مصونیت اصحاب یمین (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصحاب يمين از اسارت كردار خويش مصوناند و توسط
خداوند متعال بازخواست نمیشوند. اینان از هرگونه خوف و نگرانى، و
عذاب الهی در اماناند.
اصحاب يمين، از هرگونه
خوف و نگرانى فارغ، و از عذاب الهی در اماناند:
• «وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ
أَصْحَابِ الْيَمِينِ؛ اما اگر از
اصحاب يمين باشد».
• «فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ
أَصْحَابِ الْيَمِينِ؛ (به او گفته مىشود:)
سلام بر تو از سوى دوستانت که از
اصحاب يميناند!».
درباره (لام) در کلمه (لک) چند احتمال هست، یکى این که لام
اختصاص ملکى باشد، و معناى جمله (سلام لک) این باشد که: تو در میان
اصحاب یمین که همه قرینان تو و رفقاى تو هستند، داراى
سلامت هستى، و از آنان به تو جز
خیر و سلامت نخواهد رسید.
احتمال دوم که بعضى دادهاند این است که: لام به معناى على باشد، و معناى جمله این باشد که:
اصحاب یمین بر تو
سلام مىفرستند، احتمالات دیگرى دادهاند که از نقلش صرفنظر مىکنیم.
در این
آیه التفاتى از
غیبت به خطاب به کار رفته؛ چون تا اینجا خطاب منکرین
معاد بود، و
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) گویا غایب حساب شده بود، و در اینجا روى سخن به شخص آن جناب کرد، براى مىخواست سلام
اصحاب یمین را براى او نقل کند، و بفرماید: (سلام لک من
اصحاب الیمین)
در اينكه مقصود از «سلام لك» چيست، احتمالات گوناگونى وجود دارد
از جمله آنها اين است كه «لام» به معناى «على» و ضمير خطاب، پيامبر (صلیاللهعليهوآله) باشد.
خداوند مىافزاید: (اما اگر از گروه دوم یعنى
اصحاب الیمین باشد...) (همان
مردان و
زنان صالحى که نامه اعمالشان به نشانه
پیروزی و قبولى به دست راستشان داده مىشود) (و اما ان کان من
اصحاب الیمین).
(به او گفته مىشود سلام بر تو از سوى دوستانت که از
اصحاب الیمین هستند) (فسلام لک من
اصحاب الیمین).
به این ترتیب
فرشتگان قبض روح در آستانه انتقال از
دنیا سلام یارانش را به او مىرسانند؛ همانگونه که در آیه ۲۶
سوره واقعه در توصیف اهل بهشت خواندیم: الا قیلا سلاما سلاما.
احتمال دیگرى در
تفسیر این آیه نیز وجود دارد، و آن اینکه سلام از ناحیه فرشتگان باشد که به او مىگویند: سلام بر تو اى کسى که از
اصحاب الیمین هستى؛ یعنى در افتخار و توصیف تو همین بس که در
صفت آنان قرار دارى.
در
آیات دیگر قرآن نیز سلام فرشتگان در آستانه
مرگ بر مؤمنان آمده است؛ مانند آیه ۳۲
سوره نحل که مىفرماید: الذین تتوفاهم الملائکة طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون: (کسانى که فرشتگان قبض روحشان را مىکنند، در حالى که پاکیزهاند، به آنها مىگویند: سلام بر شما، وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام مىدادید).
به هر حال تعبیر (سلام) تعبیر پرمعنایى است، خواه از سوى
ملائکه باشد یا از سوى
اصحاب الیمین، سلامى است که نشانه
روح و ریحان و هرگونه سلامت و
آرامش و نعمت است.
این نکته نیز لازم به یادآورى است که تعبیر به
اصحاب الیمین (کسانى که نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند) به خاطر آن است که معمولا
انسان کارهاى مهم و ماهرانه را با دست راست انجام مىدهد؛ لذا دست راست سمبلى است از
قدرت،
مهارت، توانایى و پیروزى.
در حدیثى از
امام باقر (علیهالسلام) مىخوانیم که در ذیل این آیه فرمود: هم شیعتنا و محبونا: (
اصحاب یمین
شیعیان ما و دوستان ما هستند).
طبق يك احتمال، جمله «فسلام لك» به معناى سلام
اصحاب يمين مستقر در
بهشت به
اصحاب يمين در حال
احتضار است.
برداشت، بنابراين احتمال است كه در جمله، چيزى مثل «انّك» در تقدير بوده و «سلام» به معناى لغوى آن يعنى سلامتى باشد؛ بنابراين، معنا چنين مىشود: سلامتى بر تو! اى كسى كه از
اصحاب يمينى.
اصحاب يمين از اسارت كردار خويش مصون، و از بازخواست الهى در اماناند:
• «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ (آرى) هر کس در گرو اعمال خويش است».
(رهینه) از ماده (رهن) به معنى (گروگان) است، و آن وثیقهاى است که معمولا در مقابل (وام) مىدهند، گویى تمام وجود انسان در گرو انجام وظایف و تکالیف اوست، هنگامى که آن را انجام مىدهد، آزاد مىگردد؛ و گرنه در قید
اسارت باقى خواهد ماند.
