• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مفهوم تابعین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تابِعین، عنوانی برای نسلی از عالمان دینی که به درک پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- نایل نشده، اما اصحاب آن حضرت را درک کرده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی تابعین
۲ - مفهوم تابعین
       ۲.۱ - پیشینه در قرآن
              ۲.۱.۱ - نحوه استدلال به آیه
              ۲.۱.۲ - قرائت دیگر از این آیه
       ۲.۲ - پیشینه در حدیث
۳ - مفهوم تابعین در سدۀ نخست هجری
       ۳.۱ - گروه سه و چهار در طبقه‌بندی مسلمانان
       ۳.۲ - گروه‌بندیهای پس از وفات پیامبر
       ۳.۳ - رواج تعبیر تابعین دردهه سه قمری
       ۳.۴ - تابعین کسانی که صحبت پیامبررا درک نکردند
       ۳.۵ - تابعین در دوران بعد از عصر نبوی
       ۳.۶ - تغییر کار برد اصطلاح تابعین
              ۳.۶.۱ - مهم‌ترین گزارشها
              ۳.۶.۲ - اصطلاح تابعین در دعای امام سجاد
۴ - مفهوم تابعین در عصر تدوین
       ۴.۱ - سفیان ثوری از انصار
       ۴.۲ - برهه‌ مهم در تحول معنایی تابعین
              ۴.۲.۱ - نظر شاگردان ابن مبارک
       ۴.۳ - تألیف نخستین مجموعه‌های طبقات و رجال
       ۴.۴ - تابعین طبقه کلان
              ۴.۴.۱ - نظر ابن‌سعد
              ۴.۴.۲ - نظر بخاری
              ۴.۴.۳ - نظر ابراهیم حربی
              ۴.۴.۴ - علت اختلاف
       ۴.۵ - پیدایی جریانهای جدید میان اصحاب حدیث
۵ - کاربرد اصطلاحی تابعین
       ۵.۱ - چند مسئله
       ۵.۲ - نظر حاکم نیشابوری و خطیب بغدادی
       ۵.۳ - بسط مبحث روایت معنعن
       ۵.۴ - غلبه دیدگاه بسط‌گرا
       ۵.۵ - تفکیک تابعین به ۴ طبقه از سوی ابن‌سعد
       ۵.۶ - تفکیک تابعین به ۱۵ طبقه
       ۵.۷ - مهتران و کهتران تابعین
       ۵.۸ - اوساط تابعین
       ۵.۹ - مخضرم نام گروه دیگر تابعین
۶ - فهرست منابع
۷ - پانویس
۸ - منبع


این اصطلاح در حوزه‌های مختلف از علوم اسلامی، از حدیث و تاریخ گرفته تا فقه و تفسیر اهمیت داشته، و بیانگر مرحله‌ای از انتقال و نیز سامان‌دهی علوم اسلامی است.
تعبیر تابعین خاستگاه قرآنی دارد، اما مفهوم آن در فرایندی تاریخی شکل گرفته است.
در این فرایند، گروهی از مسلمانان نخستین که در قرآن کریم «تابعین به احسان» خوانده شده، و مورد ستایش قرار گرفته‌اند، نسل پس از صحابه دانسته شده، و نزد مسلمانان به این تعبیر شهرت یافته‌اند.
تعبیر قرآنی تابعین، نخست زمینه‌ساز شکل‌گیری صفت منسوب «تابعی» (منسوب به تابعین) شده، و سپس تعبیر تابعین با تسامح ، به عنوان جمع تابعی شناخته شده است.
تنها در برخی کتب شرح مصطلحات اشاره شده که افزون بر تابعی، تابع نیز به عنوان مفرد تابعین شناخته بوده است.
[۱] یحیی نووی، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، ج۱، ص۴۴، بیروت، ۱۹۹۶م.
[۲] محمد ابن جماعه‌، المنهل‌ الروی، ج۱، ص۱۱۴، به‌ کوشش‌ محیی‌الدین‌ عبدالرحمان‌ رمضان‌، دمشق‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.





۲.۱ - پیشینه در قرآن

تنها آیۀ قرآنی که ناظر به جایگاه تابعین دانسته شده، آیه ۱۰۰ از سوره توبه است.
عموم مفسران بر این نکته متفق‌اند که عبارت «...وَ الَّذینَ اتَّبَعوهُمْ بِاِحْسانٍ...» پس از نام بردن از مهاجرین و انصار ، ناظر به نسلی پس از صحابه است که راه آنان را دنبال کرده‌اند.
البته برداشتی فارغ از سنت تفسیری، می‌تواند کاملاً متفاوت باشد.

۲.۱.۱ - نحوه استدلال به آیه

با تکیه بر ظاهر آیه، می‌توان گفت که «وَ الَّذینَ اتَّبَعوهُمْ...»، یاد شده پس از «وَ السّابِقونَ اَلْاَوَّلونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْاَنْصارِ»، اشاره به کسانی باشد که در زمانی دیرتر از سابقین (از مهاجر و انصار ) ایمان آورده‌اند و از آن‌جا که به نیکویی پای جای پای آنان نهاده‌اند، رضای الهی ، همچون سابقان شامل آنان نیز شده است.
در واقع، با قرائت غیر مبتنی بر سنت تفسیری ، مقصود از «وَ‌الَّذینَ اتَّبَعوهُمْ» در این آیه ، متأخران از صحابه است.
با توجه به تعبیر «رَضِیَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضوا عَنْهُ»، و با توجه به این‌که در تمام کاربردهای قرآنی، این رضای دوسویه مبتنی بر امری سابق است، دور از اسلوب قرآنی است که «و الَّذینَ اتَّبَعوهُمْ» ناظر به آیندگان باشد.
اگرچه در منابع کهن به ندرت، به این نکته تأکید شده است.
[۳] علی ابوالقاسم کوفی، الاستغاثة، ج۱، ص۸۶، نجف، ۱۳۶۸ق.
[۴] عبدالرحمان ثعالبی، الجواهر الحسان، ج۳، ص۲۰۸، بیروت، مؤسسة الاعلمی.

حتی در صورتی که چنین بازگشتی به آینده پذیرفته شود، موجبی برای محدود کردن آن به نسلی خاص نیست و «وَ الَّذینَ اتَّبَعوهُمْ» می‌تواند تا برپایی قیامت دوام داشته باشد و این نکته‌ای است که از سدۀ ۱ق تا سده‌های اخیر بارها از سوی مفسران گفته شده،
[۵] طبرسی‌، فضل‌، ج۵، ص۱۱۱، مجمع‌ البیان‌، بیروت، ۱۴۱۵ق.
[۶] عبدالرحمان ابن جوزی، زاد المسیر، ج۳، ص‌ ۳۳۳، بیروت، ۱۴۰۴ق.
[۷] محمد شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۳۹۸، بیروت، دارالفکر.
و در کتب غیر تفسیری نیز بازتاب یافته است.
[۸] ابوبکر دمیاطی، اعانة الطالبین، ج۱، ص۲، بیروت، دارالفکر.

گفتنی است که در قرائتی غیر مشهور از عصر کبار صحابه ، عبارت به صورت «والانصارُ الذین اتبعوهم» خوانده شده که در این قرائت، «الذین اتبعوا» توضیحی برای انصار، و نه اشاره به گروه سوم بوده است.
[۹] حسین ابن خالویه‌، مختصر فی‌ شواذ القرآن‌، ج۱، ص۵۴، به‌ کوشش‌ برگشترسر، قاهره‌، ۱۹۳۴م‌.
[۱۰] محمد ابن جزری، النشر، ج۲، ص۲۸۰، به‌ کوشش‌ علی‌ محمد ضباع‌، قاهره‌، کتابخانۀ مصطفی‌ محمد.

روایاتی که این قرائت را توضیح داده‌اند، حکایت از نامأنوس بودن گروه سوم برای برخی از مهتران صحابه دارند.
[۱۱] طبری، التفسیر، ج۱۱، ص۸، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۱۲] احمد ابن حجر عسقلانی‌، «الکاف الشاف»، ج۲، ص۳۰۴-۳۰۵، در حاشیۀ الکشاف زمخشری، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۱۳] سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۲۶۸، بیروت، ۱۹۹۳م.

تفسیر آیه بر پایۀ این قـرائت، در قـرنهای بعد ــ اگـرچه به ندرت‌ ــ‌ هوادارانی داشتـه است.
[۱۴] محمد ابوطالب مکی، قوت القلوب، ج۱، ص۵، به کوشش باسل عیون السود، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
[۱۵] محمود زمخشری‌، الکشاف‌، ج۲، ص۳۰۴، قاهره‌، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.


۲.۱.۲ - قرائت دیگر از این آیه

در منابع تفسیری، برخی دیگر از آیات قرآنی را نیز ناظر به تابعین دانسته‌اند
[۱۶] عبدالرزاق صنعانی‌، تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۹۲، به کوشش مصطفی مسلم محمد، ریاض، ۱۴۱۰ق.
[۱۷] طبری، التفسیر، ج۱۱، ص، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۱۸] حسین بغوی، معالم التنزیل، ج۴، ص۳۲۰، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۱۹] محمود زمخشری‌، الکشاف‌، ج۴، ص۵۳۰، قاهره‌، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
[۲۰] محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۸، ص۳۲، به کوشش احمد عبدالعلیم‌ بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.
در حالی که ظاهر آن‌ها صرفاً بر مؤمنانی در آینده دلالت دارد، بدون آن‌که محدود به نسلی معین باشد.

۲.۲ - پیشینه در حدیث

در پی‌جویی از جایگاه تابعین در حدیث نبوی، مهم‌ترین مورد حدیث «خیر الناس قرنی...» است که از طریق شماری از مهتران صحابه، از جمله عبدالله بن مسعود و عمران بن حصین نقل شده است.
بر اساس این حدیث، نسل پس از صحابه، بهترین مردم‌اند و نسل پس از آنان، دیگر از چنین فضیلتی برخوردار نخواهند بود
[۲۱] محمد بخاری، الصحیح، ج۲، ص۹۳۸، به کوشش مصطفی دیب‌البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۲۲] محمد بخاری، الصحیح، ج۳، ص۱۳۳۵، به کوشش مصطفی دیب‌البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۲۳] مسلم‌ بن‌ حجـاج‌، الصحیح‌، ج۴، ص ۱۹۶۳-۱۹۶۴ ، به‌ کـوشش‌ محمـد فـؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌ .
[۲۴] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۲۱۱، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
[۲۵] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۵۳۵، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.

