• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مخابره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مخابره در چند معنی به کار به رفته است.




لفظ مخابره مشتق است از خبار (به فتح خاء) یعنی زمین اسست و نرم.
و یا از خبر (به فتح خاء) به معنی کشت و زرع.
چنان‌که خبیر به معنی أکار و کشاورز می‌باشد.
و احتمال دیگر آن است که از خیبر مشتق باشد بدان جهت که نبی اکرم(ص) اراضی خیبر را در مقابل نصف محصول آن به مردم خیبر واگذاشت پس مخابره به معنی معامله اهل خیبر است.
[۳] المغنی (ابن قدامه)، ج۵، ص۳۸۲.
[۴] تذکرة الفقهاء، ج۲، کتاب مزارعه.




فقهاء در معنی مخابره به مانند مبدء آن اختلاف کرده‌اند:
برخی معتقدند که مخابره مرادف مزارعه و از لحاظ معنی با آن متحد می‌باشد.
در تذکرة الفقهاء این قول را مشهور معرفی می‌کند و جوهری در صحاح می‌نویسد: «والخبیر الاکار (کشاورز) و منه المخابرة و هی المزارعة ببعض ما یخرج من الارض».
[۵] تذکرة الفقهاء، ج۲، کتاب مزارعه.
[۶] المغنی، ج۵، ص۳۸۲.
[۷] الصحاح، ج۲، ص۶۴۰.




و برخی بین آنها فرق گذاشته و گفته‌اند:
هرگاه شخص زمین خود را به دیگری دهد تا وی در آن زراعت نماید و محصول بین آنها مشترک باشد، اگر بذر از عامل باشد مخابره نامیده می‌شود و اگر بذر از مالک باشد مزارعه نام دارد.
[۸] مغنی المحتاج، ج۲، ص۳۲۴.

تذکرة الفقهاء، ج۲، کتاب مزارعه.
و در شرح زرقانی و بدایة المجتهد آورد: «المخابرة کراء الارض بما یخرج منها».
[۹] شرح زرقانی (برموطا)، ج۳، ص۳۶۴.
[۱۰] بدایة المجتهد، ج۲، ص۲۴۲.



 
۱. حدائق الناضره، ج۲۱، ص۲۷۷.    
۲. لسان العرب، ماده «خبر»، ج۴، ص۲۲۸.    
۳. المغنی (ابن قدامه)، ج۵، ص۳۸۲.
۴. تذکرة الفقهاء، ج۲، کتاب مزارعه.
۵. تذکرة الفقهاء، ج۲، کتاب مزارعه.
۶. المغنی، ج۵، ص۳۸۲.
۷. الصحاح، ج۲، ص۶۴۰.
۸. مغنی المحتاج، ج۲، ص۳۲۴.
۹. شرح زرقانی (برموطا)، ج۳، ص۳۶۴.
۱۰. بدایة المجتهد، ج۲، ص۲۴۲.




جابری عرب‌لو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۵۶.




جعبه ابزار