از بعضى از کلمات اهل
لغت چنین برمىآید که یکى از معانى (رهن) ملازمت و همراهى است، طبق این معنى مفهوم آیه چنین مىشود که همه همراه
اعمال خویشاند، خواه نیکوکاران، و خواه بدکاران؛ ولى به
قرینه آیات بعد، تفسیر اول مناسبتر است.
حرف (باء) در (بما) به معنای بای فارسی و یا به معنای (بسبب) است، و یا به معنای (در مقابل) است، و کلمه (رهینه) به معنای رهن و گروگان است، همچنان که زمخشری در کشاف گفته: کلمه (رهینه ) در آیه (کل نفس بما کسبت رهینه) مونث رهین نیست، که کسی خیال کند چون کلمه نفس مونث است، رهینه نیز مونث آمده، چون اگر این منظور هم در کار باشد باز می توانست مذکر بیاورد، و بفرماید (بما کسبت رهین) برای اینکه صیغه فعیل در صورتی که به معنای مفعول باشد مذکر و مونث در آن یکسان است، هم در مذکر می آید و هم در مونث، بلکه این کلمه اسمی است به معنای رهن، مثل اینکه کلمه (شتیمه) اسم شتم است، گویا فرموده: (کل نفس بما کسبت رهن).
معنای اینکه فرمود: (کلّ نفس بما کسبت رهینة) و مراد از استثناء (الا
اصحاب الیمین)
و معنای جمله بنا به گفته وی این است که: (هر نفسی در گرو است، با آنچه که کرده، و یا به سبب آنچه کرده، و یا در مقابل آنچه کرده است).
و گویا غنایت در (رهینه شمردن هر نفس) این بوده که
خدای تعالی این حق را به گردن
خلق دارد که با
ایمان و
عمل صالح او را بندگی کنند، پس هر نفسی از خلق نزد خدا محفوظ و محبوس است، تا این
حق و این
دین را بپردازد، حال اگر ایمان آورد و عمل صالح کرد از گرو در آمده آزاد می شود، و اگر
کفر ورزید و مرتکب جرم شد و با این حال مرد، همچنان رهین و برای ابد محبوس است، و این یک نوع رهین بودن است، غیر آن نوع دیگر که
آیه (کل امری ء بما کسب رهین) متعرض آن است و ما فرق میان دو نوع رهین بودن را در
سوره طور بیان کردیم.
گفتیم آیه قبلی انذار را تعمیم میداد، این آیه علت آن
تعمیم را بیان میکند، چون وقتی نفس انسانی رهین کردههای خود باشد، قهرا هر نفسی باید از
آتش قیامت که او را در صورت مجرم بودن و پیروی حق نکردن در آن حبس میکنند دلواپس باشد که، همین دلواپسی
تقوا است.
• «إِلَّا
أَصْحَابَ الْيَمِينِ؛ مگر «
اصحاب يمين» (که نامه اعمالشان را به نشانه
ایمان و تقوايشان به دست راستشان مىدهند)!».
(
اصحاب یمین) کسانی هستند که در روز حساب نامه عملشان را به دست راستشان میدهند، و اینان دارندگان عقاید حق و اعمال صالح از
مؤمنین متوسط الحالند، که نامشان به عنوان (
اصحاب الیمین) در مواردی از
قرآن کریم مکرر آمده و به همین جهت استثنای مورد بحث استثنایی است متصل.
و آنچه از مجموع (مستثنی منه) و (مستثنی) استفاده میشود این است که نفوس دارای
عمل به دو قسم تقسیم میشوند، یکی نفوسی که رهین به کردههای خویشاند، و این نفوس مجرمین است، و دوم نفوس آزاد شده از رهن، و این نفوس
اصحاب یمین است، و اما سابقون مقرب، یعنی آنهایی که خدای تعالی در بعضی از موارد کلامش قسم سوم برای دو قسم نامبرده شمرده، و فرموده: (و کنتم ازواجا ثلثه
فاصحاب المیمنه... اولئک المقربون) داخل در تقسیم مورد بحث نیستند؛ چون در اول قید کردیم، نفوس دارای عمل. و اما مقربین آن چنان در مستقر
عبودیت استقرار یافته اند که اصلا خود را
صاحب نفس نمیدانند، تا چه رسد به اینکه
صاحب عمل بدانند، هم نفس خود را
ملک خدا میدانند، و هم اعمالشان را، آنان نه در محضر خدای تعالی حاضر میشوند، و نه به حسابشان رسیدگی میشود، همچنان که در
آیه زیر فرموده: (فانهم لمحضرون الا عباد اللّه المخلصین)، پس این
طایفه از تقسیم مورد بحث به کلی بیروناند.
و از
مفسرین حکایت شده که بعضی از آنان
اصحاب یمین را به ملائکه، و بعضی دیگر به
اطفال مسلمین، و بعضی دیگر به کسانی که در روز
میثاق در سمت راست
آدم بودند، و بعضی دیگر به کسانی که
قرآن درباره آنان فرموده: (الذین سبقت لهم منا الحسنی - کسانی که از طرف ما برایشان سرنوشت خوب نوشته شده)
تفسیر کردهاند؛ ولی همه اینها وجوهی ضعیف است که ضعفش بر کسی پوشیده نیست.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۶۸، برگرفته از مقاله «مصونیت اصحاب یمین».