این حدیث با تعدد طرق و شهرت ، از مؤثرترین نصوص در شکل‌گیری مفهوم تابعین و دادن ارزش معنوی ویژه به این طبقه است.
نیز حدیثی نبوی با این مضمون را باید به آن افزود که «خوشا آن‌که مرا بیند و خوشا آن‌که کسی را که مرا دیده است، بیند».
[۲۶] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۴، ص۹۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
[۲۷] طبرانی، سلیمان، ج۲۲، ص۲۰، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی‌ عبدالمجید سلفی‌، موصل، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م.
[۲۸] محمد ضیاء‌الدین مقدسی، الاحادیث المختارة، ج۹، ص۹۹، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، مکه، ۱۴۱۰ق.
[۲۹] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.

افزون بر آن، در برخی از احادیث نبوی، به خصوص حدیث مربوط به اویس قرنی ، به گروهی با تعبیر «تابعین» اشاره شده است.
[۳۰] مسلم‌ بن‌ حجـاج‌، الصحیح‌، ، ج۴، ص ۱۹۶۸ ، به‌ کـوشش‌ محمـد فـؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌ .
[۳۱] احمد بن‌ حنبل‌، مسند، ج۱، ص۳۸، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
[۳۲] احمد بن‌ حنبل‌، مسند، ج۳، ص۴۸۰، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
[۳۳] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۴۵۵، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
[۳۴] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۴۵۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
اما افزون بر تأملی که در اعتبار این حدیث وجود دارد، دلالتی بیش از تعبیر تابعین در قرآن نمی‌توان از آن دریافت.


نخستین مرحله در شکل‌گیری مفهوم تابعین را باید در زمان حیات پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- جست که با الهام از آیه ۱۰۰ سوره توبه ، زمینۀ نام‌گذاری گروهی از مسلمانان عصر پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- به تابعین فراهم آمده است.
نمونه‌ای از این کاربرد در حدیث اسلام آوردن برادر‌زادۀ مجاشع بن مسعود بازتاب یافته است.
[۳۵] فضل‌الله راوندی، النوادر، نجف، ۱۳۷۰ق.
[۳۶] احمد بن‌ حنبل‌، مسند، ج۳، ص۴۶۸، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
[۳۷] احمد ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۳، ص۸۶، به کوشش باسم‌ فیصل‌ احمد جوابرة، ریاض، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
[۳۸] طبرانی، سلیمان، ج۲۰، ص۳۲۵، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی‌ عبدالمجید سلفی‌، موصل، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م.


۳.۱ - گروه سه و چهار در طبقه‌بندی مسلمانان

دو اصطلاح مهاجرین و انصار برای طبقه‌بندی مسلمانان پیش از فتح مکه بسنده بود، اما پس از فتح گروهی پرشمار به مسلمانان افزوده شدند که در هیچ‌یک از دو گروه جای نداشتند و چنین می‌نماید که در همان عصر نبوی، همه یا جمعی از آنان با عنوان «تابعین» شناخته می‌شدند.
در اواخر عصر نبوی، جمعیت قابل ملاحظه‌ای از اعراب اسلام آورده از قبایل گوناگون وجود داشتند که با عنوان «اعراب مؤمن» یا « وفود عرب » شناخته می‌شدند و در کنار مهاجران ، انصار و تابعین، گروه چهارم به شمار می‌رفتند.
[۳۹] حارث بن ابیاسامه، مسند، ج۲، ص۶۲۴، بازسازی بر اساس زوائد نورالدین هیثمی، به کوشش حسین احمد باکری، مدینه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
[۴۰] طبری، التفسیر، ج۱۰، ص۵۴، بیروت، ۱۴۰۵ق.

بدین‌ترتیب، برآورد گزارشها نشان می‌دهد که تابعین، در کنار مهاجران و انصار از نوعی شرف معنوی و اجتماعی برخوردار بودند و از همین‌نظر، همواره در کنار آن دو گروه، به عنوان گروهی مهم یاد شده‌اند و در تصمیمات مهم نقش داشته‌اند.
اعراب مؤمن، از آن حیث که در شمار نخبگان نبوده، و کم‌اهمیت‌ تلقی می‌شده‌اند، در اغلب‌ گزارشهای‌ مربوط به سدۀ‌ نخست‌ هجری، در کنار ۳ گروه‌ مهاجران، ‌انصار و تابعین، ‌یاد نشده‌اند.

۳.۲ - گروه‌بندیهای پس از وفات پیامبر

پس از وفات پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم-، تا سالها همچنان این گروه‌بندیها وجود داشته است.
در آغاز خلافت عمر ، پس از فتح قادسیه برای تقسیم فیء‌ ، به ترتیب مهاجرین ، آن‌گاه انصار و سپس تابعین طبقه‌بندی شدند.
[۴۱] طبری، تاریخ‌، ج۲، ص۴۵۴، بیروت، ۱۴۰۷ق.

اما در ۲۳ق/۶۴۴م، در سخنرانی عبدالرحمان بن عوف به هنگام اعلام خلافت عثمان از سوی شورای ۶ نفره، هنگام شمردن موافقان خلافت وی، از ۴ گروه مهاجرین، انصار، « وفود عرب » و صالحان تابعین سخن رفته است.
[۴۲] حارث بن ابیاسامه، مسند، ج۲، ص۶۲۴، بازسازی بر اساس زوائد نورالدین هیثمی، به کوشش حسین احمد باکری، مدینه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.


۳.۳ - رواج تعبیر تابعین دردهه سه قمری

در دهۀ ۳ق، نمونه‌های بسیاری از رواج کاربرد تعبیر تابعین می‌توان یافت که در تحلیل آنها، تحولی نسبی دیده می‌شود.
در شماری از خطبه‌ها، نامه‌ها و سروده‌ها که به پیروی از آیۀ شریفه، یادکرد تابعین پس از مهاجرین و انصار آمده، همان کاربرد عصر نبوی دوام یافته است؛ از جمله در نامه‌ای از حضرت علی - علیه‌السلام- در اواخر سال۳۶ق
[۴۳] نهج البلاغة، نامۀ ۲۸
، خطبه‌ای از مالک اشتر در همان سال،
[۴۴] دینوری، الاخبار الطوال‌، به کوشش‌عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
خطبه‌ای از زید بن حصین طایی در ۳۷ق،
[۴۵] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۹۹، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
سروده‌ای در رثای عرو‌ة بن داوود عامری در همان سال که در آن تابعین در کنار اهل « بدر » و « نقباء » آمده است
[۴۶] نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۴۵۹، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
و نامه‌ای از حضرت علی - علیه‌السلام- در اواخر سال ۳۹ یا اوایل ۴۰ق.
[۴۷] الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌، ج۱، ص۱۷۷، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۴۸] علی ابن‌طاووس‌، کشف‌ المحجة، ج۱، ص۱۸۵، نجف‌، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۰م.
[۴۹] محمد ابن‌رستم‌ طبری، المسترشد، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش احمد محمودی، تهران، مؤسسۀ کوشان‌پور.

گاه نیز تابعین به‌سابقین عطف شده، و همین معنا از آن اراده شده است (مثلاً خطبه‌ای از معاویه ‌در حدود سال‌۳۵ق).
[۵۰] عمر ابن‌شبه‌، تاریخ‌ المدینة، ج۳، ص۱۰۹۲، به‌کوشش‌ فهیم‌ محمد شلتوت‌، مکه‌، ۱۳۹۹ق‌/ ۱۹۷۹م‌.
[۵۱] الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌، ج۱، ص ۴۸، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م .

همین کثرت کاربرد که از توجه به این اصطلاح حکایت دارد، زمینۀ تحول معنایی آن را نیز فراهم آورده است.

۳.۴ - تابعین کسانی که صحبت پیامبررا درک نکردند

ظاهراً تعمیم «تابعین» به کسانی که صحبت پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را درک نکرده بودند، از همان عصر رسول اکرم‌ - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- پذیرفته بود؛ اما چنین می‌نماید که در اواسط دهۀ ۳ق، «تابعین» در برخی از کاربردها که نه با مهاجرین و انصار ، یا سابقین ، بلکه با صحابه متناظر گشته، بیشتر به کسانی اطلاق شده است که صحبت پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را درک نکرده بودند.
نمونۀ این کاربرد را می‌توان در نامه‌ای سراغ گرفت که در حدود سال ۳۵ق، به نام بازماندگان شورای ۶ نفره بر ضد عثمان انتشار یافته بود.
[۵۲] الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌ ، ج۱، ص۵۳-۵۴ ، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م .


۳.۵ - تابعین در دوران بعد از عصر نبوی

با دور شدن از عصر نبوی، اصطلاح تابعین گام در راه تغییری تدریجی نهاده است.
نیاز برای ارزش نهادن به نخبگانی که پس از عصر نبوی بالیده بودند، زمینۀ آن را فراهم آورده بود تا در نیمۀ دوم سدۀ نخست هجری، طیف کسانی که صحبت پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را درک نکرده بودند، بر معنای اصطلاح تابعین بیش از پیش غلبه یابد.
آن طبقه از نخبگان که در اواخر عصر نبوی و دورۀ خلفای نخستین با عنوان تابعین شناخته می‌شدند، در نیمۀ اخیر سده، اهمیت اجتماعی خود را از دست داده بودند و ضرورتی برای ذخیره‌سازی این اصطلاح برای آن طبقه وجود نداشت.

