• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمدتقی بهار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهار، محمدتقی، ملقب به ملک الشعرا، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و محقق معاصر است.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی ملک الشعرای بهار
       ۱.۱ - دوران تحصیل بهار
       ۱.۲ - بهار در صف مشروطه طلبان خراسان
       ۱.۳ - انتشار روزنامه نوبهار توسط بهار
       ۱.۴ - بهار نمایندگی مجلس سوم شورای ملی
       ۱.۵ - قصیده بث الشکوی و هیجان روح
       ۱.۶ - بهار نماینده مجلس چهارم
       ۱.۷ - تاریخچه اکثریت در مجلس چهارم
       ۱.۸ - قصیده معروف دماوندیه
       ۱.۹ - بهار در مجلس پنجم
       ۱.۱۰ - وقایع پس از قتل عشقی
       ۱.۱۱ - قتل واعظ قزوینی
       ۱.۱۲ - بهار تحت نظر پلیس
       ۱.۱۳ - وقایع مهر ۱۳۰۳
       ۱.۱۴ - تدریس تاریخ ادبیات پیش از اسلام
       ۱.۱۵ - شروع فعالیت سیاسی بهار
       ۱.۱۶ - بهار رئیس کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی
       ۱.۱۷ - بهار وزیر فرهنگ در دولت قوام السلطنه
       ۱.۱۸ - بهار نماینده مجلس پانزدهم
       ۱.۱۹ - بهار و جمعیت ایرانی هواداران صلح
       ۱.۲۰ - وفات بهار
۲ - بهار در عرصه شاعری
       ۲.۱ - اصالت کلام در شهر بهار
       ۲.۲ - قصیده‌های بهار
       ۲.۳ - مضمون قصاید بهار
       ۲.۴ - مثنویهای بهار
       ۲.۵ - غزلیات بهار
              ۲.۵.۱ - اصطلاحات نو در بافت شعر بهار
       ۲.۶ - دیگر اقسام شعردر اشعار بهار
       ۲.۷ - تضمین از دیگر هنرهای شعری بهار
       ۲.۸ - نوع شعر مستزاد در اشعار بهار
       ۲.۹ - صنعت سهل ممتنع در شعر بهار
       ۲.۱۰ - انتخاب وزن و قافیه و ردیف در اشعار بهار
       ۲.۱۱ - ردیفهای اسمی و جمله ای در قصاید بهار
       ۲.۱۲ - استفاده از مفهوم آیه یا حدیث در شعر بهار
       ۲.۱۳ - استعمال صنایع لفظی در شعر بهار
       ۲.۱۴ - تشبیه سازی و استعاره پردازی و کنایه گویی بهار
۳ - آثار بهار
۴ - فهرست منابع
۵ - پانویس
۶ - منبع



بهار، محمدتقی، ملقب به ملک الشعرا، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و محقق معاصر. در دوازدهم ربیع الاول ۱۳۰۴ در مشهد زاده شد.
پدرش محمد کاظم، ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید.
[۱] محمدتقی بهار، ج۱، ص۱، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۲] محمدتقی بهار، ج۱، ص۲۲، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (متوفی ۱۲۲۹)، قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه، می‌دانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید.

۱.۱ - دوران تحصیل بهار


بهار در چهارسالگی به مکتب رفت و در شش سالگی فارسی و قرآن را به خوبی می‌خواند.از هفت سالگی نزد پدر شاهنامه را آموخت و اولین شعر خود را در همین دوره سرود.
اصول ادبیات را نزد پدر فراگرفت و سپس تحصیلات خود را نزد میرزا عبدالجواد معروف به ادیب نیشابوری (متوفی ۱۳۰۵ ش) تکمیل کرد.
[۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، مقدمه، ص۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۲ - بهار در صف مشروطه طلبان خراسان


در بیست سالگی به صف مشروطه طلبان خراسان پیوست و اولین آثار ادبی ـ سیاسی او در روزنامه خراسان (۲۵ صفر ۱۳۲۷ ـ ۲۵ رجب ۱۳۲۷) به طریق پنهانی و بدون امضا به چاپ می‌رسید که مشهورترین آن‌ها مستزادی است خطاب به محمدعلیشاه
[۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸.، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۳ - انتشار روزنامه نوبهار توسط بهار


بهار در ۱۳۲۸، روزنامه نوبهار را که ناشر افکار حزب دموکرات بود، منتشر ساخت و به عضویت کمیته ایالتی این حزب درآمد.
در همین ایام، قصیده «پیام به وزیر خارجه انگلستان» را که در اعتراض به قرارداد ۱۳۲۵/۱۹۰۷ بود در روزنامه حبل المتین منتشر کرد.
[۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، مقدمه، ص۲۰۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت، به امر کنسول روس تعطیل شد.او بلافاصله روزنامه تازه بهار را تأسیس کرد.
این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه، تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد
[۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲-۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۴ - بهار نمایندگی مجلس سوم شورای ملی


در ۱۳۳۲، به نمایندگی مجلس سوم شورای ملی انتخاب شد. یک سال بعد دوره سوم نوبهار را در تهران منتشر کرد و در ۱۳۳۴ انجمن ادبی دانشکده و نیز مجله دانشکده را بنیان گذاشت که به اعتقاد او مکتب تازه‌ای در نظم و نثر پدید آورد.
[۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
انتشار نوبهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد.

