محمدتقی پسیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پِسْیان، کلنل محمدتقیخان (۱۳۰۹-۱۳۴۰ق/۱۸۹۲-۱۹۲۱م)، از افسران ژاندرمری در اواخر دوران
قاجار و رهبر یک شورش نظامی در
خراسان میباشد.
محمدتقی خان پسیان فرزند یاور محمدخان عنایت السلطان، در
سال ۱۳۰۹ ق/۱۲۷۱ش در
تبریز در خانوادهای ایرانی مهاجر از
قفقاز، به دنیا آمد.
پدر، عموها و پدربزرگ وی همگی از مقامات نظامی بودند که پس از
جنگ ۱۲۴۳ق و انعقاد
عهدنامه ترکمنچای و جدا شدن قفقاز از
ایران، به زیر بار رعیتی روس نرفته، به تبریز
مهاجرت کردند.
محمدتقی پسیان علوم قدیم و جدید،
فارسی،
عربی و سایر زبانهای خارجی را از ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۳ق به مدت شش سال در منزل، مکتب و مدرسه لقمانیه تبریز فراگرفت.
وی در سال ۱۳۲۴ق در سن ۱۵ سالگی با توجه به پیشینه نظامیگری پدرانش، وارد مدرسه نظام
تهران شد.
زندگانی نظامی، سیاسی او را به دو دوره میتوان تقسیم کرد:
دوره اول با ورود به ژاندارمری و نقشی که این نیرو در سرکوب راهزنان و اشرا ایفا کرد، شروع میشود و سپس با وقوع
جنگ جهانی اول و نقش مهم او در مقابله با لشکرکشی روسها؛ آنگاه مهاجرت به آلمان برای ارتقای آموزش نظامی و فرهنگی خود، ادامه مییابد.
دوره دوم زندگی محمدتقیخان با ورودش به ایران در اوایل
بهمن ۱۲۹۸ و استخدام مجدد در ژاندارمری آغاز میشود و با رفتن به خراسان و سرانجام نافرمانی در برابر دولت مرکزی و مرگش در ۱۰
مهر ۱۳۰۰ به پایان میرسد.
دوره اول زندگی نظامی محمدتقیخان پس از ۵ سال آموزش در مدرسه نظام و یک سال پیش از اتمام مدرسه، از سوی وزارت جنگ به خدمت فراخوانده شد و در ۱۳۲۹ق در سن بیست سالگی با درجه نائب دومی (ستوان دومی) به خدمت ژاندارمری درآمد.
نخستین مأموریت او در رژیمان (هنگ) پنجم
قزوین، فرماندهی گروهان سیراب در باطالیان (گردان)
همدان در ۱۳۳۰ق بود.
پس از دو سال نیز به درجه سلطانی (سروانی) ارتقا یافت و با سمت معلم و مترجم در یوسفآباد به کار خود ادامه داد. سپس به عنوان آجودان مترجمی و ریاست گروهان راهی همدان شد. آنگاه محمدتقیخان مسئولیت ایمنی راه قزوین ـ همدان را برعهده گرفت و توانست امنیت روستاهای اطراف را نیز تأمین کند.
سلطانعلی و برادرش رضاعلی از اشرار و توابع
درجزین همدان که در
غارت دهات و گاریهای پستی، مسافرتی و تجارتی نقشی داشتند، از جمله اشراری بودند که وی طی چندین مرحله عملیات آنها را از میان برداشت.
از دیگر اشرار آن حدود عباس شاخدار و برادرش آزادخان بود. محمدتقیخان آنها را که در حوزهای از
اراک و
قم شرارت میکردند، سرکوب کرد و به مناسبت اعاده امنیت آن
منطقه موفق به دریافت مدال طلای نظامی از سوی وزارت جنگ شد
و یالمارسن فرمانده سوئدی ژاندارمری ایران در گزارش خود به وزیر داخله او را مورد
تشویق قرار داد.
در سال ۱۳۳۲ق/ ۱۲۹۳ش پس از بازگشت به تهران، دوران مدرسه خویش را در مدرسه صاحبمنصبان ژاندارمری با موفقیت به پایان رسانده، به درجه یاوری (سرگردی) نایل شد.
محمدتقیخان از ۱۴
ذیقعده ۱۳۳۱تا۱۱
ربیعالآخر ۱۳۳۲ به مدت چندماه دورهای را در مدرسه صاحبمنصبان ژاندارمری گذراند و پیش از اختتام دوره بری اعاده انتظام بروجرد و مضافات که عرصه تاختوتاز عشایر لر شده بود، راهی آن ناحیه گردید. وی در خلال زدوخوردهای این
منطقه مجروح شد و پس از بهبود در ۱۷
جمادیالآخر ۱۳۳۲ق/۱۳مه۱۹۱۴ که همزمان با جنگ جهانی اول است، به فرماندهی گردان همدان منصوب گردید.
