مسجد تاریخانه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاری خانه، مسجدی متعلق به نیمه
قرن دوم واقع در جنوب شرقی دامغان است.
درباره نام آن معمولاً گفته میشود که «تاری» واژهای ترکی به معنای «
خدا » و تاری خانه به معنای خانه خدا یا
مسجد است،
لیکن کاربرد تاری به معنای «تاریک» در متون کهن فارسی
و در محاوره مردم
سمنان و دامغان،
و نیز ضبط «تاریکخانه» در نوشتههای بسیاری از محققان،
داوری قطعی در باره اصل واژه را دشوار کرده است.
این مسجد را به سبب ستونهای متعدد آن ــ چنانکه در ایران معمول بوده ــ «چهل ستون» هم گفتهاند.
نخستین بار مقدسی
در
سده چهارم، ضمن وصف دامغان، از «جامع پاکیزه و نیکوی» آن یاد کرده است.
با توجه به تاریخ بنای مسجد جامع کنونی دامغان ــ که با مشخصاتِ سلجوقی، به احتمال بسیار متعلق به نیمه دوم قرن پنجم هجری است
ــ و نیز زمان دیدار مقدسی از دامغان در ۳۷۵، میتوان گفت که منظور مقدسی از جامع پاکیزه شهر، همان تاری خانه بوده است.
احتمالاً این مسجد تا زمان دیدار مقدسی و قبل از بنای جامع جدید، به تاری خانه مشهور نبوده و مانند بسیاری از مساجد دیگر تنها عنوان «جامع» بر آن اطلاق میشده است.
ظاهراً پس از مسجد فَهْرَج، تاری خانه قدیمترین مسجد برجای مانده در
ایران است.
هرچند کتیبهای که
تاریخ بنای آن را نشان دهد، وجود ندارد، از روی سبک بنا میتوان تاریخ تقریبی آن را
حدس زد؛ بیشتر باستانشناسان و محققان، این بنا را از بناهای قرن دوم میدانند، برخی نیز احتمال دادهاند که تاری خانه بر بقایای
آتشکده یا معبدی متعلق به دوره قبل از
اسلام ساخته شده باشد،
اما از آنجا که منبر تاری خانه از ابتدا در طرح مسجد وجود داشته، قدیمترین زمان ممکن، اواخر دوره اموی (۴۰ـ۱۳۲) است، زیرا در این دوره منبر جزو ملزومات مسجد شد و در معماری مساجد رواج یافت.
از طرف دیگر، طاقهای تاری خانه در عین شباهت بسیار به طاقهای تخم مرغی دوره ساسانی، اندک تمایلی به طاقهای جناغی و منکسر پیدا کرده است و آغاز تبدیل طاقهای ساسانی به طاقهای منکسر در قرن دوم در بین النهرین بوده است.
بنابراین، اگر تحول معماری را در ایران و بین النهرین هم زمان بدانیم، میتوان تصور کرد که تاری خانه میان قدیمترین زمان ممکن یعنی اواخر دوره اموی و خلافت هارون (۱۷۰ـ۱۹۳) ساخته شده است.
شباهت بسیار طاقهای تاری خانه به طاقهای قصر اُخَیضِر (ساخته شده در اواسط قرن دوم) به تأیید این تاریخ کمک میکند.
تاری خانه مطابق با طرح عربی، دارای حیاط تقریباً مربع (۷۲ر۲۶۷۲ر۲۵ متر) و بدون حوض است.
در سمت جنوب (
قبله ) آن، تالاری ستوندار (شبستان) با سه ردیف ستون به موازات دیوار قبله و در سه سمت دیگر آن یک ردیف
رواق ساخته شده است.
تالار ستوندار، دارای هفت ناو طولی در جهت قبله و سه ناو عرضی است.
ناو میانی که محراب و منبر در آن قرار دارد، عریضتر از ناوهای طرفین است و به همین نسبت دهانه طاقی که در مرکز رواق سمت قبله قرار دارد، از دهانههای دیگر عریضتر و بلندتر است.
این نحوه
ساختمان را میتوان مقدمه احداث ایوان بزرگ در وسط هر یک از جبهههای صحنهای مساجد در سبک معروف به عباسی (ایرانی) دانست.
تاری خانه در اصل ۳۴
ستون (هجده ستون در شبستان و شانزده ستون در رواقها) داشته، اما به نوشته اعتمادالسلطنه
ــ که در دوره ناصرالدین شاه آنجا را دیده بوده ــ از این بنا، ۲۴ ستون باقی بوده است.
پس از او، هوتم شیندلر
تعداد ستونها را ۲۲ ضبط کرده است.
اکنون ۲۶ ستون شبستان و شماری از ستونهای رواقها برجای مانده است.
قطر این ستونها حدود ۶ر۱ متر، محیط آنها ۹۰ر۴ تا ۹۷ر۴ متر، ارتفاع هر یک از سطح زمین تا محلی که طاق بر آن متکی است، ۸۴ر۲ متر و تا پشت بام ۶ متر است.
