مشروعیت جشن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به غیر از دو
عید فطر و
قربان و با قدری
تسامح،
جمعه (و نیز بنا بر منابع شیعی:
عید غدیر)، هیچ
عید یا مراسم جشنی از مبنای صریحی از
مشروعیت در
قرآن و
سنت نبوی برخوردار نیست؛ و لذا مشروعیت جشنهای دیگر، مورد اختلاف طوایف مختلف
مسلمان واقع شده است.
چون به غیر از دو
عید فطر و
قربان و با قدری
تسامح،
جمعه (و نیز بنا بر منابع شیعی:
عید غدیر)، هیچ
عید یا مراسم جشنی دیگری از مبنای صریحی از مشروعیت در
قرآن و
سنّت نبوی برخوردار نیست، برگزاری
اعیاد دیگر همچون
موالید پیامبر،
امامان و بزرگان دین و
جشنهای ملی و
بومی در سرزمینهای
اسلامی همواره از جانب برخی
سنّتگرایان مسلمان به عنوان الحاقات و اضافات ناروا در
دین، مورد
انتقاد و
انکار بوده است.
مخالفان برگزاری این مراسم، تعدادی از
روایات و استدلالها را برای اثبات نظر خود ارائه کردهاند از جمله اینکه:
الف. برگزاری این
اعیاد و موالید در بر دارنده
ستایش و حتی
پرستش غیر خدا و در نتیجه، عملی
شرکآمیز است؛
ب. برگزاری آنها زمینه بروز معاصی و
مفاسد شرعی بسیاری را فراهم میکند؛
ج. برگزاری آنها
تشبه به کفار است؛
د. این
اعیاد و مراسم مبنای عقلی و شرعی ندارند و در عصر
رسالت و
صحابه،
سنّت نبوده و
بدعت محسوب میشوند؛
ه. اصولاً فقط
خداوند حق
تشریع دارد و میتواند
اعیاد، زمان و نحوه برگزاری آنها را تعیین کند؛
و. روایاتی از پیامبر هست که فرمود: «
قبر مرا
عید نگیرید»؛ و استدلالهای دیگر
(برای تفصیل به این منبع رجوع کنید
) (برای نقد این استدلالها به این منبع رجوع کنید
) (برای مطالعه بیشتر به این منابع رجوع کنید
).
برخی علمای
اهل سنّت با استناد به این
روایت که وقتی پیامبر به
مدینه هجرت کرد، به جای
اعیاد یثربیان، دو
عید فطر و
قربان را مقرر ساخت،
با رویکردی دیگر بر این نظرند که پیامبر با راهبرد وحدتطلبانه خود،
اعیاد پراکنده و متکثر
عرب جاهلی را به فقط دو
عید در دوره
اسلامی فرو کاست تا بدین وسیله یکی از موجبات
تفرقه و تشتت میان
قبایل مختلف را از میان برده، زمینه اتحاد و یکسانسازی قبایل و بعداً اقوام و ملل
مسلمان را فراهم سازد و در عین حال ساختار و محتوای جشنهای
مسلمانان را نیز از توجه به انواع الوهیتهای شرکآمیز باز داشته، به سوی
توحید و
عبادت «اللّه» هدایت کند.
در برابر این گروه، موافقان و مُجوِزان اقامه
اعیاد و
موالید و بزرگداشتهای جشنی به موارد متعدد دیگری در سنّت
اسلامی استناد کردهاند.