و تا ۱۴
محرم ۱۳۳۴ق در این سمت باقی ماند.
حدود سه ماه از حضور او در همدان نگذشته بود که جنگ جهانی اول آغاز شد و با تشکیل دولت موقت مهاجرین در راس آنها قرار گرفته، همراه با آنان به
دفاع از
کشور پرداخت.
با توسعه دامنه جنگ به خاک ایران که به آمدن نیروهای روسی به ایران انجامید و یک ائتلاف سیاسی و نظامی میان
آلمان و
عثمانی و گروهی از ملّیون ایرانی شکل گرفت، محمدتقیخان پسان نیز وارد عرصه جدیدی از فعالیتها نظامی و سیاسی گردید.
یکی از نخستین موارد رویارویی میان ملیون ایرانی و متحدان آنها از یک سو و قوای روسیه از سوی دیگر، هنگامی روی داد که ماژور دماره، فرمانده ژاندارمری غرب به وسیله تلگراف رمز به فرماندهی گردان همدان، یاور محمدتقیخان پسیان، دستور خلع سلح قزاقان همدان را صادر کرد. ابتدا محمدتقیخان از فرمانده قزاقان درخواست کرد تسلیم شوند و سلاح خود را تحویل دهند و به تهران بازگردند. سرتیپ محمود آقا، فرمانده قزاق کتباً درخواست محمدتقیخان را رد کرد و قزاقان با سنگربندی و تقویت استحکامات در تپه مصلا آماده
جنگ شدند.
نیروهای محمدتقیخان صبح ۱۴محرم۱۳۳۴ با محاصره قزاقان آنان را خلع سلاح کرد و کسانی را که مایل بودند در صف
ژاندارمها در برابر روسها بایستند، در میان خود پذیرفت و کسانی هم که عذر آوردند، جیرهای برای برگشت در اختیارشان گذاشت.
در این میان با پیشامد وقایع محرم ۱۳۳۴در تهران که به مهاجرت و تعرض گسترده نیروهای
روسیه منجر شد، ژاندارمری برای جلوگیری از پیشروی نیروهای روسیه، به همراه واحدهای چریک و داوطلب در نقاط مختلف غرب کشور نیروهایی را مستقر کرده بود. محمدتقیخان فرماندهی نیروهای دفاعی مستقر در گردنه بیدسرخ را عهدهدار بود. نیروهای روسی در
کنگاور میبایست برای پیشروی به سمت همدان و
کرمانشاه از این گردنه بگذرند. وی برای جلوگیری یا ایجاد تأخیر در پیشروی روسها ۳بار مبادرت به حمله و
تصرف کنگاور کرد و خساراتی به نیروهای مهاجم وارد آورد.
در
صفر ۱۳۳۴ نیروهای روسی جنگ را به همدان کشاندند و محمدتقیخان با نیروهای پیاده نظام در ارتفاعات گردنه اسدآباد به مقاومت ادامه داد و براثر فشار سنگین نیروهای روسی، عقبه هنگ پیاده او مسدود شد. از اینرو عقبنشینی (که پیشتر از سوی ماژور دماره به او ابلاغ شده بود) امکانپذیر نبود، اما وی به سرعت خود را از این مهلکه نجات داد
طی نبرد معروف به مصلی توانستند همدان را از دست روسها برهانند، و سرانجام با پیشروی نیروهای روسی، محمدتقیخان و نیروهایش مجبور به ترک همدان و ورود به کرمانشاه شدند.
استقرار نیروهای مهاجر در کرمانشاه و حکومت موقتی که به سرپرستی نظامالسلطنه مافی در آن حدود تشکیل شد، و ادامه حملات روسها، موجب شد تا نیروهای ژاندارمری عقبنشینی کنند و شیرازه مقاومت از هم گسیخته شود.
محمدتقیخان نیز در سربازخانه کرمانشاه قوای پیاده خود را سازماندهی کرد و به طرف
ماهیدشت عقب نشست. ماهیدشت محل استقرار ایلات سنجابی و گوران بود وی به همراه آنان به آخرین نبردها (به رغم نابرابری قوا و امکانات) دست زد.
این نبرد با آنکه منجر به شکست محمدتقیخان و عقبنشینی او به سوی
زهاب شد، اما تلفات وی بسیار نبود.
آخرین نبرد نیروهای روسی در خاک ایران با نیروهای محمدتقیخان در قریه پاطاق رخ داد و وی پس از جنگ خونینی آنجا را ترک کرد
و همراه ۳ هزار
ژاندارم وارد
سلیمانیه شد و پس از ۴۰ روز استراحت، به علت هجوم قوای روسی وارد سلیمانیه، در محلی به نام پنجوین در نزدیکی مرز ایران و عثمانی با آنان روبهرو شد و روسها را درهم شکست و گریزاند.
