• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مطلق‌گرایی اخلاقی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از مباحث بسیار مهم در فلسفه اخلاق که شاید بتوان گفت از مهم‌ترین مباحث فلسفه اخلاق است و پذیرش یا رد آن نتایج فردی و اجتماعی فراوانی دارد. مساله نسبی یا مطلق بودن احکام اخلاقی است.



در این مبحث پاره‌ای از پرسشهای حیاتی مطرح می‌شود، مانند این که آیا ارزشهای اخلاقی ، محصول عوامل محیطی، روان شناختی است یا اموری ثابت و همیشگی است؟ چرا نمی‌توان ارزشهای اخلاقی را نسبی دانست؟ برخی بر اساس یافته‌های مطالعات مردم شناسانه مبتنی بر تنوع و گوناگونی آداب و رسوم اقوام مختلف به نسبیت اخلاق و وابستگی آن به آداب و رسوم معتقد شده‌اند مثلا بندیکت مدعی است که پاره‌ای از نمونه‌ها اعتبار نسبیتگرایی اخلاقی را به اثبات میرساند و از همین رو می‌توان گفت اخلاق یعنی همان سنتهای پذیرفته اجتماعی که هیچ ریشه‌ای در عینیت و عمومیت ندارد. در مقابل، مطلق‌گرایان معتقدند، اصول غیر قابل انکاری وجود دارد که هرگز نباید شکسته شود و معیار‌های عمومی اخلاق استثنا‌ء ناپذیرند.



از آن رو که مطلق‌گرایی در مقابل نسبیتگرایی به کار می‌رود و نسبیتگرایی نیز دست کم در سه شکل مطرح می‌شود؛ می‌توان گفت سه شکل از مطلق‌گرایی قابل تصویر است.

۲.۱ - مطلق‌گرایی توصیفی

اول مطلق‌گرایی توصیفی که معتقد است می‌توان جوامع متفاوتی یافت که دست کم در برخی اصول اخلاقی مشترک باشند. در مقابل نسبیتگرایی توصیفی که باورهای اصلی جوامع گوناگون را متفاوت یا حتی متعارض می‌داند.

۲.۲ - مطلق‌گرایی فرا‌اخلاقی

دوم مطلق‌گرایی فرا‌اخلاقی که ناظر به توجیه گزاره‌های اخلاقی است. به این معنا که شیوه معقول و معتبر عینی‌ای برای توجیه یک اصل اخلاقی در برابر اصل دیگر می‌توان یافت. این نوع مطلق گرایی از توجیه یک اصل در برابر اصول دیگر دفاع می‌کند اما نوع دیگری از مطلق گرایی در باب توجیه مطرح است که راجع به مصادیق یک اصل یا یک عمل اخلاقی است. این نوع مطلق گرایی بیانگر آن است که انجام یا عدم انجام هر مصداقی از یک اصل یا عمل، اخلاقی یا غیر اخلاقی است.
[۱] گارسیا. جی. ای. ال. مطلق‌های اخلاقی. ترجمه سید اکبر حسینی. مجموعه مقالات فلسفه اخلاق. ویراسته لارنس بکر. قم: انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۸۵.
به عنوان مثال اگر کسی معتقد باشد تمام مصادیق دروغ‌گویی در هر شرایطی غیر اخلاقی است. یک مطلق گرای اخلاقی است.

۲.۳ - مطلق گرایی هنجاری

اما شکل سوم مطلق گرایی، مطلق گرایی هنجاری است؛ که معتقد است اصل یا اصولی می‌توان یافت که اگر برای شخص و یا جامعه‌ای درست یا خوب است در شرایط مشابه ، برای شخص یا جامعه‌ای دیگر می‌تواند درست یا خوب باشد. به عنوان مثال اگر بگوییم برخی اصول اخلاقی مانند راستگویی و وفای به عهد برای شخص یا جامعه‌ای خوب است این اصول در جامعه دیگری یا برای اشخاص دیگری نیز خوب و درست تلقی می‌شود. این نوع مطلق گروی در مقابل نسبیت گروی هنجاری است که بر این باور است که آنچه برای شخص یا جامعه‌ای درست است، حتی اگر هم شرایط مشابه باشد، برای شخص یا جامعه‌ای دیگر درست یا خوب نیست.
[۲] فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، قم: کتاب طه، ۱۳۸۳، ص۲۲۸.


۲.۴ - دو شکل دیگر از مطلق گرایی

برخی دو شکل دیگر از مطلق گرایی را مطرح کرده‌اند یکی مطلق گرایی در تفکر و دیگری مطلق گرایی در باب منش . مطلق گرایی در باب تفکر بیانگر آن است که حتی تفکر جدی در باره انجام هر مصداقی از یک عمل غیر اخلاقی ضد اخلاقی است. و مطلق گرایی در باب منش نیز معتقد است برخی از انواع عمل غیراخلاقی حتی اگر برخی از مصادیق آن ضد اخلاقی نباشد به شکلی هستند که هر کسی دارای منش خوب است نمی‌تواند خود را به انجام مصداقی از آن متقاعد کند.
[۳] فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، قم: کتاب طه، ۱۳۸۳، ص۸۵.