از جمله مستندات:
۱) روایاتِ ناظر به کاهش
عذاب ابولهب به سبب آزاد کردن
کنیزش ثوبیه به مناسبت تولد پیامبر صلیاللّهعلیهو آله
وسلم؛
۲) استناد به عمل حاکم اربیل در اقامه
مولد برای پیامبر؛
۳)
عقیقه کردن پیامبر برای خودش؛
۴) استناد به
روزه روز عاشورا؛
۵) استناد به آیاتی از
قرآن (از جمله به این
آیات رجوع کنید
«ذَلِکَ وَ مَن یعَظِّم شَعَائِرَ اللّهِ»؛
«وَ ذَکِّرهُم بِأَیامِ اللّهِ»؛
«قُل بِفَضْل ِاللّه وَ بِرَحمَتِه فَبِذَلِکَ فَلیفرَحوا»؛
«وَ رَفَعْنَالَکَ ذِکْرَکَ»؛
«رَبَّنَا اَنْزِلْ عَلَینَا مَآئِدَةً مِنَ السَّمآءِ تَکُونُ لَنَا
عیداً لِّأَوّلِنَا وَ أَخِرِنَا وَ ءَایةً مِنکَ»)؛ و استدلالهای دیگر (برای ارجاعات مفصّل و نقد همه این موارد به این منبع رجوع کنید
).
صرف نظر از بحث در باره این مسئله که آیا
اعیاد و
جشنهای اسلامی اضافه شده بر
عیدین به درستی مصداق
بدعت به شمار میآیند یا نه، بسیاری از علمای
مسلمان، علیرغم آنکه تنها
عیدین را
مأثور و اصیل دانستهاند، با برگزاری جشنهای دیگر به ویژه با توجه به کارکردهای دینی و آموزشی یا اخلاقی و اجتماعی آنها (از جمله
شکرگزاری و عبادت عمومی خداوند، تقویت و تحکیم
مودت و
محبت میان اعضای
خانواده و
جامعه مسلمانان، تکریم و مساعدت به
فقرا و نیز یادآوری اموات) مخالفتی نشان نداده و حتی اظهار امیدواری کردهاند که بنیانگذاران این
اعیاد مستحدثه از آن رو که با اهداف مثبت به این عمل اقدام کردهاند، مأجور و مُثاب باشند.
در واقع این علما، جشنهای دیگر را یک
بدعت حسنه دانسته یا لااقل بر این قول رفتهاند که اگر در این جشنها به اعمال صالح و محاسن توجه و از انحرافات و معایبِ اعمال پرهیز شود، برگزاری آنها
مباح خواهد بود (برای نمونه به این منابع رجوع کنید
) (برای اطلاع بیشتر و نقد اقوال در این زمینه به این منبع رجوع کنید
).
(۱) ابن تیمیه، اقتضاءالصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم، (بیجا، بیتا).
(۲) محمد عبدالسلام خضر شقیری، السنن و المبتدعات المتعلقة بالاذکار و الصلوات، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۳) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴) رزق طویل، «
الاعیاد بین الجاهلیة و
الاسلام»، مجله الازهر، سال ۴۷، ش۱۰ (ذیحجه ۱۳۹۵).
(۵) عبدالمنصف محمود عبددالفتاح، «
الاعیاد الاسلامیة و مالها من آثار طیبة فی نفوس المسلمین عامة»، مجلة الازهر، سال ۷۱، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۱۹).
(۶) جعفر مرتضی عاملی، بزرگداشتها در
اسلام (پاسخ به شبهات مخالفین)، ترجمه محمد سپهری، قم ۱۳۷۸ ش.
(۷) جعفر سبحانی، آئین وهابیت، قم ۱۳۷۸ ش.
(۸) مرتضی عسکری، معالمالمدرستین، تهران ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۹) عبدالمنصف محمود عبددالفتاح، «
الاعیاد فی
الاسلام»، مجلة الازهر، سال ۵۷، ش ۱۲ (ذیحجه ۱۴۰۵).
(۱۰) احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
(۱۱) جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل
الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۱۲) علی بن ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیة، چاپ عبداللّه محمد خلیلی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۱۳) احمد زینی دحلان، السیرة النبویة، چاپ ناجی سوید، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
(۱۴) مصطفی محمد طیر، «اعیادالمسلمین و غیرهم»، مجله الازهر، سال ۵۸، ش۱۰ (شوال ۱۴۰۶).
(۱۵) ابوالوفاء مراغی، «
اعیاد و مواسم و ذکریات»، مجلة الازهر، ج ۲۸، ش ۹ (رمضان ۱۳۷۶).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مشروعیت جشن»، شماره۵۰۰۷.