نشریه کاوه در گزارشی درباره اقدامات محمدتقیخان و تقدیر ستاد نیروهای آلمانی از او خبر داده است.
محمدتقیخان پس از شکست نهضت مهاجران، شرایط را برای مقاومت مهیا ندید و مصمم شد به آلمان برود. او در تنها مقالهاش در نشریه کاوه که با عنوان ژاندارمری ایران به چاپ رسیده، اقدامات ژاندارمری را شرح داده، و از آن دفاع کرده است.
وی در نوشتهای دیگر نیز از عدم امکانات داخلی و فقدان
اسلحه سخن گفته است.
به رغم این سرخوردگیها، وقتی محمدتقیخان دریافت که روسها دوباره (۱۳۳۵ق) به طرف رود دیاله و سلیمانیه حمله کرده، و بسیاری از
ژاندارمهای ایرانی را کشتهاند و رودخانه دیاله اجساد را برده است،
متأثر و نگران شد و در ۶
شعبان ۱۳۳۵ از برلین حرکت کرد و در ۲۵
ذیحجه ۱۳۳۵خود را به
موصل رساند. اما رسیدن او به آنجا بیفایده بود و وی در ۲۰ محرم ۱۳۳۶ به برلین بازگشت.
علت سرخوردگی او رفتار نیروهای مهاجران و شاید نفوذ گسترده عثمانیها در تمام تصمیمگیریها بود که او را از ادامه همکاری ناامید کرد.
کلنل پسیان پس از آن از فرماندهی کل قوا کنارهگیری کرد و به دلایلی چند از جمله
معالجه ورم کبد، در ۱۳۳۶ق به آلمان رفت و در بخش هوانوردی مشغول به کار شد. اما پس از مدتی به علت کسالت به خدمت پیاده نظام قشون آلمان در میآید و با پایان
جنگ جهانی اول در سال ۱۳۳۸ق به
ایران بازمیگردد.
وی در مدت حضور خود در آلمان به تکمیل تحصیلات خود در زمینه ریاضیات عالیه و
موسیقی نیز ادامه داد.
و همچنین با کمیته ملیون ایرانی در برلین به رهبری
سیدحسنتقیزاده ارتباط یافت و در فعالیتهای آنان مشارکت جست.
محمدتقیخان در ۲۹
ربیعالآخر ۱۳۳۸ وارد ایران شد و در اول
ذیقعده همان سال، وی با سقوط کابینه
وثوقالدوله مجدداً به خدمت در ژاندارمری دعوت شد و به درجه کلنلی (سرهنگی) ارتقا یافت. کلنل در زمان دولت مشیرالدوله به ریاست ژاندارمری
خراسان منصوب گشت.
پس از این انتصاب، دوره دوم حیات محمدتقیخان پسیان آغاز شد و با
قیام وی به نقطه اوج رسید و سرانجام با
قتل وی در ۱۰ مهر ۱۳۰۰ پایان یافت.
مأموریت کلنل محمدتقیخان در خراسان مصادف با مرحلهای از تحولات سیاسی کشور بود که در آن ایران از جنگهای داخلی و خارجی ۱۵ ساله ۳
قدرت همسایه، یعنی روسیه، عثمانی و انگلیس آسوده شده، به سوی نظم و امنیت و ثبات میرفت.
با این همه، دولت مرکزی و نیروهای مسلح در نهایت ضعف و سستی به سر میبردند و در همه نقاط ایران ناامنی و پریشانی دیده میشد. اوضاع خراسان همانند دیگر نقاط ایران اسفبار بود و مردم
مشهد و خراسان بارها از دولت مرکزی خواستند تا حاکمی مقتدر به این ولایت بفرستد.
با ورود
قوامالسلطنه به خراسان وضعیت ارزاق عمومی،
امنیت، عدلیه، صحیه و
بلدیه روبه بهبود نهاد.
قوامالسلطنه خود از جمله بانیان و حامیان سازمان ژاندارمری در ایران بود؛ در این مرحله برای گسترش امنیت، از انتصاب پسیان به فرماندهی ژاندارمری خراسان حمایت میکرد.
اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خراسان که پس از قرارداد ۱۹۱۹م، قوامالسلطنه برادر وثوقالدوله والی آن شده بود، با فعالیت حزب دموکرات و روزنامههای مشهد بر ضد قرارداد، مصادره املاک
آستان قدس رضوی و بمباران مرقد مقدس
امام رضا (علیهالسّلام) به دست روسهای تزاری در سال ۱۳۳۰ق/ ۱۲۹۱ش که ناشی از قرارداد ۱۹۰۷م و
فتنه طالب الحق به شمار میرفت، بسیار آشفته بود.