پیش از هرچیز لازم است معنای دقیق مطلق گرایی را روشن کنیم و از این رهگذر مانع بروز مغالطات در این زمینه گردیم. مطلق گرایی دست کم دارای دو کاربرد متفاوت است.
[۴] جمعی از نویسندگان. فلسفه اخلاق. قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۸۵، ص۹۰.




مطلق گرایی، گاه به این معنا است که همه احکام و ارزش‌های اخلاقی اموری ثابت همیشگی و همگانی‌اند و در هیچ شرایطی استثناء نمی‌پذیرند. امانوئل کانت به این نوع مطلق گرایی اعتقاد داشت. وی بر این عقیده بود که احکام و ارزش‌های اخلاقی مطلق ثابت و همیشگی‌اند و در هیچ شرایطی استثنا بردار نیستند. برخی در زمان وی به این مطلق گرایی سرسختانه چنین ایراد گرفتند که بر اساس این دیدگاه راست گویی همواره خوب است و هیچ استثنایی ندارد. در حالی که چنین نیست که راست گویی همواره و در همه جا خوب باشد. مثال: جایی که راست گویی موجب کشته شدن چندین انسان بی گناه بشود، خوب نیست. کانت این اشکال را چنین پاسخ داد که ما همواره باید راست بگوییم؛ یعنی اگر می‌خواهیم سخن بگوییم باید راست بگوییم. اینکه این رفتار ما چه پیامدهایی خواهد داشت اهمیتی ندارد. حتی اگر راست گویی ما موجب کشته شدن انسان‌هایی بی‌گناه شود باز هم وظیفه ما راست گفتن است. گناه کشتن آن افراد بر عهده کشندگان است. ما کار خوبی کرده‌ایم که راست گفته‌ایم و آن افراد کار بدی کرده‌اند که مرتکب قتل شده‌اند.



دومین معنا و کاربرد مطلق گرای همه احکام اخلاقی را دارای ثبات و دوام نمی‌داندبلکه معتقد است اصول احکام و ارزش‌های اخلاقی اموری ثابت همیشگی و همگانی‌اند و هرگز استثنا نمی‌پذیرد و نسبی بودن برخی دیگر از احکام و ارزش‌های اخلاقی به معنای نسبیت شرایط واقعی است.
لازمه اطلاق اخلاق ، طبق تفسیر کانت، انکار حکم قطعی بلکه بدیهی عقل به لزوم گفتن دروغ برای نجات جان انسان بی گناه و مانند آن است. از نگاه او اطلاق اخلاقی به معنای مقید نبودن موضوعات آن به غایات و نتایج مضبوط و معین هیچ دلیلی ندارد، بلکه ارزش افعال اخلاقی تنها از ناحیة نتایج و آثار مطلوب یا نامطلوب آنها معین می‌شود.
[۵] مصباح یزدی، مجتبی، فلسفه اخلاق، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸، ص۱۸۳-۱۸۴.




اما اطلاق احکام اخلاقی به این معنا قابل پذیرش است که ارزش افعال نسبت به نظر، سلیقه ، میل و خواست شخص یا اشخاص و با تفاوت آن دسته از شرایط زمانی و مکانی که تاثیری در نتایج مطلوب یا نامطلوب ندارند تغییری نمی‌کند. براین پایه هرچند ممکن است ارزشمند بودن یک فعل دارای قیود و شرایطی باشد این قیود و شرایط تنها از جهت تاثیری که در پیامدهای واقعی مطلوب و نامطلوب افعال دارند معتبرند و نظر و سلیقه هیچ کس نمی‌تواند بعنوان قید و شرط احکام اخلاقی قرار گیرد. مثلا ممکن است خوبی راست گفتن مقید به مواردی باشد که پیامد زیانباری مانند به خطر افتادن جان انسانی بی گناه نداشته باشد. گرچه موضوع این حکم اخلاقی مقید است ولی قید بیان شده منافاتی با کلیت و اطلاق حکم در موضوع کلی خود ندارد و به اصطلاح قید آن مضبوط است. بدین ترتیب احکام اخلاقی مضبوط و قاعده‌مندند و در شرایط واقعی خود همواره صادق و ثابتند.
[۶] مصباح یزدی، مجتبی، فلسفه اخلاق، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸، ص۱۸۳-۱۸۴.