۳.۶ - تغییر کار برد اصطلاح تابعین

فقدان مقتضی برای حفظ کاربرد متقدم تابعین (نخبگان بجز مهاجرین و انصار) و پدید آمدن مقتضی برای کاربرد این اصطلاح برای کسانی که از شرف صحبت پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- برخوردار نبوده‌اند، زمینۀ تحولی مهم در معنای این اصطلاح را در حدود دهۀ ۷۰ق فراهم آورد.

۳.۶.۱ - مهم‌ترین گزارشها

یکی از مهم‌ترین گزارشها مربوط به عبدالله بن موهب است که باید آن را در ۷۶ق/۶۹۵م یا ‌اندکی پس از آن، یعنی تاریخ نخستین ضرب سکه توسط عبدالملک بن مروان
[۵۳] ابن اثیر، الکامل‌، ج۴، ص۴۱۶.
دانست.
به موجب این گزارش، به هنگام ورود سکه‌های عبدالملک به مدینه ، نه صحابه و نه تابعین هیچ‌کدام بر آن خرده‌ای نگرفته‌اند.
[۵۴] احمد بلاذری، فتوح‌ البلدان‌، ج۱، ص۵۷۲، به‌ کوشش‌ رضوان‌ محمد رضوان‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
چنین مینماید که در آن دوره، تقابل تابعین و صحابه، تقابلی جاافتاده بوده است.

۳.۶.۲ - اصطلاح تابعین در دعای امام سجاد

در همین سالها، باید از یادکرد تابعین در یکی از ادعیۀ امام زین‌العابدین - علیه‌السلام- (د ۹۴ق) سخن به میان آورد که پس از یادی از صحابه، بر تابعین نیز درود فرستاده است.
تعبیر «صَلِّ عَلَی التّابِعِینَ مِنْ یوْمِنَا هَذا الی یوْمِ الدّینِ»
[۵۵] الصحیفه السجادیه، دعای ۴.
، به روشنی حکایت از آن دارد که در کاربرد آن عصر، تابعین هنوز به‌یک نسل به‌خصوص کاهش داده نشده، و تمام پسینیان را در‌بر می‌گرفته است.
در واپسین سالهای سدۀ نخست هجری، در عباراتی از عامر شعبی (د ۱۰۳ق/۷۲۱م)، عکرمه مولای ابن عباس (د ۱۰۵ق)، ضحاک بن مزاحم (د ۱۰۵ق) و ابن‌سیرین (د ۱۱۰ق)، کاربرد تابعین در تناظر با صحابه، برای دلالت بر گروهی که پس از آنان آمده‌اند، توسعه یافته است.
[۵۶] طبری، تاریخ‌، ج۲، ص۴۶۸، بیروت، ۱۴۰۷ق.
[۵۷] عبدالرزاق صنعانی‌، تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۹۲، به کوشش مصطفی مسلم محمد، ریاض، ۱۴۱۰ق.
[۵۸] سیوطی، الدر المنثور، ج۸، ص۱۵۳، بیروت، ۱۹۹۳م.
[۵۹] ابنابی‌ شیبه، المصنف، ج۳، ص۲۳۰، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.



با آغاز سدۀ ۲ق که عملاً دورۀ تاریخی تابعین ــ به معنای مصطلح ــ نیز به پایان آمده، اصطلاح تابعین روی به ثباتی افزون نهاده است.
بسیاری از گزارشهای این سده، در‌بر دارندۀ خبری یا پرسشی در‌بارۀ درک تابعین توسط نسلهای پسین بوده است.
زمانی که سلیمان بن عبدالرحمان بن حباب (نیمۀ اول قرن ۲ق) دربارۀ شمار بسیار کسانی از تابعین که آنان را درک کرده، سخن گفته است، با تعبیر «رجالاً من المهاجرین و رجالاً من الانصار من التابعین»
[۶۰] محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۲، ص۳۸۳ ، بیروت، دارصادر‌ .
، با تقسیم مهاجران و انصار به دو طبقۀ صحابه و تابعین، قسیم بودن تابعین برای مهاجران و انصار را کاملاً وانهاده، و از کاربردهای سدۀ نخست هجری کاملاً فاصله گرفته است.
[۶۱] عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، ج۱، ص۴۶۱، کراچی، کتابخانۀ میرمحمد.


۴.۱ - سفیان ثوری از انصار

در میانۀ سدۀ ۲ق، سفیان ثوری در تعریفی که از تابعین به دست داده، به این نکته تصریح کرده است که تابعین کسانی هستند که اصحاب پیامبر- صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را درک کرده‌اند، اما شرف درک صحبت پیامبر- صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را نداشته‌اند.
با این‌همه، او صدق عنوان تابعین بر کسانی تا روز قیامت را پذیرفته، و این عنوان را محدود به‌نسل خاصی ندانسته است.
[۶۲] سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۲۷۲، بیروت، ۱۹۹۳م.

در همان سالها، زمانی که از سعید بن عبدالعزیز تنوخی (د ۱۶۷ق)، فقیه شام دربارۀ یکی از رفتارهای فقهی تابعین پرسش شده، او اوزاعی (د ۱۵۷ق) را به عنوان فرد اجلای این رفتار معرفـی کرده است،
[۶۳] محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۷، ص۱۳۲، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
در حالی‌ که وی‌ ــ در کاربرد مصطلح ــ جزو اتباع تابعین بوده است.

۴.۲ - برهه‌ مهم در تحول معنایی تابعین

ربع سوم سدۀ ۲ق، برهه‌ای مهم در تحول معنایی تابعین بوده است.
در این دوره، هم‌زمان با کوششهایی که برای سامان‌دهی‌ به‌ ‌معـارف دینی ــ به‌ویژه ‌ فقه ــ صورت‌گرفته، ‌ضرورت دقت بیش‌تر در اصطلاحات را پدید آورده، و در پی همین تدقیق، مفهوم تابعین، به آنان که صحابه را درک کرده‌اند، محدود شده است.
جداسازی رجالی که هرگز صحابه را درک نکرده‌اند (به اصطلاح اتباع تابعین) از تابعین، تلویحاً در نوشته‌های لیث‌بن‌سعد (د ۱۷۵ق/۷۹۱م)، فقیه مصری بازتاب‌یافته است.
[۶۴] لیث‌ بن‌ سعد، «رسالة الی‌ مالک‌ بن‌ انس‌»، ج۱، ص۴۸۹، ضمن ‌ج ۴ تاریخ یحیی بن معین، روایت دوری، به‌کوشش‌احمد محمد نور سیف، مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۶۵] مالک‌بن‌انس‌، «رسالة الی‌ لیث‌ بن‌ سعد»، ج۱، ص۵۰۰، ضمن‌ همان اثر.


۴.۲.۱ - نظر شاگردان ابن مبارک

شاگردان ابن مبارک (د ۱۸۱ق/۷۹۷م) نیز به سبب مفروض بودن این تحدید ، یافت شدن تابعین در اواسط سدۀ ۲ق را ناممکن می‌انگاشتند.
[۶۶] احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۸، ص۱۶۴، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.

در پایان سدۀ ۲ق، از خلال منابع گوناگون از جمله آثار شافعی، به وضوح تثبیت اصطلاح تابعین به معنای مصطلح در فرهنگ اسلامی و تحدید آن به کسانی که اصحاب پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را درک کرده‌اند، برمی‌آید
[۶۷] محمد شافعی‌، الرسالة، ص۴۵۵، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌ .
[۶۸] محمد شافعی‌، الرسالة،ص۴۶۱، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌ .
[۶۹] محمد شافعی‌، الرسالة، ص۴۶۷، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌ .
[۷۰] محمد شافعی‌، الام‌ ، ‌ج۱، ص۱۵۳ ، بیروت‌، دارالمعرفه .
چنین می‌نماید که به‌رغم کوشش فقیهان متقدم از اصحاب حدیث در جهت تحدید مفهوم تابعین، گروهی دیگر از عالمان نسبت به این تحدید، تا سدۀ ۳ق همچنان مقاومتهایی داشته‌اند.
از جمله هم‌زمان با ابن‌مبارک ، باید از کسانی چون ‌ عیسی‌بن‌موسی یاد کرد که در برابر پرسش از این‌که چه کسانی از تابعین را درک کرده، با تجاهل مقاومت خود را نسبت به این تحدید معنایی ابراز داشته است.
[۷۱] محمد نعمانی‌، الغیبة، ج۱، ص۹۲، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۷ق.


۴.۳ - تألیف نخستین مجموعه‌های طبقات و رجال

سدۀ ۳ق، به اعتبار تألیف نخستین مجموعه‌های طبقات و رجال ، در تاریخ مطالعات رجالی، دورۀ مهمی به شمار می‌رود و اصطلاحی همچون تابعین نیز می‌توانست در طبقه‌بندی نسلها بسیار سودمند افتد؛ با این همه، تنها از اواخر این سده است که تعریف تحدید‌شدۀ فقیهان از تابعین، بر آثار رجالی سایه افکنده است.

۴.۴ - تابعین طبقه کلان

بررسی احوال افراد بسیاری از رجال که با صحابه ــ با وجود اختلاف نسلی میان خود صحابه ــ صحبت داشته‌اند، این نیاز را پدید آورده است که تابعین یک طبقۀ کلان تلقی شود و خود به شماری طبقات خرد تقسیم گردد.
ابن‌سعد (د ۲۳۰ق) از نخستین طبقات‌نویسان، در کتاب طبقات خود صحابه را در دو نسل مهتران و کهتران (کبار و صغار) مطالعه کرده، و در پی آن، زمینۀ مطالعۀ تابعین در ۴ طبقه را فراهم آورده است.
وی در تعریفی از تابعین، به صراحت آنان را نسلی پس از اصحاب پیامبر - صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- دانسته، و طبقۀ پس از آنان را خارج از تعریف تابعین شمرده است.
[۷۲] محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۲، ص ۳۷۸ ، بیروت، دارصادر‌ .


۴.۴.۱ - نظر ابن‌سعد

برخلاف ابن‌سعد، معاصر او خلیفة‌بن‌خیاط در کتاب طبقات خود، از اصطلاح تابعین استفاده نکرده است، بلکه به سادگی رجال پس از عصر صحابه را از طبقۀ اول آغاز کرده، و تا چندین‌طبقه ــ بسیار بیش‌ از تابعین ‌به‌معنای‌مصطلح ــ این‌طبقات را ادامه داده است.

۴.۴.۲ - نظر بخاری

بخاری (د ۲۵۶ق) در التاریخ الکبیر خود تنها چند بار از اصطلاح تابعین استفاده کرده است، بدون آن‌که به‌ صورت ساختاری از آن در کتاب خود بهره برد
[۷۳] محمد بخاری، التاریخ‌ الکبیر، ج۴، ص۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.
[۷۴] محمد بخاری، التاریخ‌ الکبیر، ج۵، ص۴۰، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.
[۷۵] محمد بخاری، التاریخ‌ الصغیر، ج۱، ص۱، به کوشش محمود ابراهیم زاید، حلب/قاهره، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.


۴.۴.۳ - نظر ابراهیم حربی

اندکی پس از بخاری ، ابراهیم حربی (د ۲۸۵ق) از عالمان حدیث، تابعین را به‌انداز‌ه‌ای موسع می‌دانسته است که رجال اوایل سدۀ ۳ق را دربرگیرد و کسی چون احمد بن حنبل نه‌تنها در شمار تابعین قرار گیرد، که از نظر او «اجلّ» آنان شمرده شود.
[۷۶] محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۱۱، ص۲۰۵، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.


۴.۴.۴ - علت اختلاف

گفتنی است که خلیفة بن خیاط ، بخاری و ابراهیم حربی، همه از پیوستگان به حلقه‌های اصحاب حدیث متأخر به شمار می‌آیند، در حالی که ابن سعد به آموزه‌های استادش واقدی که خود برخاسته از فضای اصحاب حدیث متقدم در مدینه است، پای‌بند بوده است.
این اختلاف در روش، برخاسته از اختلاف مبنایی دو گرایش اصحاب حدیث بوده است، چه، اصحاب حدیث متقدم به سبب حجت شمردن اقوال تابعین، تحدید آن‌ها را لازم می‌شمرده‌اند.
اصحاب حدیث متأخر، به سبب حجت ندانستن اقوال تابعین، نه تنها ضرورتی برای تحدید آن نمی‌دیده‌اند، بلکه گاه از تعمیم تابعین، برای اعتبار دادن به شخصیتهای برجستۀ مکتب خود بهره می‌جسته‌اند.
[۷۷] محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۹، ص۱۱۵- ۱۱۸ ، بیروت، دارصادر‌ .


۴.۵ - پیدایی جریانهای جدید میان اصحاب حدیث

در دهه‌های انتقال از سدۀ سوم به چهارم، پیدایی جریانهای جدید در میان اصحاب حدیث، زمینۀ تدقیق اصطلاح تابعین را نیز فراهم آورد.
بردیجی (د ۳۰۱ق) در کتاب الاسماء المفردة ، تابعیـن‌را به‌عنوان‌یک‌طبقه ــ طبقۀ‌پس‌از صحابه ــ‌ مطرح‌ساخت، سپس طبقۀ سوم را طبقۀ اتباع نامید و از طبقات چهارم و پنجم‌بدون‌عنوانی خاص یاد کرد.
[۷۸] احمد بردیجی، الاسماء المفردة، ج۱، ص‌۷۹، به کوشش عبده علی کوشک، دمشق، ۱۴۱۰ق.
[۷۹] احمد بردیجی، الاسماء المفردة، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش عبده علی کوشک، دمشق، ۱۴۱۰ق.
ابنابی‌حاتم رازی ( د ۳۲۷ق) در الجرح و التعدیل، تعریفی همانند را مبنای کار خود نهاد
[۸۰] عبدالرحمان ابن ابی حاتم‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۱، ص۸، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌.
و ابوجعفر احمد طحاوی نیز به همین مفهوم در آثارش، توجه داشته است.
[۸۱] احمد طحاوی ، شرح معانی الآثار ، ج ۴، ص ۱۰۲ ، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۹ق .

برشمردن برخی از افراد چون سلیمان اعمش در ردیف تابعین، از سوی کسانی چون ‌ مسلم (د ۲۶۱ق/۸۷۵م) ‌و ابن حبان (د۳۵۴ق/ ۹۶۵م) را باید حاصل همین اضطراب در تحدید اصطلاح دانست؛ در حالی که در کتب متأخر علم الحدیث ، کوششهای دیگری در جهت توجیه آن صورت گرفته است.
[۸۲] محمد ابن حبان‌، الثقات‌، ج۴، ص۳۰۲، به کوشش سید شرف‌الدین، دار‌الفکر، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
[۸۳] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.



گام پسین در راستای تثبیت اصطلاح تابعین، هم‌زمان با تدوین علم مصطلح الحدیث برداشته شده است.

۵.۱ - چند مسئله

نخستین مسئله در تدقیقات این دوره، این است که برای تابعی شمرده شدن یک شخص، آیا فقط ملاقات او با هر یک از صحابه ، کافی است، یا افزون بر « لقاء »، باید چندی صحبت با صحابه نیز روی داده باشد؟ این پرسشی است که اگرچه پیش‌تر نیز مطرح بوده، اما در همین دوره به وضوح مورد بحث قرار گرفته است.
مسئلۀ دیگر دربارۀ تابعین که عالمان این دوره به تدقیق آن پرداخته‌اند، این است که تابعین درون خود به چند طبقه می‌توانند تقسیم گردند؟

۵.۲ - نظر حاکم نیشابوری و خطیب بغدادی

حاکم نیشابوری (د ۴۰۵ق/۱۰۱۴م) به عنوان یکی از پیشگامان جریان تدوین، از نخستین کسانی است که به ابعاد مختلف اصطلاح تابعین پرداخته است.
دربارۀ لقاء و صحبت، وی صحبت را شرط لازم برای تابعی بودن ندانسته‌، و از همین روست که در نوشته‌های خود، هنگام نام بردن از تابعین دائماً از تعبیر «لقاء» استفاده کرده است
[۸۴] محمد حاکم‌ نیشابوری، معرفة علوم‌ الحدیث‌، ج۱، ص۴۲-۴۵، به‌کوشش‌ معظم‌ حسین‌، مدینه‌، ۱۳۹۷ق‌/۱۹۷۷م‌.
در حالی که همتای عراقی وی، خطیب بغدادی (د ۴۶۳ق/۱۰۷۱م)، لقاء را برای تابعی بودن بسنده ندانسته، و افزون بر آن صحبت را نیز شرط شمرده است.
[۸۵] احمد خطیب‌ بغدادی، الکفایة فی‌علم الروایة، ج۱، ص۲۲، به‌کوشش ابوعبدالله‌ سورتی‌ و ابراهیم‌ حمدی‌ مدنی، مدینه، المکتبة العلمیه.

از عبارت خطیب بر‌می‌آید که وی اطلاق صحبت بر مصاحبت کوتاه را از ویژگیهای شخص پیامبر ‌- صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و برکت وجودی آن حضرت می‌دانسته، و آن را قابل تعمیم به صحابه نمی‌انگاشته است.
[۸۶] احمد خطیب‌ بغدادی، الکفایة فی‌علم الروایة، ج۱، ص۵۱، به‌کوشش ابوعبدالله‌ سورتی‌ و ابراهیم‌ حمدی‌ مدنی، مدینه، المکتبة العلمیه.
[۸۷] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.


۵.۳ - بسط مبحث روایت معنعن

گمان می‌رود مسئلۀ صحبت و لقاء دربارۀ تابعین، بسط مبحثی باشد که از سدۀ ۳ق در میان عالمان حدیث دربارۀ ارزش‌یابی اعتبار روایت «مُعَنعَن» وجود داشته است، زیرا کسانی چون علی بن مدینی ، بخاری و ابوبکر صیرفی لقاء را کافی دانسته، و برخی نیز طول صحبت را لازم شمرده‌اند.
[۸۸] یحیى نووی ، شرح على صحیح مسلم ، ج ۱، ص۳۲ ، بیروت، ۱۳۹۲ق.
[۸۹] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۱، ص۲۱۶، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.


۵.۴ - غلبه دیدگاه بسط‌گرا

به هر روی، در دورۀ پسین، دیدگاه بسط‌گرای حاکم بر دیدگاه قبض‌گرای خطیب غالب آمده، و بسندگی لقاء بر تعریف محدثان از تابعی، غالب بوده‌است.
[۹۰] عثمان ابن‌صلاح، ‌علوم‌الحدیث، ج۱، ص۱۷۹، به‌کوشش صلاح بن محمد ابن عویضه، بیروت، ۱۴۱۶ق.
[۹۱] محمد ابن جماعه‌، المنهل‌ الروی، ج۱، ص۱۱۴، به‌ کوشش‌ محیی‌الدین‌ عبدالرحمان‌ رمضان‌، دمشق‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
[۹۲] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.

عالمان دوره‌های بعد، از این‌نکته که برخی‌محققان سده‌های۳ و ۴ق، ‌مانند مسلم و ابن‌حبان ، مثلاً اعمش را در شمار تابعین شمرده‌اند، با این استدلال که اعمش به رغم عدم صحبت صحابه، با انس بن مالک ملاقات داشت، لقاء را اصل مورد قبول آنان نیز شمرده‌اند.
[۹۳] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.

بحثی مشابه در‌بارۀ یحیی‌بنابی‌کثیر نیز مطرح شده است که با انس‌بن‌مالک، موسی‌بنابی‌عایشه و عامر‌بنحریث تنها ملاقات داشته، و از همین‌رو، تابعی شمرده شده است.
[۹۴] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.

از جمله مؤلفان سده‌های بعد، باید ابن صلاح شهرزوری را نام برد که برای تابعی بودن مجرد لقاء با صحابه را کافی دانسته است، هرچند عرفاً هم مصاحبتی رخ نداده باشد.
[۹۵] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.