همچنین آزادیخواهان که به علت
حبس و
تبعید، خواستار تعویض رئیس ژاندارمری بودند با انتصاب کلنل پسیان به موفقیت بزرگی دست یافتند.
پس از ورود کلنل پسیان به مشهد ظاهراً میان قوام و او روابط خوبی ایجاد شد.
و حتیٰ گزارش شده که در اواسط
زمستان ۱۲۹۹ش، زمانی که تأخیر در پرداخت مواجب سهماهه ژاندارمری، کلنل محمدتقیخان را در وضعیت دشواری قرار داده بود، وی در دیدار با قوامالسلطنه موضوع را مطرح کرد و گفت استعفا خواهد کرد، بیدرنگ اعتبار لازم از سوی قوامالسلطنه تأمین، و در اختیار او گذاشته شد.
به گزارش خود پسیان، وی تلاش بسیاری برای اصلاح امور ژاندارمری کرد.
کلنل با ایجاد تشکیلاتی منظم به انجام اصلاحاتی همچون کوتاه نمودن دست افرادی که اموال دولتی را به مصارف شخصی میرساندند، ایجاد
نظم و تخصیص بودجه ژاندامری به مصارف این مرکز، ایجاد امنیت با دستگیری سارقین مسلح و ناامنسازان
منطقه، ایجاد تشکیلات جهت سازماندهی محاسبات آستان قدس رضوی و تلاش جهت تامین استقلال اقتصادی و
سیاست خارجی اقدام نمود.
با
کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ به رهبری
سیدضیاءالدین طباطبایی و
رضاخان سردارسپه، اوضاع به کلی دگرگون شد. پس از یک ماه قوامالسلطنه نیز مانند بسیاری از حاکمان قدرتمند محلی دستگیر شد. ظاهراً دستور توقیف قوامالسلطنه به محمدتقیخان پسیان، تلگرام رمز وزارت امورخارجه به
معتصمالسلطنه فرخ، کارگزار وزارت خارجه در خراسان بود.
سیدضیاء نیز در فروردین ۱۳۰۰ طی حکمی کلنل را به
حکومت خراسان منصوب کرد.
.
کلنل در عرض دوماه دست به اصلاحاتی زد: در حوزه نظامی نفرات کادر ژاندارمری را افزایش داد و چند کمیسیون نظامی برای بهبود کیفیت سازمانی ژاندارمری ایجاد کرد و فرمانداری شهرهای مهم مانند
قوچان،
نیشابور و
تربتحیدریه در دست صاحبمنصبان ژاندارمری قرار گرفت.
در حوزه اقتصادی، سیاسی،
مالیات عقبمانده زمینداران را گرفت و برکارهای
نیابت تولیت آستان قدس که دچار سوءمدیریت شده بود، نظارت کرد
و برخی از اشرار همچون خداوردیخان و برادرش اللهوردی را به مجازات رساند.
دو ماه پس از دستگیری قوامالسلطنه، در ۴ خرداد ۱۳۰۰، حکومت سیدضیاءالدین سقوط کرد و فرمان عزل وی در ۴ خرداد ۱۳۰۰ش به ایالات مخابره شد.
و قوامالسلطنه که در
تهران در حالت بازداشت بود، ده روز بعد پس از آزادی از
زندان حکم صدارت خود را از
احمدشاه دریافت کرد و رئیسالوزراء شد.
از اسناد و مدارک موجود چنین برمیآید که قوامالسلطنه پس از دریافت حکم رئیسالوزرایی، نامهای به محمدتقیخان نوشت و از او خواست که اگر مایل به ادامه خدمت در فرماندهی ژاندارمری خراسان نیست، شغل دیگری در هرجای ایران پیشنهاد کند تا به او تفویض گردد.
با این همه، احمدشاه طی تلگرامی ادامه خدمت او درا در فرماندهی ژاندارمری خراسان تأیید کرد، ولی متذکر شد که در امور دیگر مداخله نکند.
حاج حسین آقاملک، از بزرگان و ثروتمندان خراسان و
میرزا جوادخان سینکی، از رجال وزارت خارجه که پسردایی قوامالسلطنه بود، برای اصلاح میان طرفین دست به اقداماتی زدند و قوام نیز روی خوش نشان داد.
در اول مرداد ۱۳۰۰ش نجدالسلطنه که از سوی قوامالسلطنه به حکومت خراسان گماشته شده بود و جمعی از ذی نفوذان شهر که مخل امنیت شمرده میشدند، توسط کلنل دستگیر شدند. کلنل ضمن تقاضای حاکمی لایق از حکومت مرکزی، درخواست نمود به وی اجازه خروج از ایران به منظور ادامه تحصیلات دهند؛ اما پذیرفته نشد.
با این همه، محمدتقیخان تصمیم گرفته بود از
اطاعت دولت مرکزی سرپیچی کند؛ و چون دولت نجدالسلطنه را به کفالت ایالت تعیین کرد، این انتصاب با مخالفت آشکار هواداران ابقای کلنل محمدتقیخان در مقام فرمانروایی خراسان مواجه شد. آنان با انفجار دو بمب، یکی در محل اقامت نجدالسلطنه و دیگری در باغ تولیت (که منجر به
مرگ یک کودک گردید) نجدالسلطنه را مجبور به استعفا کردند.
اقدامات دیگری که به بهانه حکومت نظامی صورت گرفت، مانند بستن روزنامههای مخالف، سانسور تلگرافها، ابعاد گسترده تبلیغات بر ضد رئیسالوزراء و حکومت مرکزی، از چشم دولت
تهران دور نماند و به نظر میرسد که کلنل محمدتقیخان در جلب افکار عمومی هم توفیقی به دست نیاورد.
با کنار گذاشته شدن نجدالسلطنه، دولت، نجفقلی خان صمصامالسلطنه بختیاری را به ولایت خراسان منصوب کرد. او نیز با توجه به محبوبیت و نفوذ کلنل پسیان در خراسان و مدارا با وی طی حکمی در ۹ مرداد ۱۳۰۰ش او را به کفالت ایالت خراسان منصوب کرد.
کلنل طی مکاتباتی چند ضمن اعلام بیاعتمادی به اقدامات قوامالسلطنه (که پیش از این به دستور سید ضیاء از ولایت خراسان برکنار و بازداشت شده بود) و عدم پذیرش هیچ نوع خدمتی، با تضمیمن صمصامالسلطنه روبرو شد.
عدم حصول به نتیجه مورد نظر، دولت را بر آن داشت که کلنل گلروپ فرمانده کل ژاندارمری را جهت رسیدگی به اقدامات کلنل به اتفاق عدهای از افسران، عازم
مشهد کند؛ اما به دستور کلنل در
شاهرود بازداشت شده به مرکز بازگردانده شدند.
کلنل پسیان پس از اطلاع از ماهیت کابینه سید ضیاء نسبت به آزادی جمعی از مستبدین و دستگیری برخی از آزادیخواهان همچون
مدرس، معتقد بود که تغییر سیستم حکومت به منظور اداره صحیح
کشور الزامی است و این امر را از
منطقه تحت نفوذ خود آغاز نمود.
وی به عنوان والی خراسان و تحت کنترل درآوردن شهر با استمداد از نیروهای
ژاندارم و سرپیچی از اطاعت حکومت مرکزی با سقوط کابینه سید ضیاء در سوم
خرداد و تیرگی روابط با نیروهای انگلیسی مستقر در این
منطقه، نارضایتی قبایل و عشایراز حکومت مرکزی، عدم پذیرش والیان قوامالسلطنه و بازگردان ژنرال گلروپ به تهران، حرکتی جدید را آغاز کرد.
در اواخر مرداد ۱۳۰۰ش که قوام علناً با کلنل به مخالفت پرداخت، با ارائه چند پیشنهاد سعی کرد وی را از کشور خارج سازد:
۱ـ کلنل حقوق دو ساله خود را برداشته به
اروپا سفر کند؛
۲ـ محاسبات را ظرف ۱۵ روز بسته و امور ایالت را به تولیت آستانه واگذار کند؛
۳ـ به کلیه افسران
ژاندارم و اهالی محل دولت تامین دهد؛
۴ـ از طرف دولت به قوای ایلیات توصیه خواهد شد که با کلنل مدارا کرده او را به سرحد برسانند؛ اما کلنل با این پیشنهادات مخالفت کرده، آن را نپذیرفت.
اقدامات کلنل باعث شد دولت، حرکت او را قیام علیه حکومت مرکزی قلمداد کند. از این رو قوامالسلطنه به رؤسای ایلات متوسل شد و طی ارسال تلگرافهایی به حاکمان و خوانین
منطقه، کلنل را
یاغی و متمرد معرفی کرده آنان را علیه وی برانگیخت.
قوامالسلطنه با استناد به رفتار کلنل تصمیم به سرکوب او گرفت و
شوکتالملک علم و
شجاعالملک هزاره و تمام حکمرانان و سران عشایر و ایلات خراسان را بر ضد او شوراند.
شجاعالملک و نیروهایش بیدرنگ به جنگ نیروهای ژاندارمری رفتند و شکست خوردند.
