محمدجواد بلاغی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
محمدجواد بلاغی (۱۲۸۲-۱۳۵۲ق)،
مفسر،
متکلم،
شاعر، نویسنده و مجاهد
عراق در
قرن چهاردهم هجری قمری بود که آثار متعددی با هدف دفاع از
اسلام و
تشیع در برابر
یهودیان،
مسیحیان،
بهائیان و
وهابیان نگاشته است.
او
علوم دینی را در
نجف،
کاظمین و
سامرا نزد اساتید بزرگ چون
محمد طه نجف،
حاج آقا رضا همدانی،
محمدکاظم خراسانی،
سید حسن صدرالدین کاظمی،
محمدحسن مامقانی،
میرزا حسین نوری،
سید محمدحسن هاشم هندی غروی و
میرزای شیرازی فرا گرفت. وی در کنار تالیف و تدریس در
حوزه نجف و فعالیتهای علمی، در مبارزات علمای شیعه و مردم
عراق با نیروهای اشغالگر
انگلیس مشارکت داشت. او به
زبان فارسی،
عربی، انگلیسی و عبری آشنایی داشته و تالیفاتی در زمینههای
فقه،
تفسیر،
تاریخ،
اصول فقه، عقاید و ردّ یهود و نصارا و مادیون و بابیت و بهائیت تدوین نموده است که
آلاءالرحمن فی تفسیر القرآن،
الهدی الی دین المصطفی و
الرحله المدرسیه از آثار اوست.
محمدجواد بلاغی در
روز چهارشنبه از
ماه رجب، در سال
۱۲۸۲ق در یکی از محلههای
نجف (محلّه براق) در خانه دانشمند عامل و روحانی فاضل، علامه
شیخ حسن بلاغی، چشم به جهان گشود.
آل بلاغی یکی از خاندانهای نجیب، شریف و قدیمی شهر نجف بودهاند. بلاغی از خاندانی بزرگ، منتسب به قبیله مشهور ربیعه بود، که عالمان و ادیبان فاضل بسیاری از آن برخاستهاند.
محمدجواد پس از گذرداندن دوران کودکی وارد حوزه شد و به شاگردی مکتبی رفت که پدرانش سالهای سال شاگرد آن مکتب بودند. علوم مقدماتی را در حضور علمای نجف فرا گرفت و تا ۲۴ سالگی از اساتید بزرگ آن حوزه، استفادههای علمی و معنوی فراوانی برد.
بلاغی در سال
۱۳۰۶ق مجبور به ترک زادگاهش شده و وارد
شهر کاظمین گردید تا بتواند در سایه اندیشههای بلند آن دیار، به اهداف عالیهاش نایل آید. ایشان شش سال از عمرش را در این شهر صرف تحصیل و
تهذیب نمود و تا سال
۱۳۱۲ق در کاظمین ماند. او در همان شهر با خانواده شریف عالم بزرگوار
سید موسی جزایری وصلت نمود.
در سی سالگی به زادگاهش نجف اشرف بازگشت و در درس سرآمدترین استوانههای علمی و عملی عصر خویش حاضر شد.
شیخ محمدجواد بلاغی که سالهای متمادی را در پی علم و عمل گذرانده بود در سال
۱۳۲۶ق وارد
شهر سامرا شد و در درس مرجع مجاهد و رهبر انقلابی،
میرزا محمّدتقی شیرازی شرکت جست و ده سال در درس این مجتهد بود و با استفاده از جنبههای روحی و معنوی آن بزرگوار، خویشتن را تقویت کرد.
ایشان آنچنان شیفته دانش و یاد گرفتن بود که تا ۴۵ سالگی در درس میرزای شیرازی شرکت نمود.