۱.۵ - قصیده بث الشکوی و هیجان روح


یکی از معروفترین قصیده‌های بهار، «بث الشکوی»، در ۱۳۳۷ به مناسبت توقیف نوبهار سروده شده است.
کودتای ۱۲۹۹ ش، بهار را برای سه ماه خانه نشین کرد و در همین مدت، یکی از به یادماندنی ‌ترین قصیده‌های خود، «هیجان روح»، را سرود.
[۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۴۷ـ۳۵۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۶ - بهار نماینده مجلس چهارم


چندی بعد که زندانیان رژیم کودتا آزاد شدند، و قوام السلطنه نخست وزیر شد، بهار به نمایندگی مجلس چهارم انتخاب شد.
از این دوره با سیدحسن مدرس، روحانی نامدار و رهبر فراکسیون اقلیت، همراهی می‌کرد.هدف این فراکسیون مبارزه برای حفظ اصول مشروطه و ایستادگی در برابر خودکامگی سردار سپه بود.
بهار در این دوره در محضر هرتسفلد، دانشمند آلمانی، زبان پهلوی می‌آموخت.
[۱۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۷ - تاریخچه اکثریت در مجلس چهارم


در ۱۳۰۱ ش، تاریخچه اکثریت در مجلس چهارم را نوشت و بخشی از آن را در نوبهار به چاپ رساند.
[۱۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۸ - قصیده معروف دماوندیه


در همین سال قصیده معروف «دماوندیه»
[۱۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۵۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
و «سکوت شب»
[۱۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۶۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
را سرود.

۱.۹ - بهار در مجلس پنجم


در مجلس پنجم نیز در صف مخالفان جمهوری رضاخانی جای گزید و معتقد بود که موافقت سردار سپه با جمهوری، اسباب تردید مردم شده است و مردم نتیجه چنین جمهوری را دیکتاتوری رضاخان می‌بینند.
[۱۴] تاریخ مختصر احزاب سیاسی، ج ۲، ص ۴۱.

بهار پس از تشنج در مجلس و اهانت فراکسیون تجدد به مدرس، به دلیل بدبینی از اوضاع کشور، تصمیم به کناره گیری از سیاست گرفت و از نمایندگی استعفا کرد اما مشیرالدوله پیرنیا مانع شد.
پس از آن، واکنش مردم در اعتراض به بی احترامی به مدرس او را دلگرم کرد
[۱۵] تاریخ مختصر احزاب سیاسی، ج ۲، ص ۳۸.


۱.۱۰ - وقایع پس از قتل عشقی


پس از قتل عشقی در تیر ۱۳۰۳، فراکسیون اقلیت کوشید تا با فضای رعب و وحشتی که بر تهران حاکم شده بود، مقابله کند و مذاکرات شدیداللحنی در مجلس صورت گرفت.
[۱۶] حسن مدرس، مدرس در پنج دوره تقنینیه، ج۲، ص۵۵، چاپ محمد ترکمان، تهران ۱۳۷۴ ش.

بهار در این دوره خطر مخالفت با سردار سپه را دریافت و اشعاری ظاهراً در تحسین جمهوری ولی در معنای مخالف آن سرود.

۱.۱۱ - قتل واعظ قزوینی


پس از ناکامی غوغای جمهوری خواهی، هواداران رضاخان پیشنهاد تغییر سلطنت را به مجلس بردند.
هنگامی که بهار به عنوان نماینده اقلیت نطق تندی در اعتراض به این مسئله ایراد کرد، عوامل نظمیه که قصد ترور او را داشتند، روزنامه نگاری به نام واعظ قزوینی را به جای وی به قتل رساندند.
[۱۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

بهار در قصیده «یک شب شوم» تأثّر خود را از این ماجرا بازگو کرده است.
[۱۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۴۰۰ـ۴۰۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۱۲ - بهار تحت نظر پلیس


راپرت پلیس مخفی تهران نشان می‌دهد که از ۱۳۰۱ ش، بهار تحت نظر بوده و از نظر نظمیه تهران انگلیسی پرست تلقی می‌شده است.
[۱۹] علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، سند ۳۰ـ۳۳، ص ۸۶ـ۹۷،دفتر دوم: ملک الشعراء بهار، تهران ۱۳۷۷ ش.
[۲۰] سلیمان بهبودی، «خاطرات سلیمان بهبودی: بیست سال با رضاشاه»، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، در رضاشاه: خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی، علی ایزدی، چاپ غلامحسین میرزا صالح، تهران ۱۳۷۲ ش.
[۲۱] حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج۳، ص۴۱۹ـ۴۲۰، ج ۳، تهران ۱۳۶۲ ش.


۱.۱۳ - وقایع مهر ۱۳۰۳


در مهر ۱۳۰۳، حکومت نظامی از رضاخان رئیس الوزرا، خواستار سلب مصونیت سیاسی بهار شد.
[۲۲] علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، سند۳۷، ص ۱۰۳ـ۱۰۴، دفتر دوم: ملک الشعراء بهار، تهران ۱۳۷۷ ش.

در ۱۳۰۸ ش، به اتهام مخالفتهای پنهان با رضاشاه، برای مدتی به زندان افتاد و تا ۱۳۱۲ ش چند بار به حبس و تبعید محکوم شد.
[۲۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰ ـ ۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

در ۱۳۱۲ ش، از زندان آزاد و به اصفهان تبعید شد و در ۱۳۱۳ ش، با وساطت فروغی برای شرکت در جشنهای هزاره فردوسی به تهران فراخوانده شد.
[۲۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

از آن به بعد، سرشارترین دوران کار علمی بهار که با انزوای او در ۱۳۰۷ ش پس از پایان مجلس ششم و کناره گیری از مجلس آغاز شده بود، غنی‌تر شد.