سردار معزز بجنوردی در ابتدا به نوعی
سیاست بیطرفی و به انتظار چرخشها و نوسانهای دولت مرکزی و کلنل پسیان اکتفا کرد
و امیر شوکتالملک علم سیاست
نصیحت و گفتوگو را پیش گرفت و برای جلوگیری از درگیری دولت و کلنل پسیان بیشترین تلاشها را کرد. از مضمون مکاتبات میان شوکت الملک با کلنل پسیان چنین برمیآید که وی دغدغه حفظ تمامیت ارضی و
امنیت ملی را داشته است؛ علاوه بر این سعی داشت به کلنل تفهیم کند که بهبود اوضاع ایران با قیام برضد دولت مرکزی حل نخواهد شد. وی یادآور شد که برای حفظ تمامیت ارضی باید به هرچه از مرکز حکم میشود، تمکین کرد. به نظر او هر گونه مخالفت در شرایط فعلی مخالف مصالح ملی است،
و این دغدغهها برای ایرانی که تازه از تعدی روسیه تزاری خلاص شده، کاملاً قابل درک است.
کلنل نه تنها از میانجیگری شوکتالملک برای بیرون رفتن از این وضع استفاده نکرد، بلکه کوشید از حمایت بلشویکها برای حفظ خود بهرهمند شود.
براساس اسناد روس، نمایندهای از طرف شورشیان خراسان برای کمکخواهی به
تاشکند آمد و از مقامات محلی شوروی در آنجا درخواست کمک فوری برای ادامه شورش کرد. این درخواست به
مسکو منتقل شد و قرار بود سوکولینکُف، رئیس دفتر ترکی کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه مسئولیت بهرهبردای از این موقعیت و ایجاد جمهوری شوروی خراسان را در بهار ۱۳۰۱ برعهده گیرد،
ولی با
مرگ کلنل پسیان این موضوع منتفی شد.
پس از حکم دولت مرکزی مبنی بر مقابله و
مبارزه ایلات و عشایر بر ضدکلنلپسیان و نیروهای ژاندارمری، نیروهای کلنل در چندین جبهه مشغول
جنگ با عشایر مختلف بودند و این امر باعث تحلیل رفتن روحیه نیروهای ژاندارمری و مخالفت پنهانی با کلنل پسیان شد.
همچنین عدم توافق کلنل با دولت مرکزی باعث شد که ایلات و عشایر جسارت بیشتری برای مقابله با نیروهای ژاندارمری به دست آورند و بازوی نظامی حکومت مرکزی در ولایات را تضعیف کنند.
از اینرو، کردهای شمال خراسان پس از تسخیر
قوچان و قلع و قمع ژاندارمری، به سوی
مشهد حرکت کردند؛
محمد ابراهیم خان شوکتالملک علم، والی
قائنات که از طرف قوامالسلطنه دستور سرکوبی کلنل را داشت، از آنجا که خواهان خاتمه قضیه با
صلح بود، نماینده خود را به مشهد فرستاد تا قرار ملاقاتی با کلنل ترتیب دهد.لذا مقرر شد زمانی که کلنل جهت سرکشی به اردوی
ژاندارم گناباد میرود، ملاقاتی با شوکت الملک نیز داشته باشد. اما کلنل با شنیدن خبر شورش کردهای قوچان بدون ملاقات با وی
گناباد را به مقصد مشهد و سپس سرکوبی شورش قوچان ترک کرد.
کلنل پسیان که تازه از گناباد به مشهد مراجعت کرده بود، با دیدن نیروهای شکستخورده و پراکنده، به سازماندهی نیروهای فراری و موجود در مشهد دست زد و به جنگ کردها در قوچان رفت.
در جعفرآباد که در دو فرسنگی قوچان قرار داشت، نبرد سختی بین قوای کنل و کردهای قوچان درمیگیرد.این مبارزه به علت کمی نفرات،
خیانت برخی از همکاران کلنل، کاهش مهمات و تبحر کردها در نبرد، دوشنبه، اول
صفر ۱۳۴۰ق مصادف با نهم مهر ۱۳۰۰ش با کشته شدن کلنل در سن ۳۱ سالگی و یارانش، در حالی که سر وی از تن جدا میشود به پایان رسید. بدین ترتیب مبارزات اطلاحطلبانه وی که از ۱۲ فروردین ۱۳۰۰ش آغاز شده بود، در ۹ مهر همان سال پایان پذیرفت.
پیکر وی در
مقبره نادری مشهد به خاک سپرده شد.پس از مدتی جسد وی، با حمایت قوامالسلطنه به گورستان سراب نقل مکان مییابد؛ اما در سال ۱۳۳۱ش طی ساخت خیابان، تابوت فلزی وی کشف شده، به مقبره نادری بازگردانده شد.
وی در حالی این جهان را ترک گفت که تمام دارایی وی ۲۷۰ تومان قیمتگذاری شده بود.
