مدح و ذم مردم آخرالزمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آخرالزمان یا واپسین دوران
جهان از دیدگاه
ادیان الهی به دورانی گفته میشود که وقایعی عظیم و عجیب در آن رخ میدهد که با
ختم نبوت و نزول واپسین شریعت وحیانی تحقق مییابد. تمامی
کتب آسمانی و حتی برخی
مکاتب غیر الهی به ظهور منجی در این دوران بشارت دادهاند.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امامان معصوم (
علیهمالسّلام) در روایاتی نشانهها و علائمی را برای مردم و مسلمانان در
آخرالزمان بیان کردهاند که برخی از اخبار در
مذمت و برخی در
مدح آنها وارد شده است.
آیا حدیثی یا روایتی وجود دارد مبنی بر این که مردم آخرالزمان از مردم زمان پیامبر یا معصومین دیگر برتری دارند؟ یعنی: با وجود ندیدن
امام و
پیامبر و معجزات آنان و
فتنههای آخرالزمان که هیچ یک از دوران را فرا نگرفته بود
خداوند به مومنین آخرالزمان وعده ی خاصی داده باشد؟ آیا چنین امیدواری هست که مردم آخرالزمان با وجود
عبادت نسبت به آنان برتری داشته باشند؟ آیا روایتی در
مدح مردم آخرالزمان از معصومین (
علیهمالسّلام) وارد شده است؟
"قَالَ النَّبِیُّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یَا
عَلِیُّ اَعْجَبُ النَّاسِ اِیمَاناً وَ اَعْظَمُهُمْ ثَوَاباً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ
عَلَی بَیَاض؛ یا
علیّ! عجیبترین مردم از جهت
ایمان، و عظیمترین ایشان از جهت
یقین گروهی هستند که در آخرالزمان زیست میکنند، زیرا ایشان به دیدار پیامبر نپیوستهاند، و حجّت از ایشان غائب است، ولی ایشان به نوشتهای (کتابهای روایات معصومین) ایمان آوردهاند".
"عَنْ اَبِی بَصِیرٍ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیهالسّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ذَاتَ یَوْمٍ وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ اَصْحَابِهِ اللَّهُمَّ لَقِّنِی اِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ اَصْحَابِهِ امَا نَحْنُ اِخْوَانُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَا اِنَّکُمْ اَصْحَابِی وَ اِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللَّهُ بِاَسْمَائِهِمْ وَ اَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یُخْرِجَهُمْ مِنْ اَصْلَابِ آبَائِهِمْ وَ اَرْحَامِ اُمَّهَاتِهِمْ لَاَحَدُهُمْ اَشَدُّ بَقِیَّةً
عَلَی دِینِهِ مِنْ خَرْطِ الْقَتَادِ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ اَوْ کَالْقَابِضِ
عَلَی جَمْرِ الْغَضَا اُولَئِکَ مَصَابِیحُ الدُّجَی یُنْجِیهِمُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ غَبْرَاءَ مُظْلِمَة؛
ابوبصیر و او از
امام محمد باقر (علیهالسّلام) روایت نموده که پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روزی در جمعی از
اصحاب خود دو بار فرمود: خداوندا! برادران مرا به من بنمایان. اصحاب عرض کردند: یا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه! شما اصحاب من میباشید، برادران من مردمی در آخرالزمان هستند که به من ایمان میآورند، با این که مرا ندیدهاند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آن که از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکی از آنها بر
دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانی، دشوارتر است. و یا مانند کسی است که پارهای از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد. آنها چراغهای شب تار میباشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تیره و تاری نجات میدهد.
"سُئِلَ
عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیهالسّلام) عَنِ التَّوْحِیدِ فَقَالَ اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ اَنَّهُ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ اَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَاَنْزَلَ اللَّهُ
تَعَالَی قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِیدِ اِلَی قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَک؛ از
امام چهارم (علیهالسّلام) راجع به
توحید پرسش شد، فرمود: خدای عزّوجلّ دانست که در آخرالزمان مردمی محقِّق و موشکاف آیند. از این رو
سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ»
و آیات
سوره حدید را که آخرش «وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»
است نازل فرمود، پس هر که برای خداشناسی غیر از این جوید هلاک است.
"حدّثنا الحسن
بن علیّ بن محمّد
بن علیّ بن موسی عن
علیّ بن موسی
بن جعفر عن ابیه عن جعفر
بن محمّد قال: حدّثنی ابی محمّد
بن علیّ قال: حدّثنی ابی
علیّ بن الحسین قال: حدّثنی ابی الحسین
بن علیّ؟ قال: قال امیرالمؤمنین علیه السّلام: قال لی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: رایت لیلة اسری بی الی السّماء قصورا من یاقوت احمر و زبرجد اخضر و درّ و مرجان و عقیقا، بلاطها المسک الاذفر و ترابها الزّعفران، و فاکهة و نخل و رمّان، و حور و خیرات حسان، و انهار من لبن و انهار من عسل تجری
علی الدّرّ و الجوهر، و قباب
علی حافّتی تلک، و غرف و خیام و خدم و ولدان، و فرشها الاستبرق و السّندس و الحریر و فیها اطناب، قلت: یا حبیبی جبرئیل لمن هذا القصور و ما شانها؟ فقال لی جبرئیل: فهذه القصور و ما فیها خلقها اللّه و حملها اضعافا مضاعفة لشیعة اخیک
علیّ و خلیفتک بعدک
علی امّتک، و هم یدعون فی آخر الزّمان باسم یوذیه غیرهم، یسمّون الرّافضة، و انّما هو زین لهم، لانّهم رفضوا الباطل و تمسّکوا بالحقّ، و هم السّواد الاعظم، و لشیعة ابنه الحسن من بعده، و لشیعة اخیه الحسین من بعده، و لشیعة ابنه
علیّ بن الحسین من بعده، و لشیعة ابنه محمّد
بن علیّ من بعده، و لشیعة ابنه جعفر
بن محمّد من بعده، و لشیعة ابنه موسی ابن جعفر من بعده، و لشیعة
علیّ بن موسی من بعده، و لشیعة ابنه محمّد
بن علیّ من بعده، و لشیعة ابنه
علیّ بن محمّد من بعده و لشیعة ابنه الحسن
بن علیّ من بعده، و لشیعة ابنه محمّد المهدیّ من بعده، یا محمّد فهؤلاء الائمّة من بعدک اعلام الهدی و مصابیح الدّجی، شیعتهم جمیع ولدک و محبّیهم شیعة الحقّ و موالی اللّه و موالی رسوله، رفضوا الباطل و اجتنبوه، و قصدوا الحقّ و اتّبعوه، یتولّونهم فی حیاتهم و یزورونهم من بعد وفاتهم، متناصرین لهم قاصدین
علی محبّتهم، رحمة اللّه علیه انّه
غفور رحیم؛ از حسن
بن علی از
حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) از پدرش از
حضرت صادق (علیهالسّلام) از پدرش
محمد بن علی از پدرش
علی بن الحسین از پدرش
حسین بن علی از
امیرالمؤمنین (علیهمالسّلام) حدیث کند که فرمود: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من فرمود: شبی که مرا به آسمانها بردند قصرهایی دیدم که از یاقوت سرخ و زبرجد سبز و درّ و مرجان و طلای خالص بود، کاه گل آنها از مشک خوشبو و خاکش از
زعفران، و دارای میوه و
نخل خرما و
انار بود، و
حوریه و زنهای زیبا و نهرهای شیر و عسل که بر روی درّ و جواهر میگذشت و در کنار آن دو نهر خیمهها و غرفههایی بنا شده بود و در آنها خدمتکارها و پسرانی بودند، و فرشهایش از
استبرق و
سندس و
حریر بود و طنابهایی در آنها بود؛ گفتم: ای حبیب من
جبرئیل این قصرها از آن کیست؟ و قصه آنها چیست؟ جبرئیل گفت: این قصرها و آنچه در آن است و چندین برابر آن مخصوص شیعیان برادرت و جانشین تو پس از تو بر امّت
علی است، و ایشان را در آخرالزمان به نامی که دیگران را آزار دهد بخوانند، آنها را
رافضه (واگذارندگان) خوانند، در صورتی که این نام برای آنان زینت است، زیرا ایشان باطل را واگذارده و به حق چنگ زدهاند، و سواد اعظم اینانند، و اینها مخصوص شیعیان فرزندت حسن پس از اوست، و برای شیعیان برادرش حسین پس از اوست، و برای شیعیان فرزندش
