شناسایی سبب نزول برای صحابهرسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بیشتر از راههای قطعی و روشن صورت گرفته است؛ ولی گاهی هم سبب نزول به قرینه و اماره برای صحابه شناخته میشد. هرگاه سبب نزول آیه یا آیاتی روایت و از قول صحابی مقبولی نقل شده باشد، دیگر به روایت دیگری برای تایید آن حدیث احتیاج نیست؛ اما اگر سبب نزول در حدیث مرسلی آمده باشد -یعنی حدیث از صحابی نباشد و آخرین نفری که خبر از او نقل میشود، یک نفر تابعی باشد نه صحابی- چنین روایتی پذیرفته نمیشود؛ زیرا در این موارد، قول تابعی حجت نیست؛ مگر روایت مرسل دیگری آن را تایید کند، و این روایت اخیر نیز از پیشوایان تفسیر قرآن که مسلما آنان نیز از صحابه گرفته باشند، نقل شده باشد؛ مانند: مجاهد ، عکرمه و…. پس، شرط صحت روایت، درک حادثه یا سؤالی است که سبب نزول بخشی از قرآن شده که به چشم دیده یا به گوش شنیده شده است.
به سبب اهمیت اسباب نزول در تفسیر آیات، مفسران و قرآن پژوهان از سدههای آغازین به صورت مستقل و غیرمستقل به تالیفاتی در این باب دست زدهاند که نخستین آنها کتاب اسباب النزول علی بن مدینی (متوفای ۲۳۴ ق) است. این تالیفات مانند کتابهای حدیث اهل سنت دارای ضعفها و اشکالات جدی مانند وجود روایات ضعیف و موضوع؛ خطاهای تاریخی؛ و مطالب دور از ذهن و مبالغههای شگفت انگیز و باورنکردنی است، هنوز به طور قطعی و روشن نمیتوان سبب نزول هر آیهای از قرآن را بیان کرد.