آجرهای مربعِ به کار رفته در ستونها به پیروی از آجرچینی دوره اشکانی و ساسانی متناوباً به صورت افقی و عمودی چیده شدهاند.
رواقهای این مسجد فاقد
سقف بوده است.
به گزارش گدار
کسی که مأمور تعمیر آن شده بوده، به جای آنکه طاقهای ضربی معمول در معماری ساسانی را بسازد، از بالای ستونی به ستون دیگر و موازی با دیوار قبله، دستکهایی کار گذاشته و روی آن طاقهای نازک و سبُک و گلابی شکل ساخته بوده که هیچ تناسبی با ستونهای محکم و قطور تاری خانه نداشته است.
این طاقها اکنون از بین رفتهاند.
محراب مسجد دارای قوسی مازهدار و عمیق و پلان مستطیل شکل است، ارتفاع آن ۳۳۵ و عرض آن ۱۴۲ سانتیمتر است و ۵۰ سانتیمتر از کف مسجد پایینتر و کاهگل اندود است که احتمالاً در اصل مانند ستونها دارای گچبری بوده است.
محراب مذکور به علت استقرار منبر در سمت راست آن، در وسط
دیوار قبله قرار نگرفته است.
گدار
احتمال داده است که محراب قدیم بکلی از بین رفته و در دوره تیموریان به جای آن طاقنمای مورّبی ساختهاند تا جهت قبله را که در ابتدا درست معیّن نکرده بودند، اصلاح کنند.
در ساختمان تاری خانه بجز
آجر در ساختن ستونها و طاقهای ضربی و گِل و خشت در سقفهای گهوارهای و برای پرکردن فضاهای خالی، از
چوب هم به مقدار کم، استفاده شده است؛ جهت استواری و اتصال محکم قوسها به ستون و دیوار از قطعات چوب استفاده شده است.
در محور هر طاقی یک سوراخ تقریباً ۳۰۳۰ سانتیمتری که جای سرتیر است، معلوم میکند که تیر حمالِ بسیار قطوری هر جرز را به دیوار متصل میکرده است، ولی این شیوه فقط در رواقهای حیاط مشاهده میشود.
تاری خانه از طرف شمال غربی سه در و از طرف شمال شرقی پنج در داشته که به رواقهایی باز میشده که اینک از میان رفتهاند.
هیچ پلهای در میان کف رواقها و کف صحن وجود ندارد.
به نظر میآید که تمام سطح بنا همیشه یکدست بوده و کف قسمتهای مسقّف هم مانند قسمتهای دیگر فقط
خاک بوده و مفروش به
سنگ و آجر و...نبوده است.
در ضلع غربی و متصل به بنا، مناره خشتی تاری خانه به ارتفاع ۵ر۶ متر قرار داشته که در
زلزله ۲۴۱ یا ۲۴۲ قومس
ویران شده و حدود ۱۸۰ سال بعد، مناره جدید مدوّر
آجرکاری در نزدیکی جای مناره قبلی ساخته شده است.
این مناره در حدود ۴۲۰ به دستور ابوحرب بختیار،
حاکم دامغان، بنا شده است.
از بخش باقیمانده
کتیبه کوفی این مناره ــ این کتیبه تا پیش از گزارش اعتمادالسلطنه
نامعلوم بود ــ و مقایسه آن با کتیبه کوفی برج مقبرهای پیرعلمدار، میتوان تاریخ احداث مناره را استنتاج کرد.
به گفته ویلسون؛
این مناره که بین سالهای ۴۱۷ تا ۴۲۰ ساخته شده و اولین مناره مدوّر ایران است؛ ۲۶ متر ارتفاع و ۸۶ پله دارد و بدون پایه، از سطح زمین ساخته شده است.
محیط آن در سطح زمین ۱۳ و در بالاترین نقطه ۶ متر است.
تمام مناره
آجرکاری است.
کتیبه کوفی در ارتفاع ۵ر۱۰ متری قرار دارد.
شکل مخروطی مناره و نحوه
آجرکاری و تزیینات آن به سبک سلجوقی باعث شده که از این مناره بیشتر با عنوان مناره سلجوقی یاد شود.
همه عوامل و عناصر معماری تاری خانه جز طرح عربی آن، ادامه سنّت معماری ساسانی است.
شیوه طاق زنی، استفاده از پوششهای گهوارهای، قوسهای تخم مرغیِ کمی به تیزی متمایل شده، ستونهای قطور و سرستون نازک به عنوان پایه قوسها، مصالح اصلی (آجر،
خشت ، چوب)، ابعاد آجرهای به کار رفته در ستون و نحوه چیدن دایرهوار آنها، چِفْدهای مازهای (طاقهای منحنی)، نبودن پی، زینت اصلی بنا (گچبری)، ایوان به عنوان عنصر مرکزی در نمای بنا و غیره دقیقاً مطابق با سبک و سنّت معماری ساسانی است.