۵.۵ - تفکیک تابعین به ۴ طبقه از سوی ابن‌سعد

تفکیک تابعین به ۴ طبقه از سوی ابن‌سعد
[۹۶] محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۵، ص۵ ، بیروت، دارصادر‌ .
[۹۷] محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۵، ص ۱۷۸ ، بیروت، دارصادر‌ .
[۹۸] محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۵، ص ۳۱۲ ، بیروت، دارصادر‌ .
[۹۹] محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۵، ص ۱۵۷ ، بیروت، دارصادر‌ .
، به وضوح در طبقات تابعین مدینه دیده می‌شود، اما دربارۀ بومهای دیگر، عنوان تابعین برای ۴ طبقه‌ به‌طور واضح به کار نرفته است.
به هر روی، هم طبقه‌بندی ابن‌سعد، و هم طبقه‌بندی مسلم به ۳ طبقه، مبتنی بر نسل و زمان زیست تابعین است.
[۱۰۰] سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.


۵.۶ - تفکیک تابعین به ۱۵ طبقه

حاکم نیشابوری تابعین را به ۱۵ طبقه تقسیم کرده است، اما این تقسیم بسیار فراتر از تفاوتهای نسلی است.
حاکم ویژگیهایی چون گروه اصحابی که تابعی آن‌ها را درک کرده است، مانند این‌که تابعی عشرۀ مبشره را درک کرده باشد، یا کسانی که در عصر پیامبر‌- صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- به دنیا آمده، اما آن حضرت را درک نکرده‌اند، و برخی عوامل دیگر را در این طبقه‌بندی وارد کرده است.
[۱۰۱] محمد حاکم‌ نیشابوری، معرفة علوم‌ الحدیث‌، ج۱، ص۴۱ ‌، به‌کوشش‌ معظم‌ حسین‌، مدینه‌، ۱۳۹۷ق‌/۱۹۷۷م‌.
[۱۰۲] یحیی نووی، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، ج۱، ص۴۴، بیروت، ۱۹۹۶م.


۵.۷ - مهتران و کهتران تابعین

گفتنی است که در برخی از منابع رجالی، از تعبیراتی چون مهتران و کهتران تابعین برای اشاره به تقدم و تأخر نسل تابعین استفاده شده است.
[۱۰۳] محمد ترمـذی، السنن‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌.
[۱۰۴] محمد ترمـذی، السنن‌، ج۲، ص۳۵۷، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌.
[۱۰۵] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
[۱۰۶] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۱، ص۲۱۱، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
[۱۰۷] محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۱، ص۵۷۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
[۱۰۸] یوسف ابن‌ عبـدالبر، الاستیعـاب، ج۱، ص۸۲ ، به کوشش علی محمـدبجاوی، بیـروت، ۱۴۱۲ق. .
[۱۰۹] یوسف ابن‌ عبـدالبر، الاستیعـاب ، ج۴، ص۱۶۲۶ ، به کوشش علی محمـدبجاوی، بیـروت، ۱۴۱۲ق. .
[۱۱۰] علی ابن‌حزم‌، الاحکام‌، ج۶، ص۲۸۷، قاهره، ۱۴۰۴ق.
[۱۱۱] محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۴، ص۶۴، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
[۱۱۲] محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۵، ص۲۰۶، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
[۱۱۳] محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۵، ص۲۳۱، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.


۵.۸ - اوساط تابعین

گاه از طبقه‌ای میانی به عنوان «اوساط تابعین» نیز یاد شده است
[۱۱۴] علی ابن‌حزم‌، المحلی‌، ج۴، ص۷۴، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
[۱۱۵] محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۵، ص۱۵۷، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
و ذهبی در المعین فی طبقات المحدثین، همین ۳ طبقه را مبنای مطالعۀ تابعین نهاده است.
[۱۱۶] محمد ذهبی‌، المعین فی طبقات المحدثین، ج۱، ص۳۲، به کوشش همام‌ عبدالرحیم‌ سعد، عمان، ۱۴۰۴ق.
[۱۱۷] محمد ذهبی‌، المعین فی طبقات المحدثین، ج۱، ص۴۴، به کوشش همام‌ عبدالرحیم‌ سعد، عمان، ۱۴۰۴ق.


۵.۹ - مخضرم نام گروه دیگر تابعین

باید یادآور شد که در تعاریف مختلف، مسلمانانی که در دوره جاهلیت و عصر پیامبر- صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- زیسته، اما به شرف دیدار پیامبر نائل نشده‌اند، نیز در شمار تابعین به حساب می‌آیند.
در میان این تابعین که مخضرم خوانده می‌شدند، ابورجاء عطاردی ، ابووائل اسدی ، سُوید بن غَفَله و ابوعثمان نهدی و در رأس آنان اُویس قَرَنی را می‌توان نام برد.
[۱۱۸] محمد حاکم‌ نیشابوری، معرفة علوم‌ الحدیث‌، ج۱، ص۴۴، به‌کوشش‌ معظم‌ حسین‌، مدینه‌، ۱۳۹۷ق‌/۱۹۷۷م‌.



