• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مشاوره در حکومت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلمه (الامر) در (شاورهم فی الامر) مفهوم وسیعی دارد و همه کارها را شامل می‌شود؛ ولی مسلم است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) هرگز در احکام الهی با مردم مشورت نمی‌کرد؛ بلکه در آنها صرفا تابع وحی بود. بنابراین مورد مشورت، تنها طرز اجرای دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهی بود و به عبارت دیگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در قانون‌گذاری، هیچ وقت مشورت نمی‌کرد و تنها در طرز اجرای قانون نظر مسلمانان را می‌خواست.



حاکمان در امور حکومتی به مشاوره نیازمندند:

•• «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»؛ «به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان (= مردم‌) نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‌شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زيرا خداوند متوکلان را دوست دارد».

۱.۱ - تفسیر آیه



۱.۱.۱ - مراد از فظ

کلمه (فظ) به معنای جفاکار بی‌رحم است و غلیظ بودن قلب کنایه است از نداشتن رقت و رأفت و کلمه (انفضاض) که مصدر فعل (انفضوا) است، متفرق شدن است.

۱.۱.۲ - وجه التفات خطاب از مسلمین به پیامبر

در این آیه شریفه التفاتی به کار رفته؛ چون در آیات قبل خطاب متوجه عموم مسلمین بود و در این آیه متوجه شخص رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شده و خطاب در اصل معنا در حقیقت باز به عموم مسلمین است و می‌خواهد بفرماید: رسول ما به رحمتی از ناحیه ما نسبت به شما مهربان شده است و به همین جهت به او امر کردیم که از شما عفو کند و برایتان استغفار نماید و با شما در امور مشورت کند و وقتی تصمیمی گرفت بر ما توکل کند.

۱.۱.۳ - امضای سیره رسول خدا

فَاعْف عَنهُمْ وَ استَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فی الاَمْرِ
این جمله برای این آمده که سیره رسول خدا (صلي‌الله‌عليه‌وآله) را امضا کرده باشد؛ چون آن جناب قبلا هم همین‌طور رفتار می‌کرده و جفای مردم را با نرم‌خویی و عفو و مغفرت مقابله می‌کرده و در امور با آنان مشورت می‌کرده است، به شهادت اینکه اندکی قبل از وقوع جنگ با آنان مشورت کرد و این امضا اشاره‌ای است به این که رسول خدا (صلي‌الله‌عليه‌وآله) بدان‌چه مأمور شده، عمل می‌کند و خدای سبحان از عمل او راضی است.

۱.۱.۴ - آثار توکل به خدا

فَإِذَا عَزَمْت فَتَوَکَّلْ عَلی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِب الْمُتَوَکلِینَ
و چون خدای تعالی تو را به خاطر اینکه به او توکل کرده‌ای دوست می‌دارد، در نتیجه ولی و یاور تو خواهد بود و درمانده‌ات نخواهد گذاشت و به همین جهت که اثر توکل به خدا یاری و عدم خذلان است؛ دنبال این جمله فرمود: (ان ینصرکم الله...) و مؤمنین را هم دعوت کرد به توکل و فرمود: اگر خدا شما را یاری کند، کسی نیست که بر شما غلبه کند و اگر شما را درمانده گذارد، کیست که بعد از خدا شما را یاری کند؟ آن‌گاه در آخر آیه با به کار بردن سبب توکل (که ایمان باشد) در جای خود توکل مؤمنین را امر به توکل نموده و می‌فرماید: (و علی الله فلیتوکل المؤمنین)، یعنی مؤمنین به سبب اینکه ایمان به خدا دارند و ایمان دارند به اینکه ناصر و معینی جز او نیست، باید فقط بر او توکل کنند.

۱.۱.۵ - نکته

مقصود از «و شاورهم فی الامر» مشورت در احکام شرعی که از طریق وحی به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌رسد، نیست؛ بلکه مشاوره در قلمرو حکومت و تدبیر امور عام و اجتماعی منظور است.


پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلمقبل از تصمیم‌گیری در امور حکومتی، خود را موظف به مشاوره با مسلمانان می‌دانستند:

•• «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»؛ «به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (= مردم‌) نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‌شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زيرا خداوند متوکلان را دوست دارد».

۲.۱ - بیان آیه



۲.۱.۱ - مراد از مشورت کردن پیامبر

مورد مشورت، تنها طرز اجرای دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهی بود و به عبارت دیگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در قانون‌گذاری، هیچ وقت مشورت نمی‌کرد و تنها در طرز اجرای قانون نظر مسلمانان را می‌خواست و لذا گاهی که پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) پیشنهادی را طرح می‌کرد، مسلمانان نخست سؤال می‌کردند که آیا این یک حکم الهی است‌؟ و یک قانون است که قابل اظهار نظر نباشد و یا مربوط به چگونگی تطبیق قوانین می‌باشد اگر از قبیل دوم بود اظهار نظر می‌کردند و اگر از قبیل اول بود تسلیم می‌شدند.
چنان‌که در جنگ بدر لشکر اسلام طبق فرمان پیغمبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) می‌خواستند در نقطه‌ای اردو بزنند یکی از یاران بنام (حباب بن منذر) عرض کرد: ای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این محلی را که برای لشکرگاه انتخاب کرده‌اید طبق فرمان خدا است که تغییر آن جایز نباشد و یا صلاح‌دید خود شما می‌باشد.
پیامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) فرمود: فرمان خاصی در آن نیست، عرض کرد: اینجا به این دلیل و آن دلیل جای مناسبی برای اردوگاه نیست، دستور دهید لشکر از این محل حرکت کند و در نزدیکی آب برای خود محلی انتخاب نماید. پیغمبر اکرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) نظر او را پسندید و مطابق رأی او عمل کرد.


۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۸۶.    
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۴۲۸.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۶۷.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۱۱۲، برگرفته از مقاله «مشاوره در حکومت».    


رده‌های این صفحه : حکومت | مشورت | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار