• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مخالفان تفسیر اجتهادی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اگر در تفسیر قرآن از روش‌های مختلف و عقل در استنباط معارف قرآنی استفاده شود به آن، تفسیر اجتهادی می‌گویند. برخی با این روش تفسیری به مخالفت برخوا‌سته‌اند.



برخی با گرایش به اخباری‌گری، تفسیر اجتهادی را منع کرده، بر این باورند که تفسیر قرآن برای هیچ کس حتی برای متخصصان در علم نحو، لغت، ادبیات، علوم عقلی، فقه ، اخبار و آثار جایز نیست و راه تفسیر قرآن تنها تکیه بر روایات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و صحابه و تابعان است.
[۱] مقدمة جامع التفاسیر، ص ۹۳.

شیخ طوسی از برخی امامیه نقل می‌کند که تفسیر قرآن جز با روایت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امامان معصوم (علیهم السلام) که سخن آنان مانند سخنان پیامبر حجت است جایز نیست.


این گروه افراطی ادله‌ای دارند؛ از جمله:

۲.۱ - منع تفسیر به رأی

هرگونه تفسیر بر اساس ظواهر قرآن و استفاده از ادله عقلی و اجتهادی به تفسیر به رأی ممنوع می‌انجامد، چنان‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: کسی که قرآن را به رأی تفسیر کند، اگر چه به واقع دست یابد به خطا رفته است.
[۳] جامع البیان، ج ۱، ص ۵۶.
[۴] جامع الاحادیث، ج ۱، ص ۳۰۷.


۲.۱.۱ - نقد دلیل

پاسخ این است که تفسیر اجتهادی با تفسیر به رأی تفاوت دارد؛ در تفسیر اجتهادی و عقلی، مفسر با نیروی عقل و به کمک ابزارهای فهم دین مانند لغت از منابع دینی مانند قرآن و سنت و عقل
[۵] جامع البیان، ج ۱، ص ۵۶.
برای فهم آیه بهره می‌گیرد، در حالی که تفسیر به رأی، عبارت است از تحمیل سلیقه و رأی شخصی بر آیه، بدون دلیل معتبر
[۷] التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۵.
[۸] المناهج التفسیریه، ص ۶۲.
یا تفسیر متشابهات قرآن بدون بهره‌گیری از روایات معصومان (علیهم‌السلام)،
[۹] البیان، ص ۲۶۹.
[۱۰] تفسیر و مفسران، ج ۱، ص ۷۳.
یا گفتن خلاف حق و نسبت دادن آن به قرآن است یا تأیید مذهب فاسد، به این‌گونه که مذهب اصل و تفسیر تابع آن قرار داده شود یا حکم قطعی درباره مراد خدا بدون دلیل قطعی.
[۱۲] الاتقان، ج ۲، ص ۴۰۲.


۲.۲ - روایات ضعف عقل بشری

روایاتی که عقل بشر را از تفسیر قرآن ناتوان و فهم قرآن را منحصر به معصومان (علیهم‌السلام) می‌دانند. برخی از این روایات را شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه در بابی با عنوان عدم جواز استنباط احکام نظری از قرآن آورده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
أ. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «یا جابر ان للقرآن بطناً وللبطن ظهراً، ثم قال: یا جابر! لیس شیء أبعد من عقول الرجال منه ای جابر! قرآن باطنی دارد و آن باطن ظاهری دارد. ای جابر! چیزی دورتر از عقل انسان به قرآن نیست».
ب. امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: «لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن؛ إنّ الآیة یکون أولها فی شیء و أوسطها فی شیء و آخرها فی شیء و هو کلام متصل متصرف علی وجوه».
ج. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: قرآن مَثَل‌هایی است برای قومی که دارای دانش‌اند، نه غیر آنان و برای گروهی که قرآن را چنان‌که شایسته آن است تلاوت می‌کنند و آن‌ها کسانی هستند که به قرآن ایمان می‌آورند و آن را می‌شناسند؛ اما بر غیر آنان، قرآن دشوار و از دسترس دل‌های آن‌ها دور است، به همین جهت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: راستی که هیچ چیزی دورتر از قلب‌های این قبیل افراد نسبت به تفسیر قرآن نیست. در این قرآن همه مردم مگر کسی که خدا بخواهد سرگردان‌اند. سپس امام (علیه‌السلام) به آیه ۸۳ نساء استناد کرده که رسول و اولواالامر آن را می‌دانند؛ ولی غیر از آنان هرگز آن را نمی‌دانند: «إنّما القرآن أمثال لقوم یعلمون دون غیرهم و لقوم یتلونه حق تلاوته و هم الذین یؤمنون به و یعرفونه و أما غیرهم فما أشد إشکاله علیهم و أبعده من مذاهب قلوبهم و لذلک قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله): إنّه لیس شی أبعد من قلوب الرجال من تفسیر القرآن... و فی ذلک تحیّر الخلایق أجمعون إلاّ ما شاء الله، ثم قال: و لو ردّوه إلی الرسول و إلی أُولی الأمر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم و أما غیرهم فلیس یعلم ذلک أبداً».