(۱) محمود آلوسی، روح‌المعانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛
(۲) علی آمدی‌، الاحکام‌، به‌ کوشش‌ سید جمیلی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۴م‌؛
(۳) عبدالله‌ ابن‌ اباض‌، «رسالة الى‌ عبدالملک بن مروان‌» ضمن‌ العقود الفضیۀ حارثی‌، مسقط، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۰م‌؛
(۴) عبدالرحمان ابن ابی حاتم‌، الجرح‌ و التعدیل‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌؛
(۵) عبدالله‌ ابن ابی‌داوود، المصاحف‌، قاهره‌، ۱۳۵۵ق‌/۱۹۳۶م‌؛
(۶) ابنابی‌ شیبه، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق؛
(۷) احمد ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، به کوشش باسم‌ فیصل‌ احمد جوابرة، ریاض، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م؛
(۸) احمد ابن ابی عاصم ، السنة، به کوشش محمد ناصر الدین البانی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م؛
(۹) ابن اثیر، الکامل‌؛
(۱۰) محمد ابن جزری، غایة النهایة، به‌ کوشش‌ برگشترسر، قاهره‌، ۱۳۵۲ق‌/۱۹۳۳م‌؛
(۱۱) محمد ابن جزری ، النشر، به‌ کوشش‌ علی‌ محمد ضباع‌، قاهره‌، کتابخانۀ مصطفى‌ محمد؛
(۱۲) محمد ابن جماعه‌، المنهل‌ الروی، به‌ کوشش‌ محیی‌الدین‌ عبدالرحمان‌ رمضان‌، دمشق‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌؛
(۱۳) عبدالرحمان ابن جوزی، زاد المسیر، بیروت، ۱۴۰۴ق؛
(۱۴) محمد ابن حبان‌، الثقات‌، به کوشش سید شرف‌الدین، دار‌الفکر، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م؛
(۱۵) محمد ابن حبان‌، مشاهیر علماء الامصار، به‌ کوشش‌ م‌. فلایشهامر، قاهره‌، ۱۳۷۹ق/ ۱۹۵۹م‌؛
(۱۶) احمد ابن حجر عسقلانی‌، الاصابة، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق؛
(۱۷) احمد ابن حجر عسقلانی‌، تهذیب‌ التهذیب‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۲۵ق‌؛
(۱۸) احمد ابن حجر عسقلانی‌، فتح الباری، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، ۱۳۷۹ق؛
(۱۹) احمد ابن حجر عسقلانی‌، «الکاف الشاف»، در حاشیۀ الکشاف زمخشری، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م؛
(۲۰) احمد ابن حجر عسقلانی‌، المطالب‌ العالیة، به‌ کوشش‌ حبیب‌الرحمان‌ اعظمی‌، کویت‌، ۱۳۹۳ق‌؛
(۲۱) علی ابن‌حزم‌، الاحکام‌، قاهره، ۱۴۰۴ق؛
(۲۲) علی ابن‌حزم‌، المحلى‌، بیروت، دارالآفاق الجدیده؛
(۲۳) حسین ابن خالویه‌، مختصر فی‌ شواذ القرآن‌، به‌ کوشش‌ برگشترسر، قاهره‌، ۱۹۳۴م‌؛
(۲۴) محمد ابن خزیمه‌، الصحیح‌، به‌ کوشش‌ محمد مصطفى‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌؛
(۲۵) محمد ابن خیر، فهرسة، به کوشش ف. کودرا، بغداد، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۳م؛
(۲۶) محمد ابن‌رستم‌ طبری، المسترشد، به کوشش احمد محمودی، تهران، مؤسسۀ کوشان‌پور؛
(۲۷) محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى، بیروت، دارصادر‌؛
(۲۸) محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، قسم‌ متمم‌ در تابعین‌ مدینه‌، به‌ کوشش‌ زیاد محمد منصور، مدینه‌، ۱۴۰۳ق‌/ ۱۹۸۳م‌؛
(۲۹) عمر ابن‌شبه‌، تاریخ‌ المدینة، به‌کوشش‌ فهیم‌ محمد شلتوت‌، مکه‌، ۱۳۹۹ق‌/ ۱۹۷۹م‌؛‌
(۳۰) عثمان ابن‌صلاح،‌علوم‌الحدیث، به‌کوشش صلاح بن محمد ابن عویضه، بیروت، ۱۴۱۶ق؛
(۳۱) علی ابن‌طاووس‌، کشف‌ المحجة، نجف‌، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۰م؛
(۳۲) یوسف ابن‌ عبـدالبر، الاستیعـاب، به کوشش علی محمـدبجاوی،بیـروت، ۱۴۱۲ق؛
(۳۳) یوسف ابن‌ عبـدالبر ‌، الانتقاء من‌ فضائل‌ الثلاثة الائمة الفقهاء، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌؛
(۳۴) یوسف ابن‌ عبـدالبر ، التمهید، به کوشش مصطفى‌ بن‌ احمد علوی‌ و محمد عبدالکبیر بکری‌، رباط، ۱۳۸۷ق؛
(۳۵) عمر ابن‌عدیم، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۸۸م؛
(۳۶) علی ابن‌عساکر، تاریخ‌ مدینة دمشق‌، به کوشش علی شیری‌، بیروت/ دمشق، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م؛
(۳۷) ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، ۱۴۰۱ق؛
(۳۸) احمد ابن‌مرتضى‌، البحر الزخار، بیروت‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۵م‌؛
(۳۹) محمد ابن منذر، الاشراف على مذاهب اهل العلم‌، به‌ کوشش‌ محمد نجیب‌ سراج‌الدین‌، دوحه، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌؛
(۴۰) محمد ابن منذر ، الاوسط، به کوشش صغیر احمد محمد حنیف، ریاض، ۱۴۰۵ق؛
(۴۱) ابراهیم‌ ابواسحاق‌ شیرازی، طبقات‌ الفقهاء، به‌ کوشش‌ خلیل‌ میس‌، بیروت‌، دار القلم‌؛
(۴۲) سلیمان ابوداوود سجستانی‌، مسائل‌ احمد، قاهره‌، ۱۳۵۳ق‌/۱۹۳۴م‌؛
(۴۳) عبدالرحمان ابوشامه، کتاب الروضتین، به کوشش ابراهیم‌ زیبق‌، بیروت، ۱۹۹۷م؛
(۴۴) عبدالله ابوالشیخ اصفهانی‌، طبقات‌ المحدثین باصبهان، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م؛
(۴۵) محمد ابوطالب مکی، قوت القلوب، به کوشش باسل عیون السود، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م؛
(۴۶) محمد ابوالعرب‌، «طبقات‌ علماء افریقیة»، ضمن طبقات علماء افریقیة و تونس، به کوشش محمد خشنی، بیروت، دارالکتب اللبنانی؛
(۴۷) علی ابوالقاسم کوفی، الاستغاثة ، نجف، ۱۳۶۸ق؛
(۴۸) احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌؛
(۴۹) یعقوب ابویوسف‌، الآثار، به کوشش ابوالوفا افغانی، قاهره، ۱۳۵۵ق؛
(۵۰) یعقوب ابویوسف‌، الخراج‌، بیروت‌، ۱۳۹۹ق‌/ ۱۹۷۹م‌؛
(۵۱) احمد بن‌ حنبل‌، العلل‌ و معرفة الرجال‌، به‌ کوشش‌ وصی‌الله‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌؛
(۵۲) احمد بن‌ حنبل‌، مسند، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌؛
(۵۳) الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م؛
(۵۴) سلیمان باجی، التعدیل و الجرح، به کوشش ابولبابه حسین، ریاض، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م؛
(۵۵) محمد بخاری ، التاریخ‌ الصغیر، به کوشش محمود ابراهیم زاید، حلب/قاهره، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م؛
(۵۶) محمد بخاری ، التاریخ‌ الکبیر، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌؛
(۵۷) محمد بخاری ، الصحیح، به کوشش مصطفى دیب‌البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م؛
(۵۸) احمد بردیجی، الاسماء المفردة، به کوشش عبده علی کوشک، دمشق، ۱۴۱۰ق؛
(۵۹) عبدالقاهر بغدادی، الفرق‌ بین‌ الفرق‌، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ رمضان‌، بیروت‌، ۱۴۱۵ق‌/۱۹۹۴م‌؛
(۶۰) حسین بغوی، معالم التنزیل، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م؛
(۶۱) احمد بلاذری، فتوح‌ البلدان‌، به‌ کوشش‌ رضوان‌ محمد رضوان‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌؛
(۶۲) احمد بیهقی، السنن الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، مکه، ۱۴۱۴ق/۱۹۹۴م؛
(۶۳) احمد بیهقی ، معرفة السنن و الآثار، به کوشش احمد صقر، قاهره، المجلس الاعلـى للشؤون الاسلامیه؛
(۶۴) محمد ترمـذی، السنن‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌ ؛
(۶۵) عبدالرحمان ثعالبی، الجواهر الحسان، بیروت، مؤسسة الاعلمی؛
(۶۶) حارث بن ابیاسامه، مسند، بازسازی بر اساس زوائد نورالدین هیثمی، به کوشش حسین احمد باکری، مدینه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م؛
(۶۷) محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م؛
(۶۸) محمد حاکم‌ نیشابوری ، معرفة علوم‌ الحدیث‌، به‌کوشش‌ معظم‌ حسین‌، مدینه‌، ۱۳۹۷ق‌/۱۹۷۷م‌؛
(۶۹) عبدالله حمیدی، المسند، به‌کوشش حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی، بیروت/قاهره، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۸م؛
(۷۰) احمد خطیب‌ بغدادی، تاریخ‌ بغداد، قاهره‌،۱۳۴۹ق‌؛
(۷۱) احمد خطیب‌ بغدادی ، شرف‌اصحاب‌الحدیث‌، به‌کوشش‌ محمد‌سعید خطیب‌ اوغلی‌، آنکارا، ۱۹۷۱م‌؛