علی بن الحسین بعد از اوست، و برای شیعیان فرزندش محمد
بن علی پس از اوست، و مخصوص شیعیان فرزندش جعفر
بن محمد پس از اوست، و برای شیعیان فرزندش
علی بن الحسین بعد از اوست، و برای شیعیان فرزندش محمد
بن علی بعد از او؛ و برای شیعیان فرزندش حسن
بن علی پس از او، و برای شیعیان فرزندش
محمد المهدی پس از اوست. ای محمد اینان امامان پس از تو نشانههای هدایت و چراغهای روشن در تاریکیها هستند، شیعیانشان تمامی فرزندان تو هستند، و دوستداران آنها پیروان حق و دوستان خدا و رسولند، که باطل را واگذارده و از آن دوری کردهاند، و آهنگ حق نموده و از آن پیروی کردهاند، آنها را در زمان زندگیشان دوست داشته و پس از مرگشان
زیارت کنند، در صدد یاری آنهایند و به دوستی آنها اعتماد کنند،
رحمت خدا بر ایشان باد زیرا او آمرزنده و مهربان است.
البته باید توجه داشت که باید این گونه روایات مشوّقی برای شیعیانی باشد که در زمان غیبت امام زمانشان اعمال و کردارشان کاملاً مطابق و منطبق با دستورات
اهل بیت (علیهمالسّلام) بوده و مطیع اوامر آن بزرگواران هستند و خدای ناکرده مبادا این گونه روایات موجب
عجب و
غرور آنها گردد.
از سوی دیگر روایات فراوانی در نکوهش «گروهی» از مردم آخرالزمان وارد شده که طبعاً آنها کسانی هستند که تابع و عامل به روایات اهل بیت معصومین (
علیهمالسّلام) نیستند.
"وَ قَالَ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یَاْتِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ نَاسٌ مِنْ اُمَّتِی یَاْتُونَ الْمَسَاجِدَ یَقْعُدُونَ فِیهَا حَلَقاً ذِکْرُهُمُ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الدُّنْیَا لَا تُجَالِسُوهُمْ فَلَیْسَ لِلَّهِ بِهِمْ حَاجَة؛ در آخرالزمان مردمی میآیند که در
مساجد حلقهوار مینشینند و از
دنیا و علایق آن سخن میگویند با اینان همنشین مشو که خداوند را به اینان حاجتی نیست".
"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سَیَاْتِی زَمَانٌ
عَلَی اُمَّتِی یَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَمَاءِ کَمَا یَفِرُّ الْغَنَمُ عَنِ الذِّئْبِ فَاِذَا کَانَ کَذَلِکَ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ
تَعَالَی بِثَلَاثَةِ اَشْیَاءَ الْاَوَّلُ یَرْفَعُ الْبَرَکَةَ مِنْ اَمْوَالِهِمْ وَ الثَّانِی سَلَّطَ اللَّهُ
عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً جَائِراً وَ الثَّالِثُ یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْیَا بِلَا اِیمَانٍ؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: به زودی زمانی برای مردم فرا رسد که از دانشمندان فرار میکنند چنانچه گوسفند از گرگ میگریزد. در آن صورت خداوند آنان را به سه چیز مبتلا میکند: اول:
برکت را از اموالشان بر میدارد. دوم: سلطانی ستمگر بر آنان مسلط میگرداند. سوم: بدون ایمان از دنیا میروند".
"عَنْ اَنَسٍ عَنِ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلّم اَنَّهُ قَالَ یَاْتِی
عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ
عَلَی دِینِهِ کَالْقَابِضِ
عَلَی الْجَمْرَةِ؛ ای پسر مسعود زمانی بر مردم بیاید که صبرکننده دینش مانند کسی است که آتش در دست خود بگیرد".