برهانی که کانت در اثبات ثبات و استثناناپذیری احکام اخلاقی ارائه می‌کند در معنای امر مطلق نهفته است. امر مطلق از دید کانت به این معناست که همیشه باید طوری رفتار کرد که بتوان اراده کرد قاعده عمل ما یک قانون عام و کلی برای همه انسانها باشد.
[۷] کانت، ایمانوئل، بنیادمابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمیدعنایت و علی قیصری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ص۶۰-۸۸.
کانت پس از این که اثبات می‌کند قوانین اخلاقی همواره برای ما انسانها به صورت اوامر و بایدها جلوه می‌کند سه شکل از امر را مطرح می‌کند که به نظروی تنها یک شکل آن می‌تواند امر اخلاقی باشد که از آن به امر مطلق تعبیر می‌کند. یک شکل از اوامر، اوامری هستند که متعلق آنها یا کارهایی که بدان امر می‌شود خودشان هیچ خوبی ندارند تنها ابزاری برای رسیدن به یک مطلوب دیگرند. این اوامر را شرطی تردیدی می‌نامد. دسته دیگر اوامر به اعتقاد کانت آن اوامری هستند که مانند دسته گذشته به اعمالی امر می‌کنند که وسیله‌ای برای رسیدن به پاره‌ای غایات هستند یعنی خودشان فی نفسه مطلوبیتی ندارند. مثل این که گفته شود «برای رسیدن به سعادت باید عبادت کرد» در این صورت هم امر به عبادت برای رسیدن به سعادت است. پس این اوامر نیز شرطی هستند. اما منظور گوینده اینجا این نیست که «اگر می‌خواهید سعادتمند شوید باید عبادت کنید». روشن است که سعادت چیزی نیست که در مطلوبیت آن تردیدی برای کسی باشد. موکدا می‌توان گفت انسانها سعادت را به ضرورت طبیعت انسانیت شان می‌خواهند پس باید عبادت کنند. از این رو این اوامر را امر شرطی تاکیدی می‌گویند. هر چند بسیاری به اخلاقی بودن این اوامر اعتقاد دارند اما کانت این دسته اوامر را نیز اخلاقی نمی‌داند. کانت معتقد است هر دودسته از اوامر فوق شرطی هستند به این معنا که ابزاری هستند برای رسیدن به غایات دیگر نکته اساسی که باعث می‌شود کانت به احکام استثناناپذیر در اخلاق دست یابد در همین جا نهفته است یعنی شرطیت، به اعتقاد او عنصر شرطیت مانع از اخلاقی بودن است.
[۸] راچلز، جیمز، فلسفه اخلاق، ترجمه آرش اخگری، تهران: انتشارات حکمت، ۱۳۸۷. ص۱۸۱.
بنابراین تنها امرهایی می‌توانند اخلاقی باشند که برای رسیدن به هیچ غایتی منظور نباشند امر به اعمالی که ذاتا نیک هستند نه این که برای رسیدن به غایات نیک خوب‌اند. تنها این اوامر امر مطلق هستند.
براین اساس هنگامی اخلاقی بودن یک امر بخاطر هیچ غایتی ورای آن نیست پس خارج از امر چیزی نیست که بتواند امر اخلاقی را استثنا بزند. براین پایه مطلق است و نسبت به زمانها، مکانها و فرهنگها هیچ استثنایی برنخواهد داشت.





۷.۱ - سعادت گرایی

سقراط مؤسس مکتب سعادت گرایی معتقد بود فضائل اخلاقی اموری ثابت و تغییر ناپذیرند. شاید انسانها به دلیل داشتن شرایط زمانی و مکانی گوناگون، دارای تفاوت‌های ظاهری باشند اما طبیعتی یکسان و ثابت دارند و لازمه این ثبات و پایداری در سرشت و طبیعت یکسانی و ثبات در نیازها و انگیزشها است. براین اساس فضائل اخلاقی همواره ثابت و لایتغیرند.
[۹] کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۶۸، ج۱، ص۱۳۲.
افلاطون نیز با اصلاحاتی همین دیدگاه را در باره ثبات فضائل اخلاقی پذیرفت. از ظواهر سخنان ارسطو که سعادت را اعتدال تفسیر می‌کند، نیز چنین بر می‌آید که اعتدال برای همیشه و همه جوامع ملاک سنجش خیر است.
[۱۰] مصباح یزدی، محمد تقی، فلسفه اخلاق. تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۱، ص۱۶۰.


۷.۲ - لذت گرایی

اپیکور نماینده برجسته لذت گرایی لذت‌ها را به سه دسته لذت‌های ضروری و طبیعی مانند خوردن و آشامیدن ، لذتهای غیرطبیعی و غیر ضروری مانند لذت شهرت و مقام و لذت‌های طبیعی و غیر ضروری مانند لذت جنسی تقسیم می‌کند. او استیفای لذتهای دسته اول را همیشه خوب، لذتهای دسته دوم را همیشه بد و لازم الاجتناب و لذتهای دسته سوم را در حد اعتدال خوب و پسندیده می‌داند. از این تقسیم بندی اپیکور بر می‌آید او نیز با این که یک لذت گرای تمام عیار است اما در عین حال ارزشهای اخلاقی را مطلق و ثابت می‌داند.
[۱۱] مصباح یزدی، محمد تقی، فلسفه اخلاق. تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۱، ص۱۶۰.