۱.۱۴ - تدریس تاریخ ادبیات پیش از اسلام


در ۱۳۰۷ ش، بهار به تدریس تاریخ ادبیات پیش از اسلام در دارالمعلمین تهران پرداخته بود که زندان و تبعید آن را متوقف ساخت و بعد از ۱۳۱۳ ش دوباره ادامه پیدا کرد.
[۲۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰ ـ ۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۲۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

دستاورد ادبی و علمی او در این دوره، تصحیح متون، ترجمه آثاری از پهلوی به فارسی، تألیف سبک شناسی و نگارش احوال فردوسی بر مبنای شاهنامه بود.
«کارنامه زندان» را نیز در ۱۳۱۲ـ۱۳۱۳ ش سرود.
در ۱۳۱۶ ش، تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی را به عهده گرفت.
[۲۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱ ـ ۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۲۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۱۵ - شروع فعالیت سیاسی بهار


با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، بهار مجدداً به فعالیت سیاسی و اجتماعی روی آورد و قصیده «حب الوطن» را در اندرز به شاه جدید سرود
[۲۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۷۴۵ـ۷۵۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
روزنامه نوبهار را دوباره منتشر کرد و تاریخ مختصر احزاب سیاسی و «شرح حال مدرس» را در ۱۳۲۲ ش نگاشت.
[۳۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۱۶ - بهار رئیس کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی


از ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶ ش، رئیس کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی بود و اولین کنگره نویسندگان ایران در ۱۳۲۴ ش از طرف این انجمن به ریاست او تشکیل شد.

۱.۱۷ - بهار وزیر فرهنگ در دولت قوام السلطنه


در همین زمان، وزارت فرهنگ در دولت قوام السلطنه را نیز به عهده گرفت
[۳۱] علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، دفتر دوم: ملک الشعراء بهار،سند ۱۰۹، ص ۲۷۵، تهران ۱۳۷۷ ش.
و چند ماه بعد، به دلیل اختلاف با قوام بر سر مسئله آذربایجان، استعفا کرد.
[۳۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۱۸ - بهار نماینده مجلس پانزدهم


در ۱۳۲۶ ش، به عنوان نماینده تهران در مجلس پانزدهم انتخاب شد و ریاست فراکسیون حزب دموکرات را به عهده گرفت.
اما بیماری سل، که از مدتها پیش بدان مبتلا بود، به او مجال نداد و وی ناچار برای معالجه به شهر لوزان سویس رفت.
بهار قصیده «به یاد وطن» معروف به «لُزَنیه» را در همین شهر سرود.
[۳۳] محمدتقی بهار، ج۱، ص۱۸، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۳۴] محمدتقی بهار، ج۱، ص۸۰۶ـ۸۰۷، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۳۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
نامه‌های او در این زمان شرح خاطرات و دلتنگیهای شاعر است.
[۳۶] محمدتقی بهار ، «مکاتبات ادبی »، یغما ، سال ۲۳، ش ۱، ص ۱۳۹(فروردین ۱۳۴۹)، ش ۳ (خرداد ۱۳۴۹)
[۳۷] محمدتقی بهار ، «مکاتبات ادبی »، یغما ، سال ۲۳، ش ۳، ص ۱۳۷ـ۱۳۹(فروردین ۱۳۴۹)، ش ۳ (خرداد ۱۳۴۹)
[۳۸] محمدتقی بهار ، «مکاتبات ادبی »، یغما ، سال ۲۳، ش ۳، ص ۱۴۱ـ۱۴۲(فروردین ۱۳۴۹)، ش ۳ (خرداد ۱۳۴۹)


۱.۱۹ - بهار و جمعیت ایرانی هواداران صلح


در ۱۳۲۹ ش، «جمعیت ایرانی هواداران صلح» به ریاست بهار تشکیل شد.
[۳۹] علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، دفتر دوم: ملک الشعراء بهار، سند ۱۳۳، ص ۳۱۳، تهران ۱۳۷۷ ش.

بهار به اقتضای طبیعت انسان‌دوستانه خود، این مسئولیت اجتماعی را که از نظر او فعالیت سیاسی نبود، پذیرفت و معتقد بود که هواداران صلح به هر گروهی وابسته باشند، فریاد صلح خواهی اصیل و قابل احترام است.
[۴۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

در تابستان این سال، آخرین قصیده بلند خود «جغد جنگ» را سرود که از بهترین آثار اوست.
[۴۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۱.۲۰ - وفات بهار


بهار در روز اول اردیبهشت ۱۳۳۰، در خانه مسکونی خود زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.



برخی را عقیده بر آن است که بعد از جامی، در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت، شاعری هم پایه بهار نداشته‌ایم.
بهار تحصیلات خود را به شیوه امروزی فرا نگرفته بود، اما با مطالعه عمیق در آثار گذشتگان به مدد حافظه پر بار و سرشار خود، این نقیصه را جبران کرد و در فنون ادبی و تحقیقی به پایه‌ای از جامعیت رسید که بزرگترین محققان زمان به گفته‌ها و نوشته‌های او استناد می‌کردند.
به زبان عربی تا آن حد که بتواند از مسیر تحقیق و تتبع به آسانی بگذرد آشنا بود و با زبانهای فرانسه و انگلیسی تا حدودی آشنایی داشت.
محمدتقی بهار، دیوانهای شاعران سلف را به دقت خوانده بود و این خود به حضور ذهن او در یافتن و به کار بردن لغات در ترکیبات شعری یاری می‌رساند.
بهار در بدیهه گویی و ارتجال، طبعی فراخ اندیش و زودیاب داشت و به آسانی از مضایق وزن و تنگنای قافیه بیرون می‌آمد.
پایه و مقام شاعری او در عنفوان جوانی در حدی بود که بعضی از حاسدان سروده‌های او را به پدرش یا به بهار شروانی نسبت می‌دادند.
[۴۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۲ ـ ۲۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

حاسدان او را در معرض آزمایش نیز قرار دادند و لغاتی ناهنجار را بارها در اختیار او قرار دادند تا آن‌ها را در یک بیت یا یک رباعی جای دهد و او در همه موارد خوب از عهده برمی‌آمد، و اعجاب و تحسین حاضران را برمی‌انگیخت.