(۷۲) احمد خطیب‌ بغدادی ، الکفایة فی‌علم الروایة،به‌کوشش ابوعبدالله‌ سورتی‌ و ابراهیم‌ حمدی‌ مدنی، مدینه، المکتبة العلمیه؛
(۷۳) خلیفة بن خیاط، التاریخ، به کوشش مصطفى نجیب فواز و حکمت کشلی فواز، بیروت، ۱۴۱۵ق؛
(۷۴) محمد خوارزمی‌، جامع‌ مسانید ابی حنیفة، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۳۲ق‌؛
(۷۵) علی دارقطنی، السنن، به کوشش عبدالله‌هاشم‌ یمانی، بیروت، ۱۳۸۶ق/۱۹۶۶م؛
(۷۶) عبدالله دارمی‌، السنن‌، به‌کوشش فواز احمد زمرلی‌ و خالد سبع‌علمی،بیروت، ۱۴۰۷ق؛
(۷۷) عثمان دارمی‌،‌ الرد على‌ بشر المریسی‌، به‌ کوشش‌ محمد حامد فقی‌، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌؛
(۷۸) ابوبکر دمیاطی، اعانة الطالبین، بیروت، دارالفکر؛ دمیری، محمد، حیاة الحیوان‌، قاهره‌، مکتبة مصطفی‌ البابی‌؛
(۷۹) شیرویه دیلمی، الفردوس بمأثور الخطاب، به کوشش محمدسعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۹۸۶م؛
(۸۰) دینوری، الاخبار الطوال‌، به کوشش‌عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌؛
(۸۱) محمد ذهبی‌، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق‌/ ۱۹۶۸م‌؛
(۸۲) محمد ذهبی‌، الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا‌یوجب ردهم، به کوشش محمد ابراهیم موصلی، بیروت، ۱۹۹۲م؛
(۸۳) محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌؛
(۸۴) محمد ذهبی‌، المعین فی طبقات المحدثین، به کوشش همام‌ عبدالرحیم‌ سعد، عمان، ۱۴۰۴ق؛
(۸۵) محمد ذهبی‌، میزان‌ الاعتدال‌، به‌کوشش‌ علی‌ محمد بجاوی، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌/۱۹۶۳م‌؛
(۸۶) محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون، قاهره، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م؛
(۸۷) عبدالکریم رافعی‌، التدوین فی اخبار قزوین‌، حیدرآباد دکن، ۱۹۸۵م؛
(۸۸) فضل‌الله راوندی، النوادر، نجف، ۱۳۷۰ق؛
(۸۹) محمد رودانی‌، صلة الخلف‌، به‌ کوشش‌ محمد حجی‌، بیروت‌، ۱۴۰۸ق‌/ ۱۹۸۸م‌؛
(۹۰) محمود زمخشری‌، الکشاف‌، قاهره‌، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م؛
(۹۱) محمد سرخسی‌، الاصول‌، به‌ کوشش‌ ابوالوفا افغانی‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۲ق‌؛
(۹۲) محمد سرخسی‌، المبسوط، قاهره‌، مطبعة الاستقامه‌؛
(۹۳) سعید بن منصور، السنن، به کوشش حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی، بمبئی ، ۱۹۸۲م؛
(۹۴) عبدالکریم سمعانی‌، ادب‌ الاملاء و الاستملاء، به‌کوشش ماکس‌ وایسوایلر، بیروت،۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م؛
(۹۵) حمزه سهمی‌، تاریخ‌ جرجان‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالمعید‌خان‌، بیروت‌، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌؛
(۹۶) علی سید مرتضى، الانتصار، قم، ۱۴۱۵ق‌؛
(۹۷) سیوطی، الاتقان، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م؛
(۹۸) سیوطی ، تدریب‌ الراوی، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌؛
(۹۹) سیوطی ، الدر المنثور، بیروت، ۱۹۹۳م؛
(۱۰۰) محمد شافعی‌، «اختلاف‌ مالک‌...»، ضمن‌ ج ۷ الام‌، بیروت‌، دارالمعرفه؛
(۱۰۱) محمد شافعی‌، الام‌، بیروت‌، دارالمعرفه؛
(۱۰۲) محمد شافعی‌، الرسالة، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌؛
(۱۰۳) محمد شافعی‌، یادداشتهایی‌ بر «سیر الاوزاعی‌»، ضمن‌ ج ۷ الام، بیروت، دارالمعرفه؛
(۱۰۴) شبیب بن عطیۀ عمانی، «سیرة»، ضمن ج۲ السیر و الجوابات، به کوشش سیده اسماعیل کاشف، قاهره، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م؛
(۱۰۵) احمد شماخی‌، السیر، به‌ کوشش‌ احمد بن‌ سعود سیابی‌، مسقط، ۱۴۰۷ق‌/۱۹۸۷م‌؛
(۱۰۶) نورالله ‌شوشتری ، مجالس‌ المؤمنین‌، تهران‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۶م‌؛
(۱۰۷) محمد شوکانی، فتح القدیر، بیروت، دارالفکر؛
(۱۰۸) عبدالرزاق صنعانی‌، تفسیر القرآن، به کوشش مصطفى مسلم محمد، ریاض، ۱۴۱۰ق؛
(۱۰۹) عبدالرزاق صنعانی‌، المصنف‌، به‌ کوشش‌ حبیب‌ الرحمان‌ اعظمی‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م‌؛
(۱۱۰) حسین صیمری، اخبار ابی‌حنیفة و اصحابه‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌؛
(۱۱۱) محمد ضیاء‌الدین مقدسی، الاحادیث المختارة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، مکه، ۱۴۱۰ق؛
(۱۱۲) طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی‌ عبدالمجید سلفی‌، موصل، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م؛
(۱۱۳) طبرسی‌، فضل‌، مجمع‌ البیان‌، بیروت، ۱۴۱۵ق؛
(۱۱۴) طبری ، تاریخ‌، بیروت، ۱۴۰۷ق؛
(۱۱۵) طبری ، التفسیر، بیروت، ۱۴۰۵ق؛
(۱۱۶) احمد طحاوی، اختلاف‌ الفقهاء، به‌ کوشش‌ محمد‌صغیر حسن‌ معصومی‌، اسلام‌آباد، ۱۳۹۱ق‌؛
(۱۱۷) احمد طحاوی ، شرح معانی الآثار، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۹ق؛
(۱۱۸) محمد طوسی، الخلاف، به‌ کوشش‌ محمد مهدی نجف و دیگران، قم، ۱۴۱۷ق؛
(۱۱۹) عبدالله‌ بن‌ احمد بن‌ حنبل، کتاب‌ السنة، به‌ کوشش‌ محمد بن‌ سعید قحطانی، دمام، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌؛
(۱۲۰) احمد عجلی‌، معرفة الثقات‌، به‌ کوشش عبدالعلیم‌ عبدالعظیم بستوی، مدینه، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م؛
(۱۲۱) خلیل علایی، جامع التحصیل، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م؛
(۱۲۲) عبدالرحمان عمادی، الروضة الریا، به کوشش عبده ‌علی کوشک، دمشق، ۱۹۸۸م؛
(۱۲۳) عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، کراچی، کتابخانۀ میرمحمد؛
(۱۲۴) محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم‌ بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م؛
(۱۲۵) علی قمی، جامع الخلاف و الوفاق، به کوشش حسین حسنی بیرجندی، قم، ۱۳۷۹ش؛
(۱۲۶) محمد کشی‌، معرفة الرجال‌، اختیار طوسی‌، به‌ کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۴ق؛
(۱۲۷) محمد کلینی‌، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌اکبر غفاری، تهران‌، ۱۳۹۱ق؛
(۱۲۸) هبةالله لالکایی، کرامات الاولیاء، به کوشش احمد سعد حمان، ریاض، ۱۴۱۲ق؛
(۱۲۹) لیث‌ بن‌ سعد، «رسالة الى‌ مالک‌ بن‌ انس‌»، ضمن ‌ج ۴ تاریخ یحیی بن معین، روایت دوری، به‌کوشش‌احمد محمد نور سیف،مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م؛
(۱۳۰) مالک‌بن‌انس‌، «رسالة الى‌ لیث‌ بن‌ سعد»، ضمن‌ همان اثر؛
(۱۳۱) مالک‌بن‌انس‌، الموطأ، به‌ کوشش‌ محمد فؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۳۷۰ق‌/۱۹۵۱م‌؛
(۱۳۲) علی متقی هندی، کنزالعمال‌، به کوشش بکری حیاتی و صفوة سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م؛
(۱۳۳) محمد مروزی، اختلاف‌ العلماء، به‌ کوشش‌ صبحـی‌ سامرایی‌، بیروت‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌؛
(۱۳۴) اسماعیل مزنی‌، «المختصر»، همراه‌ الام‌ شافعـی‌، بیروت‌، دارالمعرفـه‌؛
(۱۳۵) مسلم‌ بن‌ حجـاج‌، الصحیح‌، به‌ کـوشش‌ محمـد فـؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌؛
(۱۳۶) معمر بن راشد، «الجامع»، ضمیمۀ المصنف ؛ مفید، محمد، الافصاح، قم، ۱۴۱۲ق؛
(۱۳۷) محمد مقری، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۸م؛
(۱۳۸) منیر بن نیر جعلانی، «سیرة»، ضمن ج۱ السیر و الجوابات ؛ نبهانی، یوسف، جامع کرامات الاولیاء، قاهره، ۱۳۲۹ق؛
(۱۳۹) احمد نسایی، رسائل فی علوم الحدیث، به کوشش جمیل علی حسن، بیروت، ۱۹۸۵م؛
(۱۴۰) نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌؛
(۱۴۱) محمد نعمانی‌، الغیبة، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۷ق؛
(۱۴۲) یحیى نووی، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، بیروت، ۱۹۹۶م؛
(۱۴۳) یحیى نووی ، شرح على صحیح مسلم، بیروت، ۱۳۹۲ق؛
(۱۴۴) یحیی بن‌آدم‌، الخراج‌، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۴۷ق/ ۱۹۲۸م‌؛