"وَ قَالَ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یَاْتِی
عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ اُمَرَاؤُهُمْ یَکُونُونَ
عَلَی الْجَوْرِ وَ عُلَمَاؤُهُمْ
عَلَی الطَّمَعِ وَ عُبَّادُهُمْ
عَلَی الرِّیَاءِ وَ تُجَّارُهُمْ
عَلَی اَکْلِ الرِّبَا وَ نِسَاؤُهُمْ
عَلَی زِینَةِ الدُّنْیَا وَ غِلْمَانُهُمْ فِی التَّزْوِیجِ فَعِنْدَ ذَلِکَ کَسَادُ اُمَّتِی کَکَسَادِ الْاَسْوَاقِ وَ لَیْسَ فِیهَا مُسْتَقِیمٌ الْاَمْوَاتُ آیِسُونَ فِی قُبُورِهِمْ مِنْ خَیْرِهِمْ- وَ لَا یَعِیشُونَ الْاَخْیَارُ فِیهِمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ الزَّمَانِ الْهَرَبُ خَیْرٌ مِنَ الْقِیَامِ؛ فرمود: زمانی بر امّت من فرا رسد که امیرانشان ستمگرند و دانشمندانشان حریصند و عبادتکنندگانشان، ریاکارند و تاجرانشان رباخوارند و زنانشان به فکر زینت و آرایشند و پسرانشان به فکر ازدواجند. در این هنگام کساد امّت من همچون کساد بازارهاست و رواجی ندارد. مردگان داخل قبرها از خیر آنان ناامیدند و نیکان بین آنان زندگی نمیکنند، در این زمان فرار بهتر از اقامت است".
"یَاْتِی
عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِیِّینَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ کَاَمْثَالِ الذُّبَابِ الضِّرَارِ- سَفَّاکُونَ لِلدِّمَاءِ لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ اِنْ تَابَعْتَهُمُ ارْتَابُوکَ وَ اِنْ حَدَّثْتَهُمْ کَذَّبُوکَ وَ اِنْ تَوَارَیْتَ عَنْهُمُ اغْتَابُوکَ السُّنَّةُ فِیهِمْ بِدْعَةٌ وَ الْبِدْعَةُ فِیهِمْ سُنَّةٌ- وَ الْحَلِیمُ بَیْنَهُمْ غَادِرٌ وَ الْغَادِرُ بَیْنَهُمْ حَلِیمٌ وَ الْمُؤْمِنُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُسْتَضْعَفٌ وَ الْفَاسِقُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُشَرَّفٌ صِبْیَانُهُمْ عَارِمٌ وَ نِسَاؤُهُمْ شَاطِرٌ وَ شَیْخُهُمْ لَا یَاْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَا یَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ الِالْتِجَاءُ اِلَیْهِمْ خِزْیٌ وَ الِاعْتِدَادُ بِهِمْ ذُلٌّ وَ طَلَبُ مَا فِی اَیْدِیهِمْ فَقْرٌ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَحْرِمُهُمُ اللَّهُ قَطْرَ السَّمَاءِ فِی اَوَانِهِ وَ یُنْزِلُهُ فِی غَیْرِ اَوَانِهِ- یُسَلِّطُ
عَلَیْهِمْ شِرَارَهُمْ فَیَسُومُونَهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ اَبْنَاءَهُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءَهُمْ فَیَدْعُو خِیَارُهُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُم؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: زمانی برای مردم فرا رسد که صورتهاشان به شکل آدمی است و قلبهاشان، قلبهای شیطانی است همچون گرگهای گرسنه خونریزند، از کارهای منکر که انجام دادهاند دست برنمی دارند اگر از آنان پیروی کنی تو را متّهم سازند و اگر با آنان سخن گویی تو را تکذیب کنند و اگر از آنان غائب شوی تو را
غیبت کنند.