۲.۱ - اصالت کلام در شهر بهار


بهار در شاعری، اصالت کلام را در مضمون و محتوای آن می‌دانست نه در لفظ و قالب؛ او به ضوابط و موازین اشعار کهن فارسی به تمام و کمال پایبند بود، و اگر هم گاه در اوزان و قالبهای کهن تصرفات و دستکاریهایی می‌کرد همواره موسیقی شعر و «افاعیل عروضی» را در نظر داشت و از آن عدول نمی‌کرد.
بهار از انواع مختلف شعر، بیشتر به «قصیده سرایی» توجه داشت.

۲.۲ - قصیده‌های بهار


قصاید او معمولاً به سبک خراسانی بود، هر چند در آن به مدد طبع روان و قریحه خلاق خود تصرفاتی نیز می‌کرد. قصاید او بیش‌تر ساخته و پرداخته طبع خود اوست.
گاه نیز قصاید شعرای سلف را مانند رودکی، فرخی، جمال الدین عبدالرزاق، منوچهری و سنایی در وزن و قافیه تقلید کرده و به اصطلاح جواب گفته است.
[۴۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۴۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۴۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۴۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۶۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۴۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۰۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۴۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۸۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۴۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

او در این شیوه تقلید نیز نوآوریهایی دارد.
در قصیده‌ای که به تقلید از منوچهری سروده، توانسته است الفاظ بیگانه را در مضامین نو چنان جای دهد که در بافت کلام ناهمگون و ناهنجار به نظر نرسد.

۲.۳ - مضمون قصاید بهار


مضمون قصاید او:
انتقادی،
[۵۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۴۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۹۱ـ ۱۹۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۴۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
یا در منقبت و رثای پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم و اهل بیت علیهم‌السلام،
[۵۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۵۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۴۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۵۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۷۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۲۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
وصفی،
[۶۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۷۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۴۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۷۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۰۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
پند و اندرز،
[۷۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۷۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۷۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۵۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
یا شکوائیه
[۷۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۴۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۷۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۷۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۷۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۹۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
وعرفانی
[۷۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۴۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
است،
گاه نیز به اقتضای زمان یا برای رهایی از بند، مدایحی سروده و در این گونه موارد نیز گاه به شیوه فرخی تشبیبات و تغزلاتی شیوا در آغاز قصیده می‌آورد که به نسبت، موارد آن چندان زیاد نیست.
[۸۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۸۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۸۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۸۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۸۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۸۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۸۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۸۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

او به موضوعات متنوع دیگری در وصف حال و مطایبه و نظایر آن نیز می‌پردازد. قصاید بهار از حیث سبک سخن بسیار ساده و روان و یک دست و زود فهم است.

۲.۴ - مثنویهای بهار


هنر شاعری او را بعد از قصیده، باید در مثنویهای او دید
[۸۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۸۳۱ ـ۱۱۴۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
مثنویهای کوتاه و بلندی که شمار آن‌ها به بیش از هشتاد می‌رسد.
در این میان مثنویهایی که در بحر حدیقه سنایی یا شاهنامه فردوسی و یا سبحه الابرار جامی سروده است بسیار جلب نظر می‌کند و در آن‌ها از لحاظ شیوه گفتار به سبک این سه شاعر بسیار نزدیک شده است.
در «مثنوی سرایی» نیز مانند قصیده سرایی ـ اگر نه در سبک ـ در قالب شعر گاه نوآوریهایی دارد که در زبان فارسی بی سابقه است و از آن جمله است مثنویهای مستزاد او.
مثنویهای بهار بیش‌تر در موضوعات دینی، پند و اندرز، موضوعات وطنی، تاریخی، انتقادی، مطایبه و مناظره، مدح و قدح، شکوائیه و داستانهای کوتاه سروده شده و در آن‌ها ترجمه بعضی از اشعار خارجی نیز یافت می‌شود.
[۸۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۰۸۷ با عنوانِ ترجمه اشعار شاعر انگلیسی، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

مثنویهای «ساقی نامه»
[۹۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۰۵۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
«اندرز به شاه»
[۹۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۹۵۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
«گفتگو»
[۹۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۹۷۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
و «کلبه بینوای بهار»
[۹۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۰۶۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
بسیار معروف است.

۲.۵ - غزلیات بهار


بهار شاعری غزلسرا نبود و خود نیز چنین ادعایی نداشت. قصاید خود را به اقتضای طبع و غزلیات را بر سبیل تفنن می‌سرود. در میان غزلهای او نمونه‌هایی که بتوان آن‌ها را از حیث مضمون با سروده‌های غزلسرایان معروف مقایسه کرد اندک است، هرچند از جنبه لفظی و فخامت و انسجام کلام بدان ایرادی نمی‌توان گرفت، جز آن‌که در غزل نیز بر خلاف رسم متعارف، گاه به تصریح و گاه به کنایه، مضامین انتقاد آمیز و شکوائیه و وطنی و سیاسی را نیز گنجانیده است
[۹۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۱۴۵ـ۱۱۴۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۹۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۱۵۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۲.۵.۱ - اصطلاحات نو در بافت شعر بهار


در پاره‌ای از ابیات، لغات و اصطلاحات نوپرداخته را در بافت کلام خود جای داده که در غزل، رسمی متعارف و معهود نیست، چنانکه در بیت اول غزلی انتقادی که آن را درباره مجلس شورا سروده دو کلمه «مخالف» و «تصویب» را با مهارت در معنای اصطلاحی امروزی آن به کار برده است.
[۹۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۱۵۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

دیگر آن‌که بر خلاف رسم معهود در غزلسرایی، گاه غزلیات خود را با ردیفهای جمله‌ای که مخصوص قصاید است می‌سراید.
[۹۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج ۲، ص ۱۱۵۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