نتایج حفریات هیئت باستانشناسی امریکایی به سرپرستی اریش اشمیت در تپه حصار دامغان در ۱۳۱۰ش/ ۱۹۳۱ و مقایسه سبک معماری آثار ساسانی مکشوف در آنجا با سبک معماری مسجد تاری خانه، این شباهت و اثرپذیری را تأیید میکند.
این هیئت در حفاری و خاکبرداری قسمتی از مسجد، چند تکه خرده
سفال که دقیقاً نمیتوان تاریخ آنها را تعیین کرد و
آثار و بقایایی از دوره اسلامی به دست آورد.
این شباهت آشکار، ایستویک را که در دوره نادرشاه (۱۱۴۸ـ۱۱۶۰) تاری خانه را دیده، به
خطا انداخته است؛ وی خرابههای آن را ویرانه یکی از قصرهای هکاتومپیلوس (هِکْتوم پیل یونانی = شهر صد دروازه، پایتخت اشکانیان) پنداشته است.
امروزه طاقهای رواقها از میان رفته و فقط پایه یکی از آنها باقیمانده است.
در تعمیرات جدید، منبر آن را برداشتهاند.
حدود
صد سال پیش آیت اللّه میرزاآقا عالمی در مرمت مسجد کوشید و از ۱۳۵۸ش به همت ابوالقاسم عالمی و ابوالقاسم بنائیان و سیدعلی اکبر خاتمی صحن جدید مسجد که در شمال تاری خانه قرار دارد، ساخته و در ۱۳۶۴ـ ۱۳۶۵ ش
افتتاح شد.
اداره کل باستانشناسی این مسجد را در ۱۵ دی ۱۳۱۰ ذیل شماره ۸۰ به ثبت رساند.
(۱) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مطلع الشمس، چاپ سنگی تهران، ۱۳۰۱ـ۱۳۰۳، چاپ تیمور برهان لیمودهی، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ش.
(۲) ناصر افشارفر، «مسجد تاریخانه دامغان»، مسجد، سال ۶، ش ۳۳ (مرداد و شهریور ۱۳۷۶).
(۳) ناصر افشارفر، «مسجد جامع دامغان»، مسجد، سال ۷، ش ۳۹ (مرداد و شهریور ۱۳۷۷).
(۴) برنارد اوکین، «مساجد ایران و آسیای مرکزی»، ترجمه عبداللّه برادران، فصلنامه هنر، ش ۳۳ (تابستان و پاییز ۱۳۷۶).
(۵) پروین برزین، «مسجد تاریخانه دامغان: مسجدی از قرن دوم هجری»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۳۷ (آبان ۱۳۴۴).
(۶) بناهای آرامگاهی، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش.
(۷) آرتور اپهام پوپ، معماری ایران، ترجمه غلامحسین صدری افشار، ارومیه ۱۳۶۶ش.
(۸) محمدکریم پیرنیا، «چفدها و طاقها»، اثر، ش ۲۴ (پاییز ۱۳۷۳).
(۹) اکبر تجویدی، «سهم معماری ایرانی در پیدایش معماری اسلامی در قرون اولیه هجری»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۴۷ (شهریور ۱۳۴۵).
(۱۰) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاة و السلام، بیروت: دار مکتبة الحیاة، (بی تا).
(۱۱) محمد بن احمد دقیقی، دیوان، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۲) عباس زمانی، تأثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی، تهران ۱۳۵۵ش.
(۱۳) حسین زمرشیدی، مسجد در معماری ایران، تهران ۱۳۷۴ش.
(۱۴) منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، سرخهای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ش.
(۱۵) علی سجادی، سیر تحول محراب در معماری اسلامی ایران از آغاز تا حمله مغول، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۶) طبری، تاریخ (لیدن).
(۱۷) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج ۲، چاپ برتلس و دیگران، مسکو ۱۹۶۳.
(۱۸) آندره گدار، «تاریخانه دامغان»، مهر، سال ۱، ش ۱ (خرداد ۱۳۱۲)، ش ۲ (تیر ۱۳۱۲).
(۱۹) محمدتقی مصطفوی، نگاهی به هنر معماری ایران، تهران ۱۳۴۶ش.
(۲۰) مقدسی، البداء و التاریخ.
(۲۱) احمد بن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
(۲۲) احمد موسوی، «تاریخ شهر دامغان»، در بناها و شهر دامغان، تهران: نشر فضا، ۱۳۶۸ش.
(۲۳) ناصر خسرو، دیوان، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران (۱۳۶۵ش).
(۲۴) کریستی ویلسون، تاریخ صنایع ایران، ترجمه عبداللّه فریار، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۲۵) ا هوتم شیندلر، سفرنامه خراسان، در سه سفرنامه هرات، مرو، مشهد، چاپ قدرت اللّه روشنی، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۷ش.
(۲۶) اقبال یغمائی، «آثار تاریخی دامغان»، مهر، سال ۶، ش ۶ و ۷ (آبان و آذر ۱۳۱۷).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مسجد تاریخانه»، شماره۳۰۷۴.