اندیشمندان و فرزانگانی که علامه بلاغی در حضور آنان نشست و آموخت عبارتاند از:
۱. فقیه بزرگوار
شیخ محمد طه نجف (متوفی
۱۳۲۳ق)؛
۲. فقیه محقق
حاج آقا رضا همدانی (متوفی
۱۳۲۲ق)؛
۳. عالم و اصولی مدّقق
شیخ محمدکاظم خراسانی (متوفی
۱۳۲۹ق)؛
۴. علامه فقیه
سید حسن صدرالدین کاظمی (متوفی
۱۳۵۴ق)؛
۵. فقیه بزرگ
شیخ محمدحسن مامقانی (متوفی
۱۳۲۳ق)؛
۶. علامه محدث
میرزا حسین نوری (متوفی
۱۳۲۰ق)؛
۷. فقیه عالیمقام
سید محمدحسن هاشم هندی غروی (متوفی ۱۳۲۳ق)؛
۸. مرجع مجاهد میرزا محمدتقی شیرازی (متوفی
۱۳۳۸ق).
بلاغی بار دیگر در
۱۳۳۶ق، به کاظمین رفت و حدود دو سالی که در آن دیار بود، در کنار سایر علمای شیعه با نیروهای اشغالگر انگلیس به مبارزه پرداخت و همراه با سایر مراجع و علمای بزرگ فتوای جهادی به این شرح صادر کرد:
«بر مردم
عراق گرفتن حقوق خود
واجب است و همچنین واجب است که در خلال اقدامات خود
صلح و
امنیت را در نظر داشته باشند، اما در صورتی که دولت
انگلیس از پذیرفتن پیشنهادهای آنان سرباز زند، مردم میتوانند از سلاح استفاده کنند و با دشمن خود بجنگند…»
وی پس از پیروزی انقلاب عراق در
۱۳۳۷ق، به
نجف بازگشت و باقی عمر را به تالیف و تدریس گذراند.
اینک نام تنی چند از شاگردان آن فقیه را ذکر مینماییم.
۱. آیت الله العظمی آقای
سید شهابالدین مرعشی نجفی (متوفی
۱۴۱۱ق)؛
۲. آیت الله العظمی آقای حاج
سید ابوالقاسم خویی (متوفی
۱۴۱۴ق)؛
۳. آیت الله العظمی آقای حاج
سید هادی میلانی (متوفی
۱۳۹۵ق)؛
۴. علامه ادیب آقای میرزا
محمدعلی اردوبادی نجفی (متوفی
۱۳۸۰ق)؛
۵. علامه
سید محمدصادق بحرالعلوم (متوفی
۱۳۹۰ق)؛
۶. آیت الله
شیخ محمدرضا آل فرج الله نجفی (متوفی
۱۳۸۶ق)؛
۷. آیت الله
شیخ محمد مهدوی لاهیجی (متوفی
۱۴۰۳ق)؛
۸. آیت الله
شیخ نجمالدین جعفر عسکری تهرانی (متوفی ۱۳۹۵ق)؛
۹. حاج
شیخ ذبیحالله محلاتی (متوفی
۱۴۰۵ق)؛
۱۰. آیت الله حاج
شیخ محمدرضا طبسی نجفی (متوفی ۱۴۰۵ق)؛
۱۱. میرزا
محمدعلی مدرس خیابانی؛
۱۲. استاد ادیب
علی خاقانی؛
۱۳. آیت الله
شیخ علی محمد بروجردی (متوفی ۱۳۹۵ق)؛
۱۴.
شیخ مهدی بن داوود الحجار (متوفی
۱۳۵۸ق)؛
۱۵. علامه محقق حاج
شیخ مجتبی لنکرانی نجفی؛
۱۶. آیت الله
سید صدرالدین جزایری (متوفی
۱۳۸۸ق)؛
۱۷.
شیخ ابراهیم بن مهدی قریشی؛
۱۸.
شیخ مرتضی مظاهری نجفی؛
۱۹. آیت الله
سید مرتضی لنگرودی (متوفی ۱۳۸۳ق)؛
۲۰. علامه میرزا
محمدعلی ادبی تهرانی.