به طور کلی هر چند در غزلهای او مضامینی نو و لطیف می‌یابیم، لیکن ـ اگر هم نه تمام ـ بیش‌تر غزلیاتش با الهام از اوضاع زمان و انتقاد از آن سروده شده و روی هم ۹۳ غزل در محمدتقی بهار، دیوان او آمده است که نسبت به قصایدش چندان زیاد نیست.
[۹۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۱۴۵ـ۱۲۰۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۲.۶ - دیگر اقسام شعردر اشعار بهار


بهار در دیگر اقسام شعر نیز طبع آزمایی کرده و آثار ارزنده ای از خود به جا گذاشته است که در شمار آن باید از مسمّطها و ترجیع بندها و ترکیب بندها و چهارپاره‌ها و قطعات و دوبیتیهای او نام برد که در قسمتی از آن‌ها در قالب و مضمون اندکی از شیوه شعرای پیشین دوری گرفته و به نوآوریهایی پرداخته که سابقه نداشته است؛ از جمله می‌توان به مسمّطهایی که به طریق مستزاد سروده است
[۹۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۰۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۳۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۰۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۸۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
اشاره کرد.
مسمّطِ موشّحی نیز دارد در دو معنای متضاد مدح و قدح
[۱۰۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۸۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
که در آن شاعر به ظاهر رضاشاه را مدح گفته اما اگر مجموع کلمات اول سه مصراع از هر بند را با تمام مصراع چهارم بند به هم بپیوندیم، به صورت بیتی از غزلی درمی‌آید که در مذمت رضاشاه است.
[۱۰۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۸۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

این شیوه را بعضی از شعرای دیگر همزمان او نیز پی گرفته‌اند ولی انصاف باید داد که هیچ‌یک از آن‌ها نتوانسته‌اند در این حدّ از سلاست و روانی از عهده برآیند.

۲.۷ - تضمین از دیگر هنرهای شعری بهار


تضمین، یکی دیگر از هنرهای شاعری بهار است.
[۱۰۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۰۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۶۹۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

وی در تضمینهایش مصراعهای اول را چنان ابداع کرده که در معنی و شیوه گفتار با روانی و رسایی به ابیات غزل می‌پیوندد و ابیات غزل بی هیچگونه قطع و انحرافی معنای مصاریع پیشین را پی می‌گیرد و آن را به اتمام می‌رساند ـ شیوه‌ای که دیگر شاعران نتوانسته‌اند به این سلاست و انسجام خود را از تنگنای آن برهانند.
چهارپاره‌هایی بدیع
[۱۰۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۷۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
و تصنیفهایی مشهور، مانند «مرغ سحر»
[۱۰۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۳۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
نیز سروده است.
قصیده‌ای هم به نام «بهشت» به لهجه خراسانی دارد
[۱۰۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۳۲۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
که از شاهکارهای اوست.

۲.۸ - نوع شعر مستزاد در اشعار بهار


مستزادهای بهار از شاهکارهای اوست. بهار در این نوع از شعر نیز گاه تصرفاتی کرده و به جای یک ترکیب، دو ترکیب در پایان هر مصراع آورده است، مانند مستزادِ‌ای شهنشاه جهان شیران جنگ آور نگر/ در نگر، عالمی دیگر نگر، که به بحر رمل مثمن است.
شاعر در این مستزاد دو ترکیب در پی هر مصراع آورده است که در ترکیب نخست رکنی مقصور یا محذوف در همان وزن و در ترکیب دوم دو رکن یکی تام و یکی مقصور یا محذوف جای نهاده است ـ شیوه‌ای که در مستزادهای دیگر دیده نشده است.
به طور خلاصه، بهار در انواع مختلف شعر فارسی تفنن و طبع آزمایی کرده است و در عین حال نواندیشیها و نوآوریهایی هم دارد.
با این مقدمه و برداشت، می‌توان او را در انواع مختلف شعر، در میان شاعران پارسی گوی به جامعیت و کمال ستود و حتی در مرتبت و مقامی برتر نیز جای داد.

۲.۹ - صنعت سهل ممتنع در شعر بهار


ساده سخنی و روانگویی بهار، در شیوه گفتار، به گونه‌ای است که بسیاری از ابیات او را اگر خواسته باشیم به زبان نثر برگردانیم، عبارتی تمامتر و رساتر از همان بیت نخواهیم یافت، و این درست همان صنعت سهلِ ممتنعی است که قدما آن را از دلایل رونق کلام شمرده‌اند.
بهار در قوالب دشوار شعری، با روانی طبع، کمتر به پیش و پس کردن کلمات و عدول از قواعد دستوری زبان فارسی یا بهره گیری از اختیاراتی که در تلفیق کلام در شعر مجاز شناخته شده، نیاز داشته است.
در مواردی، با روانی و رسایی، به شیوه نثر معنای مصراع اول را در دوم پی می‌گیرد و کمتر دیده می‌شود که به سبک شاعران لفظ پرداز مصراع دوم را به صورت برگردانی از مصراع اول با کلمات متجانس در برابر آن قرار دهد.
گاه نیز از این فراتر می‌رود و مانند نثرنویسی، هر موضوعی را در یک قصیده تمام، به شیوه نثر دنبال می‌کند که این در شاعری کاری آسان نیست
[۱۰۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۷۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.


۲.۱۰ - انتخاب وزن و قافیه و ردیف در اشعار بهار


در انتخاب وزن، بیشتر اوزان متداول و متعارف را برمی‌گزیند و جز بر سبیل تفنن یا طبع آزمایی یا تقلید از شعرای سلف به انتخاب بحور به اصطلاح نامطبوع، یا اوزانی که در زبان فارسی کمتر بدان شعر سروده‌اند، نمی‌گراید.
[۱۱۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۱۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۱۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۸۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۱۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۲۴ـ۳۲۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.