۱. یحیی نووی، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، ج۱، ص۴۴، بیروت، ۱۹۹۶م.
۲. محمد ابن جماعه‌، المنهل‌ الروی، ج۱، ص۱۱۴، به‌ کوشش‌ محیی‌الدین‌ عبدالرحمان‌ رمضان‌، دمشق‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
۳. علی ابوالقاسم کوفی، الاستغاثة، ج۱، ص۸۶، نجف، ۱۳۶۸ق.
۴. عبدالرحمان ثعالبی، الجواهر الحسان، ج۳، ص۲۰۸، بیروت، مؤسسة الاعلمی.
۵. طبرسی‌، فضل‌، ج۵، ص۱۱۱، مجمع‌ البیان‌، بیروت، ۱۴۱۵ق.
۶. عبدالرحمان ابن جوزی، زاد المسیر، ج۳، ص‌ ۳۳۳، بیروت، ۱۴۰۴ق.
۷. محمد شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۳۹۸، بیروت، دارالفکر.
۸. ابوبکر دمیاطی، اعانة الطالبین، ج۱، ص۲، بیروت، دارالفکر.
۹. حسین ابن خالویه‌، مختصر فی‌ شواذ القرآن‌، ج۱، ص۵۴، به‌ کوشش‌ برگشترسر، قاهره‌، ۱۹۳۴م‌.
۱۰. محمد ابن جزری، النشر، ج۲، ص۲۸۰، به‌ کوشش‌ علی‌ محمد ضباع‌، قاهره‌، کتابخانۀ مصطفی‌ محمد.
۱۱. طبری، التفسیر، ج۱۱، ص۸، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۱۲. احمد ابن حجر عسقلانی‌، «الکاف الشاف»، ج۲، ص۳۰۴-۳۰۵، در حاشیۀ الکشاف زمخشری، قاهره، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
۱۳. سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۲۶۸، بیروت، ۱۹۹۳م.
۱۴. محمد ابوطالب مکی، قوت القلوب، ج۱، ص۵، به کوشش باسل عیون السود، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
۱۵. محمود زمخشری‌، الکشاف‌، ج۲، ص۳۰۴، قاهره‌، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
۱۶. عبدالرزاق صنعانی‌، تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۹۲، به کوشش مصطفی مسلم محمد، ریاض، ۱۴۱۰ق.
۱۷. طبری، التفسیر، ج۱۱، ص، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۱۸. حسین بغوی، معالم التنزیل، ج۴، ص۳۲۰، به کوشش خالد عک و مروان سوار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۱۹. محمود زمخشری‌، الکشاف‌، ج۴، ص۵۳۰، قاهره‌، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
۲۰. محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۸، ص۳۲، به کوشش احمد عبدالعلیم‌ بردونی، قاهره، ۱۹۷۲م.
۲۱. محمد بخاری، الصحیح، ج۲، ص۹۳۸، به کوشش مصطفی دیب‌البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۲۲. محمد بخاری، الصحیح، ج۳، ص۱۳۳۵، به کوشش مصطفی دیب‌البغا، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
۲۳. مسلم‌ بن‌ حجـاج‌، الصحیح‌، ج۴، ص ۱۹۶۳-۱۹۶۴ ، به‌ کـوشش‌ محمـد فـؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌ .
۲۴. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۲۱۱، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۲۵. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۵۳۵، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۲۶. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۴، ص۹۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۲۷. طبرانی، سلیمان، ج۲۲، ص۲۰، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی‌ عبدالمجید سلفی‌، موصل، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م.
۲۸. محمد ضیاء‌الدین مقدسی، الاحادیث المختارة، ج۹، ص۹۹، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، مکه، ۱۴۱۰ق.
۲۹. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۳۰. مسلم‌ بن‌ حجـاج‌، الصحیح‌، ، ج۴، ص ۱۹۶۸ ، به‌ کـوشش‌ محمـد فـؤاد عبدالباقی‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌ .
۳۱. احمد بن‌ حنبل‌، مسند، ج۱، ص۳۸، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
۳۲. احمد بن‌ حنبل‌، مسند، ج۳، ص۴۸۰، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
۳۳. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۴۵۵، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۳۴. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۳، ص۴۵۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۳۵. فضل‌الله راوندی، النوادر، نجف، ۱۳۷۰ق.
۳۶. احمد بن‌ حنبل‌، مسند، ج۳، ص۴۶۸، قاهره‌، ۱۳۱۳ق‌.
۳۷. احمد ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۳، ص۸۶، به کوشش باسم‌ فیصل‌ احمد جوابرة، ریاض، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
۳۸. طبرانی، سلیمان، ج۲۰، ص۳۲۵، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی‌ عبدالمجید سلفی‌، موصل، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۳م.
۳۹. حارث بن ابیاسامه، مسند، ج۲، ص۶۲۴، بازسازی بر اساس زوائد نورالدین هیثمی، به کوشش حسین احمد باکری، مدینه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
۴۰. طبری، التفسیر، ج۱۰، ص۵۴، بیروت، ۱۴۰۵ق.
۴۱. طبری، تاریخ‌، ج۲، ص۴۵۴، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۴۲. حارث بن ابیاسامه، مسند، ج۲، ص۶۲۴، بازسازی بر اساس زوائد نورالدین هیثمی، به کوشش حسین احمد باکری، مدینه، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۲م.
۴۳. نهج البلاغة، نامۀ ۲۸
۴۴. دینوری، الاخبار الطوال‌، به کوشش‌عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌، ۱۹۶۰م‌.
۴۵. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۹۹، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۴۶. نصر بن‌ مزاحم‌، وقعة صفین‌، ج۱، ص۴۵۹، به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ محمدهارون‌، قاهره‌، ۱۳۸۲ق‌.
۴۷. الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌، ج۱، ص۱۷۷، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م.
۴۸. علی ابن‌طاووس‌، کشف‌ المحجة، ج۱، ص۱۸۵، نجف‌، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۰م.
۴۹. محمد ابن‌رستم‌ طبری، المسترشد، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش احمد محمودی، تهران، مؤسسۀ کوشان‌پور.
۵۰. عمر ابن‌شبه‌، تاریخ‌ المدینة، ج۳، ص۱۰۹۲، به‌کوشش‌ فهیم‌ محمد شلتوت‌، مکه‌، ۱۳۹۹ق‌/ ۱۹۷۹م‌.
۵۱. الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌، ج۱، ص ۴۸، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م .
۵۲. الامامة و السیاسة، منسوب‌ به‌ ابن قتیبه‌ ، ج۱، ص۵۳-۵۴ ، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۹۹۰م .
۵۳. ابن اثیر، الکامل‌، ج۴، ص۴۱۶.
۵۴. احمد بلاذری، فتوح‌ البلدان‌، ج۱، ص۵۷۲، به‌ کوشش‌ رضوان‌ محمد رضوان‌، بیروت‌، ۱۳۹۸ق‌/۱۹۷۸م‌.
۵۵. الصحیفه السجادیه، دعای ۴.
۵۶. طبری، تاریخ‌، ج۲، ص۴۶۸، بیروت، ۱۴۰۷ق.
۵۷. عبدالرزاق صنعانی‌، تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۹۲، به کوشش مصطفی مسلم محمد، ریاض، ۱۴۱۰ق.
۵۸. سیوطی، الدر المنثور، ج۸، ص۱۵۳، بیروت، ۱۹۹۳م.
۵۹. ابنابی‌ شیبه، المصنف، ج۳، ص۲۳۰، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
۶۰. محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۲، ص۳۸۳ ، بیروت، دارصادر‌ .
۶۱. عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، ج۱، ص۴۶۱، کراچی، کتابخانۀ میرمحمد.
۶۲. سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۲۷۲، بیروت، ۱۹۹۳م.
۶۳. محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۷، ص۱۳۲، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۶۴. لیث‌ بن‌ سعد، «رسالة الی‌ مالک‌ بن‌ انس‌»، ج۱، ص۴۸۹، ضمن ‌ج ۴ تاریخ یحیی بن معین، روایت دوری، به‌کوشش‌احمد محمد نور سیف، مکه، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
۶۵. مالک‌بن‌انس‌، «رسالة الی‌ لیث‌ بن‌ سعد»، ج۱، ص۵۰۰، ضمن‌ همان اثر.
۶۶. احمد ابونعیم‌ اصفهانی‌، حلیة الاولیاء، ج۸، ص۱۶۴، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.
۶۷. محمد شافعی‌، الرسالة، ص۴۵۵، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌ .
۶۸. محمد شافعی‌، الرسالة،ص۴۶۱، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌ .
۶۹. محمد شافعی‌، الرسالة، ص۴۶۷، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌ .
۷۰. محمد شافعی‌، الام‌ ، ‌ج۱، ص۱۵۳ ، بیروت‌، دارالمعرفه .
۷۱. محمد نعمانی‌، الغیبة، ج۱، ص۹۲، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۷ق.
۷۲. محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۲، ص ۳۷۸ ، بیروت، دارصادر‌ .
۷۳. محمد بخاری، التاریخ‌ الکبیر، ج۴، ص۹، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.
۷۴. محمد بخاری، التاریخ‌ الکبیر، ج۵، ص۴۰، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۹۸ق‌/ ۱۹۷۸م‌.
۷۵. محمد بخاری، التاریخ‌ الصغیر، ج۱، ص۱، به کوشش محمود ابراهیم زاید، حلب/قاهره، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
۷۶. محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۱۱، ص۲۰۵، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۷۷. محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۹، ص۱۱۵- ۱۱۸ ، بیروت، دارصادر‌ .
۷۸. احمد بردیجی، الاسماء المفردة، ج۱، ص‌۷۹، به کوشش عبده علی کوشک، دمشق، ۱۴۱۰ق.
۷۹. احمد بردیجی، الاسماء المفردة، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش عبده علی کوشک، دمشق، ۱۴۱۰ق.
۸۰. عبدالرحمان ابن ابی حاتم‌، الجرح‌ و التعدیل‌، ج۱، ص۸، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۷۱ق‌/۱۹۵۲م‌.
۸۱. احمد طحاوی ، شرح معانی الآثار ، ج ۴، ص ۱۰۲ ، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۳۹۹ق .
۸۲. محمد ابن حبان‌، الثقات‌، ج۴، ص۳۰۲، به کوشش سید شرف‌الدین، دار‌الفکر، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
۸۳. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۸۴. محمد حاکم‌ نیشابوری، معرفة علوم‌ الحدیث‌، ج۱، ص۴۲-۴۵، به‌کوشش‌ معظم‌ حسین‌، مدینه‌، ۱۳۹۷ق‌/۱۹۷۷م‌.
۸۵. احمد خطیب‌ بغدادی، الکفایة فی‌علم الروایة، ج۱، ص۲۲، به‌کوشش ابوعبدالله‌ سورتی‌ و ابراهیم‌ حمدی‌ مدنی، مدینه، المکتبة العلمیه.
۸۶. احمد خطیب‌ بغدادی، الکفایة فی‌علم الروایة، ج۱، ص۵۱، به‌کوشش ابوعبدالله‌ سورتی‌ و ابراهیم‌ حمدی‌ مدنی، مدینه، المکتبة العلمیه.
۸۷. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۸۸. یحیى نووی ، شرح على صحیح مسلم ، ج ۱، ص۳۲ ، بیروت، ۱۳۹۲ق.
۸۹. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۱، ص۲۱۶، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۹۰. عثمان ابن‌صلاح، ‌علوم‌الحدیث، ج۱، ص۱۷۹، به‌کوشش صلاح بن محمد ابن عویضه، بیروت، ۱۴۱۶ق.
۹۱. محمد ابن جماعه‌، المنهل‌ الروی، ج۱، ص۱۱۴، به‌ کوشش‌ محیی‌الدین‌ عبدالرحمان‌ رمضان‌، دمشق‌، ۱۴۰۶ق‌/۱۹۸۶م‌.
۹۲. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۹۳. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۹۴. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۹۵. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۹۶. محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۵، ص۵ ، بیروت، دارصادر‌ .
۹۷. محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۵، ص ۱۷۸ ، بیروت، دارصادر‌ .
۹۸. محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۵، ص ۳۱۲ ، بیروت، دارصادر‌ .
۹۹. محمد ابن‌سعد، الطبقات‌ الکبرى ، ج۵، ص ۱۵۷ ، بیروت، دارصادر‌ .
۱۰۰. سیوطی، تدریب‌ الراوی، ج۲، ص۲۳۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۶م‌.
۱۰۱. محمد حاکم‌ نیشابوری، معرفة علوم‌ الحدیث‌، ج۱، ص۴۱ ‌، به‌کوشش‌ معظم‌ حسین‌، مدینه‌، ۱۳۹۷ق‌/۱۹۷۷م‌.
۱۰۲. یحیی نووی، تهذیب‌ الاسماء و اللغات‌، ج۱، ص۴۴، بیروت، ۱۹۹۶م.
۱۰۳. محمد ترمـذی، السنن‌، ج۱، ص۲۰، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌.
۱۰۴. محمد ترمـذی، السنن‌، ج۲، ص۳۵۷، به‌ کوشش‌ احمد محمد شاکر و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ق‌/ ۱۹۳۸م‌ بب‌.
۱۰۵. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۱۰۶. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۱، ص۲۱۱، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۱۰۷. محمد حاکم‌ نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث‌، ج۱، ص۵۷۶، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م.
۱۰۸. یوسف ابن‌ عبـدالبر، الاستیعـاب، ج۱، ص۸۲ ، به کوشش علی محمـدبجاوی، بیـروت، ۱۴۱۲ق. .
۱۰۹. یوسف ابن‌ عبـدالبر، الاستیعـاب ، ج۴، ص۱۶۲۶ ، به کوشش علی محمـدبجاوی، بیـروت، ۱۴۱۲ق. .
۱۱۰. علی ابن‌حزم‌، الاحکام‌، ج۶، ص۲۸۷، قاهره، ۱۴۰۴ق.
۱۱۱. محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۴، ص۶۴، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۱۱۲. محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۵، ص۲۰۶، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۱۱۳. محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۵، ص۲۳۱، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۱۱۴. علی ابن‌حزم‌، المحلی‌، ج۴، ص۷۴، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
۱۱۵. محمد ذهبی‌، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۵، ص۱۵۷، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
۱۱۶. محمد ذهبی‌، المعین فی طبقات المحدثین، ج۱، ص۳۲، به کوشش همام‌ عبدالرحیم‌ سعد، عمان، ۱۴۰۴ق.
۱۱۷. محمد ذهبی‌، المعین فی طبقات المحدثین، ج۱، ص۴۴، به کوشش همام‌ عبدالرحیم‌ سعد، عمان، ۱۴۰۴ق.
۱۱۸. محمد حاکم‌ نیشابوری، معرفة علوم‌ الحدیث‌، ج۱، ص۴۴، به‌کوشش‌ معظم‌ حسین‌، مدینه‌، ۱۳۹۷ق‌/۱۹۷۷م‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تابعین»، ج۱۴، ص۵۶۳۵.    




جعبه ابزار