وی در ۲۲
ماه شعبان ۱۳۵۲ق، بر اثر بیماری ذات الجنب درگذشت و در صحن مطهر
حرم حضرت علی (علیهالسّلام) به خاک سپرده شد.
بلاغی در رشتههای متعدد
علوم اسلامی دست داشت. کثرت و تنوع موضوعی تالیفات وی از نبوغ سرشار و وسعت معلوماتش حکایت دارد. نویسندگان و محققانی چون
آقا بزرگ طهرانی و
سید محسن امین، در آثار خود از دوستی و مشارکت داشتن با وی در درس و بحث سخن گفته و بدان مباهات نمودهاند.
آشنایی بلاغی به زبان عبری را دانشمندان یهودی تایید کردهاند. او بیآنکه از استاد یا معلمی کمک بگیرد، توانست این زبان را از یهودیان عراق که در آموختن زبان خود به مسلمانان شدیدا امساک میورزیدند فرا گیرد. علاوه بر آن، زبان انگلیسی نیز میدانست و با برخی محققان اروپایی مکاتبه داشت. بلاغی فارسی را نیز خوب میدانست. او از متکلمان بنام
شیعه است که رسالهها و کتابهای بسیاری در نشر و تبیین معتقدات شیعه و رد و
انکار مادیون و
مشرکان و گروههای ضاله چون
بهائیه،
بابیه و
قادیانیه نوشته و به شکوک و شبهات مبلغان این مذاهب و فرق پاسخ گفته است.
تلاشهای پیگیر بلاغی در دفاع از
اسلام، در زمانی که تبلیغات ضد اسلامی بعضا با پشتوانه اهداف استعمارگرانه و به منظور تفرقهافکنی میان مسلمانان صورت میگرفت، به او جایگاه خاصی در میان علمای متاخر بخشیده است. او بیشتر عمر خود را در این راه صرف کرد و
اخلاص او چندان بود که حاضر نمیشد نام او، به هنگام طبع، بر پشت جلد تالیفاتش آورده شود. در تفسیر و علوم قرآنی نیز از نوادر روزگار خود بود. بلاغی در
فقه و اصول، اندیشمند و صاحبنظر بود و در آن زمینه رسالهها و تعلیقههای بسیاری نگاشته است.
در زبان عربی و علوم ادبی تبحر داشت و در کمال زیبایی و روانی شعر میگفته است، و او را باید از شاعران متعهد نیز به شمار آورد. از مشهورترین اشعار وی، قصیدهای درباره
میلاد امام حسین و
حضرت ولی عصر (علیهماالسلام) و قصیدهای در معارضه با عینیه ابن سیناست.
بلاغی به تربیت شاگردانی همت گماشت که بسیاری از آنان به مراتب بلندفضل و دانش رسیدند و بعضی از آنان، چون آیتالله سید ابوالقاسم خویی (۱۴۱۳ق) و آیت الله سید شهابالدین مرعشی نجفی (۱۴۱۱ق) و آیت الله سید محمدهادی میلانی (۱۳۹۰ق) به مقام مرجعیت نایل آمدند.
آثار علامه بلاغی در زمینههای فقه،
تفسیر،
تاریخ،
اصول فقه،
عقاید و ردّ یهود و نصارا و مادیون و بابیت و بهائیت تدوین یافته است.
از آثار مهم بلاغی،
آلاءالرحمن است که تفسیری است ناتمام، تفسیر سورههای
حمد،
بقره و
آل عمران و
سوره نساء تا آیه ۵۸ نیز آیه ۶ از
سوره مائده.
بلاغی، در نامهای به شاگرد خود میرزا محمدعلی اردوبادی، انگیزه تالیف آلاءالرحمن را فراهم آوردن تفسیری موافق با اصول علم و
مذهب شیعه و به دور از کاستیهای تفاسیر دیگر ذکر کرده است. این تفسیر دارای مقدمهای غنی، شامل بحثهای عالمانه درباره موضوعات متعدد قرآنشناسی است که مهمتر از خود تفسیر تلقی میشود.
