فعل، مرکب از ماده و هیئت است، که ماده دارای معنای اسمی و هیئت دارای معنای حرفی است؛ برای مثال، در جمله «تشتعل النار» ماده فعل (اشتعال) معنای اسمی، و هیئتفعل (تشتعل) معنای نسبی و ربطی دارد که از مصادیق معنای حرفی به حساب میآید. ربطی که هیئتفعل بر آن دلالت میکند، ربط میان مدلول ماده (اشتعال) و مدلول دیگر کلام همانند فاعل (النار) است؛ بنابراین، معنای فعل، از معنای اسمی و معنای حرفی ترکیب مییابد. و این مطلب، درستی این سخن را که: «معانی الفاظ یا به صورت اسم و یا به صورت حرف است» تایید میکند.
برخی هم چون مرحوم « نایینی » معتقدند هیئتفعل، بر نسبت تامه دلالت میکند، که عبارت است از نسبت تحققی میان حدث و فاعل، اما برخی دیگر مانند « شهید صدر » آن را نسبت ناقصه دانسته و نسبت تامه را مربوط به جمله میدانند نه فعل.
برخی از اصولیون دلالت فعل را بر زمان به وضع میدانند، اما بعضی مانند مرحوم «نایینی» دلالت فعل را بر زمان، لازمه عقلی تحقق و صدور حدث از فاعل میدانند نه جزء مدلول فعل.