مراتب نفس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هویت حقیقی انسان، دارای ابعاد و لایههای سه گانه (حیوانی، انسانی، الهی) است. که در ذیل به برخی از انها اشاره مینماییم.
از آیات
قرآن مجید نیز به خوبی استفاده میشود که
روح و
نفس انسانی دارای سه مرحله است:
نفس اماره یا لایه حیوانی انسان در
شهوت،
غضب و امیال نفسانی خلاصه میشود.
این میل قلبی و حالت نفسانی را قرآن به نفس اماره، تعبیر مینماید و تاکید میکند که: «به درستی که نفس، (انسان را) به کارهای زشت و ناروا فرمان میدهد».
به همین دلیل به آن اماره (امر کننده به بدیها) گفتهاند. در این مرحله هنوز
عقل و
ایمان آن قدرت را نیافته که نفس سرکش را مهار زده و آن را رام کنند بلکه در بسیاری از موارد در برابر او تسلیم میگردند و نفس سرکش آنها را شکست میدهد.
در گفتار همسر
عزیز مصر (گروهی از مفسرین مراد از این جمله را
حضرت یوسف دانستهاند اما این نظر مورد پذیرش اکثر مفسرین قرار نگرفته است.
) به این مرحله اشاره شده است آنگاه که گفت: "و ما ابرئ نَفْسِی اِنَّ النَّفْسَ لَاَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ"
من هرگز نفس خود را تبرئه نمیکنم، چرا که نفس سرکش همواره به بدیها فرمان میدهد"
"
نفس لوامه"مرتبهای از نفس است که پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت، انسان به این مرتبه ارتقاء مییابد. در این مرحله ممکن است بر اثر طغیان غرائز گاهگاه مرتکب خلافهایی بشود اما فورا پشیمان میگردد و به
ملامت و سرزنش خویش میپردازد و تصمیم بر جبران
گناه میگیرد، و دل و جان را با آب
توبه میشوید.
قرآن مجید این مرحله را" نفس لوامه" تعبیر کرده ومی فرماید: " و سوگند به (نفس لوّامه) وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز حقّ است! "
"نفس مطمئنه" آن مرتبهای است که پس از تصفیه و
تهذیب و تربیت کامل،
انسان به آن میرسد در این مرتبه غرائز سرکش توانایی پیکار با عقل و ایمان در خود نمیبینند چرا که عقل و ایمان آن قدر نیرومند شدهاند که غرائز نفسانی در برابر آن توانایی چندانی ندارند.
این مقام
انبیاء و
اولیا و پیروان راستین آنها است، آنهایی که در مکتب مردان خدا درس ایمان و تقوا آموختند و سالها به
تهذیب نفس پرداخته و
جهاد اکبر را به مرحله نهایی رساندهاند.
قرآن از این مرحله به نفس مطمئنه تعبیر کرده میفرماید: "ای نفس مطمئن و آرام یافته به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که تو از او خشنودی و او هم از تو خشنود".
امام خمینی مراتب نفس را از حیث هستیشناسی مورد بررسی قرار داده و برای آن سه نشئه قائل است:
۱- نشئه قبل از طبیعت: امام خمینی پس از ردّ نظریه قدم نفس و اثبات حدوث نفس، سخن از کینونت عقلی نفس را به میان میآورد و معتقد است مراد از وجود نفس قبل از بدن، این نیست که با جهت استقلالی وجودی به نحو کثرت باشد؛ بلکه مراد همان مرتبهای از مراتب نفس است که وجود آن قائم به علت است و علت در مرتبه ذات دارای کمالات معلول به نحو بساطت است.
پس در آن مقام به صفت و نعت نفس موجود نیست؛ بلکه به
کینونت عقلی و به نحو وحدت موجود است.
به باور ایشان این کینونت عقلی امری بسیط و در کمال جامعیت است که شامل همه نفوس میباشد.
۲- نشئه طبیعت: به اعتقاد امام خمینی، نفس در نشئه طبیعت
جسمانیه الحدوث است، به این معنا که وجود نفس در عالم طبیعت وجودی جزئی، متشخص و متکثر بوده و جهت تعلقی به بدن دارد. بنابراین رابطه این نشئه به نشئه اول (قبل از طبیعت) نسبت سایه به شاخص است؛ یعنی نفوس طبیعت سایه آن کینونت عقلی هستند و از هم بیگانه نیستند.
۳- نشئه بعد از طبیعت: منظور از این نشئه، نشئه نفس در قوس صعود است، امام خمینی از این نشئه به نشئه مثالی یاد میکند. وجود نفس در این نشئه عبارت از جوهر مثالی، ادراکی و مجرد از اجسام حسی است. ایشان سرّ مساله مجرد شدن نفس بعد از مادی بودنش را، وجود مادهای در مرحله اول مثلاً در نطفه انسانی میداند که قابلیت داشته حائز کمالات شود و در سیر استکمالی به فعلیت و به مرحله تجرد برسد، یعنی به
حرکت جوهری حرکت کرده و به مرحله تجرد میرسد.
ایشان بر این باور است نفس حقیقت واحدهای است از نقص رو به کمال میرود و مادامی که در حرکت است در سیر استکمالی خود رو به تجرد و در حال بالفعل شدن است.
•
پایگاه اسلام کوئیست. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.