قصیده معروف «جغد جنگ»
[۱۱۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
را به تقلید از منوچهری به وزنی که در شعر پارسی متداول نیست سروده است و خوب از عهده برآمده است.
در قصیده وصفیِ «غم مخور ای دل که جهان را قرار نیست»،
[۱۱۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۵۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
وزنی را که خود ابداع کرده به کار برده است.
در انتخاب قافیه و ردیف نیز همین ژرف نگری را در اشعار بهار می‌بینیم.او کلماتی را انتخاب نمی‌کند که مضمون را به دنبال خود بکشند یا سراینده را بر آن دارند که برای جادادن قافیه و ردیف مضمونی نارسا و سست یا بی محتوا بیافریند و از اصالت معنی بکاهد.

۲.۱۱ - ردیفهای اسمی و جمله ای در قصاید بهار


بهار در اشعار خود، بخصوص در قصاید، ردیفهای اسمی و جمله‌ای زیاد دارد
[۱۱۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۷۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
که نارسایی آن‌ها اندک است. او در واژه گزینی بسیار نیک برگزین و باریک بین است. در تمامی آثار او، اگر نیک بنگریم، بندرت می‌توانیم کلمه یا ترکیبی بیابیم که در بافت کلام، جاافتاده نباشد چنان‌که بتوان آن را با کلمه یا ترکیبی بهتر جایگزین کرد.
او با پشتوانه مطالعه کامل در آثار گذشتگان، واژه‌های لازم را به بدیهه طبع در اختیار می‌گیرد و در جای خود می‌گذارد، به استعمال شواذّ و نوادر لغات عربی، حتی در قوافی، رغبتی ندارد. او در شاعری راهی هموار برگزیده است تا به دست انداز لغات ناهنجار درنیفتد.
لغات مبتذل و عامیانه و بی ریشه را جز بر سبیل تفنن به کار نمی‌برد، و این هم بیش‌تر در اشعار طنزآمیز و انتقادی او دیده می‌شود و به کارگیری واژه‌هایی مانند «قشنگ»
[۱۱۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۹۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
«جفنگ»
[۱۱۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
«کتک» و «کلک»
[۱۱۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
و نظایر اینها از مختصات سبک اوست.
وی توانسته است این واژه‌های عامیانه و نیز بعضی از لغات بیگانه را به گونه‌ای در سبک کهن شعر فارسی جای دهد که در کنار الفاظ اصیل و فصیح پارسی در بافت کلام ناهنجار و ناهمگون به نظر نرسد؛ از جمله در قصیده‌های «لزنیه»
[۱۲۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۰۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
و «سپیدرود»
[۱۲۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۶۸۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
و «جغدجنگ»
[۱۲۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
لغاتی نظیر لزن، سویس، آلپ، ترن، تانک، اتم و ژاپن را چنان به کار برده است که در سبک کلام درست در جای خود قرار دارد و بیگانه به نظر نمی‌رسد.
همچنین لغات بیگانه دیگری نظیر وُ لکان، پمپئی،
[۱۲۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۵۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
ورشو،
[۱۲۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۸۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
وِزو
[۱۲۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۵۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
را بی هیچگونه تکلفی، به سهولت، در قالب شعر کهن جای داده است.

۲.۱۲ - استفاده از مفهوم آیه یا حدیث در شعر بهار


بهار به شیوه برخی شعرای قدیم، مفهوم آیه یا حدیث یا موضوعی اساطیری و نجومی و جز اینها را با ابهام و اشاره در بعضی اشعار خود گنجانیده است، اما این کار را تا آن‌جا روا می‌دانسته که به ابهام و دشوارسخنی و پیچیده گویی نگراید و مفهوم شعر را به آسانی به ذهن خواننده منتقل کند.

۲.۱۳ - استعمال صنایع لفظی در شعر بهار


بهار در گفتار خود به استعمال صنایع لفظی در حدّی متعادل توجه دارد و به تکلف نمی‌گراید، چنانکه خواننده جز با دقت و امعان نظر بدان پی نمی‌برد.
به عبارت دیگر، کلماتی را که نمودار صنعتی از صنایع شعری است به گونه‌ای برمی‌گزیند و در سیاق کلام جای می‌دهد که گویی همان کلماتی است که معنای آن را می‌طلبد، و این همان شیوه‌ای است که سعدی و حافظ و برخی دیگر از شعرای سلف آن را به کار برده‌اند.
کوتاه سخن آنکه، بهار اصولاً به قصد رعایت صنعتی از صنایع شعری مضمون نمی‌آفریند و بیش‌تر آنچه او را در شیوه گفتار به دنبال خود می‌کشد، همان معنایی است که صنایع لفظی را اگر بدون تکلف بتواند به کار گیرد، از آن رویگردان نیست؛ به عنوان نمونه می‌توان صنعت تضاد را در این دو مورد: ای مادر سر سپید بشنو/ این پند سیاه بخت فرزند
[۱۲۶] محمدتقی بهار، دیوان، ج ۱، ص ۳۵۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
؛ بشکست گرم دست چه غم ؟ کار درست است
[۱۲۷] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۹۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
ملاحظه کرد. بهار در مضمون آفرینی نیک باریک بین، نوآفرین و زودیاب است.

