مى‌چشانيديم و عذاب تو را در دنیا و آخرت (بعد از مرگ) مضاعف مى‌گردانيديم...»
اين واژه جمعا سه‌بار در قرآن مجید آمده است، دو بار در آيات مورد بحث و يک‌بار در آيه ۲۱ سوره جاثیه آمده است.



به مواردی از کاربرد ممات در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - ممات (آیه ۱۶۲ سوره انعام)

(قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)
(بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من، همه براى خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.)

۱.۱.۱ - ممات در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه نسک به معناى مطلق عبادت است و ليكن بيشتر در ذبح و يا قربانيى كه به منظور تقرب به درگاه خدای سبحان ذبح مى‌شود استعمال شده است.
در اين آيه شريفه خدای تعالی براى بار دوم رسول گرامى خود را دستور مى‌دهد كه به مردم بگويد: او خودش به آنچه كه خداوند به سوى آن هدايتش كرده عمل مى‌كند. و منظور از اين اعلام اين است كه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از تهمت دورتر شده و مردم بهتر دين او را تلقى به قبول كنند، چون يكى از نشانههاى راستگویی اين است كه گوينده به گفته‌هاى خود عمل نموده و گفتارش با كردارش مطابقت داشته باشد، لذا مى‌فرمايد: به مردم بگو كه من نماز و تمامى عبادات، زندگيم و جميع شؤون آن از قبيل اعمال، اوصاف، فعل‌ها و ترک‌ها كه‌ مربوط به من است و همچنين مرگم را با هر چه كه از امور آن مربوط به من است- و آن امور پس از مرگ است كه از زندگى دنيا سرچشمه مى‌گيرد چنان كه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرموده: آن چنان كه زندگى مى‌كنيد خواهيد مرد - همه را براى خدا قرار دادم، بدون اينكه كسى را در آن‌ها شريک او بدانم. و خلاصه من در جميع شؤون حیات و مماتم بنده‌اى هستم تنها براى خدا و روى خود را تنها متوجه او نمودم. چيزى را قصد نمى‌كنم و از چيزى روى‌گردان نيستم مگر براى او، در مسير زندگيم قدمى برنمى‌دارم و به سوى مرگ قدم نمى‌گذارم مگر براى او، چون او پروردگار همه عالميان و مالک همه و مدبر همه است.
من به اين نحو از عبوديت مامور شده‌ام، اولين كسى كه تسلیم خواسته او شود و آن عبوديت به تمام معنا را از هر باب و هر جهتى كه او خواسته قبول نمايد، خودم هستم.
از اين‌جا معلوم مى‌شود كه منظور از جمله‌ (إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ) اين است كه آن جناب اخلاص بندگى خود را در نماز و عبادات ديگر و زندگى و مرگ اظهار كند و يا اين است كه در همه اين چهار چيز انشا (عقد قلب) نمايد نه اينكه دو امر اولى را با اخلاص بجاى آورد و در دو امر اخير اعتقاد كند كه دست خدا است.


۱.۲ - ممات (آیه ۷۵ سوره اسراء)

(إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ‌ الْمَماتِ‌)
(اگر چنين مى‌كردى، ما دو برابر مجازات مشرکان در زندگى دنيا و دو برابر مجازات آن‌ها را بعد از مرگ، به تو مى‌چشانديم.)

۱.۱.۱ - ممات در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: سياق آيه تهديد است و مراد از ضعف حيات و ممات مضاعف و دو چندان شدن عذاب زندگى و مرگ است و معنا اين است كه اگر نزديک شوى به اين‌كه به سوى آنان متمايل‌ گردى هر چند تمايل مختصرى باشد ما عذاب دو چندان زندگى كه مجرمين را با آن شكنجه مى‌دهيم و عذاب دو چندان مرگ را كه در عالم ديگر با آن شكنجه‌شان مى‌دهيم به تو خواهيم چشانيد.


۱.۳ - ممات (آیه ۲۱ سوره جاثيه)

(أًمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْيَاهُم وَ مَمَاتُهُمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ)
(آيا كسانى كه مرتكب بدی‌ها و گناهان شدند چنين پنداشتند كه ما آن‌ها را همچون كسانى قرار مى‌دهيم كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند كه حيات و مرگشان با آن‌ها يكسان باشد؟! چه بد داورى مى‌كنند!)

۱.۱.۱ - ممات در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در مجمع البيان مى‌گويد: كلمه اجتراح به معناى اكتساب است. مى‌گويند جرح يعنى كسب كرد و اجترح يعنى اكتساب كرد. و اصل اين لغت جراح است زيرا جراح و اجتراح اثر مشابه دارند آن گاه مى‌گويد: و كلمه سيئة به معناى عمل زشتى است كه صاحبش را به خاطر استحقاق مذمت ناراحت مى‌كند.
كلمه جعل به معناى قرار دادن چيزى است به صورتى معين. جمله‌ (كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) در محل مفعول دوم است براى جعل و تقدير كلام كائنين كالذين آمنوا ... است.
زمخشری در کشاف به طور جزم گفته: كاف در كلمه كالذين اسم است و معنايش‌ مثل الذين است و همين كاف مفعول دوم است براى جمله نجعلهم و كلمه سواء بدل است از مثل‌.
كلمه سواء بنابر قرائتى كه معمول و رائج است مصدرى است به معناى اسم فاعل و معنايش مستويا و يا متساويا است. كلمه محياهم مصدر ميمى است و خود فاعل سواء است و ضمير هم در آن به مجموع اجتراح كنندگان و مؤمنان بر مى‌گردد. همچنين كلمه مماتهم كه عطف بدان شده، حال محياهم را دارد.
سياق آيه شريفه سياق انكار است و كلمه أم در آن منقطعه است و معنايش اين است: بلكه آيا كسانى كه گناه مرتكب مى‌شوند و جرم اكتساب مى‌كنند، پنداشته‌اند كه ما آنان را مانند كسانى قرار مى‌دهيم كه ايمان آورده و عمل‌هاى صالح مى‌كنند؟ در حالى كه زندگى و مرگشان متساويست يعنى در حالى كه حيات اينان مانند حيات آنان و موت اينان مانند موت آنان است؟ در نتيجه ايمان آنان و متشرع بودنشان لغو و بى اثر است؟ نه در حيات اثر دارد و نه در ممات؟ بود و نبودشان يكسان است.

۱. انعام/سوره۶، آیه۱۶۲.    
۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۵.    
۳. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۷۸۱.    
۵. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۲، ص۲۲۱.    
۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۵.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۶، ص۶۱.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۲، ص۲۱۱.    
۹. انعام/سوره۶، آیه۱۶۲.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۵۰.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۵۴۳.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۹۴.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۳۵.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۰۴.    
۱۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۵.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۸۹.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۲۳۸.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان ج۱۳، ص۱۷۳.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۸۶.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۲۷۸.    
۲۱. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۱.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۰۰.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۲۵۹.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۷۰.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۵۸.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۷.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ممات»، ج۴، ص۳۶۰.






جعبه ابزار