ملاکهای کلی اخلاق اجتماعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برای ارزیابی فعالیتهای اجتماعی، باید اصولی را در نظر بگیریم که مبتنی بر بینش عقلانی و توجه
به واقعیاتی باشد که در زندگی اجتماعی وجود دارد؛ این اصول عبارتند از:
عدل و قسط،
احسان، تقدم مصالح معنوی بر منافع مادی.
عقل، زندگی اجتماعی را فقط وسیلهای برای آن که فرد
به کمال خویش دست یابد، نمیداند، بلکه آن را مقدمهای برای تکامل همه افراد میداند. مقتضای
حکم عقل آن است که هر فردی
به اندازهای که در زندگی اجتماعی و تحصیل مصالح جامعه مؤثر است،
به همان اندازه هم از نتایج کار و نتایج زندگی اجتماعی بهرهمند میشود. و این همان اصل
عدل است. حقیقت
عدل و قسط آن است که افراد
به اندازهای که بار دیگران را بر دوش میکشند، باری بر دوش دیگران بگذارند. در
قرآن کریم عدل و قسط گاهی
به طور
مطلق مطرح شده (
به طور عام
دعوت به عدالتورزی شده است) و گاهی در موارد خاص بر
عدالت تاکید شده است. برخی از
آیات دسته نخست عبارتند از:
«اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا
بالعدل؛
و چون میان مردم داوری میکنید،
به عدالت داوری کنید»، «و لا یجرمنکم شنئان قوم علی ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی؛
البته نباید دشمنی گروهی، شما را بر آن دارد که
عدالت نکنید.
عدالت کنید که آن
به تقوا نزدیکتر است»، از جمله آیات مربوط
به دسته دوم آیه سوم از
سوره نساء است که درباره رعایت
عدالت میان همسران است،
و نیز آیه ۲۸۲ از
سوره بقره.
در جوامع
به طور طبیعی افرادی وجود دارند که دچار محرومیتهایی میشوند؛ مانند کسانی که از بدو تولد نقص عضو دارند، یا آنانی که بهره هوشی و یا جسمانی پایینتر از حد نصاب دارند. نیازهای چنین افرادی غالبا بیش از خدماتی است که میتوانند داشته باشند و در این جا است که لزوم رعایت اصل احسان در روابط اجتماعی و کافی نبودن اصل
عدل روشن میشود. اصل احسان برای جبران کمبودهایی است که در هر جامعهای پدید میآید: «ان الله یامر
بالعدل و الاحسان؛
قطعا
خداوند به عدل و احسان فرمان میدهد».
هر چند عقبماندگی مادی ممکن است زمینه ضعف معنوی را فراهم آورد و از آن سو،
رشد و توسعه مادی بستر مناسبی را برای تکامل معنوی جامعه فراهم آورد، اما این وضعیت نیز قابل انکار نیست که گاهی میان این دو تزاحم واقع میشود. در چنین هنگامههایی باید مصالح معنوی را بر منافع مادی مقدم داشت؛ زیرا در بینش اسلامی منافع مادی، وسیلهای برای تحقق مصالح معنوی، و
دنیا مقدمهای برای
آخرت است.
تاکید
قرآن کریم بر
تبری از
کفار بر همین اصل مبتنی است. (
استاد مطهری در اینباره مینویسد:
قرآن کریم،
مسلمانان را از این که دوستی و سرپرستی غیر مسلمانان را بپذیرند سخت بر حذر داشته است، نه از باب این که دوست داشتن انسانهای دیگر را بد بداند و طرفدار
بغض مسلم نسبت
به غیر مسلم در هر حال و مخالف نیکی با آنها باشد... ولی یک مطلب هست و آن این که مسلمانان نباید از
دشمن غافل شوند. دیگران در
باطن جور دیگری درباره آنان فکر میکنند. تظاهر دشمن
به دوستی با مسلمانان آنان را غافل نکند و موجب نگردد که آنان دشمن را دوست پندارند و
به او اطمینان کنند... در
اسلام حب و بغض هست اما حب و بغض عقلی و منطقی نه احساسی و بیقاعده و ضابطه دوستی و دشمنی که صرفا از احساس برخیزد منطق ندارد، احساسی است کور و کر که بر درون انسانی مسلط میگردد و او را هر طرف که بخواهد میکشد، اما حب و بغض عقلی ناشی از یک نوع درک، و در حقیقت ناشی از
علاقه به سرنوشت انسان دیگری است که مورد علاقه واقع شده است... اسلام در مورد یک جامعه فاسد و اصلاح نشده که در آن
کفر و نادانی
حکومت میکند، از طرفی دستور
جهاد میدهد تا
ریشه فساد را بر کند: و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة؛ آنان را بکشید تا فتنه از میان برود.
و از طرف دیگر دستور احتیاط و اجتناب میدهد که مردم روی دلشان را
به روی آنان باز نکنند تا جامعه و بشریت سالم بماند و این با بشردوستی کوچکترین منافاتی ندارد و طبیعت انسان
دزد است و ضبط و گیرندگی از جمله خواص انسانی است و چه بسا ناخودآگاه افکار و اندیشههای دیگران را در لوح خویش ثبت کند.)
بنابراین، اگر رابطه اقتصادی با جامعهای موجب گردد که
استقلال و
عزت و عظمت مسلمانان در خطر افتد، آن رابطه باید قطع شود: «لا یتخذ المؤمنون الکافرین اؤلیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شیء الا ان تتقوا منهم تقاة؛
مؤمنان نباید کافران را
به جای مؤمنان
دوست بگیرند؛ و هر که چنین کند بهرهای از دوستی خدا ندارد؛ مگر این که از آنان
به نوعی
تقیه کند». (همچنین آیاتی دیگر مانند
آیه ۱۳۹ و ۱۴۴
سوره نساء،
؛
؛ آیه ۱۰۵
سوره مائده،
؛ و آیه ۲۳۰
سوره توبه.
)
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ملاکهای کلی اخلاق اجتماعی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۸/۱۴.