سنّت در میان آنان
بدعت است و بدعت، سنّت. صبور و حلیم نزد ایشان حیلهگر و خائن است و خائن نزد ایشان حلیم و صبور، مؤمن در میان آنان مستضعف است و بدکار، بلند مرتبه، کودکانشان شرورند و زنانشان خبیث و بدجنس و پیرشان
امر به معروف و نهی از منکر نمیکند.
پناه بردن به آنان خواری است و تکیه کردن به آنان ذلت و زاری است. و طلب کردن از آنچه در دستانشان است
فقر و ناداری است. به همین جهت، خداوند بارش آسمان را در زمان مناسب بر ایشان
حرام کرده و در زمان غیر مناسب باران میبارد و بدترینشان را بر ایشان مسلّط گرداند تا عذابی سخت بر آنان وارد سازند، پسرانشان را میکشند و زنانشان را زنده نگه میدارند، خوبانشان
دعا میکنند اما مستجاب نمیشود".
"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یَاْتِی
عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ وَ نِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ وَ دَنَانِیرُهُمْ دِینُهُمْ وَ شَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ لَا یَبْقَی مِنَ الْاِیمَانِ اِلَّا اسْمُهُ وَ مِنَ الْاِسْلَامِ اِلَّا رَسْمُهُ وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ اِلَّا دَرْسُهُ- مَسَاجِدُهُمْ مَعْمُورَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ خَرَابٌ عَنِ الْهُدَی عُلَمَاؤُهُمْ اَشَرُّ خَلْقِ اللَّهِ
عَلَی وَجْهِ الْاَرْضِ حِینَئِذٍ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ بِاَرْبَعِ خِصَالٍ جَوْرٍ مِنَ السُّلْطَانِ وَ قَحْطٍ مِنَ الزَّمَانِ وَ ظُلْمٍ مِنَ الْوُلَاةِ وَ الْحُکَّامِ. فَتَعَجَّبَ الصَّحَابَةُ وَ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ اَ یَعْبُدُونَ الْاَصْنَامَ قَالَ نَعَمْ کُلُّ دِرْهَمٍ عِنْدَهُمْ صَنَم؛
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: زمانی برای مردم فرا رسد که شکمهاشان خدایانشان است و زنانشان،
قبله آنان و دینارهایشان، دینشان و شرف و افتخارشان، کالاهایشان است از ایمان فقط نامی و از
اسلام تنها نشانی و از
قرآن فقط درسی باقی میماند. ساختمان مساجدشان آباد و قلبهایشان از
هدایت خراب و ویران است. دانشمندانشان بدترین مردمان روی زمینند. در این هنگام خداوند آنان را به چهار خصلت
آزمایش و مبتلا میکند، ستم، سلطان و
قحطی دوران و ظلم والیان و حکمرانان و قاضیان. پس
صحابه تعجّب کردند و گفتند: ای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)! آیا آنان بتها را میپرستند فرمود: آری، هر درهمی نزد آنان بتی است".
"رَوَی الْاَصْبَغُ
بْنُ نُبَاتَةَ عَنْ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسّلام) قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْاَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ دَاخِلَاتٌ فِی الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ اِلَی الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ اِلَی اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ؛
اصبغ بن نباته گوید: از امیر مؤمنان (علیهالسّلام) شنیدم که میفرمود: در آخرالزّمان (نزدیک به
قیامت) زنانی ظاهر شوند: بیحجابان برهنگان، خود آراستگان برای غیر شوهران، رها کردگان آئین، داخل شدگان در آشوبها قائلان به شهوات و مسائل جنسی، شتابکنندگان به سوی لذّات و خوشگذرانیها، حلال شمارندگان
محرّمات الهی، و واردشوندگان در
دوزخ".
"رُوِیَ عَنْ جَابِرْ عَنْ النَّبی صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ انَّه قَالَ: یَکُونُ فی آخِرِ الزَّمانِ قَومٌ یَعمَلوُنَ بِالمَعَاصی ثُمَّ یَقُولُونَ: اللهُ قدَّرَهَا
عَلَینَا، اَلرَّادُّ
عَلَیهِمْ یَوْمَئِذٍ کَالشَّاهِرِ سَیْفَهُ فِی سَبیلِ الله؛ جابر از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت نموده: در آخرالزمان مردمانی خواهند آمد که مرتکب
معصیت خواهند شد و بعد از آن خواهند گفت: این خواست و
تقدیر خداوند بوده که ما مرتکب
گناه گردیم. در آن روزگار کسی که بر علیه این گروه شمشیر کشیده و به
قیام برخیزد در حقیقت در راه خداوند به قیام بر خواسته است".
"رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلّم اَنَّهُ نَظَرَ اِلَی بَعْضِ الْاَطْفَالِ فَقَالَ وَیْلٌ لِاَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ اِذَا تَعَلَّمُوا اَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ- وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَاَنَا مِنْهُمْ بَرِی ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ؛ رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به بعضی از کودکان نظر کرد و فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان از روش پدرانشان. عرض شد یا رسول اللَّه از پدران مشرک آنها؟ فرمود نه، از پدران مسلمانشان که چیزی از
فرائض دینی را به آنها یاد نمیدهند، و اگر فرزندان، خود از پی فراگیری بروند منعشان میکنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد مالی داشته باشند هر چند ناچیز باشد. سپس فرمود: من از این پدران بری و بیزارم و آنان نیز از من بیزارند".
"عن عبدالله
بن عباس قال: حججنا مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حجة الوداع فاخذ باب الکعبة ثم اقبل
علینا بوجهه فقال: الا اخبرکم باشراط الساعة؟ وکان ادنی الناس منه یومئذ سلمان رضی الله عنه فقال: بلی یا رسول الله، فقال: ان من اشراط القیامة اضاعة الصلاة، واتباع الشهوات، والمیل مع الاهواء وتعظیم المال، وبیع الدین بالدنیا، فعندها یذاب قلب المؤمن وجوفه کما یذوب الملح فی الماء مما یری من المنکر فلا یستطیع ان یغیره. قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان ان عندها امراء جورة، ووزراء فسقة، وعرفاء ظلمة، وامناء خونة، فقال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان ان عندها یکون المنکر معروفا، والمعروف منکرا، وائتمن الخائنویخون الامین، ویصدق الکاذب، ویکذب الصادق، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان فعندها امارة النساء، ومشاورة الاماء، وقعود الصبیان
علی المنابر، ویکون الکذب طرفا، والزکاة مغرما، والفیئ مغنما، ویجفو الرجل والدیه، و یبر صدیقه، ویطلع الکوکب المذنب، قال، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها تشارک المراة زوجها فی التجارة، ویکون المطر قیظا، و یغیظ الکرام غیظا، ویحتقر الرجل المعسر، فعندها یقارب الاسواق اذا قال هذا: لم ابع شیئا وقال هذا: لم اربح شیئا فلا تری الا ذاما لله، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان فعندها یلیهم اقوام ان تکلموا قتلوهم، وان سکتوا استباحوهم لیستاثروا بفیئهم، ولیطؤون حرمتهم، ولیسفکن دماءهم، ولتملان قلوبهم رعبا، فلا تراهم الا وجلین خائفین مرعوبین مرهوبین، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قالای والذی نفسی بیده. یا سلمان: ان عندها یؤتی بشئ من المشرق وشئ من المغرب یلون امتی فالویل لضعفاء امتی منهم، والویل لهم من الله، لا یرحمون صغیرا، ولا یوقرون کبیرا ولا یتجاوزون عن مسئ، اخبارهم خناء، جثتهم جثة الآدمیین وقلوبهم قلوب الشیاطین، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده. یا سلمان، وعندها تکتفی الرجال بالرجال، والنساء بالنساء، ویغار
علی الغلمان کما یغار
علی الجاریة فی بیت اهلها، ویشبه الرجال بالنساء، والنساء بالرجال، ویرکبن ذوات الفروج السروج فعلیهن من امتی لعنة الله، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ فقال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان ان عندها تزخرف المساجد کما تزخرف البیع والکنائس، و یحلی المصاحف، وتطول المنارات، وتکثر الصفوف بقلوب متباغضة والسن مختلفة، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. وعندها تحلی ذکور امتی بالذهب، ویلبسون الحریر والدیباج، ویتخذون جلود النمور صفافا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها یظهر الربا، ویتعاملون بالغیبة والرشاء، ویوضع الدین، و ترفع الدنیا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ فقال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها یکثر الطلاق، فلا یقام لله حد، ولن یضر الله شیئا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها تظهر القینات والمعازف، ویلیهم اشرار امتی، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان وعندها تحج اغنیاء امتی للنزهة، وتحج اوساطها للتجارة، وتحج فقراؤهم للریاء والسمعة، فعندها یکون اقوام یتعلمون القرآن لغیر الله، ویتخذونه مزامیر، ویکون اقوام یتفقهون لغیر الله، ویکثر اولاد الزنا، ویتغنون بالقرآن، ویتهافتون بالدنیا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان ذاک اذا انتهکت المحارم، واکتسبت المآثم، وسلط الاشرار