در مورد قیام کلنل دیدگاههای مثبت و منفی گوناگونی ارائه شده است.اجرای قانون، رعایت
عدل و انصاف در حق مردم، سوادآموزی و تصفیه مملکت از
فساد و استقلال ایران، که از نتایج منفی قرارداد ۱۹۱۹ بود، دو هدف عمده و مثبتی است که برای قیام کلنل ذکر شده است.
وی پس از اطلاع از ماهیت کابینه
سید ضیاء نسبت به آزادی جمعی از مستبدین و دستگیری برخی از آزادیخواهان همچون
مدرس، معتقد بود که تغییر سیستم حکومت به منظور اداره صحیح کشور الزامی است و این امر را از
منطقه تحت نفوذ خود آغاز نمود.
اعلام استقلال در خراسان،
حمله به تهران و ساقط نمودن حکومت مرکزی
و انگیزههای آزادیخواهانه، نظرات دیگری است که درباره محدوده قیام وی ارائه شده است.
اما مطابق گفته دوستانش، وی به هیچ وجه خواهان حمله به مرکز و یا جدایی خراسان از ایران نبود و اسناد موجود دال بر این مطلب نیز ساخته دولت وقت میباشد.
اسناد مربوط به رخدادهای قیام وی در مجموعهای با عنوان انقلاب خراسان گردآوری شده است.
به لحاظ سیاسی نیز برخی او را وابسته به حزب دموکرات میدانند،
اما وی در متمم رد دادخواهی که به قلم خویش نگاشته است، هرگونه وابستگی به احزاب و مداخله در امور سیاسی را رد مینماید.
کلنل محمدتقی خان پسیان که با ریاضیات عالی،
موسیقی و زبانهای ترکی، آلمانی، فرانسه، انگلیسی و روسی آشنایی داشت، آثار تالیفی و ترجمه چندی در زمینههای علمی و ادبی از خود برجای گذاشت.برخی از آنها احتمالا در اثر سوزاندن مدارک وی پس از حیات او از بین رفته و یا ناتمام مانده است.
وی علاوه بر اینکه دارای طبع
شعر بود،
سرودهای ژاندارمری و اشعار ملی ایرانی را با اسامی سه سرود ملی و هفت آواز محلی ایرانی با مقدمه آلمانی چاپ کرد.ترجمه چند کتاب از جمله تاریخچه یک کنیز، تصنیف لامارتین و سرگذشت یک جوان وطندوست از جمله آثار او است.
کلنل محمد تقی خان پسیان که اجداد وی پس از
جنگ ۱۲۴۳ ق و جدا شدن
قفقاز از
ایران، به
تبریز مهاجرت نموده بودند در سال ۱۳۰۹ ق در این شهر چشم به جهان گشود. علوم قدیم و جدید،
فارسی،
عربی و سایر زبانهای خارجی را به مدت شش سال در شهر خود فراگرفته، به مدت پنج سال در مدرسه نظامی تهران به تحصیل پرداخت.
وی یک سال پیش از اتمام مدرسه، از طرف وزارت جنگ به خدمت فراخوانده شد. پس از آن با درجات مختلف نظامی، علیه اشرار داخلی و خارجی در مناطق مختلف کشور به خدمت پرداخت. در سال ۱۳۳۲ ق/ ۱۲۹۳ ش پس از بازگشت به تهران، دوران مدرسه خویش را با موفقیت به پایان رسانده اما سالها بعد در پی مشکلاتی و همچنین معالجه ورم کبد، در ۱۳۳۶ ق/ ۱۲۹۶ ش به آلمان رفت و در بخش هوانوردی مشغول به کار شد، اما به علت کسالت به خدمت پیاده نظام قشون آلمان در میآید. بالاخره در سال ۱۳۳۸ ق/ ۱۲۹۹ ش به ایران بازگشت.
او با ریاضیات عالی، موسیقی و زبانهای ترکی، آلمانی، فرانسه، انگلیسی و روسی آشنایی داشت و آثار تالیفی و ترجمه چندی از خود برجای گذاشت که برخی از آنها احتمالا در اثر سوزاندن مدارک وی پس از حیات او از بین رفته و یا ناتمام مانده است.
وی در نزد دوستان به صفاتی چون قانون مداری،
عقل و
دانش،
شجاعت و مردانگی، راستگویی، وطن پرستی، رؤوف بودن نسبت به زیردستان،
فروتنی،
پاکدامنی و
تهذیب ستوده شده است.
آن چه در زمینه حیات سیاسی کلنل پسیان در تاریخ ایران حائز اهمیت است، اقدامات وی در دوران ریاست ژاندارمری و سپس قیام او در خراسان میباشد.