۲.۱.۱ - نقد دلیل

روایات یاد شده مرسل یا ضعیف‌اند. افزون بر این‌که هیچ شاهدی وجود ندارد که مقصود از آن‌ها غیر قابل فهم بودن ظاهر آیات قرآن برای غیر معصومان باشد، بلکه صدر و ذیل این روایات و قراین خارجی نشان می‌دهند که مقصود دست‌یابی به فهم همه معارف قرآن اعم از معانی ظاهری و باطنی آن است یا این‌که ناظر به فهم بخش خاصی از معارف قرآن یعنی فهم معانی باطنی آن است.
[۲۱] روش‌شناسی تفسیر قرآن، ص ۴۶ - ۵۰.


۲.۳ - انحصار تفسیر به معصوم

روایات متعددی با بیان‌های گوناگون درباره تفسیر قرآن نقل شده است که ظاهر برخی از آن‌ها تنها انحصار تفسیر قرآن به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امامان معصوم (علیهم‌السلام) است، چنان‌که امام باقر (علیه‌السلام) پس از پرسش تفسیر چند آیه از قتاده و شنیدن پاسخ‌های نادرست وی فرمود: «إنما یعرف القرآن من خُوطب به؛ قرآن را فقط مخاطبان آن می‌شناسند».

۲.۱.۱ - نقد دلیل

بررسی این روایات نیز نشان می‌دهد که مقصود از آن‌ها نفی آگاهی کامل به مفاد همه آیات قرآن کریم است که مدعای کسانی مانند قتاده بود. مؤید این مطلب روایات متعددی است که می‌گویند: هیچ کس جز اوصیای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نمی‌توانند ادعا کند همه ظاهر و باطن قرآن نزد آنان است.
به هر روی منع از تفسیر در روایات پیشین مربوط به مواردی است که مفسر معنای حقیقی و صحیح آیه را نمی‌داند یا ناظر به فهم بخشی خاص از معارف قرآن مانند فهم باطن قرآن یا تأویل آیات متشابه است که به اهل بیت (علیهم‌السلام) و راسخان در علم اختصاص دارد. روایات زیادی دلالت دارند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امامان معصوم (علیهم‌السلام) راسخان در علم هستند و ظاهر و باطن و تأویل و تنزیل همه قرآن را می‌دانند.

۲.۴ - روایات دوری صحابه از تفسیر

مخالفان تفسیر اجتهادی از اهل سنت نیز روایاتی بدین مضمون نقل می‌کنند که برخی صحابه و تابعین از تفسیر قرآن دوری می‌کردند، چنان‌که درباره سعید بن مسیب گفته شده که چون از تفسیر آیه‌ای از قرآن از وی می‌پرسیدند، سکوت می‌کرد؛ گویا هیچ سخنی نشنیده است.
[۳۶] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۰.
از شعبی نیز نقل شده است که سه چیز است که درباره آن‌ها چیزی نمی‌گویم تا زمانی که مرگم فرا رسد: قرآن، روح و رأی.
[۳۷] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۰.


۲.۱.۱ - نقد دلیل

این‌گونه روایات افزون بر ضعف و عدم اعتبار سند، در مقام نهی از تفسیر به رأی و امر به احتیاط در نسبت دادن امور غیر قطعی به خداوند است.
[۳۸] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ص ۲۶۱.

نکته دیگر این‌که این روایات با استدلال بر این‌که معارف قرآن بلند مرتبه و پیچیده‌اند و جز برای معصومان (علیهم‌السلام) فهم‌پذیر نیستند با صریح آیات قرآن منافات دارند؛ آیاتی که قرآن را کتابی روشن برای مردم معرفی می‌کنند: «هذا بَیانٌ لِلنّاسِ و هُدًی و مَوعِظَةٌ لِلمُتَّقین» (آل عمران /۳، ۱۳۸) و آن را برای یادآوری (و پند گرفتن) آسان می‌دانند. (قمر /۵۴، ۱۷) و مردم را به تدبر در قرآن فرا می‌خوانند. (نساء /۴، ۸۲؛ محمّد /۴۷، ۲۴؛ ص /۳۸، ۲۹ ) و قرآن را نور و کتاب مبین می‌دانند. (مائده /۵، ۱۵) این آیات نشان می‌دهند که مفاهیم و تفسیر قرآن با تعقل، تدبر و تلاش ممکن و برای مردم نیز قابل فهم و مطالب آن آسان است.

۲.۵ - یقین‌آور نبودن تفسیر اجتهادی

تفسیر اجتهادی و عقلی نسبت دادن مطالب غیر قطعی به خداوند است، در حالی که خداوند متعالی پیروی کردن از گمان و غیر علم را منع کرده است: «و لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ» (اسراء /۱۷، ۳۶)؛ و کسی که مطلب غیر علمی را به خداوند نسبت بدهد، به خدا افترا بسته است و نسبت غیر علمی به خداوند حرام است: «و اَن تَقولوا عَلَی اللّهِ ما لاتَعلَمون» (اعراف /۷، ۳۳)؛ و تفسیر اجتهادی چون یقین‌آور نیست حرام است.