۲.۱۴ - تشبیه سازی و استعاره پردازی و کنایه گویی بهار


در تشبیه سازی و استعاره پردازی و کنایه گویی جز در تشبیهات و استعارات متداول که در آثار همه شاعران به کار می‌رود بیش‌تر به قریحه خلاق خود متکی است، عاریت کس را نمی‌پذیرد و از گفته‌های دیگران برداشت نمی‌کند.
در قصیده «دماوندیه» اول و دوم
[۱۲۸] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۵۴ـ۳۵۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
کوه دماوند را به مشت درشت روزگار «پس افکنده از گردش قرنها» مانند می‌کند و از او می‌خواهد که به آسمان برود و ضربتی چند بر ری بنوازد؛ یا به قلب فسرده و آماس کرده زمین تشبیه می‌کند که برای فرونشستن آماس، آن را با برف ضماد کرده‌اند؛ در قصیده «سپیدرود»
[۱۲۹] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۶۸۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
درختان جنگل را به مردانی مبارز مانند می‌کند که همچون جنگیان پرهای سبز بر کلاه خُودِ خویش زده‌اند.
گلهای سیب و آبی و آلو و آمرود را بر شاخسار درختان به لوح آزمونه‌ای تشبیه می‌کند که نقاش چربدستی الوان مختلف را بر آن آزموده است.
درخش (آذرخش) را بر ابر کبودفام به خطی کج مج مانند می‌کند که کودکی صغیر با خامه‌ای طلا بر صفحه‌ای کبود می‌کشد؛ رود خروشان را هنگام پیوستن به دریا به طفل ناشکیبی تشبیه می‌کند که از مام خود جدا مانده و اینک او را یافته و به آغوش او پناه می‌برد و مادر نیز به پذیره فرزند آغوش گشوده است تا به او پناه دهد.
غریو و صیحه دریای موج زن را به بی قراری و زاری مادری مانند می‌کند که می‌داند آفتاب جگرگوشگان او را درربوده و نثار زمین نموده است و او به انتقام فرزندان خویش می‌خروشد و سیلی به خاک می‌زند.
در قصیده «لزنیه»
[۱۳۰] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۰۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
شاعر به کوه آلپ که خود بر زبر آن نشسته است می‌نگرد و آن را وصف می‌کند و همچنین سیلی را که از دره‌ای ژرف دررسیده و او از نشیب به فراز به آن می‌نگرد، به رشته وصف می‌کشد.
در قصیده «جغد جنگ»
[۱۳۱] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
که آن را در قالب شعری کهن و وزنی نادر سروده، میدان جنگ را چنان‌که امروز هست با همان لغات و اصطلاحات امروزی وصف می‌کند و مضامین و تشبیهات آن همه ساخته و پرداخته طبع خود اوست.
در قصیده‌ای در وصف برف
[۱۳۲] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۷۹۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
شاخه پر برف را به ساعد سیم بری مانند می‌کند که به طنازی آن را در معرض دید نظربازان می‌گذارد، سرو را در لباس برف به دختری تشبیه می‌کند که به رسم دخترکان پیراهنی سپید تا سر زانو در برکرده و از هر سو دامان فروچیده است تا به برف و گل آغشته نشود، و زاغی را که منقار در برف فرو برده به هندوبچه‌ای دهان به شیرآلوده مانند می‌کند؛ در قصیده‌ای دیگر
[۱۳۳] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۶۰۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
شب و ستارگان را به خرگهی مانند می‌کند که در آن آرمیده است و روز از برون خیمه سقف آن را جای جای می‌سوزاند؛ و در یکی دو قصیده به وصف هواپیما می‌پردازد
[۱۳۴] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۷۶۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۱۳۵] محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۷۸۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
و این پدیده نو را در قالب سبکی کهن با مضامینی ذوق پسند همچون نگارگری چیره دست چنان وصف می‌کند که نظیر آن را در اشعار هیچ‌یک از شاعران معاصر نمی‌توانیم یافت.



آثار بهار عبارت‌اند از: چهار خطابه، تهران (۱۳۰۵ شزندگانی مانی، تهران (۱۳۱۳ شاحوال فردوسی، اصفهان (۱۳۱۳ شسبک شناسی، تهران (ج ۱ و ۲، ۱۳۲۱، ج ۳، ۱۳۲۶ شتاریخ مختصر احزاب سیاسی، تهران (ج ۱، ۱۳۲۱، ج ۲، ۱۳۶۳ شدستور پنج استاد (به همراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همائی)، تهران (۱۳۲۹ ششعر در ایران، تهران (۱۳۳۳ شتاریخ تطّور در شعر فارسی، مشهد (۱۳۳۴ شدیوان اشعار، تهران (۱۳۳۵ ش
[۱۳۶] محمدتقی بهار، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
.۱۳۴۵ شرساله در احوال محمدبن جریر طبری.
کتابهایی نیز به تصحیح وی انتشار یافته است که اینهاست: گلشن صبا، از فتحعلی خان صبا، تهران (۱۳۱۳ شتاریخ سیستان، تهران (۱۳۱۴ شرساله نفس ارسطو، ترجمه باباافضل مرقی (۱۳۱۶ شمجمل التواریخ و القصص، تهران (۱۳۱۸ شجوامع الحکایات ِ سدیدالدین عوفی، تهران (۱۳۲۴ شتاریخ بلعمی، از ابوعلی محمدبن محمد بلعمی، به کوشش محمد پروین گنابادی، تهران (۱۳۴۱ ش).
همچنین، بهار در ۱۳۱۲ ش متن پهلوی اندرزهای ماراسپندان را به فارسی ترجمه و به نظم کشید و در ۱۳۱۳ ش یادگار زریران را از پهلوی به فارسی برگرداند.
مجموعه صد مقاله او نیز، به کوشش محمد گلبن، در کتابی به نام بهار و ادب فارسی چاپ شده است.
متنهایی که بهار تصحیح کرده، هنوز از نظر دقت درخور ستایش است؛ از آن جمله تاریخ سیستان، نسخه منحصر به فردی بوده که بهار‌ به‌طور اتفاقی به آن دست یافته و آن را معرفی کرده است.
کتاب سبک شناسی که از زمان وی تاکنون متن درسی است، برای اولین بار، مباحث جدیدی در بررسی تاریخ نثر طرح می‌کند.
در این اثر، بهار به شناخت ویژگیهای صرفی و نحوی زبان هر دوره و واژگان و کیفیت تعبیر هر صاحب اثر بیش‌تر از مضمون و محتوا و طرز ادراک، تکیه کرده است.