کلنل با سقوط کابینه
وثوق الدوله و ریاست الوزرایی
مشیرالدوله به ریاست ژاندارمری خراسان منصوب گشت.در زمان کابینه ۹۴ روزه سید ضیاءالدین طباطبایی نیزکه پس از مشیرالدوله بر سر کار آمد اداره ایالت خراسان نیز به وی سپرده شد.
اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خراسان در زمان حاکمیت قوام السلطنه برادر وثوق الدوله، که پس از قرارداد ۱۹۱۹ به وی سپرده شده بود با فعالیت حزب دموکرات و روزنامههای مشهد بر ضد قرارداد، مصادره املاک
آستان قدس رضوی و بمباران مرقد مقدس
امام رضا (علیهالسّلام) به دست روسهای تزاری در سال ۱۳۳۰ ق/ ۱۲۹۱ ش که ناشی از قرارداد ۱۹۰۷ و
فتنه طالب الحق به شمار میرفت بسیار آشفته گردید. آزادیخواهان که به علت
حبس و
تبعید، که خواستار تعویض رئیس ژاندارمری بودند با انتصاب کلنل پسیان به موفقیت دست یافتند.
کوتاه نمودن دست افرادی که اموال دولتی را به مصارف شخصی میرساندند، ایجاد نظم و تخصیص بودجه ژاندامری به مصارف این مرکز، ایجاد امنیت با دستگیری سارقین مسلح و ناامن سازان
منطقه، ایجاد تشکیلات جهت سازماندهی محاسبات آستان قدس رضوی و تلاش جهت تامین استقلال اقتصادی و سیاست خارجی از جمله اقدامات اصلاحی وی به شمار میرود.
کلنل پسیان در فروردین ۱۳۰۰، با نپذیرفتن حاکم انتصابی کابینه جدید قوام السلطنه به عنوان والی خراسان و تحت کنترل درآوردن شهر با استمداد از نیروهای
ژاندارم و سرپیچی از اطاعت حکومت مرکزی با سقوط کابینه سید ضیاء در سوم خرداد و تیرگی روابط با نیروهای انگلیسی مستقر در این
منطقه آغاز به قیام کرد.
عدم اعتماد به قوام و حس انتقام جویی وی به دلیل به مخاطرهانداختن منافع نامشروع مالی و مخالفت با استقلال طلبی وی در برابر
حکومت قاجار در زمان حاکمیت او بر خراسان
که شوراندن دستجات سیاسی و عشایر بر ضد کلنل یکی از نتایج آن محسوب میگردد باعث شد کلنل پس از وزارت قوام خواهان کنارهگیری از قدرت شود که مورد قبول حکومت مرکزی واقع نمیشود.
(۱) آذری، علی، قیام کلنل محمدتقیخانپسیان، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲) افسر، پرویز، تاریخ ژاندارمری ایران، قم، ۱۳۳۲ش.
(۳) امیراحمدی، احمد، خاطرات نخستین سپهبد ایران، به کوشش غلامحسین زرگرینژاد، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۴) انقلاب، خراسان، به کوشش کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۵) ایران، تهران، ۱۳مهر۱۳۰۰ش/۱۳۴۰ق، شم ۹۹۰.
(۶) بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۷) بیات، کاوه، مقدمه بر انقلاب خراسان (هم (.
(۸) پرسیتس، مویسی، بلشویکها و نهضت جنگل، ترجمه حمید احمدی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۹) جنبش کلنل محمدتقیخان پسیان، به کوشش غلامحسین میرزا صالح، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۱۰) دیوان بیگی، رضاعلی، سفر مهاجرت در نخستین جنگ جهانی، تهران، ۱۳۵۱ش.
(۱۱) رعد، تهران، شم ۱۴ و ۱۸، صفر ۱۳۳۶، شم ۱۰۸، جمادیالاول ۱۳۳۷.
(۱۲) سند شم ۲۹۳۰۰۴۶۹۳، ۷۱۵غ ۴ب الف، سازمان اسناد ملی.
(۱۳) عاقلی، باقر، میرزا احمدخان قوامالسلطنه، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۴) قائممقامی، رضاقلی، وقایع نظامی غرب ایران، اراک، ۱۳۳۴ش.
(۱۵) کاوه، آلمان، شم ۱۱، شوال۱۳۳۴، شم ۲۳، ذیقعده ۱۳۳۵.
(۱۶) کرونین، استفانی، ارتش و تشکیل حکومت پهلوی در ایران، ترجمه غلامرضا علیبابایی، تهران، ۱۳۱۸ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «محمدتقیخان پسیان»، شماره۵۵۲۶. سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «محمدتقی پسیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۲۲. سایت پژوهه، برگرفته شده از مقاله «محمدتقی پسیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۲۲.