حدود سى بار در نهجالبلاغه به كار رفته است و نيز سه بار «محمد بنابیبکر» و يکبار «ابو محمد» كه منظور طلحه است. «محمده» به معنى حمد و جمع آن محامد است چنانكه در خطبه ۱۴۲ آمده است. همین طور لفظ «احمد» به صورت اسم در «نهجالبلاغه» نيامده است، فقط به صورت اسم تفصيل در حکمت ۴۴۶ آمده است.
وقتی در روز جنگ جمل از كنار كشته طلحة بن عبداللّه و عبد الرّحمن بن عتّاب بن اسید عبور كرد فرمود: «لَقَدْ أَصْبَحَ أَبو مُحَمَّد بِهذَا الْمَكانِ غَريباً! أَما وَاللهِ لَقَدْ كَنْتُ أَكْرَهُ أَنْ تَكُونَ قُرَيْشٌ قَتْلَى تَحْتَ بُطُونِ الْكَوَاكِبِ.»
در سخنى كه بين او و مردى به نام غالب بن صعصعه، پدر فرزدق، رد و بدل شد چنين فرمود: «ما فَعَلَتْ إِبِلُكَ الْكَثيرَةُ؟ قَالَ: دَغْذَغَتْهَا الْحُقوقُ يَا أَميرَ الْمُؤْمِنينَ. فقال عليه السلام: ذلِكَ أَحْمَدُ سُبُلِهَا.»