(۱) محمدتقی بهار، بهار و ادب فارسی ، چاپ محمد گلبن ، تهران ۱۳۵۱ ش ؛
(۲) محمدتقی بهار ، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، ج ۲، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۳) محمدتقی بهار ، دیوان ، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش ؛
(۴) محمدتقی بهار ، «مکاتبات ادبی »، یغما ، سال ۲۳، ش ۱ (فروردین ۱۳۴۹)، ش ۳ (خرداد ۱۳۴۹)؛
(۵) سلیمان بهبودی ، «خاطرات سلیمان بهبودی : بیست سال با رضاشاه »، در رضاشاه : خاطرات سلیمان بهبودی ، شمس پهلوی ، علی ایزدی ، چاپ غلامحسین میرزا صالح ، تهران ۱۳۷۲ ش ؛
(۶) حسن مدرس ، مدرس در پنج دوره تقنینیه ، چاپ محمد ترکمان ، ج ۲، تهران ۱۳۷۴ ش ؛
(۷) حسین مکی ، تاریخ بیست ساله ایران ، ج ۳، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۸) علی میرانصاری ، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران ، دفتر دوم : ملک الشعراء بهار ، تهران ۱۳۷۷ ش؛



 
۱. محمدتقی بهار، ج۱، ص۱، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲. محمدتقی بهار، ج۱، ص۲۲، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، مقدمه، ص۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸.، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، مقدمه، ص۲۰۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲-۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۴۷ـ۳۵۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۵۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۶۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۴. تاریخ مختصر احزاب سیاسی، ج ۲، ص ۴۱.
۱۵. تاریخ مختصر احزاب سیاسی، ج ۲، ص ۳۸.
۱۶. حسن مدرس، مدرس در پنج دوره تقنینیه، ج۲، ص۵۵، چاپ محمد ترکمان، تهران ۱۳۷۴ ش.
۱۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۴۰۰ـ۴۰۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۹. علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، سند ۳۰ـ۳۳، ص ۸۶ـ۹۷،دفتر دوم: ملک الشعراء بهار، تهران ۱۳۷۷ ش.
۲۰. سلیمان بهبودی، «خاطرات سلیمان بهبودی: بیست سال با رضاشاه»، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، در رضاشاه: خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی، علی ایزدی، چاپ غلامحسین میرزا صالح، تهران ۱۳۷۲ ش.
۲۱. حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج۳، ص۴۱۹ـ۴۲۰، ج ۳، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲۲. علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، سند۳۷، ص ۱۰۳ـ۱۰۴، دفتر دوم: ملک الشعراء بهار، تهران ۱۳۷۷ ش.
۲۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰ ـ ۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰ ـ ۱۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱ ـ ۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۲۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۷۴۵ـ۷۵۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۳۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۳۱. علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، دفتر دوم: ملک الشعراء بهار،سند ۱۰۹، ص ۲۷۵، تهران ۱۳۷۷ ش.
۳۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۳۳. محمدتقی بهار، ج۱، ص۱۸، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۳۴. محمدتقی بهار، ج۱، ص۸۰۶ـ۸۰۷، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۳۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۳۶. محمدتقی بهار ، «مکاتبات ادبی »، یغما ، سال ۲۳، ش ۱، ص ۱۳۹(فروردین ۱۳۴۹)، ش ۳ (خرداد ۱۳۴۹)
۳۷. محمدتقی بهار ، «مکاتبات ادبی »، یغما ، سال ۲۳، ش ۳، ص ۱۳۷ـ۱۳۹(فروردین ۱۳۴۹)، ش ۳ (خرداد ۱۳۴۹)
۳۸. محمدتقی بهار ، «مکاتبات ادبی »، یغما ، سال ۲۳، ش ۳، ص ۱۴۱ـ۱۴۲(فروردین ۱۳۴۹)، ش ۳ (خرداد ۱۳۴۹)
۳۹. علی میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، دفتر دوم: ملک الشعراء بهار، سند ۱۳۳، ص ۳۱۳، تهران ۱۳۷۷ ش.
۴۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۲ ـ ۲۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۶۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۰۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۸۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۴۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۴۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۹۱ـ ۱۹۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۴۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۵۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۴۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۵۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۷۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۲۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۴۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۰۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۵۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۴۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۹۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۴۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۱۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۸۳۱ ـ۱۱۴۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۰۸۷ با عنوانِ ترجمه اشعار شاعر انگلیسی، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۰۵۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۹۵۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۹۷۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۰۶۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۱۴۵ـ۱۱۴۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۱۵۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۱۵۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج ۲، ص ۱۱۵۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۱۴۵ـ۱۲۰۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۹۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۳۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۸۹، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۸۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۸۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۲۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۶۹۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۷۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۳۱۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۲، ص۱۳۲۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۰۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۷۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۰۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۸۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۲۴ـ۳۲۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۵۵۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۷۰، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۹۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۱، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۱۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۱۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۰۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۶۸۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۵۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۸۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۵۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۶. محمدتقی بهار، دیوان، ج ۱، ص ۳۵۸، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۷. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۲۹۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۸. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۳۵۴ـ۳۵۶، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۲۹. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۶۸۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۳۰. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۰۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۳۱. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۸۲۴، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۳۲. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۷۹۳، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۳۳. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۶۰۲، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۳۴. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۷۶۷، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۳۵. محمدتقی بهار، دیوان، ج۱، ص۷۸۵، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.
۱۳۶. محمدتقی بهار، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهار، محمدتقی»، شماره۲۱۷۸.    




جعبه ابزار