علی الاخیار، ویفشو الکذب، وتظهر اللجاجة، ویفشو الحاجة، ویتباهون فی اللباس ویمطرون فی غیر اوان المطر، ویستحسنون الکوبة والمعازف، وینکرون الامر بالمعروف والنهی عن المنکر، حتی یکون المؤمن فی ذلک الزمان اذل من الامة، ویظهر قراؤهم وعبادهم فیما بینهم التلاوم، فاولئک یدعون فی ملکوت السماوات: الارجاس والانجاس، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ فقال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ای والذی نفسی بیده. یا سلمان فعندها لا یخشی الغنی الا الفقر حتی ان السائل لیسال فیما بین الجمعتین لا یصیب احدا یضع فی یده شیئا، قال سلمان: وان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال صلی الله علیه وآله، ای والذی نفسی بیده. یا سلمان عندها یتکلم الرویبضة، فقال: وما الرویبضة یا رسول الله فداک ابی وامی؟ قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): یتکلم فی امر العامة من لم یکن یتکلم، فلم یلبثوا الا قلیلا حتی تخور الارض خورة، فلا یظن کل قوم الا انها خارت فی ناحیتهم فیمکثون ما شاء الله ثم ینکتون فی مکثهم فتلقی لهم الارض افلاذ کبدها قال: ذهب وفضة ثم اوما بیده الی الاساطین فقال: مثل هذا، فیومئذ لا ینفع ذهب ولا فضة ؛ از
عبداللَّه بن عباس نقل شده که گفت: با رسول خدا به
زیارت حج رفتیم، همان حجی که بعد از آن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رفت، و یا به عبارت دیگر
حجة الوداع؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در کعبه را گرفت و سپس روی نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: میخواهید شما را خبر دهم از
علامات قیامت؟ و در آن روز
سلمان (رضیاللَّهعنه) از هر کس دیگر به آن جناب نزدیکتر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرضه داشت: بله یا رسول اللَّه، حضرت فرمود: یکی از علامتهای برپائی قیامت این است که
نماز ضایع میشود؛ یعنی از میان مسلمین میرود و از شهوات پیروی میشود و مردم به سوی هواها میل میکنند، مال مقامی عظیم پیدا میکند و مردم آن را تعظیم میکنند، دین به دنیا فروخته میشود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان در جوفشان، برای منکرات بسیاری که میبینند و نمیتوانند آن را تغییر دهند آب میشود آن چنان که نمک در آب حل میگردد. سلمان با تعجب عرضه داشت: یا رسول اللَّه: به راستی چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و
ولایت مسلمانان را امرای جور به دست میگیرند امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند. سلمان پرسید: براستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع
منکر،
معروف، و معروف، منکر میشود، خائن، امین قلمداد میگردد و امین
خیانت میکند، دروغگو تصدیق میشود و راستگو تکذیب میگردد. سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول اللَّه به راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در آن روزگار زنان به امارت میرسند و کنیزان طرف مشورت قرار میگیرند و کودکان بر فراز
منبر میروند و
دروغ نوعی زرنگی و
زکات خسارت، و خوردن
بیتالمال نوعی
غنیمت شمرده شود، مرد به پدر و مادرش جفا ولی به دوستش نیکی مینماید و ستاره دنبالهدار طلوع میکند. سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان! در این موقع
زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و
باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان میبارد و افراد کریم سخت خشمگین میگردند، مرد فقیر تحقیر میشود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک میشوند وقتی یکی میگوید: "من چیزی نفروختم" و آن دیگری میگوید: "من سودی نبردهام" طوری میگویند که هر شنونده میفهمد دارد به خدا بد و بیراه میگوید. سلمان پرسید: آیا حتما چنین وضعی خواهد شد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط میشوند که اگر لب بجنبانند کشته میشوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را
مباح و برای خود
حلال میکنند تا با بیت المالشان کیسههای خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دلهاشان را پر از