۲.۱.۱ - نقد دلیل

پاسخ این است که پیروی از گمان اگر به دلیل شرعی مانند آیات و روایات مستند باشد پیروی از دلیل شرعی است نه ظن شخصی؛ و دلیل قطعی مانند خبر متواتر یا آیات قرآن قابل پیروی است و اگر مانند خبر واحد ظن‌آور باشد می‌تواند جانشین علم شود.
[۴۷] البیان، ص ۳۹۸.
[۴۸] مدخل التفسیر، ص ۱۷۳ - ۱۷۶.
[۴۹] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۵۷ - ۲۵۸.


۲.۶ - وظیفه پیامبر

بر اساس آیه «و اَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم» (نحل /۱۶، ۴۴) خدا تبیین معانی قرآن را از وظایف پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قرار داده است، پس برای غیر آن حضرت این کار روا نیست.
[۵۱] التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۵۷.


۲.۱.۱ - نقد دلیل

پاسخ این است که از این آیه استفاده می‌شود که آن حضرت به همه معانی قرآن آگاه است؛ ولی بر منع دیگران از تفسیر قرآن در چهارچوب قواعد ادبی و اصول عقلایی محاوره دلالت ندارد.


(۸). البیان فی تفسیر القرآن، الخوئی (م. ۱۴۱۳ ق.)، انوارالهدی، ۱۴۰۱ ق.
(۹). بصائرالدرجات، الصفار (م. ۲۹۰ ق.)، به کوشش کوچه باغی، تهران، اعلمی، ۱۴۰۴ ق.
(۱۷). تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
(۲۰). التفسیر والمفسرون، محمد حسین الذهبی، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۷ ق.
(۲۵). جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۲۶). الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق.
(۲۹). روش شناسی تفسیر قرآن، محمود رجبی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ ش.
(۳۹). الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۴۴). مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
(۴۵). المحاسن، ابن خالد البرقی (م. ۲۷۴ ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۲۶ ش.
(۴۶). مدخل التفسیر، محمد فاضل لنکرانی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۳ ق.
(۶۰). المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
(۶۲). وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.) به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.


۱. مقدمة جامع التفاسیر، ص ۹۳.
۲. التبیان، ج ۱، ص ۴.    
۳. جامع البیان، ج ۱، ص ۵۶.
۴. جامع الاحادیث، ج ۱، ص ۳۰۷.
۵. جامع البیان، ج ۱، ص ۵۶.
۶. المیزان، ج ۳، ص ۷۶.    
۷. التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۵.
۸. المناهج التفسیریه، ص ۶۲.
۹. البیان، ص ۲۶۹.
۱۰. تفسیر و مفسران، ج ۱، ص ۷۳.
۱۱. المیزان، ج ۳، ص ۷۸.    
۱۲. الاتقان، ج ۲، ص ۴۰۲.
۱۳. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۱ - ۱۴۲.    
۱۴. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۹ - ۱۵۰.    
۱۵. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۱.    
۱۶. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۱.    
۱۷. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۲.    
۱۸. نساء/سوره۴، آیه۸۳.    
۱۹. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۱.    
۲۰. المحاسن، ج ۱، ص ۲۶۸.    
۲۱. روش‌شناسی تفسیر قرآن، ص ۴۶ - ۵۰.
۲۲. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۳۲.    
۲۳. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۳۴.    
۲۴. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۳۹.    
۲۵. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۲.    
۲۶. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۸ - ۱۴۹.    
۲۷. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۳۶.    
۲۸. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۳۲.    
۲۹. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۳۴.    
۳۰. وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۱۴۸.    
۳۱. الکافی، ج ۱، ص ۲۲۸.    
۳۲. الکافی، ج ۱، ص ۲۱۳.    
۳۳. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۹ - ۱۱.    
۳۴. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۶۴.    
۳۵. بصائر الدرجات، ص ۲۲۲ - ۲۲۴.    
۳۶. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۰.
۳۷. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۶۰.
۳۸. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ص ۲۶۱.
۳۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.    
۴۰. قمر/سوره۵۴، آیه۱۷.    
۴۱. نساء/سوره۴، آیه۸۲.    
۴۲. محمد/سوره۴۷، آیه۲۴.    
۴۳. ص/سوره۳۸، آیه۲۹.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۱۵.    
۴۵. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۶.    
۴۶. اعراف/سوره۷، آیه۳۳.    
۴۷. البیان، ص ۳۹۸.
۴۸. مدخل التفسیر، ص ۱۷۳ - ۱۷۶.
۴۹. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۵۷ - ۲۵۸.
۵۰. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.    
۵۱. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص ۲۵۷.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تفسیر اجتهادی، ج۸، ص۱۳۶.    




جعبه ابزار