معجزه، گوناگونی معجزات پیامبران،
اعجاز قرآن، برتری قرآن بر سایر معجزات، بیمانندی قرآن، چگونگی جمعآوری قرآن و نقد تفسیرهای چون
کشاف و
الدر المنثور از جمله مباحث مقدمه آلاءالرحمن هستند.
الهدی الی دین المصطفی از آثار کلامی و مهم بلاغی و نشان دهنده احاطه وی بر تاریخ ادیان و مذاهب و فرق است. او در این کتاب که در رد نصاری است، مغلطهانگیزی و عدم رعایت اصول بحث از جانب مخالفان اسلام و اشکال کنندگان بر
قرآن را آشکار میسازد. الهدی در زمینه تاریخ ادیان و بحث تطبیقی ادیان و نیز روش مناظره و استدلال منطقی اثری قابل توجه است. این کتاب در دو بخش، مجموعا بیش از هفتصد صفحه و با مقدمه توفیق الفکیکی به چاپ رسیده و ترجمه فارسی آن نیز با نام اسلام، آیین برگزیده چاپ شده است.
از دیگر آثار مهم بلاغی
الرحله المدرسیه یا المدرسه السیاره، نام دارد که به صورت گفتگو میان چند تن نوشته شده که قصد تحقیق بیطرفانه درباره
تورات،
زبور،
انجیل و قرآن دارند. او در این کتاب ضمن نشان دادن برتری اسلام بر سایر ادیان به مباحثی در خصوص
توحید،
نبوت و
معاد پرداخته است. در این اثر، بحثهای متعدد فلسفی و نیز فلسفه خلقت کائنات و شگفتیهای آفرینش مورد توجه واقع و آرای مادیون و دهریون رد شده است.
الرحله المدرسیه در سه بخش، حدود ششصد صفحه، به چاپ رسیده است. ترجمهای فارسی نیز با نام «مدرسه سیار» از این اثر بلاغی چاپ شده است.
برخی دیگر از آثار بلاغی عبارتند از:
ابطال فتوی الوهابیین بهدم قبور البقیع که در
۱۳۴۴ق، در پی حادثه تخریب قبور
بقیع نوشته شده است؛
اعاجیب الاکاذیب، چاپ نجف، که
عبدالله ایرانی آنرا با عنوان شگفتآور دروغ ترجمه کرده است؛
انوار الهدی، در اثبات وجود
خدا و پاسخ به مادیون (چاپ نجف) که به زبان اردو نیز ترجمه شده است؛
البلاغ المبین بین المادین و الالهیین (چاپ بغداد)؛
داروین و اصحابه، ردیهای بر نظریه تکامل داروین (چاپ نجف)؛
الرد علی القصیده البغدادیه، این رساله در حاشیه بیع چاپ شده است؛
رساله فی الاحتجاج فی کل ما انفردت به الامامیه، چاپی، رساله فی التقلید، نسخه خطی (ناتمام)؛
رساله التوحید و التثلیث (چاپ صیدا)؛
رساله الرد علی الوهابیه؛
رساله فی رد کتاب العیون للقادیانیه؛
المسیح و الاناجیل، تمام این اثر طی فصولی در شمارههای مختلفی از مجله الهدی العماریه، در ۱۳۴۸، در نجف به طبع رسیده است؛
المصابیح یا
مصابیح الهدی، ردیهای بر
فرقه قادیانیه که
محمدرضا طبسی آنرا به فارسی برگردانده است؛
نصایح الهدی، ردیهای بر
بهائیت (چاپ
بغداد)، که
سید علی اصفهانی قانی آنرا در
۱۳۶۹ق به
فارسی برگردانده و در
اصفهان به طبع رسانده است.
آموختن زبانهای خارجی با امکانات محدود آن روز، کاری بسیار مشکل بوده است. علامه بلاغی علاوه بر
زبان عربی، زبانهای عبری، انگلیسی و فارسی
را خوب میدانست و به آنها تسلط داشت و فراگیری آنها به شخصیت علمی ایشان برجستگی ویژهای بخشیده بود.
