محمد بن لیث خطیب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوربیع محمد بن لیث خطیب (زنده در
۲۰۴ق)، خطیب،
فقیه،
متکلم و کاتب
برمکیان و برخی از
عباسیان در
قرن دوم و سوم هجری قمری بود.
ابوربیع محمد بن لیث خطیب،
ابن ندیم او را خطیب، فقیه، متکلم و کاتبی بلیغ دانسته و دو گزارش متناقض درباره او آورده است: یکی اینکه از موالی
بنی امیه و مورد توجه و احترام برامکه معرفی شده که برای
یحیی بن خالد برمکی کتابت میکرد، ولی با اینحال او را به
کفر و
زندقه نسبت داده، اما کتابی در ردّ زنادقه نوشته است! دیگر اینکه گفته میشود که او از
بنی حصین و از موالی
بنی امیه بود و با عجمها بد بود، از اینرو برامکه او را دشمن داشتند.
از کلام ابن ندیم استفاده میشود که دو قول درباره عرب یا
عجم بودن اصل وی هست، چنان که همو نسب
فارسی ابن لیث را تا «دارا» پادشاه ایرانی ذکر کرده است.
با وجود اوصاف علمی و اخلاقی فراوانی که ابن ندیم از او آورده، روشن نیست که چرا به شرححال او در منابع توجهی نشده است! تنها همو اطلاعات نسبتاً کاملی از وی ارایه کرده و
صفدی،
عمررضا کحاله و
بغدادی بخشی از آن مطالب را تکرار کردهاند.
مورخان هم در باب عوامل چرخش
هارون (خلافت
۱۷۰-
۱۹۳ق) نسبت به برمکیان، ذیل حوادث سال
۱۸۷ق مینویسند: بنا به قولی، اولین تیرگی میان یحیی بن خالد و هارون این بود که محمد بن لیث نامهای به خلیفه نوشت و در آن، وی را
موعظه کرد و گفت: یحیی بن خالد که تو او را بین خود و خدای خود قرار دادهای، چارهساز تو نیست و تو را از خدا کفایت نمیکند. آنگاه که در برابر خداوند بایستی و از اعمالت نسبت به عباد و بلاد پرسش کنند، خواهی گفت: من همه کارها را به یحیی سپرده بودم، آیا این جواب کافی خواهد بود. ابن لیث مطالب دیگری در توبیخ خلیفه نوشت. هارون پس از اطلاع از نامه، یحیی را خواست و گفت: آیا محمد بن لیث را میشناسی؟ یحیی که از ارسال نامه آگاه شده بود، گفت: آری، او متهم به بیدینی است. پس خلیفه دستور داد او را به زندان انداختند و آنگاه که برامکه مورد
خشم او قرار گرفتند، دستور داد محمد را آزاد کرده و به حضور او آوردند. پس از گفتوگوی طولانی به او گفت: آیا مرا دوست داری؟ محمد گفت: نه به خدا قسم، چون به گفته حسودی که دشمن
اسلام و مسلمین بود و ملحدان را دوست میداشت، بین من و خانوادهام فاصله انداختی و بیگناه زنجیر به پایم بستی. هارون گفت: راست میگویی و او را آزاد کرد و صدهزار
درهم به او داد.
از مجموع مطالب ابن ندیم و مورخان استفاده میشود که محمد بن لیث ابتدا منشی یحیی برمکی بوده است و هنگامی که از او بدگویی کرده، برمکیان به او نسبتِ بیدینی دادهاند.
گزارش دیگری درباره ابوربیع وجود دارد که
یعقوبی میگوید: وقتی
مهدی عباسی (خلافت
۱۵۸-
۱۶۹ق) مشاور خود
یعقوب بن داود را عزل کرد، محمد بن لیث صاحب البلاغه را جایگزین او نمود.
هادی عباسی (خلافت ۱۶۹-
۱۷۰ق) هم فردی به نام محمد بن لیث را به جای پدرش لیث که از موالی هادی و امیر سند بوده، به ولایت سند گمارد
که گویا همین فرد است.
مامون عباسی (خلافت
۱۹۸-
۲۱۸ق) هم که در سال
۲۰۴ق به بغداد آمد، برادرش عیسی را والی
کوفه قرار داد و عیسی نیز محمد بن لیث را به جانشینی خود برگزید.
برخی حیات او را تا سال
۱۹۳ق هم دانستهاند
که گویا به اعتبار آخرین سال حکومت هارون چنین تخمین زدهاند. در هر صورت دلیلی بر نظر
اسماعیل پاشا که مرگ ابن لیث را در سال ۲۳۴ق نوشته،
وجود ندارد.
تالیفات او عبارتاند از: کتاب موعظه هارون الرشید که شرح آن گذشت مجموعه رسائل کتابی به یحیی بن خالد در ادب الرد علی الزنادقه جواب قسطنطین عن الرشید الخط و القلم و الهلیلجه فی الاعتبار.
• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۶۹۲، برگرفته از مقاله «محمد خطیب».