وحشت و رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمیبینی. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری بر مؤمنین خواهد گذشت؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق میآورند و چیزی از مغرب تا
امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربیها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از
عذاب خدا، آری نه صغیری را رحم میکنند و نه پاس حرمت کبیری را دارند و نه از هیچ مقصری عفو میکنند، اخبارشان همه فحش و
ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دلهاشان دلهای شیاطین. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مردان به مردان اکتفاء میکنند و زنان به زنان و همانطوری که
پدر و اهل خانواده نسبت به
دختر غیرت به خرج میدهند نسبت به
پسر نیز غیرت به خرج میدهند، مردان به زنان شبیه میشوند و زنان به مردان و زنان بر مرکبها سوار میشوند که از طرف امت من
لعنت خدا بر آنان باد. سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام
مساجد طلاکاری و زینت میشود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت میشود، قرآنها به زیور آلات آرایش و مغازهها بلند وصفها طولانی میشود اما با دلهایی که نسبت به هم خشمگین است و زبانهایی که هر یک برای خود منطقی دارد. سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با
طلا خود را میآرایند و حریر و دیبا میپوشند و پوست پلنگ کالای خرید و فروش میگردد. سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن روز ربا همه جا را میگیرد و یک عمل آشکار میشود و معاملات با غیبت و
رشوه انجام میشود و دین خوار و دنیا بلند مرتبه میشود. سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام
طلاق زیاد میشود و هیچ حدی جاری نمیگردد و البته خدای
تعالی از این بابت هرگز متضرر نمیشود. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان در این زمان کنیزان آوازهخوان و نوازنده پیدا میشوند و اشرار امت من بر امت،
ولایت و
حکومت میکند. سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع اغنیای امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به
حج میروند و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و
ریا حج میروند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا میآموزند و آن را نوعی
مزمار و
آلت موسیقی اتخاذ میکنند، اقوامی دیگر به تعلم
فقه اسلامی میپردازند اما برای غیر خدا در آن روزگار زنازادگان زیاد میشوند با قرآن آوازهخوانی میکنند و بر سر دنیا سر و دست میشکنند. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است ای سلمان این وقتی است که حرمتها و قرقها شکسته شود و مردم عالما و عامدا در پی ارتکاب گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بیپرده و لجاجتها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنی کنند، مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم
شطرنج و
نرد و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل
امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیلترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند که در ملکوت آسمانها
رجس و
نجس نامیده میشوند. سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک سائل در طول یک هفته یعنی بین دو
جمعه سؤال میکند و احدی نیست که چیزی در دست او بگذارد. سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم در دست او است ای سلمان در این زمان رویبضة تکلم میکنند، پرسید: یا رسول اللَّه پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟ فرمود: چیزی و کسی به سخن در میآید و در امور عامه سخن میگوید که هرگز سخن نمیگفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمیمانند ناگهان
زمین نعرهای میکشد و هر قومی چنین میپندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد هم چنان میمانند و سپس واژگونه میشوند و زمین هر چه در دل دارد بیرون میریزد- و خود آن جناب فرمود: یعنی طلا و
نقره را- آن گاه با دست خود به ستونهایی که در آنجا بود اشاره نموده و فرمود مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلایی فائده دارد و نه نقرهای".
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله "آیا روایتی در مدح مردم آخر الزمان از معصومین علیهم السلام وارد شده است ؟"