درباره چگونگی آموختن زبان عبری چنین نگاشتهاند:
«زبان عبری را از یهود دورهگرد آموخته است. در آن روزگار گروهی یهودی در شهرهای
عراق بودند که مقداری جنس، پارچه و امثال آن، بر دوش داشتند و در کوچه و بازار میگشتند و میفروختند. بلاغی از این فرصت استفاده میکرد و درباره مفردات و جملهبندی زبان عبری از آنان چیزهایی میپرسید. گاه مجبور میشد همه اجناس یک یهودی دورهگرد را بخرد تا از او درباره یک واژه یا ترکیب سخنی بشنود. چون یهودیان در آموختن لغت خود به دیگران بسیار
بخل میورزیدند. بلاغی گاه شیرینی و شکلات میخرید تا اگر بچهای یهودی ببیند به او بدهد و چیزی از او بپرسد.»
بلاغی گمنام زیست، ولی نامش در گمنامی اوست و هنرش در اخلاص والایش ... شکوه گمنامی و حماسه اخلاص او در شعار معروفش تجلی کرده که میفرمود:
«انی لا اقصد الّا الدفاع من الحق لا فرق عندی بین ان یکون باسمی او اسم غیری.»
من جز دفاع از حق انگیزهای نداشتم. بنابراین هیچ فرقی نیست که کتاب به نام من یا نام دیگری منتشر شود.
درباره ساده زیستیاش گویند:
«اتاقی کوچک داشت و محقر. در آن جز بوریایی و روفرشییی که بر آن مینشست هیچ چیز نبود. در زمستان وسایل گرم کردن و در تابستان وسایل سرد کردن نداشت، با اینکه مزاجی ضعیف داشت و بیمار بود. با این احوال، هیچگاه از این اتاق بیرون نمیرفت مگر برای نیازهای ضروری.»
حیات بلاغی ترکیبی از دو عنصر عقیده و جهاد بود و حرکتش بر مبنای این دو عنصر هیچگاه گوشهنشینی را نگزید و آرام نگرفت و پیوسته حریت آمیخته با حیات را بر سر و روی جامعه اسلامی میپاشید و خوابهای گران را بر میآشفت گویند:
«برخی از بهائیان جاسوس استعمار در محلهای در بغداد، مکانی را به نام حظیره برای اجتماع خود بنا نهادند. بلاغی با شنیدن این خبر دیگر آرام نگرفت و استراحت را بر خود روا نداشت تا با مراجعه به دادگاه و قانون آنان را به ترک آن محل واداشت و پس از مدتی آنجا را به مسجدی تبدیل کرد و در آن
نماز و شعایر حسینی اقامه میشد.»
این روحانی آگاه، مرز و بوم را هماره نگهبان بود و برای بیدار ساختن جامعه دل میسوزاند و تمام هستی خود را فدای خدمت به حق و خلق کرد.
وی برای چاپ کتاب «الهدی» (در رسواسازی خدعهها و توطئههای مبلغان مسیحی) پولی نداشت. بناچار هرچه در خانه داشت به قیمت ارزان فروخت و کتاب را به چاپخانه فرستاد تا خداوند اندک اندک اثاثیه خانه و زندگانی وی را فراهم ساخت.
سرانجام محمدجواد بلاغی، شب
دوشنبه بیست و دوم
شعبان ۱۳۵۲ق.
دار دنیا را وداع گفت. حوزههای علمیه بویژه طلاب نجف در این فقدان، غرق در ماتم شد. پس از تجلیل و تشییع، پیکرش را در حجره جنوبی سوم در سمت غربی
صحن حضرت علی (علیهالسلام) در کنار آرامگاه جوادین محمد حسینی (
صاحب مفتاح الکرامه) به خاک سپردند.
•
دانشنامههای انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مقاله «محمدجواد بلاغی». •
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علّامه بلاغی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۲/۲۴.