۷.۳ - وجدان گرایی

از دیگر مکاتب مطلق گرا می‌توان به دیدگاه وجدان گرایی اشاره کرد. رسو از پیروان مطرح این دیدگاه معتقد است ملاک خیر و شر حکم وجدان است. ظواهر کلام او چنین می‌نماید که وجدان که ملاک اصلی خیر و شر است امری ثابت و تغییر ناپذیراست و تحت تاثیر شرایط اجتماعی و تاریخی قرار نمی‌گیرد. او خود در باره ویژگی‌های وجدان بشری چنین می‌گوید: «وجدان هرگز ما را فریب نمی‌دهد. این اوست که راهنمای واقعی آدمیان است. نسبت وجدان به روح ، مانند نسبت غریزه است به بدن. هر کس آنرا متابعت نماید طبیعت را اطاعت نموده و بیم گمراه شدن ندارد.»
[۱۲] رسو، ژان ژاک، امیل یا آموزش و پرورش، ترجمه غلام حسین زیرک زاده، تهران: انتشارات چهره، ۱۳۶۰، ص۲۰۱-۲۰۲.


۷.۴ - وظیفه گرایی کانتی

می‌توان گفت معروفترین مطلق گرا در اخلاق کانت است. به عقیده او ارزشهای اخلاقی مطلقند و تحت هیچ شرایطی تغییر نمی‌کنند و هیچ استثنایی هم بر نمی‌دارند. خوبی افعالی مانند راستگویی و وفای به عهد، همگانی، همه جایی و همه زمانی است.
[۱۳] کانت ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۹، ص۲۰-۲۷.
[۱۴] کانت ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۹، ص۶۲-۶۳.

به نظر می‌رسد مکتب اخلاقی غایت‌نگر‌عملی نیز مطلق‌گرا باشد. زیرا معتقد است اصل «آن کاری را بکن که بیشترین بهره معهود را دارد.» شکستنی نیست.
[۱۵] پویمان، لویی، درآمدی بر فلسفه اخلاق، ترجمه شهرام ارشدنژاد، تهران: انتشارات گیل، ۱۳۷۸، ص۷۰-۷۱.



۱. گارسیا. جی. ای. ال. مطلق‌های اخلاقی. ترجمه سید اکبر حسینی. مجموعه مقالات فلسفه اخلاق. ویراسته لارنس بکر. قم: انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۸۵.
۲. فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، قم: کتاب طه، ۱۳۸۳، ص۲۲۸.
۳. فرانکنا، ویلیام کی، فلسفه اخلاق، ترجمه هادی صادقی، قم: کتاب طه، ۱۳۸۳، ص۸۵.
۴. جمعی از نویسندگان. فلسفه اخلاق. قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۸۵، ص۹۰.
۵. مصباح یزدی، مجتبی، فلسفه اخلاق، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸، ص۱۸۳-۱۸۴.
۶. مصباح یزدی، مجتبی، فلسفه اخلاق، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸، ص۱۸۳-۱۸۴.
۷. کانت، ایمانوئل، بنیادمابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمیدعنایت و علی قیصری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ص۶۰-۸۸.
۸. راچلز، جیمز، فلسفه اخلاق، ترجمه آرش اخگری، تهران: انتشارات حکمت، ۱۳۸۷. ص۱۸۱.
۹. کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۶۸، ج۱، ص۱۳۲.
۱۰. مصباح یزدی، محمد تقی، فلسفه اخلاق. تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۱، ص۱۶۰.
۱۱. مصباح یزدی، محمد تقی، فلسفه اخلاق. تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۱، ص۱۶۰.
۱۲. رسو، ژان ژاک، امیل یا آموزش و پرورش، ترجمه غلام حسین زیرک زاده، تهران: انتشارات چهره، ۱۳۶۰، ص۲۰۱-۲۰۲.
۱۳. کانت ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۹، ص۲۰-۲۷.
۱۴. کانت ایمانوئل، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ترجمه حمید عنایت و علی قیصری، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۹، ص۶۲-۶۳.
۱۵. پویمان، لویی، درآمدی بر فلسفه اخلاق، ترجمه شهرام ارشدنژاد، تهران: انتشارات گیل، ۱۳۷۸، ص۷۰-۷۱.



سایت پژوهه برگرفته از مقاله «مطلق گرایی اخلاقی».    




جعبه ابزار